Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-26@05:17:26 GMT

قتل دختر جوان برای پشیمانی از ازدواج

تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۳۱۲۲۸

به گزارش روزنامه ایران، بیستم تیر پارسال بود که خانواده مریم فرجی- ۳۳ ساله- با مراجعه به اداره پلیس آگاهی فردیس از ناپدید شدن دخترشان خبر دادند. این در حالی بود که با شروع تحقیقات مشخص شد مریم در جریان درگیری‌ها و اغتشاشات سیاسی دی سال ۹۶ دستگیر اما با قرار وثیقه آزاد شده بود. همین موضوع باعث شد تا در فضای مجازی برخی شایعات مبنی بر سیاسی بودن علت ناپدید شدن مرموز این دختر جوان منتشر شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ردیابی‌های پلیسی

در حالی که چند روزی از ناپدید شدن مریم گذشته بود، پلیس در ردیابی آخرین تماس‌های وی دریافت که با فردی به‌نام مجید در ارتباط بوده است.

مجید ۲۹ ساله که نامزد مریم بود خیلی زود بازداشت شد و در نخستین تحقیقات باتوجه به اظهارات متناقضی که مطرح کرد به‌عنوان تنها مظنون پرونده تحت بازجویی‌های فنی قرار گرفت و سرانجام به قتل اعتراف کرد.

وی که در بنگاه املاک در فردیس کار می‌کرد، پس از افشای راز جنایت درباره انگیزه‌اش از قتل گفت: هفت سال قبل با مریم آشنا شدم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما از چند ماه قبل رفتارش تغییر کرد و گفت از ازدواج با من پشیمان شده است. روز حادثه با هم قرار گذاشتیم تا صحبت کنیم. او ادعا کرد یکی از استادان دانشگاه از او خواستگاری کرده و قصد دارد با وی ازدواج کند. با شنیدن این حرف، کنترل خود را از دست دادم و خفه‌اش کردم.بعد از قتل جسدش را در باغ دفن کردم بعد هم ماشین او را به تهران برده و رها کردم. نمی‌خواستم تا زمان کشف جسد به قتل اعتراف کنم، اما بعد از ۱۰ روز راز جنایت فاش شد و مجبور به اعتراف شدم.پس از اعتراف به جنایت، کیفرخواست وی به اتهام قتل عمد صادر شد و صبح دیروز این مرد جوان از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان البرز انتقال یافت و پای میز محاکمه ایستاد.

در دادگاه

در آغاز جلسه پدر و مادر سالخورده مریم با طرح شکایت از قضات دادگاه خواستار قصاص متهم شدند.سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من مریم را عاشقانه دوست داشتم و نمی‌خواستم او را بکشم. من ومریم از سال ۹۳ رسماً نامزد کردیم و قرار ازدواج باهم گذاشتیم.من کارگر ساده بودم اما هر آنچه که درمی آوردم خرج مریم می‌کردم چون می‌خواستم با او زندگی کنم.برای جشن تولد مریم با هم به شمال رفتیم اما متوجه شدم او با مرد غریبه‌ای در ارتباط است، ناراحت شدم و از او پرسیدم این مرد کیست؟ او گفت استاد دانشگاهش است و به خاطر پرونده‌ای که داشته به او کمک می‌کند. ولی هر روز که می‌گذشت رفتار مریم بیشتر تغییر می‌کرد و با من سرد شده بود تا اینکه یک روز پیامک داد و گفت که نمی‌خواهد با من ازدواج کند.

چند روز بعد قرار بود باهم صحبت کنیم، او را به باغی که تازه خریده بودم بردم با ماشین خودش آمد به او خواهش و التماسش کردم که با من بماند اما او گفت می خواهد با استاد دانشگاهش ازدواج کند. این را که شنیدم خونم به جوش آمد و با شالی که روی سرش بود او را خفه کردم......

قاضی هدایت رنجبر رئیس دادگاه از متهم پرسید: آیا اتهامت را قبول داری؟

بله من قبول دارم که مرتکب قتل شدم. اما تقاضای عفو و بخشش دارم از پدر و مادر مریم می خواهم به جوانی‌ام رحم کنند، من ناخواسته مرتکب قتل شدم، باور کنید من مریم را دوست داشتم نمی خواستم او را از دست بدهم.

سپس در حالی که اشک می‌ریخت به پای پدر مریم افتاد و از او طلب عفو و بخشش کرد. اما مادرمریم گفت: من داغدار دخترم هستم و هرگز نمی‌توانم قاتل جگر گوشه‌ام را ببخشم. سپس قاضی از اولیای دم پرسید آیا توانایی پرداخت تفاضل دیه را دارید که آنها سکوت کردند. حکم این پرونده بزودی صادر خواهد شد.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۳۱۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرجام گروه فرقان؛ پشیمانی و خسران!

