دعا؛ شیوه رویارویی بشر با مشكلات/ سعدی، خداخوانی را ابزاری برای بندگی قرار داد
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۴۲۷۰۲
به گزارش ایكنا از فارس، سی و چهارمین نشست از سلسله نشستهای برخوان سعدی از سوی انجمن فرهنگ و ادب شیراز و با همکاری مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس و مرکز سعدی شناسی شب گذشته، 30 اردیبهشتماه در سرای سخن مرکز اسناد برگزار شد.
در این نشست فرح نیازکار، اطلس اثنی عشری و مرتضی جعفری، استاد دانشگاه و سعدیپژوه، ضمن خوانش باب دهم از بوستان سعدی در مناجات کتاب و ختم آن، به ارائه سخنانی پیرامون این موضوع پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دعا؛ شیوه رویارویی بشر با مشكلات
نیازکار در بخشی از سخنان خود درباره مکالمه با خداوند و مفهوم دعا گفت: پیش از هر چیز، دعا یک شیوۀ رویارویی بشر با مشکلات هستی است و در گام دوم؛ روش ارتباط با موجودی است متعالی و قدسی؛ تجربهای معنوی برای کسب معرفت! در واقع مهمترین نکتهای که در دعا کردن وجود دارد، توسعۀ رابطۀ آدمی با خداوند است.
وی افزود: ما هنگامی که با خدا سخن میگوییم، وارد همین دیالوگ و ارتباط زبانی میشویم. یعنی علاوه بر رابطۀ علّی ـ معلولی و خالقی ـ مخلوقی، رابطۀ دیگری با خداوند برقرار میکنیم و خداوند را به نحوی مطبوعتر و دلپذیرتر در عقل و ضمیر و وجدان خود مییابیم، با او احساس نزدیکی میکنیم و از طریق زبان که انسانیترین و اعتباریترین ساختهها و دستاوردهای خود ماست، خود را به او پیوند میدهیم و او را ثنا میگوییم، احوال انسانی خود را با زبان انسانیخود، با و در میان مینهیم و آنگاه پاسخ او را میشنویم و از این طریق او را کشف میکنیم و هر چه در این دیالوگ، ژرفتر و پیشتر میرویم، او را بهتر کشف میکنیم.
راه شناختن خدا، مکالمۀ با اوست
این استاد دانشگاه اظهار كرد: پیشوایان دین ما را از تفکر در ذات منع کردهاند؛ لا تتفکّروا فی ذاتالله و تفکّروا فی آلاءالله؛ اما به ما توصیه کردهاند که راه بهتر شناختن خدا، مکالمۀ با اوست. درست است که او در همه پدیدهها تجلّی کرده و همه چیز مظهر اوست، اما در کلام خود و در جوابهای خود، بهتر از هر جای دیگری میتواند برای ما تجلّی کند. به همین دلیل است که باید دعا کرد و او خود اذن به دعا و وعدۀ اجابت دعا را نیز به ما داده است.
دعا كردن راه خداشناسی است
نیازكار با بیان اینكه دعا کردن نه تنها راه روا شدن حاجات، که راه آشنا شدن با قاضیالحاجات و راه خداشناسی است، گفت: تصویر خدایی که تنها به عنوان یک علت میتواند وجود داشته باشد که معلولهایی را پدید میآورد، با خداوندی که میتوان با او مصاحب و معاشرت اهل گفتوگو را داشت؛ بسیار است؛ از این روست که برخی آیه: «... كُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ؛ هر زمان او در كارى است» (آیه 29 سوره الرحمن) را گاه بر این ارتباط پیوسته و فعالانه و نه منفعلانه حمل کردهاند.
وی تأكید كرد: بیشک متصرف بودن خداوند در جهان و دیدن دست او و نظارت و کارگردانی او، راهی نزدیکتر هم دارد و آن پیوند دادن خود با اوست از طریق اجابت و استجابت.
