Web Analytics Made Easy - Statcounter

جمهوری اسلامی ایران در چند دهه اخیر، همواره به عنوان یکی از کنش گران اصلی و تاثیر گذار در منطقه و جهان، فراز و نشیب های زیادی را در عرصه بین الملل تجربه کرده است، در تازه‌ترین این اوج و فرودها، عقب نشینی ترامپ از مواضع جنگ طلبانه اش نسبت به ایران در سفر به ژاپن بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در هفته های گذشته اوج گرفتن جنگ لفظی میان ایران و آمریکا و دامن زدن به این تنش ها توسط برخی از کشورهای منطقه که تفاوت نگاه ایدئولوژیک با ایران دارند و نیز تحریک عده ای در داخل آمریکا برای کشاندن این کشور به جنگ با ایران، حاکی از میزان بالای تشنج در فضای دیپلماسی بین المللی بود، اما در سفر اخیر ترامپ به ژاپن، و در گفت‌وگوی رسانه‌ای او، شاهد تفاوت لحن و تغییر مواضع از خشن به آرام‌ و کاسته شدن از ادبیات جنگی و تنش آفرین بودیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این گفت‌وگوی رسانه ای مورد توجه وتحلیل اغلب رسانه‌های جهان بود. در همین زمینه و پیرامون مسائل جاری با "علی امیدی استاد دانشگاه اصفهان و تحلیلگر مسائل بین المللی" گفت‌وگویی داشیم که در ادامه می خوانید:

سفر اخیر ترامپ به ژاپن از چه ابعادی دارای اهمیت است؟

 درسفر ترامپ به ژاپن استقبال ویژه ای که ازوی به عمل آمد، ژاپن برای رئیس جمهور آمریکا سنگ تمام گذاشت به طوری که وی را به دیدن کُشتی سنتی ژاپنی به نام" سومو "برد تا از نزدیک شاهد این کُشتی سنتی باشد و یا قدم زدن نخست وزیر شیزو آپه با رئیس جمهور ترامپ در جایی دنج و خلوت و انجام بازی گلف، خود نشان از روابط و دوستی عمیق بین این دو کشور است.

همچنین ترامپ در همه سخنرانی هایش به طور مداوم درهمه جا اعلام می کند که رفتار جهان از نظر تجارت با آمریکا "رفتار غیر منصفانه ای" است، اما این بار، برعکس همه سخنرانی های خود در میان مردم ژاپن اعلام کرده است که رفتار ژاپنی ها در زمینه تجارت با آمریکا " کمی منصفانه "بوده است.

در این سفر ترامپ به ژاپن شاهد دیدگاه تازه این کشور در مورد ایران بودیم که به نکات بسیار مهمی درباره ایران اشاره شده که امروز این گفته ها و تحول در دیدگاه  تیتر اول خبرگزاری های جهان است، نکته بسیار مهمی که در این مصاحبه مورد توجه رسانه های جهان قرار گرفت؛ این بود که وی در ژاپن اعلام کرد" آمریکا به دنبال تغییر رژیم ایران نیست و می تواند با رهبران فعلی ایران همکاری داشته باشد و همین رهبران فعلی ایران هم می توانند ایران را به سوی یک کشور توسعه یافته هدایت کنند."

تغییر دیدگاه ترامپ در مواضع جنگ طلبانه‌اش نشان از چیست؟

تغییر دیدگاه ترامپ نسبت به مواضع جنگ طلبانه اش درماه های اخیر در برابر ایران، یک تغییر دیدگاه و یک تحول قابل توجه و آشکار است، چرا که در سیاست خارجه آمریکا همیشه اهرم فشار یا همان چماق، قوی تر از جنبه ترغیب و تشویق یا همان هویج بوده است؛ در طول ۴۰ سال گذشته رفتار سیاست خارجه این کشور نسبت به ایران همیشه از جنس چماق بوده و همیشه جنبه چماق این سیاست ها بسیار قوی تر است. در یک سال گذشته، آمریکا از برجام خارج و شدید ترین تحریم ها را در برابر ایران اتخاذ کرد، سپس با تهدید نظامی ایران و قرار دادن شمشیر داموکلس بالای سر ایران، پمپئو شروط دوازده گانه تخیلی را به ایران تحمیل کرد که پذیرش این شرایط برای ایران غیر ممکن است.

