Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمد خسروی راد، نویسنده کتاب «نقل گیتی» درباره اثرش به خبرنگار مهر گفت: این کتاب نخستین اثرم در قالب رمان است. پیش از این نزدیک به ۲۸ جلد کتاب در قالب‌های مجموعه داستان کوتاه، کودک و نوجوان، تاریخ شفاهی و خاطره‌نگاری نوشته و منتشر کرده بودم.

وی درباره محتوای این رمان توضیح داد: موضوع «نقل گیتی» به انتخاب میان عشق و وطن می‌پردازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب داستان دو شخصیت به نام‌های گیتی و سهیل را روایت می‌کند. سهیل اصالتی عراقی دارد و هنگامی که به عنوان سرباز وظیفه در ارتش عراق خدمت می‌کرد، به سپاه بدر ایران پیوست و به ایران آمد.

به گفته این نویسنده، «گیتی» دختری از خانواده سرشناس در مشهد است که افراد بسیاری برای به دست آوردنش تلاش کردند اما پاسخ منفی شنیدند. این در حالی است که او به سهیل پاسخ مثبت داد و با او ازدواج کرد. برای طراحی شخصیت گیتی از شخصیت همسران شهیدانی چون همت و باکری الگو گرفته شده است.

خسروی‌راد افزود: داستان کتاب «نقل گیتی» از جایی آغاز می‌شود که سهیل پس از اعدام صدام، وقتی شرایط کشورش را برای پیشرفت خود مساعد می‌یابد؛ از همسرش می‌خواهد که به عراق عزیمت کنند اما با مخالفت گیتی مواجه می‌شود. در ادامه نامه‌هایی که بین دو شخصیت رد و بدل می‌شود، داستان کتاب را روایت می‌کند. در نامه‌های هر شخصیت دیدگاه‌های متفاوتی از عشق، جنگ و وطن بیان می‌شود.

وی از «شهرستان ادب» به عنوان ناشر این کتاب یاد کرد و گفت: با توجه به این‌که در آستانه ۵۰ سالگی‌ام هستم، کوشیدم تا تجربه‌هایم از داستان‌نویسی را در قالب رمان بیاورم. بنابراین حرف‌های زیادی در قالب این رمان بیان شده است. «نقل گیتی» از جنس تجربه‌های شخصی است و من با عراقی‌های زیادی هم‌نشین بوده‌ام که همسران ایرانی داشته‌اند. با این تفاوت که همسرانشان از خانواده‌های افراد حاشیه‌نشین شهر بوده‌اند اما در این کتاب، گیتی از طبقه بالادست جامعه محسوب می‌شود.

وی یادآور شد: در این کتاب از دو شخصیت دیگر به نام‌های «ام آدم» که نگاه مثبتی به رزمندگان ایرانی داشت و «احمد» که مانند سهیل خانواده‌اش را برای رفتن به عراق رها کرده است نیز سخن آمده اما لازم است که بیشتر به ابعاد این شخصیت‌ها پرداخته شود.

خسروی یاد گفت: در واقع «نقل گیتی» نخستین جلد از یک سه‌گانه است و تصمیم دارم به دو شخصیت «ام آدم» و «احمد» در مجلدات دیگر بپردازم.

محمدخسروی راد متولد ۱۳۴۹ در مشهد است که از سال ۷۲ تا ۷۴ مسئول امور شهرستان‌های حوزه هنری کشور بود. وی سال ۸۸ مسئولیت‌هایی چون مدیر تولید و محتوا و جانشینی مدیر مسئول انتشارات عیدگاه و سرپرستی روزنامه ایران در استان خراسان رضوی را نیز برعهده داشت. داستان‌هایی همچون آب و آتش، مجموعه داستان عکس رنگی مشترک و خاطرات سردار شهید حسن باقری برخی آثار انتشار یافته اوست.