این سعدیپژوه در ادامه افزود: حتی به قرآن هم که بنگریم؛ قرآن روایت سخن گفتن دو سویۀ پیامبران و خدا یا فرشتگان و خداست. مثلا هنگامی که زکرّیا از خداوند طلب فرزند کرد و خداوند به او بشارت فرزند داد، آن هم در هنگام پیری زکرّیا و نازایی همسرش؛ زکریا بسیارمتعجب شد و از خداوند نشانه خواست و خداوند هم به او فرمود که نشانۀ اجابت دعوت تو اینکه تو دچار وهم و خیال نشدهای. ابراهیم نیز وقتی از فرشتگان میشنود که مأمور به تعذیب قوم لوطند، با خدا وارد مجادله میشود. خداوند به ملاطفت او را جواب میگوید و حتمی بودن عذاب را به او گوشزد میکند.
وی یادآور شد: قصّۀ ذوالنون و قهر کردنش و آنگاه مناجاتش با خداوند و قصّه پیامبر اسلام و تضرّعهای او برای تغییر قبله و پاسخ شنیدنش و قصّه عیسی و قصّه موسی و عصا و اژدها و ترس موسی و خطاب «لَا تَخَفْ» خداوند هم از همین نوع است.
نیازكار با بیان اینكه در واقع مکالمات خداوند و رسولان در قرآن از بخشهای بسیار خواندنی این کتاب مبارک است، گفت: در مورد پیامبر اسلام(ص) این مکالمه امری مستمر بوده، چرا که قرآن به یک باره بر ایشان نازل نشده است.
برای آرامش قلب باید استمرار دعا داشته باشیم
وی در خصوص ربط علّی و معلولی میان پدیدهها گفت: ارتباط علّی و معلولی، صمیمیت و دوستی نمیآورد. آن ارتباط زبانی با مخاطب است که بنده و خدا را با هم صمیمی میکند. آدمی برای آنکه آرامش قلبی بیابد و خود را با خدای خود نزدیک حس کند، باید بر دعا استمرار ورزد.
این استاد دانشگاه با تأكید بر اینكه دعا فقط برای این نیست که پاسخ بشنویم، گفت: هر کس از طریق دلش روزنی را به سوی خدا گشاده میبیند و گمان میکند روزن اختصاصی اوست و حق هم همین است. در واقع به تعداد دلهایی که خداوند آفریده، راه ارتباط را هم آفریده است. هر دلی، زبانی برای گفتن و شیوهای برای گفتوگو با خداوند دارد. چنانکه حافظ اشاره میکند: راه خلوتگه خاصم بنما تا پس از این/ می خورم با تو و دیگر غم دنیا نخورم.
وی گفت: رحمت خداوند در چهرۀ عامش بر همۀ مخلوقات جاری و شامل است، ولی در چهرۀ خاصّش از مجاری و در مواقع ویژهای به دست میآید و این مجاری و مواقع ویژه فقط برای کسانی که به عالم بالا راهی دارند، آشکار میشود و تنها در اثر تعلیم آنهاست که دیگران هم میتوانند به آن مواقع راه یابند و بهره ببرند.
توبه؛ راهی برای نزول رحمت الهی
نیازكار ادامه داد: یکی از راهکارهای این امر چنان که عرفا توصیه میکنند، توبه است که عبارت است از به خود آمدن و در پیش خود و خداوند، شخصیت خود را عریان کردن و دفتر گذشتۀ خود را ورق زدن و از افراطها و تفریطها ندامت کردن، به نقصهای خود اعتراف کردن و از خداوند مغفرت خواستن و پشیمان شدن.
وی همچنین گفت: یکی از مهمترین دعوتهای پیامبران در ابتدای بعثتشان، دعوت به توبه بود :«... تُوبُوا إِلَى اللَّهِ...؛... به درگاه خدا توبه اى راستین كنید...» (آیه 8 سوره تحریم) این توبه، هم روی دل با خدا کردن بود و دست از معبودهای کاذب شستن و هم از گناهان عذر خواستن و دل را از گرد رذیلت پیراستن. توبه کردن از گناه و سپس توبه از خیال ؛ یعنی بر درِ دل نشستن و بیگانه را اذن ورود ندادن که هیچیک از این دو بیمدد خداوند بر نمیآید.