تاکنون انتظار برخی از گمانه زنی ها ورسانه ها  این بود که آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران است و اینکه این تغییررژیم در ایران به صورت غیر نظامی وتوسط شورش های داخلی مردم که می گفتند براثر فشارهای اقتصادی رخ خواهد داد، و در کنار آن آمریکا با یک اقدام نظامی باعث تغییر رژیم در ایران خواهد شد، صورت می پذیرد، اما صحبت های ترامپ در ژاپن نشان دهنده اعتراف به این موضوع است که وی و دستگاه دیپلماسی اش به این نتیجه رسیده اند که آنچه راجع به ایران و برخورد با ایران فکر می کردند، قدم زدن در پارک و زمین چمن نیست که بتوانند هر کاری را به راحتی انجام دهند. حتما آمریکا هم به این نتیجه رسیده که اقدامات نظامی در برابر ایران هزینه های سنگین و هنگفتی برای این کشور در بر خواهد داشت، شاید آمریکا بتواند آغاز کننده یک جنگ باشد ولی نمی تواند از پس هزینه های بعدی آن جنگ بر آید و هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که در یک بازه زمانی مشخص و معین بتواند به اهداف و خواسته هایش درجنگ برسد، این تغییر موضع آشکار در سیاست های آمریکا کاملا مشهود است.

استراتژی جمهوری اسلامی ایران در مقابل این تغییر دیدگاه نه به مذاکره و نه به تسلیم و فقط تاکید به مقاومت است، سیاست اعلامی و اعمالی جمهوری اسلامی در صورتی که آمریکا نسبت به تعهداتش  در برجام مقید و متعهد باشد، بررسی شرایط برای مذاکره است؛ در واقع جمهوری اسلامی ایران شرط انجام مذاکره را، بازگشت آمریکا به برجام می داند، که تنها در این صورت ایران موافق مذاکره است. این  تغییر رویکرد در نگاه آمریکا نسبت به تغییر رژیم ایران دارای این سیگنال و فرکانس است که ترس از اقدام نظامی آمریکا در برابر ایران، بر جهان و صلح دوستان جهان، سایه شومی افکنده بود که با صحبت‌های آقای ترامپ، فضا کمی آرام شد، ولی باز هم در همین مصاحبه، ترامپ اعلام کرد که امیدوار است حادثه ای پیش نیاید، ولی اگر حادثه ای هم پیش بیاید بسیار خطرناک و تلخ خواهد بود. البته دیدگاه تازه ترامپ راجع به ایران، تلاش تعدادی از افراد و نیروهای اطراف ترامپ بود که وی را وادار کرده اند که به این اظهار نظرهای کمی آرامتر روی بیاورد.

به نظرتان میانجیگری های بین المللی دراین تغییرلحن و دیدگاه چقدر موثر بوده است؟

در چند روز گذشته که سایه خطرناک جنگ احساس می شد، میانجیگری های بین المللی توسط چند کشور مثل عمان و ژاپن و...انجام شد، اما به نظر شما این میانجیگری ها چقدر می تواند موثر باشند؟ مادامی که  فشارهای شدید آمریکا با همان با تحریم‌های نابرابر اقتصادی برضد ایران هنوز ادامه داشته باشد که این همان چماق بالای سر ایران است، بسیار بعید به نظر می رسد این میانجیگری های بین المللی تاثیر قابل توجهی در روند تحولات منطقه و روابط ایران و آمریکا داشته باشد.

با بررسی تاریخچه جنگ های مهیب مثل جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام، جنگ کره و جنگ هشت ساله ایران و عراق، دیگر انتظار نیست که بار دیگر چنین جنگ هایی با این عظمت و مهابت به وجود بیاید. درجنگ ایران و عراق صدام فکر کرد در طی یک ساعت و یک هفته به تهران خواهد رسید ودر سخنرانی های آتشین خود اظهار می کرد ساعتی دیگر در تهران خواهد بود و در آنجا چای خواهد خورد و قطعا او  پیروز میدان است، ولی این جنگ تحمیلی هشت سال طول کشید. باید به این نکته مهم اشاره شود که بیشتر محاسبات در جنگ ها نادرست است ولی باید به این نکته هم واقف بود که نمی توان حوادث احتمالی و اتفاقی را در شعله ور شدن جنگ بین کشورها نادیده گرفت؛ بعضی از گروه ها، احزاب،دولت ها و کشورها، منافع خود را در جنگ می بینند. بعضی از کشورهای منطقه جنگ آمریکا با ایران را، و یا جنگ کشورهای عربی با ایران را به نفع ماهیت خود می دانند، بنابراین برای آغاز کردن جنگ و تحریک آمریکا، شیطنت های زیادی انجام می دهند.

یکی از همین شیطنت ها، شلیک کاتیوشا به منطقه سبز بغداد توسط گروه های ثالث بود که می خواستند آمریکا را وادار به تحریک و تهیج جنگ در برابر ایران نمایند، اما در این امر شکی نیست که هیچ برنامه‌ای از پیش تعیین شده وجود ندارد که این حادثه را ازطرف جمهوری اسلامی ایران بداند و نمی توان این حوادث اتفاقی را برای راه انداختن جنگ نادیده گرفت و همین طور نمی توان محاسبات اشتباه سیاستمداران را هم در به راه انداختن جنگ نادیده انگاشت، همیشه آغازگران  در جنگ ها می اندیشند که خیلی زود جنگ به نتیجه خواهد رسید ولی این محاسبات کاملا اشتباه است.

چرا بین ایران و آمریکا همواره تشنجات لفظی و خطر جنگ احساس شود؟ 

تراولیست استراتژیست آلمانی قرن نوزدهم معتقد است که جنگ ها ادامه سیاست ها هستند، ولی با ابزاری دیگر؛ در تاریخ روابط بین الملل همیشه بن بست های دپلماتیک بوده و وقتی که با شیوه های مسالمت آمیز، بن بست های سیاسی حل نشود و طرفین راه حلی برای آن نداشته باشند و یا کشوری زیاده طلب باشد و هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نشود، بعضی از دولت مردان فکر می کنند با جنگ، خیلی سریع تر به اهداف دیپلماتیک خود خواهند رسید؛ در سراسر تاریخ بارها وبارها شاهد وقوع جنگ بوده‌ایم و یا اینکه در سیاست های داخلی قدرت های بزرگ مثل آمریکا احزاب به خاطر منافع سیاسی خود تمایل به جنگ را ایجاب کرده اند که با راه اندازی مخاصمه های  بین‌المللی بزرگی درخارج از آمریکا بتوانند به اهداف خود برسند؛ از این رو جنگ در تاریخ بشریت همزاد خشونت و سیاست بین الملل بوده است.

این موضوع بیشتر به خاطر تضاد ایدئولوژیک بین دو کشور و به خاطر  نظم منطقه ای که مورد نظر ایران و نظم منطقه ای که مورد نظر آمریکا نیست به وجود آمده و این دو کشور با دو دیدگاه کاملا مغایر با هم  در چهل سال گذشته باعث این همه رفتارهای تنش آمیز در رابطه با همدیگر شده اند؛ پیش از این ایران کشوری کاملا وابسته به آمریکا بود که قبلا  نگاه گاو شیرده که امروز نسبت به عربستان مطرح است را نسبت به ایران داشتند و ایران هم با خریدهای هنگفت نظامی، سرمایه گذاری های اقتصادی، سپرده گذاری پول دربانک های آمریکایی و پرداخت حقوق های نجوی به مستشاران نظامی آمریکا و... نشان داد پایگاه مالی خوبی در سطح منطقه خاورمیانه برای آمریکا بوده است؛ ولی امروز با این شرایط، آمریکا این پایگاه امن خود را در منطقه نه تنها از دست داده، بلکه از طرفی نسبت به نظم نوین منطقه ای آمریکا در خاورمیانه واکنش نشان داده و مانع از بروز تحولات جدید منطقه ای می شود.

این تغییر دیدگاه و ایدئولوژی در به وجود آمدن ایدئولوژی آلترناتیو در سطح خاورمیانه توسط ایران بود که اگر جمهوری اسلامی ایران با کشور اسراییل مخالفتی نداشت حتما تا کنون مسئله اسراییل و فلسطین برای همیشه حل شده بود و اعراب هم به راحتی این مسئله را می پذیرفتند و با آن کنار می آمدند، ولی مطرح شدن آرمان فلسطین توسط جمهوری اسلامی ایران مانع حرکت های بعدی اسراییل وطرح های آمریکا شده است؛ و یا جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه مشروعیت نظام های سلطانی و پادشاهی مثل عربستان، امارات، مصر و بحرین را به چالش کشید، در حالی که این وضع موجود کشورهایی با نظام سلطنتی و سلطانی به نفع آمریکا بوده که با به چالش کشیدن این وضعیت توسط ایران تقابل ایدئولوژی، تقابل دیدگاهی و تقابل منافع آشکاری بین این دو کشور با آغاز عمرانقلاب اسلامی ایران به وجود آمد و هر بار هم تشدید شده است و برای همین در حال حاضر شاهد این شکاف بزرگ بین  ایران وآمریکا هستیم.

گفت‌وگو از: آناهید بیدکانی بختیاروند، خبرنگارایمنا

منبع: ایمنا

کلیدواژه: ترامپ توسعه تهدید نظامی جنگ جنگ روانی خروج آمریکا از برجام دیپلماسی رسانه ها ژاپن سفر عمان گلف مایک پمپئو میانجیگری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۲۸۲۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد: تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.» او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»
جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.» او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.» فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.» ناکامی های سه تجربه بزرگ این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.» او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.» فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.» دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.» این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.» چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟ فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.» او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.» شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.». فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟ به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.» او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.» این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.» سناریوهای آینده فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد: سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ... سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر . سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد. طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.» بیشتر بخوانید: حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901723

دیگر خبرها

  • کمربند انسانی معترضان آمریکایی برای دفاع از غزه/«ما آزاد نیستیم!»
  • کمربند انسانی معترضان آمریکایی برای غزه/ «ما آزاد نیستیم!»
  • دروغ اجباری؛ سیاست رسانه‌های مدعی آزادی
  • اعتراضات دانشجویی سیاست ما در منطقه را تغییر نمی‌دهد
  • اعتراضات دانشجویی سیاست ما در منطقه تغییر نمی‌دهد
  • واکنش معین به اعتراضات دانشجویی در آمریکا: دانشگاه و دانشجویان در مقایسه با سیاسیون یا سرمایه‌داران، از اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی بالاتری در جامعه برخوردار هستند/ اعتراض آنها می‌تواند به تغییر سیاست‌های دولتها و حتی تغییر دولتها منجر شود
  • گولسیانی: سپاهان بهترین تیم نیست ولی حریف سختی است/ از قهرمانی نا امید نیستیم+فیلم
  • جوانان باید از منطق سیاست‌ها و رفتار نظام با خبر باشند | آنها بدانند چرا حاضر به ایجاد روابط با برخی کشور‌ها نیستیم | دانش‌آموزان را از خطر‌ها و دشمنی‌ها آگاه کنید
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • دروغگویی BBC برای خون‌شویی