نبرد خرمشهر ، شاهکار طراحی عملیات جنگی
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۲۰۶۷۵
روایت راویانی که در فرایند آزادسازی خرمشهر حضور داشتند فرصتی است برای بازکردن دریچههای تا بهحال نگشوده عملیات «الی بیت المقدس» که در پی خواهید خواند؛ این روایت و توجه به راویان جنگ که برخی از آنان هنوز در میان ما هستند، شاید گریزی باشد از تکرار مکرراتی که در طول 37 سال مدام گفتهایم و شنیدهایم.
ما تلاش کردهایم از خرمشهر بگوییم آنچنان که آن را دوباره به دست آوردهایم و برای چنین روایت تازهای پای صحبت دو نفر از راویان فرماندهان این عملیات نشستهایم؛ آقای امیر رزاقزاده و آقای داود رنجبر.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مورد خرمشهر، اشغال و آزادسازی آن، بارها گفته و نوشته شده است.تا آنجا که میتوان گفت هیچ عملیاتی به اندازه عملیات فتح خرمشهر، محل بحث ونظر نبوده است. با این همه هنوز جزئیات و ناگفتههایی وجود دارد که اگر گفته شود شاید بتوان به زوایای تازهای دست یافت؟
رزاقزاده: از سال دوم جنگ با یکپارچه شدن کشور، استراتژی و راهبرد جدیدی در پیش گرفته شد که یکی از نتایج آن انتصاب فرماندهان جوان و جدید در نیروهای مسلح، یعنی ارتش و سپاه بود. در شرایط جدید استراتژی جدید دفاعی جمهوری اسلامی برای آزادسازی مناطق اشغالی تدوین شد که همان طرحهای 12گانه کربلای یک تا کربلای 12 بود. این طرحها بهصورت پلکانی پیشبینی شده بودند و مناطقی را در برمیگرفتند که شامل عملیات بیتالمقدس بود و وسعت بسیار زیادی داشت؛ وسعتی20 برابر عملیات ثامنالائمه، 10 برابر طریقالقدس و دو برابر فتحالمبین.محدوده عملیات طریقالقدس درمنطقه غرب کرخه و منطقه عملیاتی فتحالمبین شامل 170 گردان بود و در منطقه غرب کارون شامل بیش از 220 گردان. بر اساس این استراتژی جدید پلکانی، پیشبینی شده بود توان و استعداد نیروهای خودی با توان و استعداد نیروهای دشمن همگون شود تا بتوانیم از پس دشمن بربیاییم، ضمن اینکه بتوانیم مناطقی را آزاد کنیم تا نیروهای درگیرمان هم در آن مناطق آزاد شوند. درعملیات طریقالقدس بخش زیادی از نیروهایمان آزاد شدند. همچنین در منطقه عملیاتی غرب کرخه که پدافند خیلی زیادی را شامل میشد. بعد از این عملیات بود که رفتیم روی رقابیه و... تا نیروهای بیشتری برای انجام عملیات بیتالمقدس آزاد شوند. این روش پلکانی را انتخاب کردیم که از کم شروع کنیم تا برسیم به اوج. نقطه اوج جایی بود که دشمن بهصورت حداکثری آمده بود اهواز را بگیرد، به کوههای مسجدسلیمان تکیه بزند و دزفول و سوسنگرد را بگیرد و نیز آبادان و خرمشهر را. که البته این استراتژی حداکثری دشمن حاصل نشده و تجمیع شد در یک استراتژی حداقلی که همان حفظ کردن خرمشهربود.با توجه به اینکه نماد شکست ما از دست دادن خرمشهر میبود، طبعاً نماد پیروزیمان هم پسگرفتن خرمشهر بود.منتهی خرمشهر وسعت خیلی زیادی داشت و دشمن فکر میکرد ما برای بازپسگیری آن چند مرحله عملیات انجام خواهیم داد. چون ما برای آزادسازی خرمشهر نیرویی متناسب با توان عراق نداشتیم. عراق 220 گردان در آن منطقه داشت، اما مجموع توان ما 227 گردان سپاه و ارتش بود. در حالی که در درگیریهای اینچنینی باید نسبت نیروحداقل دو به یک باشد. بنابراین ما رفتیم دنبال ابتکار عمل در طراحی عملیات.