نیازکار، تکیه کردن بر خداوند در مقام توبه را از ویژگیهای اندیشۀ دینی دانست و گفت: این فضیلت بیرون از دین یافت نمیشود. نفس ما، یعنی همان که با ما جفا کرده، بیجهت باز نمیگردد و به ما وفا نمیکند. از این رو توبه تنها به مدد او امکانپذیر است.
وی با بیان اینكه عالمان ما نیز دو شیوه برای توبۀ از گناه سخن گفتهاند، گفت: اول از طریق تأمل در آسیبی که گناه به آدمی وارد میکند و دوم از طریق خجلتی که آدمیان در برابر پروردگار میبرند و چنانکه بزرگان گفتهاند توبه، سه مقام دارد: ابتدای آن علم است؛ یعنی یقین کردن به وجود خداوند و به مؤاخذۀ او، دومی اقرار به گناه و ندامت بر آن است و سوم جبران و تدارک مافات. با همه این احوال، چنانکه مولانا میگوید؛ این امر چندان دشوار نیست: تو مگو ما را بر آن شه بار نیست/ با کریمان کارها دشوار نیست.
خداخوانی؛ راهی برای ابراز بندگی سعدی
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه خواندن خدا برای ما ابزاری برای زندگی نیست، بلکه ابزار بندگی است؛ گفت: سعدی در باب دهم از بوستان سعدی «در مناجات کتاب و ختم آن»، نیز با همین رویکرد به مناجات میپردازد.
نیازكار اضافه كرد: سعدی در این باب گوهر دیانت را مبتنی بر دو امر میداند؛ یکی محبت به خدا و دیگری خوف از او، که هر دو اینها نیز ثمرۀ معرفتند، اما از دیدگاه وی، محبت و رحمت خدا بر خوف از او پیشی میگیرد و از همین روست که میسراید: بضاعت نیاوردم الّا امید/ خدایا ز عفوم مكن ناامید.
در ادامه این نشست، مرتضی جعفری به تبیین این موضوع پرداخت و گفت: علم خداوند به آینده جهان و سرنوشت بشر به معنی حاکمیت جبر بر عالم نیست و به هیچ وجه مسئولیت ما را نسبت به کردار ما نفی نمی کند.
وی افزود: از سوی دیگر مفهوم دعا و توکل، دست شستن از کار و تلاش و بی توجهی به اسباب مادی نیست. توکل و تلاش در طول یکدیگر قرار دارند و باید همراه هم باشند.
این استاد دانشگاه در پایان با بیان این روایت که «العبد یدبر و الله یقدر» گفت: خداوند همواره سرنوشت انسانها را مطابق تدبیر آنها رقم می زند.
یادآور میشود، در پایان این نشست، اطلس اثنی عشری، ضمن ارائه توضیحاتی، به متنخوانی ابیات باب دهم از بوستان سعدی پرداخت.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاري قرآن ايكنا استان فارس فرهنگي دعاخواني
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۴۲۷۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت قالیایرانی و موکتآمریکایی/ ترجمه یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه
به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریمها و محاصره، بر زخمهایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقهایاش با سوریه و سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبشهای مقاومت و پافشاری در حمایت از آنها.
۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافلگیری مضاعف شد. همهچیز گویا بود که آمریکا – همانطور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروههای تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آنطور که آمریکا میخواست به پایان نرسید. اگر غافلگیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافلگیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.
۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافلگیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در بهکارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکههای موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشکهای ایران، آمادهباش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشکهاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشکهای معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آنها باشند، به اهداف خود رسیدند.
۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، ارادهها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» بهنفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، بهویژه در مورد پروندههای جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالشهای خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر میشود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشمانداز منطقه، سرنوشت عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضعگیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور میکند.
این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کمفشار ایرانی میشود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.
مصطفی لشکری