انتشارات شهرستان ادب «نقل گیتی» را در ۱۸۰ صفحه، قطع رقعی، با شمارگان یک هزار نسخه و به بهای ۲۵ هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.

کد خبر 4622053 شیما دنیادار رستمی

منبع: مهر

کلیدواژه: موسسه شهرستان ادب کتاب و کتابخوانی ادبیات دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۴۱۱۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …

« جورج شکور» که به خاطر کهولت سن زمین گیر و در بستر بیماری است، یک روز قبل، از بیمارستان به منزل منتقل می شود و ‌توسط خانواده‌اش قرنطینه کامل و با عنایت زائد الوصفی نگهداری و حتی به کسی اجازه دیدار و ملاقات هم داده نمی شود.
همسر و فرزندان و خویشاوندان نزدیک، استاد را همچون نگینی در بر گرفته اند و پروانه وار و باچهره هایی مالا مال از غم و اندوه ، گرداگرد شمع وجودش می چرخند .
با این وجود با چهره‌ای گشاده از من استقبال کردند و دعوت به نشستن و استراحت کردند با مختصر پذیرایی وفنجانی قهوه.
بر اساس هماهنگی و موافقت قبلی ، «هاله» دختر فرهیخته اش ، استاد زبان و ادبیات عربی، انگلیسی و فرانسه و «دُلیحبیب» همسر و شریک زندگی اش ، جلوی دوربین قرار می گیرند تا علل و چگونگی عشق ورزیدن «جورج» به پیامبر (ص) و اهل بیت را برایم روایت کنند.
اما پیش از آن، اجازه می گیرم نخست ، بر بالین استاد فرزانه شعر و ادب حاضر شوم تا نسبت به وی ادای احترام کنم‌ و بعد به گفتگویمان بپردازیم.
می پذیرند محترمانه اما تقاضای عدم عکس برداری را می کنند ..
« مادام دُلی» که شصت سال با او همراه و زندگی مشترک، آرام و موفقی داشته، با زیباترین واژگانِ عشق و دلربایی، همسر بیمارش را مورد خطاب قرار میدهد، گویی در دوران یکساله آغازین زندگی زناشویی خود به سر می برد و با تلاشی فراوان سعی می کند میهمانش را معرفی و دیدار دو سال قبلم را به وی یادآوری کند ..
این بزرگمرد هم به سختی، واکنش از خود نشان می دهد و چند ثانیه ای چشمان کم رونق اش را باز می کند و جمله ای که با دشواری می شود مفهوم «مرحبا» را از آن استشمام کرد را حواله مان می دهد.
صحنه اندوهناکی است ، شعر خوانی اش هنگام استقبالش از من در روز اربعین سال ۱۴۰۰ را به یاد می آورم که چگونه عاشقانه سروده های حسینی اش را باز می خواند و می خروشید و با تمام وجودش به مولایش ابراز عشق و ارادت می ورزید .
آن روز حلاوت دیوان«ملحمةالحسین»اش، طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسی‌اش غوغا به پا کرد :

علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار مَوَّارُ
إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ
دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…

بر دل و جان خونی است جوشان و
بسان آتش شعله‌ور،
اگر حق را سرببرند بی‌شک قاتلان جنایتکار کافرند.
خون حسین(ع) بخشنده و راهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خورده‌اند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)

به یاد دارم آن روز را که چگونه این ادیب توانا با حماسه ای وصف ناپذیر و با صدایی رسا و به سان یک مداح تمام‌عیار اهل بیت شعرش را می‌خواند گویی که در جمع‌مان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشسته‌اند.
در آخر هم رو به من کرد و خطاب که: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»

(خواننگان محترم را به خواندن ماجرای زیبا و به یادماندنی آن دیدار را با عنوان «جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر» با لینک ذیل توصیه و فرا می خوانم :khabaronline.ir/news/1566500)
بگذریم ..
▫️به ضبط و گفتگو با همسر و فرزند برومند این ابر مداحِ کم همتا می پردازم ؛
از «علی» که علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است روایتها کرد! از هنگامی که جورج دانش‌آموز بود و شیفته نهج‌البلاغه او شد . پدر ، «علی را همواره به شدت دوست داشته و دارد….علیِ شهید، بزرگ‌مردی از شگفتی های تاریخ است».
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهج‌البلاغه در دوره نوجوانی بر استاد و چگونگی جذب شدن او به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) می شنوم ؛ نکته‌ای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.



