آیا اروپا پس از انتخابات پارلمانی ۲۰۱۹ دگرگون خواهد شد؟
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۸۰۸۳۲
از روز پنجشنبه 2 خرداد تا یکشنبه 5 خرداد 26 تا 26 مه 2019 به مدت سه روز انتخابات پارلمان اروپا درکشورهای اروپایی برگزار میشود. امین درودگر، روزنامهنگار، در تحلیلی که دویچهوله منتشر کرد موقعیت احزاب شرکتکننده در این انتخابات را بررسی کرده است.
انتخابات دوقطبی
رأیدهندگان اروپایی در حالی به سوی صندوقهای رأی میروند که نشانهها حاکی از قطبیشدن هر چه بیشتر انتخابات پارلمان اروپا است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس آخرین نظرسنجیها، میانهروها و جریان غالب قدرت در اروپا کماکان بزرگترین بلوک را در پارلمان اروپایی تشکیل خواهند داد.
ائتلاف راست میانه با نام «حزب مردم اروپا» (EPP) که حزب آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در آن عضویت دارد، بنا به پیشبینیها حدود ۱۷۰، ۱۸۰ کرسی به دست میآورد. ائتلاف چپ میانه که سال جاری چپتر شده است، بنا به پیشبینیها حدود ۱۳۰، ۱۴۰ کرسی به دست خواهد آورد. هر دو ائتلاف بخشی از آراء پیشین را از دست دادهاند.[۱]
چپ و راست میانه که سالها در دولتهای مختلف اروپایی قدرت را در دست داشتهاند، حامی اتحادیه اروپا و سیاستهای آن هستند. شاید امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه که وزیر دولت سوسیالیست بود و اکنون سیاستهای راستگرایانه اقتصادی را پیش میبرد، بهترین نمونه این طیف سیاسی باشد.
مکرون همین اواخر درباره انتخابات پیشرو گفت: «ما به مقدار بیشتری اروپا نیاز داریم، نه مقداری کمتر.» حزب او اما به ائتلاف لیبرالها و دموکراتها پیوسته است.
تأکید بر «ارزشهای اروپایی» یکی از کلیدواژههای این طیف سیاسی است و شاید از معدود وجوه اشتراک آنها با طیف چپگراتری که با انتقاد از سیاستهای ریاضت اقتصادی و مهاجرستیزی و کاهش برنامههای امنیت اجتماعی به انتخابات وارد شدهاند. بخشی از این طیف نیز «شورش» درون حزبهای چپ میانه را هدایت میکنند.
چرا وضعیت سیاسی قطبی شد؟
دوقطبیشدن اوضاع پس از شعلهورشدن آتش جنگ در خاورمیانه و ورود مهاجران به کشورهای اروپایی تشدید شد، اما از آنجا شروع نشده بود.
آمار انتخابات در اروپا نشان میدهد که میزان مشارکت رأیدهندگان تقریباً به طور دائم از ۱۹۷۹ (۶۱,۹۹ درصد) تا ۲۰۱۴ (۴۳,۰۹ درصد) کاهش یافته. با این حال پیشبینیها حاکی از بازگشت مشارکت به سطح ۱۹۷۹ در انتخابات این هفته است.
افزایش مشارکت سیاسی مردم اما برای همه خبر خوبی نیست. ناظران زیادی هشدار دادهاند که افزایش رأیها بیشتر به نفع «پوپولیسم» رقم میخورد.
اگرچه سهم راست افراطی در انتخابات ۲۰۱۴ بیش از ۴۰ کرسی بود، پیشبینیها حاکی از احتمال دستیابی پوپولیستهای راستگرا به کرسیهایی به مراتب بیشتر است.
اما نظریهپردازان سیاسی دیگری همچون شانتال موف، فیلسوف چپگرای فرانسوی بر این باورند که تجربه پوپولیستی اروپا بیش از آنکه نمایانگر بازگشت فاشیسم باشد، نمایانگر شکست هژمونی نولیبرالیسم است.
به باور موف و همفکران او، سیاستهای نولیبرالی، گردش به سمت بخش مالی اقتصاد، تعطیلی کارخانهها، متزلزلکردن نیروی کار و بهویژه از بین رفتن دولت رفاه و افزایش فشار اقتصادی باعث شده است که مردم از نخبگان جریان غالب قدرت خسته شوند.
آنها میگویند حتی در اقبال رأیدهندگان به راست افراطی نیز میتوان هستهای از مطالبات دموکراتیک دید و بنابراین، چپگرایان باید با توجه ویژه به این مطالبات ــ از راه پوپولیسم چپ ــ جلوی رشد فاشیسم را بگیرند. چرا که راستگرایان افراطی با فرافکنی مشکلات حاصل از نولیبرالیسم بر مهاجران، مطالبات برحق مردمی را به کانال دیگری هدایت میکنند.
در میان آنها، عدهای هم با شیوه کنونی اتحادیه اروپا مشکل دارند. آنها میگویند اتحادیه اروپا تنها به یک اتحادیه مالی بدل شده و بر آن «ارزشهای اروپایی» پیشتر گفتهشده، به حد کافی تمرکز ندارد.
انتقادها از نولیبرالیسم و عملکرد احزاب چپ میانه از ۲۰۰۰ به بعد که در واقع همسو با سیاستهای راست میانه بود، این حزبها را در موقعیت بدی قرار داده است. آنها بیش از راست میانه در حال از دست دادن آرای خود هستند.
آندریاس کله، مدیر برنامه سیاست دانشگاه برمن که زمانی پایگاه حزب سوسیالدموکرات آلمان بود، به روزنامه «واشنگتنپست» میگوید: «آنچه شاهدش هستیم، لحظهی بهراستی بزرگی است؛ مراسم تدفین یک حزب است.» اشاره او به حزب سوسیالدموکرات است.
اما برای احیای حزب سنتاً مدافع کارگران در آلمان است که کوین کوهنرت، رهبر شاخه جوانان سوسیالدموکراتها شورمندانه از سوسیالیسم سخن میگوید و پیشنهاد «مالکیت اشتراکی» بر کارخانه خودروسازی بی ام دبلیو را ارائه داده است: «بدون مالکیت اشتراکی، غلبه بر کاپیتالیسم غیرقابل درک است».
نظریهپردازان چه هشدارهایی میدهند؟
شاید چپهای حامی اتحادیه اروپا و عدالت اجتماعی در حال قدرتگرفتن باشند، اما بسیاری به تجربه انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا اشاره میکنند و میگویند هزینههای قدرتگرفتن راست افراطی بسیار بیشتر از جنبههای مثبت ناخواسته آن، مثلاً شدتگرفتن فعالیت حامیان تغییر است.
در دوران انتخابات آمریکا نیز اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلوونیایی در اظهارنظرهایی جنجالی گفته بود که به قدرت رسیدن ترامپ، به سازماندهی بیشتر چپ خواهد انجامید. حرف او از یک جهت درست از آب درآمد و حالا چهرههای سوسیالیستی مثل الکساندریا اوکازیو کورتز در کنگره آمریکا حضور دارند. اما کسی هنوز نمیداند که سیاستهای این چند ساله ترامپ در عرصه ملی و بینالمللی تا چه حد مخرب خواهد بود و تا چه حد جبرانشدنی.
عده دیگری از میانهروها نیز با توسل به نظریههایی مثل «نعل اسب» میگویند که افراطیبودن فارغ از چپ و راست خطرناک است. نظریه نعل اسب میگوید که طیف راست افراطی و چپ افراطی مثل دو لبه یک نعل اسب بیش از آنچه تصور میکنیم، به هم نزدیک هستند. نمونههایی مثل جدایی آندرا کوتاراش، یک مشاور محلی ژان لوک ملانشون، رهبر جنبش چپ رادیکال «فرانسه سرکش» و پیوستن او به راست افراطی در هفته گذشته شاهدی بر این نظریه معرفی میشوند.
این نظریه بارها به نقد کشیده شده است. از یک سو، چپ به اصطلاح افراطی بر مبارزه با گرمایش زمین، استقبال از پناهجویان، افزایش امنیت اجتماعی و کاهش فقر تمرکز دارد و راست افراطی منکر تغییرات اقلیمی و دیگریهراس است و در بسیاری از موارد پس از به قدرت رسیدن مشکلی با سیاستهای نولیبرالی نداشته است.
از سوی دیگر، حزبی همچون حزب «سیریزا» که قدرت را در یونان در دست دارد، چپ افراطی خوانده میشود، اما این حزب به برنامه بازپرداخت بدهی اتحادیه و سیاستهای ریاضتی آن عمل کرده، قصد خروج از اتحادیه را ندارد، و حتی به خاطر آنچه طرفدارانش «سازشکاری بیش از حد» خواندهاند، شماری از حامیانش را نیز از دست داده است.
هشدار دیگر نظریهپردازان به پدیده «پنجره اورتون» باز میگردد. جوزف پی. اورتون، نظریهپرداز سیاسی طیف ایدهها و پیشنهادهای قابل قبول برای طرح در عرصه عمومی را به یک «پنجره» تشبیه میکند که هر چه در قاب آن بگنجد، «نرمال» است و هر چه در قاب آن نگنجد، رادیکال، مضحک یا تصورنکردنی.
به گفته او، آسانترین راه برای تغییر این پنجره مطرحکردن افراطیترین ایدهها در فضای عمومی است: نه برای پذیرفتهشدنشان، بلکه برای اینکه دیگر ایدههای کمتر افراطی راهشان را به پنجره «نرمال» باز کنند. بنا به ضربالمثل فارسی، «به مرگ بگیرید تا به تب راضی شوند».
ایدههایی همچون اخراج همه پناهندگان، شلیککردن به پناهندگان در صورت عبور از حصار مرزی، خروج از اتحادیه اروپا، و چیزهایی از این دست شاید برنامه اصلی پوپولیسم راست نباشد، اما میتواند پنجره امور نرمال را هر چه بیشتر به سمت ایدههای اینچنینی سوق دهد.
آیا اتحادیه اروپا تغییر خواهد کرد؟
اگر آخرین نظرسنجیها به حقیقت بدل شوند، راست افراطی میتواند نزدیک به ۱۸۰ کرسی در پارلمان اروپا به دست آورد و جهشی چهار برابری داشته باشد.
اگر این ۱۸۰ کرسی در یک ائتلاف گردهم آیند، میتوانند در بسیاری از سیاستگذاریها صدایی نیرومند داشته باشند. با این حال، ائتلاف همه راستگرایان پوپولیست با یکدیگر دشوار به نظر میرسد.
هرچند چپگرایان فعالتر شدهاند و اقبال بیشتری هم به آنها نشان داده میشود، هنوز راست افراطی از آنها بسیار قدرتمندتر است.
نخبگان جریان غالب میانهرو اما هنوز تصور نمیکنند که سیاستهای آنها در سه دهه اخیر پیشزمینه موقعیت کنونی بوده است. گزارش شورای روابط خارجه اروپا درباره خواستههای اروپاییها پیش از انتخابات ۲۰۱۹ این تصور را به بهترین شکل نشان میدهد[۲].
گزارش شورای روابط خارجه اروپا رأیدهندگان را بر اساس خواستههایشان و البته سریال «بازی تاج و تخت» به چهار گروه تقسیم کرده است: «خاندان استارک» به عنوان باورمندان به سیستم سیاسی موجود، هم ملی و هم اروپایی، که ۲۴ درصد هستند و در همان طیف میانه راست و چپ قرار میگیرند؛ «اسپاروها» (یا «جلیقهزردها») که نه به سیستم سیاسی ملیشان باور دارند و نه به سیستم سیاسی اروپاییشان و ۳۸ درصد رأیدهندگان اروپایی را تشکیل میدهند؛ «دنریسیها»، ۲۴ درصد اروپاییها، که به عنوان چپگرایان تصور میکنند نظام سیاسی ملیشان کار نمیکند اما حامی اروپا هستند؛ و «فری فولکز»، ناسیونالیستهای ضد اروپا که تصور میکنند سیستم ملی کشورشان کار میکند اما نظام سیاسی اروپا ویران است و ۱۴ درصد رأیدهندگان هستند.
از نامگذاری گرایشهای سیاسی مشخص است که گزارش شورای روابط خارجه اروپا پیشاپیش منتقدان اتحادیه را کمقدرتتر از باورمندان به آن میداند.
در سریال بازی تاجوتخت، استارکها پیروز نهایی بودند. اسپاروها که جایی در میانه سریال از بین رفتند، مذهبیهایی تندرو بودند، ولی جلیقهزردهای فرانسه طیفی ناهمگون و سرتاسری از طبقات میانی و فرودست هستند و از چپگرایان رادیکال تا شماری از راستهای افراطی را در خود جای میدهند. و فری فولکز در سریال بازی تاج و تخت آن سوی دیوار جدایی زندگان از مردگان به خواسته خودشان زندگی میکردند و پس از ظهور عصر جدید، باز به همانجا بازگشتند.
در انتخابات پیشرو، به گواهی نظرسنجیها، قدرت همچنان در دست راست و چپ میانه خواهد ماند. اما اگر نخبگان اروپایی به نارضایتیها گوش نسپارند و وضعیت کنونی را نتیجه سیاستهای گذشته نبینند، چهار سال بعد شاید خطر فروپاشی اتحادیه اروپا بسیار بیشتر از امروز باشد.
-----------------------
[۱] نظرسنجیها: یوراکتیو https://bit.ly/2HuAH69 ؛
پولیتیکو https://www.politico.eu/2019-european-elections/،
یوروپالکت https://bit.ly/2QiWBfp
[۲] https://www.ecfr.eu/specials/what_europeans_really_want_five_myths_debunked
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: اتحادیه اروپا پارلمان اروپا انتخابات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۸۰۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فضاسازی تبلیغی پارلمان اروپا علیه عملیات «وعده صادق»
نمایندگان پارلمان اروپا روز پنجشنبه با صدور قطعنامهای جانبدارانه، پاسخ ایران به تجاوزگری رژیم صهیونیستی علیه کنسولگری کشورمان در سوریه را محکوم کردند و خواستار خویشتنداری طرفها و جلوگیری از تشدید تنشها شدند.
در این قطعنامه که یک نسخه آن در تارنمای پارلمان اروپا منتشر شد، قانونگذاران اروپایی خواستار تشدید سیاست شکست خورده تحریم ایران شدند. آنها در تداوم حمایت تمامقد غرب از رژیم تروریستی صهیونیستی به ابراز تاسف از تجاوز این رژیم علیه کنسولگری ایران بسنده و اشاره کردهاند که اصل مصونیت اماکن دیپلماتیک باید طبق قوانین بین المللی رعایت شود.
گفتنی است که ایران با بهره گیری از حق ذاتی دفاع از خود مبتنی بر ماده ۵۱ منشور ملل متحد و در پاسخ به تجاوزات نظامی مکرر رژیم اسرائیل، به ویژه حمله نظامی علیه مکان دیپلماتیک ایران که در روز ۱۳ فروردین ماه (اول آوریل ۲۰۲۴) در نقض آشکار حقوق بین الملل و بند ۲ منشور ملل متحد صورت گرفت و متعاقب آن ناتوانی شورای امنیت برای اتخاد تدابیر لازم برای محکومیت و مسئولیت پذیر کردن متجاوز، مجموعهای از حملات نظامی علیه اهداف نظامی در سرزمینهای اشغالی را انجام داد.
جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که به اهداف و اصول حقوق بین الملل و منشور ملل متحد متعهد است، اما در بکار گیری حق ذاتی دفاع از خود بر اساس حقوق بین الملل در هنگام ضرورت تردید نخواهد کرد.
نمایندگان پارلمان اروپا در بخش دیگری از قطعنامه جانبدارانهای که امروز صادر شد، ضمن تکرار ادعاهای بیاساس و سیاهنمایی درباره نقش ایران در منطقه، از تصمیم اخیر شورای وزیران امور خارجه اتحادیه برای تشدید سیاست شکستخورده تحریم ایران استقبال کرده و خواستار افزودن فوری نام اشخاص و نهادهای نظامی ایرانی در فهرست تحریمها شدند.
آنها همچنین درخواست غیرقانونی افزودن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فهرست سازمانهای به اصطلاح تروریستی را تکرار کرده و از جوسپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستار اقدام در این زمینه شدند.
بر اساس گزارشها بورل قرار است فهرست تحریمهای جدید علیه ایران را در پی عملیات وعده صادق ارائه کند؛ وی با این حال تصریح کرده است که شناسایی سپاه پاسداران بهعنوان نهاد به اصطلاح تروریستی، بدون حکم دادگاه امکان پذیر نیست.
او هفته پیش در نشست با خبرنگاران در این باره گفت: ما به حکمی نیاز داریم که نشان دهد سپاه ایران در یک پرونده تروریستی دخیل بوده است. در شرایط کنونی چنین پروندهای موجود نیست و من به همکارانم گفتم که پاسخ همانی که است چند ماه پیش اعلام شد.
قانونگذاران اروپایی در فراز دیگری از این قطعنامه به توافق سال ۹۴ اشاره کرده و بدون توجه به خروج یکجانبه ایالات متحده آمریکا از این توافق و بدعهدی کشورهای اروپایی عضو برجام، خواستار پایبندی کامل ایران به تعهدات خود شدند.
گفتنی است که ایران پس از امضای برجام در سال ۱۳۹۴ با هدف لغو تحریمهای ظالمانه، به عنوان کشوری مسئولیت پذیر، تعهدات خود را بدون عیب و نقص اجرا کرد و این مساله در ۱۶ گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد تائید قرار گرفت. اما پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۱۷ (دی ماه ۱۳۹۵) و پس از چند اقدام مقدماتی، نهایتاً با اتخاذ مواضع مغایر با مفاد برجام، با خروج یکجانبه و غیرقانونی آمریکا از آن در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۸ می ۲۰۱۸)، در دو مرحله تحریمهای ثانویه آن علیه ایران بازگردانده شد.
اجرای نامتوازنِ این توافق از یک طرف و فشارهای ناشی از اعمال و تشدید تحریمهای یکجانبه آمریکا از طرف دیگر، باعث شد تا یکسال پس از خروج آمریکا از برجام، نهایتاً در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ (۸ می ۲۰۱۹) شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تصمیماتی در راستای متوقف کردن گام به گام اجرای اقدامات داوطلبانه تعهدات هستهای با اعطای فرصتهای ۶۰ روزه به دیپلماسی، اتخاذ کند.
ایران تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به تمامی تعهداتش ذیل این توافق عمل کرد تا به کشورهای اروپایی که وعده میدادند آثار خروج واشنگتن از توافق را جبران میکنند، فرصت دهد تا برای تحقق این وعده تلاش کنند. اما با توجه به اینکه کشورهای اروپایی به وعدههایشان عمل نکردهاند، در چند گام تعهداتش ذیل برجام را کاهش داد. کاهش تعهدات ایران بر اساس مفاد توافق هستهای برجام صورت گرفت.
دولت دموکرات جو بایدن پس از روی کار آمدن در ژانویه ۲۰۲۱، اقدام یکجانبه دولت سابق این کشور را برای خروج از توافق ایران و گروه ۱+۵ محکوم کرد، اما تاکنون دربرابر هرگونه اقدام معتبر برای جبران رفتار نادرست گذشته کوتاهی کرده است.
این درحالیست که ایران با وجود بدعهدی طرف مقابل، حداکثر شجاعت و بصیرت خود را با موافقت برای مشارکت در مذاکرات وین با هدف حفظ توافق برجام نشان داد، اما تجربه ماهها مذاکرات در وین ثابت کرد کاخ سفید به دلیل مشکلات داخلی و فشار رژیم صهیونیستی قدرت تصمیمگیری برای بازگشت به توافق هستهای را ندارد.
جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که اگر طرف آمریکایی واقعبینانه عمل کند، امکان دستیابی به توافق نهایی وجود دارد. توافق مد نظر ایران سندی است که علاوه بر تضمین طرفهای مقابل به پایبندی، تحریمها را به صورت موثر و قابلراستی آزمایی رفع کند.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل اروپا و آمریکا