یعنی نیروهای ما به لحاظ استعداد نظامی با نیروهای دشمن برابر بود؟
رزاقزاده: بله تقریباً برابر بود و ما برای کسب پیروزی از توان و عوامل دیگری استفاده کردیم تا این برابری را با ابتکارعمل جبران کنیم. ابتکارعملهایی که باعث غافلگیری دشمن و کاهش میزان هوشیاری آنها میشد. ما در بحث تاکتیک در دو محور میتوانستیم به خط دشمن بزنیم؛ یکی محور شمالی و قرارگاه قدس یا محور کرخه، محور دوم هم غرب رود کارون بود. ما توانمان را در محورغرب کارون متمرکز کرده بودیم. براساس شناساییهایی که از یک سال قبل وهمزمان با عملیات طریقالقدس و فتحالمبین انجام شده بود. دشمن فکرمیکرد ما برای آزادسازی خرمشهر چند مرحله عملیات انجام خواهیم داد، در صورتی که ما درپی عملیاتی یکپارچه بودیم و همین کار را هم کردیم که البته کار بسیار سنگین و شاقی بود. در مخیله دشمن نمیگنجید که این وسعت از منطقه را بشود طی یک عملیات آزاد کرد.
ابتکار عملها بیشتر در چه زمینهای انجام شد؟
رزاقزاده: یکی از ابتکارهای ما زمان و سرعت عمل بود.بعد از فتحالمبین عملاً به دو سه ماه زمان نیاز داشتیم برای جذب و آموزش نیرو، سازماندهی و ایجاد سازمانها و تیپهای جدید و قوی. ولی ما توانستیم همان تیپهای قبراقی را که از قبل داشتیم به خط کنیم و پای کار بیاوریم، یگانها را طوری توسعه دادیم که بتوانند یک ماه بعد از عملیات فتحالمبین که در تاریخ 9 /1 /61 به اتمام رسیده بود، وارد عملیات شوند. یعنی بهجای سه ماه وقت، با فاصله یک ماه وارد عملیاتی وسیع و پرشتاب شدیم. بهطوری که دشمن اصلاً حدسش را نمیزد و غافلگیر شد. ابتکار دیگر ما رعایت اصول و نکات حفاظتی و امنیتی بود.طوری که خود حاج احمد متوسلیان، حسین خرازی، یا موسوی قویدل که برای شناسایی میرفتند، نیروهای بسیجی جلویشان را میگرفتند ومیگفتند شما کی هستید؟! و اجازه تردد به آنها نمیدادند. تمهیدات امنیتی شدیدی به کار برده شد تا شناساییها و ترددهایی که برای نقل و انتقال پلها صورت میگرفت لو نرود.
در این مورد بیشتر توضیح میدهید؟
رزاقزاده: طرح ما برای آزادسازی خرمشهر، زدن به پهلو و جناح دشمن بود و نه یک عملیات با روشهای کلاسیک. به همین دلیل باید از عرض 230 متری رودخانه کارون عبور میکردیم. باید امکاناتی منتقل میشد؛ مثل ماشین کفیهای بزرگی که پلها را از دزفول منتقل کرده و می آوردند به سمت دارخوین، اینها را شبانه و در کمال استتار منتقل کردند. جاهایی که برای احداث پل پیشبینی شده بود، با پوشش طبیعی و گیاهانی که در اطراف کارون بود، کاملاً استتار بود. تجهیزات به هیچوجه در معرض دید قرار نداشت و باعث حساسیت دشمن نمیشد تا مقابلهای انجام دهد. یکی دیگر از ابتکارات ما طرح فریب بود. به معنی فعال نگه داشتن شناساییها در منطقه عملیاتی فتحالمبین، یعنی در چنانه و فکه؛ یگانهایی که از زمان عملیات فتحالمبین فعال بودند توسط سرهنگ ازگمی از ارتش و مجید بقایی از سپاه فعال نگه داشته شدند و از تاریخ 6 تا 11 اردیبهشت چند عملیات فریب انجام دادند تا دشمن اینطور برداشت کند که ما میخواهیم شمال عماره را بگیریم. این طرحها بود که باعث فریب دشمن شد و اجازه نداد وارد مقابله بهمثل جدی در برابر طراحی اصلی ما بشود.
چه ضرورتی موجب شد تا طراحی عملیات بهصورت یک عملیات ضربتی و سنگین انجام شود؟
رنجبر: چون خرمشهر در آن مقطع صرفاً یک شهر نبود که باید آزاد میشد، خرمشهر تبدیل شده بود به یک سمبل؛ وقتی عراق نتوانست به اهداف کلی خود در رابطه با خوزستان دست پیدا کند، به فتح خرمشهررضایت داد و سعی داشت آن را بهعنوان یک دستاورد مهم جنگی حفظ کند. از طرف دیگر برای ما هم خرمشهر تبدیل شده بود به سمبل شکست و پیروزی. مادامیکه خرمشهر در اشغال دشمن بود ما هر کاری میکردیم تحتالشعاع اشغال خرمشهر بود و پیروزیها به چشم نمیآمدند. بنابراین فتح خرمشهر تأثیر روحی - روانی خاصی در میان رزمندگان و مردم داشت. در این مورد زیاد صحبت شده، اما بعد دیگر یا ویژگی دوم که کمتر به آن توجه شده آزادسازی بخش عمدهای از سرزمینهای اشغالی ماست. وسعت این عملیات یعنی همان 6 هزارکیلومتر مربع نه در قبل و نه در بعد از آن عملیات تکرار نشد. علاوه بر آزادسازی خرمشهر، آزادسازی هویزه و پادگان حمید را داشتیم و رهایی اهواز از زیر بار آتش توپخانه که بیست ماه قبل از فتح خرمشهر تلفات و خسارات جدی به مردم اهواز وارد کرده بود.
طرح اصلی که برای عملیات آزادسازی خرمشهر ریخته شد، چگونه بود؟ اشاره کردید به عبور از عرض 230 متری کارون. این کار چطور ممکن شد؟
رنجبر: یکی ازویژگیهای تاکتیکی خاص عملیات بیت المقدس، همین امر بود و چنین تاکتیکی سابقه نداشت. تاکتیک عبور ازعرض کارون. عبور از کارون بهعنوان یک شیوه و تاکتیک رزم، به این عملیات با آن ابعاد گسترده ویژگی مهم نظامی میدهد. در جریان هستید که دشمن یک ارتش کلاسیک داشت. ارتش کلاسیک براساس اصول کلاسیک طراحی میکند، چه در آفند و چه در پدآفند. در منطقه جنوب اهواز تا خرمشهر براساس آموزههای کلاسیک، پیشانی ارتش عراق به سمت اهواز و سوسنگرد بود و توجهی به حاشیه رودخانه کارون نداشت. موقعیت کارون هم به عراق امکان حضور خطی نمیداد. چون کارون پیچ و خم زیادی دارد. بنابراین عملاً پیشانی جبهه دشمن در شمال آن منطقه بود. ما با عبور از عرض کارون به پهلوی دشمن نفوذ و آن را ساقط کردیم. بنابراین عبور از کارون مهمترین ویژگی این عملیات است. نکته دیگری که کمتر به آن توجه شده انهدامی است که در این عملیات از دشمن صورت گرفت که باز نه در قبل و نه در بعد از آن اتفاق نیفتاد. فقط در دو قلم حدود 19هزار اسیر به اضافه 16هزار کشته و زخمی از دشمن اتفاق افتاد که اگر این را خالص حساب کنیم خودش میشود حدود 4 لشکر.
رزاق زاده: البته لازم است من به نکتهای اشاره کنم که نباید از آن غافل شویم؛ هدف از این عملیات چه بود؟ هدفِ دشمن اشغال خاک ما بود و تجاوز و تثبیت وضعیتی که با فتح خرمشهر آن را در دست داشت. در مقابل هدف ما چه بود؟ آزادسازی این منطقه. ارتش عراق با تمام تجهیزات و تسلیحات و با تمام امکانات و حمایتها و پشتیبانیهایی که میشد ارتشی بود متکی به نیروی زمینی روسی؛ یعنی شیوه و ساختار ارتش شوروی بر آن حاکم بود. این ارتش متکی بر نیروی زرهی بود. اما کشورما بعد از انقلاب تحریم شد و در اوایل جنگ هم بخشی ازامکانات و تجهیزات و تسلیحات را از دست دادیم که بهدلیل تحریم نتوانستیم جایگرین کنیم. ما نمیتوانستیم امکانات نظامی و سلاح وارد کنیم، نمیتوانستیم زرهی اضافه کنیم، مکانیزه اضافه کنیم، نه میتوانستیم نیرو را سوار زرهی جلو ببریم و نه هواپیماهایمان امکان پشتیبانی هوایی سنگین داشتند. ما باید بر چه چیزی اتکا میکردیم و عملیات انجام میدادیم که هدفمان را تحقق ببخشیم؟ وقتی امکانات زرهی نداریم، نفراتمان را چطور جلو ببریم! چون نفر در پناه زرهی میتواند جلو برود. ما به اندازه کافی نفربر نداشتیم ونمیتوانستیم نیروهایمان را جابهجا کنیم، این کار را باید چطور انجام میدادیم؟ برای جبران این نقیصه ابتکارعملیات در شب را جایگزین عملیات در روز کردیم.
با همان امکاناتی که به زحمت دستوپا شده بود و با تسلیحاتی که از زمان شاه برایمان باقی مانده بود و با غنیمت گرفتن سلاح از دشمن، یک زرادخانه جدید برای خودمان ایجاد کردیم و ازهمان زرادخانه علیه دشمن استفاده کردیم وهدفمان که آزادسازی خرمشهر بود، تحقق یافت. در مقابل دشمنی که تمام کنارههای شهر تا چند کیلومتردرعمق خاک کشورمان سیم خاردار گذاشته بود، میدان مین گذاشته بود، حتی در رودخانه شمال خرمشهر، با این احتمال که ما از آنجا حمله کنیم، با قراردادن مواد منفجره و ریختن بنزین، آب رودخانه را برای ما آتشین کند تا ما نتوانیم از آنجا عبور کنیم. با وجود تمام این موانع و تجهیزات، ما با ابتکار عمل فرماندهانمان به جای استفاده از محورهایی که دشمن پیشبینیاش را میکرد و بهجای زدن به پیشانی دشمن، از ضعف دشمن استفاده کردیم و از پهلو به دشمن حمله کردیم. ما از چند ماه پیش در حال پیشبینی و شناسایی بودیم. از روی دکل ابوذر تمام ترددها را زیر نظرداشتیم و از روز ششم تا هشتم اردیبهشت که گفتند عراق نیروهایش را زیاد کرده بلافاصله برای عملیات آماده شدیم و روز نهم عملیات را آغاز کردیم. دشمن فکر نمیکرد ما بتوانیم در یک عملیات، خرمشهر را آزاد کنیم. حدس دشمن این بود که ما در سه عملیات این کار را انجام خواهیم داد؛ یک عملیات در منطقه هویزه و کرخه کور، یک عملیات در منطقه خرمشهر و یک عملیات هم در غرب رود کارون که قلب دشمن بود اما ما توانستیم در یک عملیات 4 مرحلهای به هدفمان برسیم.
عبور از عرض230 متری کارون مهندسی خیلی پیچیدهای لازم دارد. همچنین این ایده که ما از پهلو به دشمن حمله کنیم، از نقطهای که دشمن به هر دلیلی از آن غافل شده بود، کاملاً هوشمندانه است. این نوع مهندسی و طرحریزی حتماً تجربه جنگی لازم دارد. چنین ایدههایی از کجا آمده و به بارنشست؟
رزاق زاده: طراحان عملیات ازسپاه آقایان؛ غلامعلی رشید، حسن باقری، رحیم صفوی و علی شمخانی و از طرف ارتش؛ سرهنگ امیرمفید، سرهنگ بختیاری، سرهنگ موسوی قویدل و سرهنگ نصرتالله معینوزیری بودند. این ترکیب، ترکیب خوبی از نخبگی و دانش نظامی بود. حسن باقری نبوغ اطلاعاتی عجیبی داشت و معتقد بود تا ما شناخت نداشته باشیم نمیتوانیم بر دشمن پیروزشویم. اوحتی میگفت ببینید نیروهای دشمن غذا چه میخورند؟ و دقت داشت چه غذایی بخورند بیشتر خوابشان میبرد و چه غذایی بخورند سبکاند، تعداد نفرات را محاسبه میکرد؛ مصر بود بداند فرماندهان ارتش دشمن در کدام دانشگاه تحصیل کردهاند، چند فرزند دارند، شیعهاند یا سنی. قبلاً مقابل ایرانیها شکست خوردهاند یا پیروز بودهاند؟ توانایی مقابله دارند یا ندارند؟ موقع حمله آیا خودش را میبازد یا مقاومت میکند؟ حسن باقری به این اطلاعات روانی احاطه کامل داشت.
این اطلاعات را چگونه به دست میآورد؟
رزاق زاده: توسط عوامل مختلف نفوذی و ستون پنجمی که در میان دشمن داشتیم. شنود هم میشد. قبل ازعملیات این اطلاعات جمعآوری شده بود و طراحی وهمین طور ابتکارات مبتنی براین اطلاعات و شناسایی دقیق بود.
اشاره کردید که از نظر تجهیزات نظامی مشکلات بسیاری داشتیم. برای آن چه تمهیداتی اندیشیدید؟
رنجبر: ارتش ما با توجه به شرایط پس از انقلاب، قادر به رویارویی با ارتش عراق نبود. تانکهای ما با تانکهای ارتش عراق، نفربرهای ما در مقابل نفربرهای ارتش عراق قابل مقایسه نبود. ما هرچه که از دست میدادیم دیگر نمیتوانستیم جایگزین کنیم. به عبارتی به لحاظ مادی ما هیچ برتری نسبت به ارتش عراق نداشتیم و با محاسبات عادی ابتکارعمل در دست دشمن بود، سرزمینهای ما هم در اشغال آنها بود و از این جهت هم در موضع برتر قرار داشت. چنین شد که سازمان رزم ما بر پایه نیروی بسیجی و مردمی شکل گرفت و با هجومی که مردم به جبههها آوردند، کمکم سپاه متولی سازماندهی نیروهای مردمی شد و با استفاده از نیروهای مردمی در مقابل ارتش عراق نه تنها ایستاد، که توانست در مقطع اول جنگ ارتش عراق را شکست دهد و از سرزمینهایمان بیرون کند. ما متکی شدیم به یک شیوه رزم متفاوت که همان جنگ در شب بود. عراق با ارتش کاملاً زرهیاش در شب نمیتوانست بجنگد، ولی ما متکی به نیروی انسانی بودیم و نیروی انسانی در شب بهتر میتواند بجنگد. شیوه دیگر رزم ما استفاده از اصول غافلگیری و فریب بود. ما خیلی از برتریهای عراق را با رعایت اصل غافلگیری توانستیم دور بزنیم.
با این توصیف چرا تا فتح خرمشهر درعملیاتها موفق بودیم، اما در عملیاتهای بعد از آن این پیروزیها تکرار نشد؟
رنجبر: این سؤال جواب خیلی روشنی دارد. بعد ازفتح خرمشهر، دشمنی که درابتدای جنگ بهصورت گسترده در سرزمین ما حضور یافته بود، نقاط ضعف زیادی در خط پدافندیاش داشت که ما از این نقاط ضعف بهره بردیم.
در اینجا ما بحث نظامی میکنیم و وارد مسائل سیاسی نمیشویم. در مناقشات امروز ممکن است کسی اصل ادامه جنگ را زیر سؤال ببرد و اینکه چرا جنگ را ادامه دادیم؟ من اصلاً وارد حوزه جنگ و صلح نمیشوم. تنها از نگاه نظامی به مسأله میپردازم. ارتش عراق وقتی وارد خاک ایران شد اهدافی فراتر از توانایی نظامیاش تعریف کرده بود که با هفت هشت لشکری که داشت نتوانست به همه این اهداف دست پیدا کند. یک ارتش کلاسیک یگانهایش باید با هم هماهنگ حرکت کنند. اینکه یک یگان برود جلو و یگان دیگر نیاید نقطه ضعف محسوب میشود. درتهاجم عراق نیروهای مردمی که عامل اصلی شکست عراق شدند، مانع تحقق چنین وضعیتی شدند. بر این اساس ارتش عراق استقراری ناقص در خاک ما پیدا کرد که نقاط ضعف زیادی داشت. مهمترین نقطه ضعفش این بود که خطش یکپارچه نبود. واحدهای نظامی که در دشت عباس بودند ارتباطی با یگانهای بستان نداشتند، بستان با جنوب اهواز و به همین صورت. ما در عملیاتهای آزادسازی از نقاط ضعف پدافندی دشمن بهره بردیم. یعنی به جای اینکه به پیشانی دشمن بزنیم، ابتکار به خرج دادیم و از پهلو به دشمن زدیم.
اما بعد ازعملیات بیتالمقدس چه اتفاقی افتاد؟ بعد ازبیتالمقدس، دشمن به این نتیجه رسید که دیگر نباید داخل ایران بماند و برگشت سرمرزها. با این کار، تمام نقاط ضعفی که در مقطع قبل داشت تبدیل به نقطه قوت شد. حالا یک خط پدافندی ممتد و بههم پیوسته تشکیل داده بود و به این ترتیب هیچ روزنهای برای ما باقی نگذاشت. همهجا شد پیشانی دشمن و هیچجایی پهلو به ما نداد و ما ابتکار عملمان را از دست دادیم. مسأله دیگر اینکه ارتش عراق حالا شیوه رزم ما را هم میدانست، پس تلاش کرد شب را از ما بگیرد. چگونه؟ اول در خط خودش استحکامات و موانعی ایجاد کرد. در والفجر مقدماتی عمق استحکامات بیش از یک کیلومتر بود. ما حتی در شناساییها هم نتوانستیم در این عمق معبر باز کنیم. در این عمق دشمن کمین گذاشت. وقتی شب عملیات به خط زدیم، تا بیاییم به خط اول برسیم، هوا روشن شده بود! مورد دیگر، فرماندهی ارتش عراق، شخص رئیس جمهوری عراق (صدام)بود. او دراین مقطع همه عراق را بسیج کرد. تمام دانشگاهها و ادارات را تعطیل کرد و به جبهه فرستاد. ظرف چند ماه لشکرعراق برتریاش را در مقابل ما به سه برابر رساند. حالا از نظر نیروی انسانی هم از ما پیش بود. پس اول زمین را از ما گرفت، دوم شب و در نتیجه تاکتیکهای شبانه را و در نهایت زمان را از ما گرفت و سوم برتریاش را مطلق کرد.
با این توصیف چرا جنگ ادامه یافت؟
رنجبر: من به اینکه چرا جنگیدیم ورود نمیکنم. چون تصمیم جنگ و صلح در سطح من نبوده و نیست. چون من موظف به جنگیدن بودم. اما میدانم استراتژی ما درآن مقطع، استراتژی تنبیه متجاوز بود. قصد ما با ادامه جنگ تنبیه دشمن بود، اما توان دشمن زیاد شده بود. با وجود این، رزمندگان ما تلاش خود را کردند. همه ابتکارات خود را به خرج دادند حتی به سراغ رودخانه اروند رفتند. هنوزهم که هنوز است برای ارتشها و کارشناسان نظامی دنیا سؤال است که ما چگونه از اروند عبور کردیم. از اروندی که رودخانهای وحشی و متلاطم است. آنجا توانستیم موفق شویم چون توانستیم دشمن را غافلگیر کنیم؛ اما پس از فتح خرمشهرصحنه نبرد و دشمن تغییر کرده بود وما تغییر نکرده بودیم! در صورتی که ما هم باید تغییر میکردیم. بعضی از فرماندهان ارشد جنگ حتی فشار آوردند به مسئولان مملکت که باید همه کشور بیاید پای جنگ. اما مشی امام این نبود. امام به یک نفراجبار نکرد که برود جنگ. برخلاف صدام. حتی ارتش ما احتیاطهایش را فراخوان نکرد. ما مثل صدام نمیخواستیم به زور مردم را به جنگ
بفرستیم.
رزاق زاده: در واقع استراتژی ما در مقطع اول جنگ مقاومت، دفاع و زمینگیر کردن دشمن بود، بعد از آزادسازی مناطق اشغال شده، استراتژی ما شد تنبیه متجاوز و ما دیگر دنبال پیروزی نبودیم.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۲۰۶۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربات سربازهای ارتش اوکراین؛ از مین گذاری و شلیک تا جابهجایی مجروحان (فیلم)
پس از هواپیماهای بدون سرنشین که در آسمان اوکراین به وفور دیده میشوند، حالا نوبت به ربات های زمینی رسیده که خط مقدم نبرد را پر کردهاند.
به گزارش عصرایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، ارتش اوکراین به شکل افزایشی به وسایل رباتیک بدون سرنشین گرایش پیدا کرده تا مجبور نشود سربازان خود را در معرض خطر قرار دهد.
ارتش اوکراین از این رباتها برای مین گذاری در محدودههای دشمن، قرار دادن مواد منفجره، شلیک، انفجار و در مواردی معدود تخلیه مجروحان از محدوه خطر استفاده میکنند.
جزئیات بیشتر از عملکرد ربات سربازهای اوکراین را در تصاویر گزارش ببینید.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: ربات سرباز با قدرت تشخیص دشمن و نیروهای خودی (ویدئوی ساختگی) هشدار برای تولید روبات های قاتل نخستین رباتهای سرباز و خلبان رونمایی میشوند