از عشق بی انتهای پدر به امام «حسین» روایت کرد.
و «جوان که بود می گفت که اگر در دوران امام حسین(ع) می‌زیست بی‌شک به یاری وی می‌شتافت و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت می‌رسید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشت نصیبش شود و اکنون هم که به این سن رسیده‌ هنوز این آرزو را در سر دارد و به حرف‌هایش پایبند است.
همسر و فرزند، از سفرهای جورج به کشورمان و دیدارش با فرهیختگان و بزرگان فرهنگ و ادب و تمدن مان گفتند…

و بالاخره از عشق جورج به همسرش که شاگردش هم بود، نکته ها می شنوم و سروده‌هایش برای او را ….
و از هر دری سخنی به میان آوردند.

از شنیدن این روایت ها و این همه پند، شگفت زده و به وجد می آیم که پرداختن به این قصه، زمانی دراز و مکانی دیگر را می طلبد و در فرصت و مناسبتی در خور، بدان ها به حول و قوه الهی خواهم پرداخت.

با پایان گفتگوی روایتگری، خواهر زاده اش که یک مقام نظامی است اصرار دارد که من را به «آرامگهِ ابدی» خانوادگی شکور که تنها چند متر با «منزلگهِ دنیوی» ایشان فاصله دارد، ببرد تا سنگنوشته و شاه بیت جورج که زینت بخش اقامتگه آینده اوست را شاهد باشیم و از این گفتار فاخر، پند آموز و پُر مغز همچو او لذت ببرم، دعوتش را با اندوه اجابت می کنم و با زمزمه کردن دلسروده استاد، و ارزوی سلامتی برای ایشان، با میزبانانم خداحافظی می کنم و صحنه های ناباورانه آن روز را در طول مسیر بازگشت، و باز هم با زمزمه دلسروده استاد، مرور می کنم که :

کُن بِنا قَبْرَنا حَنوناً رؤوفاً
ما أشَدّ الظَلامَ تَحْتَ التُرابِ!

لَمْ تَسَعْنا الأقطارُ طولاً و عَرْضاً
کَیْفَ نحیا فی ظُلْمَةٍ و أکُتِآبی؟!

إننی خالِدٌ بِذِکری و شِعْری
وفِعالی وفی قُلوب صِحابی

هذهِ سُنةُ الحیاةِ مَماتٌ
ثُمّ بَعْثٌ فی جَنةِ الأطْیابِ!

جورج شکور
ایلول سنة ٢٠٢٠


با ما در قبرمان مهربان و دلسوز باش،
در زیر خاک چقدر تاریک است!


طول و عرض (گستره‌ی) کشورها نمی‌تواند ما را در خود جای دهد، چگونه می‌توانیم در تاریکی و افسردگی زندگی کنیم؟!

من در یاد و شعر و کردار و دلهای یارانم جاودانه‌ام.

این است قانون زندگی: مرگ سپس رستاخیز در بهشت عطرها!

جورج شکّور
اوت 2020 میلادی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900121

دیگر خبرها

  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب
  • روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
  • عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
  • نقشی از شخصیت‌های قصه‌های ایرانی بر روی پوستر نمایشگاه کتاب
  • اسوههای زندگی را با این کتاب بشناسیم
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
  • سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
  • چهره‌هایی که نمی‌دانستید صداپیشگی هم کرده اند
  • روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثی‌ها
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش