اصولگرایان، حسینیه ارشاد را تصاحب کردند
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۹۰۰۳۹
ساعت24 -از معدود پایگاههای نواندیشی دینی هم تصاحب شد. بعد از درگذشت ناصر میناچی، تنها و اولین مدیر حسینیه ارشاد از زمان تأسیس تا چند سال پیش، آرام آرام روند تسخیر حسینیه ارشاد آغاز شد و حالا به نظر میرسد که تکمیل شده است.
انتشار فهرست سخنرانان شبهای قدر امسال نشان داد که مهمترین سنگر نماد روشنفکری دینی هم از دست رفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
احتمالا حالا فقط یک کانون توحید باقی مانده است برای کسانی که میخواهند جور دیگری بشنوند و ببینند. شبهای قدر حسینیه ارشاد در سالیان گذشته شبهای قدر متفاوتی بود. آنها که از حرفها و گفتههای تکراری خسته بودند به حسینیه ارشاد میآمدند تا سنتی که ۵۰ سال پیش با شریعتی و سخنوریهای آتشین و روایتهای جدیدش از مذهب آغاز شده بود، پابرجا بماند.
ممانعتها از برگزاری سخنرانیها در حسینیه ارشاد اگرچه در سالهای گذشته کم نبوده، اما شاید نقطه عطف آن روز یکشنبه ۲۸ بهمن ماه سال گذشته بود که از برگزاری مراسم تشییع پوران شریعترضوی، همسر علی شریعتی در حسینیه ارشاد خودداری شد. مسئولان به خانواده آقای شریعتی و عزاداران اعلام کردند به آن سوی خیابان شریعتی بروند تا برای این مؤسسه مشکلی پیش نیاید.
فرزند علی شریعتی همان وقت گفت که ساختمان حسینیه ارشاد برای ما یک نماد است والا ساختمان هیچ ارزشی برای تفکر شریعتی ندارد. اگر اینجا را انتخاب کردیم و امروز میگویند حق ورود ندارید، شرم بر ما. حسینیه ارشاد مرکزی فرهنگی- مذهبی در خیابان شریعتی تهران بود که آوازهاش بیشتر به سخنرانیها و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی علی شریعتی، مرتضی مطهری و محمد مفتح باز میگشت.
نکته قابل تأمل این است که شارحان و حامیان قرائت سنتی از دین از همان ابتدا با حسینیه ارشاد سر ناسازگاری داشتند. از معماری غریبش که میگفتند مانند تکیه، مسجد یا حسینیه نیست تا سخنرانانش مانند علی شریعتی. این در حالی بود که مرتضی مطهری هم زمانی از سخنرانان مهم این حسینیه بود.
حسینیه ارشاد نخستین مکان مذهبی در ایران بود که در آن مردم به جای زمین، روی صندلی مینشستند. روحانیون سنتی و اندیشمندان سنتگرایی مانند سیدحسین نصر به چیدمان حسینیه انتقاد میکردند و آن را دنبالهروی از کلیسا و کفار یا نشانهای از نفوذ اهل تسنن در میان شیعیان میدانستند. این درگیری به جایی رسید که مسئولان حسینیه، نشستی برای پاسخ به پرسشها ترتیب دادند.
حسینیه ارشاد نماد «اسلام مدرن» بود؛ آنجا برای اولین بار مذهبیها به جای صلوات برای سخنران دست میزدند و آنجا بود که برای اولین بار هنر وارد مذهب شد. شاید به همین خاطر بود که پس از انقلاب نیز برخی مخالفتها با گردانندگان حسینیه ادامه پیدا میکند.
در شش سال نخست فعالیت حسینیه ارشاد، مرتضی مطهری جهتدهنده اصلی آن بود. با گذر زمان، حسینیه ارشاد جایی برای نسل تازه جوانان مسلمان شد که سودای مشارکت سیاسی داشتند. اما اختلاف و تنش میان چهرهها و گرایشهای درون حسینیه نیز بالا گرفت.
حضور افرادی، چون علی شریعتی، محمد مجتهدشبستری و عباس زریابخویی باعث دوری روحانیون و چهرههای نزدیک به مطهری و جناحی از حوزه علمیه شد. به مرور حسینیه ارشاد جایگاه خاصی پیدا کرد. نسلی تازه از جوانان مسلمان از دل آن درآمدند که سودای مشارکت سیاسی داشتند.
اما در آبان ۱۳۵۱ ساواک به دستور محمدرضا پهلوی، حسینیه را تعطیل کرد. حسینیه تا انقلاب بازگشایی نشد. در سال ۱۳۵۸ (خورشیدی) هادی غفاری و گروهش به حسینیه حمله و آن را تسخیر میکنند، اما میناچی، با دوستی و رابطه خود با آیتالله محمدرضا مهدویکنی، رئیس آن هنگام کمیته انقلاب اسلامی، غفاری و تیمش را از این مجموعه بیرون میکند.
از جمله فعالیتهایی که حسینیه ارشاد در کارنامه خود دارد، مشارکت در تدوین قانون اساسی بوده است؛ بعد از پیروزی انقلاب تدوین سریع قانون اساسی خواست امام (ره) بود. به همین دلیل قرار شد جلساتی در همین رابطه در حسینیه ارشاد تشکیل شود تا آن پیشنویس یک بار دیگر بررسی و به رفراندوم گذاشته شود.
این جلسات که در حسینیه ارشاد تشکیل میشد، نزدیک به یک ماه طول کشید. جلسات هم بسیار طولانی و فشرده بود؛ به این صورت که صبح اول وقت جلسه تدوین قانون در یک اتاق دربسته در حسینیه شروع میشد و تا پایان شب ادامه پیدا میکرد.
بعد از انقلاب تا پیش از رویکارآمدن سیدمحمد خاتمی، حسینیه به طور سنتی تنها به برگزاری مراسم سالگرد آقای طالقانی، شریعتی، بازرگان و سحابی اکتفا میکرد، اما بعد از ریاستجمهوری محمد خاتمی، این مکان به محل سخنرانی روشنفکران دینی و اصلاحطلب تبدیل شد و به دنبال آن هرازچندی خبر درگیری با شرکتکنندگان به گوش میرسید.
منبع: روزنامه شرق
منبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۹۰۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیباکلام: آقای زاکانی یک نظرسنجی برگزار کنید، اگر حتی ۱۵ درصد مردم با ساخت ساختمان وسط پارکها موافق بودند، حق را به شما بدهیم/بگذارید مردم زندگی کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان «ایدئولوژی و زندگی» در روزنامه اعتماد نوشت؛
برای اصولگرایان مظاهر زندگی مفهومی ندارد. در کل برای انسانهایی که به ایدئولوژی پایبند هستند و نسبت به یک عقیده یا مرامی یک باور عمیق دارند تنها مسالهای که برایشان اهمیت دارد همان ایدئولوژیشان است بنابراین مظاهر دیگر زندگی مانند عشق، محبت، شهر و محیط زیست مفهومی ندارد. متاسفانه برای دولت هم همینطور است. تنها ایدئولوژی مطرح است. بنابراین اهمیتی برای شادی انسانها و حتی آینده کشور قائل نیستند که این شادی در مواردی خلاصه میشود که پیشتر گفتیم. لذا هر موضوعی از این جهت برایشان اهمیت پیدا میکند که در راستای ایدئولوژی آنها تعریف شود، در غیر این صورت به هیچ عنوان مهم نیست. مثلاً فیلم و سینما زمانی برایشان اهمیت پیدا میکند که در جهت آن ایدئولوژیشان باشد. این مسالهای نیست که تنها اصولگرایان و انقلابیون در ایران داشته باشند بلکه در تمام دنیا هم همینطور است. برای نظام ایدئولوژیک پلپوت خبرهای سرخ تنها مسالهای که مطرح بود، ایدئولوژی ذهنیشان بود. برای آقای پوتین هم همینطور. ایشان بدون اهمیت به آسیبهایی که ایدئولوژیاش به کشور روسیه و دیگر کشورها میزند فقط به این فکر میکند که روسیه بزرگتر شود و مجدداً مجد و عظمت گذشته را پیدا کند. تمامی ایدئولوژیها به همین شکل هستند و اساساً مظاهر لطیفتر زندگی چندان برایشان مطرح نیست.
عدهای هستند که معتقدند هرچه مردم ناراضیتر باشند، اصولگرایان خوشحالتر میشوند زیرا عصبانیت مردم باعث پشت کردن آنها به صندوق رای، انتخابات و کنشگری سیاسی میشود و نهایتاً نیز عدهای مهاجرت میکنند و افسرده میشوند و دیگر کاری به سیاست ندارند و اصولگرایان راحت مناصب سیاسی و انتخاباتی را تصاحب میکنند اما تمام این تحلیلها اشتباه است. زیرا هیچ ایدئولوژیای نمیخواهد که تعمداً کاری کند تا مردمش ناراضی یا ناراحت باشند. ایدئولوژی، مخالف زندگی و امید نیست اما استفاده ابزاری از ایدئولوژی و رفتار سیاسی این تقابل را به وجود میآورد. اصولگرایان در ایران نیز همینکار را میکنند مثلاً برای آقای زاکانی مظاهر زندگی چندان اهمیت ندارد. برای او مهم این است که وسط پارکها ساختمان بسازد و درختان را قطع یا جابهجا کند. بنابراین، این حرکت شهردار فعلی تهران به اندیشههای سیاسی او برمیگردد که متاثر از یک نگاه خاص است. سادهترین پیشنهادی که به آقای زاکانی میتوان داد این است که یک نظرسنجی برگزار کند که اگر حتی ۱۵ درصد مردم با ساخت ساختمان وسط پارکها موافق بودند، حق به وی بدهیم اما اگر اکثریت این را نخواستند، او باید آرامش مردم را فراهم کند و دیگر شهرداری حق ساختو ساز در پارکها را ندارد.
از آن سو در قبال این دیدگاه باید مذاکره کرد و به آنها نشان داد که شما در تمام جنبههای زندگی مردم نباید جریان داشته باشید. بگذارید مردم زندگی کنند. شادیهای شخصی داشته باشند، محیط زیست و حفظ میراث کشوری که در آن زندگی میکنند را حفظ کنند. اگر اصولگرایان کمی به این مهم دست پیدا کنند که مظاهر زندگی همچون خود زندگی مهم است قطعاً جامعه پویاتری خواهیم داشت و ایران جای بهتری برای زندگی میشود.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904167