حادثه فرقان از عبرت‌های تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزه‌دار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدم‌های متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آن‌ها شد، به‌شدت عوض شدند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کرده‌اند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آن‌ها را پذیرفته یا نه؟

به گزارش ایسنا، یکی از گروه‌های منحط که در ابتدای پیروزی انقلاب بر اساس خط اعتقادی منحرف خود و برداشت‌های اشتباه و ناصواب از اسلام و قرآن، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و نظامی وفادار و دلسوز نظام را در دستور کار خود قرار داده بود؛ گروه فرقان بود.

یکی از مقامات نظامی و متعهد به نظام که توسط این گروه، ترور و به شهادت رسید؛ سپهبد شهید؛ محمد ولی قرنی بود.

محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۰۹، وارد د دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶، به اتهام توطئه برای سرنگونی پهلوی دوم دستگیر و به اخراج از ارتش و زندان محکوم گردید.

با پیروزی انقلاب اسلامی، قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش شد و در مقابله با آشوب‌های کردستان ایفای نقش کرد.

وی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، به دست چند تن از اعضای گروهک فرقان به‌شدت مجروح شد و به شهادت رسید.

اما روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات سپاه از اعتقادات این گروه و فعالیت‌های آن‌ها و همچنین نحوه شناسایی، دستگیری و بازجویی و اعترافات آنان، روایتی جالب و در عین حال عبرت‌آموز است:

یکی دو ماه از انقلاب نگذشته بود. دولت موقت انسجام لازم را نداشت و نهادهای امنیتی هم در کشور شکل نگرفته بود. در کشور، احساسات و شور انقلابی جریان داشت و سلاح بسیار زیادی در دست مردم بود. ساختار اداری قبلی به‌کلی نابودشده و نهادها و سازمان‌های جدید هم در حال تأسیس بودند.

در چنین وضعیتی، گروه فرقان با رهبری یک طلبه جوان به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. اعضای این گروه قصد داشتند که عده زیادی از روحانیون مبارز و سران نظام را ترور کنند.

آن موقع، مسئولان نظام محافظ و نگهبان نداشتند و هرکسی به‌راحتی می‌توانست آن‌ها را ترور کند، چون خبری از پلیس و امنیت نبود. بعلاوه گروه فرقان یک گروه جوان و ناشناخته بود و برعکس گروه‌های دیگر مانند مجاهدین خلق یا حزب موتلفه اسلامی، تقریباً هیچ شناختی از آن وجود نداشت.

اعضای این گروه جوان‌هایی مذهبی اما احساساتی بودند که با برداشت سطحی از قرآن و نهج‌البلاغه برای بیشتر مفاهیم دینی، مصادیق عینی ساخته و با یک برنامه حساب‌شده به دنبال ترور برخی از مسئولان و چهره‌های انقلابی بودند.

آن‌ها کار بسیار خطرناکی را شروع کرده و عده‌ای از متدین‌ترین، انقلابی‌ترین و وفادارترین نیروهای انقلاب و امام را نشانه گرفته بودند.

در مرحله اول، امثال محمدولی قرنی، آیت‌الله مطهری، دکتر محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش محمد حسام را شهید و به جان خیلی‌های دیگر مانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای سوءقصد کردند که ناموفق بودند.

گروه فرقان عده زیادی از افراد را نشانه گرفته بود تا شهید کند. اگر فرصت می‌یافت، احتمالاً ده تا پانزده نفر دیگر از سران نظام را شهید می‌کرد. البته بخش عمده‌ای از این اطلاعات، بعد از دستگیری آن‌ها به دست ما رسید.

در واقع، ما با جریان ناشناخته‌ای مواجه بودیم که با اتکای به آیات قرآن و شعارهای اعتقادی و ظاهر اسلامی، نزدیک‌ترین افراد به حضرت امام را هدف قرار داده بود.

نفوذ در درون گروه

یک روز مرتضی الویری یک نفر را به من معرفی کرد که به‌نوعی با گروه فرقان ارتباط پیداکرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی معرفی کردم و او نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد.

آن فرد به ما خبر داد که یکی از نیروهای کادر فرقان در جست‌وجوی خانه‌ای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کردیم و خانه دو طبقه‌ای در نزدیکی بیت حضرت امام اجاره کردیم. در طبقه اول آن، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانواده‌اش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم.

خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش، در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته بودیم و گفت‌وگوی افراد و جلسه‌های گروه فرقان را شنود می‌کردیم. از خلال شنودها اطلاعات خوبی به دست آوردیم. تیم تعقیب و مراقبت ما هم فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را درباره فرقان تکمیل کردیم.

متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمی‌دانستیم خانه‌های تیمی فرقان را که شناسایی کرده بودیم، بزنیم یا نه و اگر به این خانه‌ها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر به دست عوامل فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شوند و از دسترس ما خارج شوند؟ این تردید تا دی‌ماه سال ۵۸ که همه خانه‌های تیمی گروه فرقان را شناسایی و به آن‌ها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود.

دستگیری و بازجویی اعضای گروه

بعد از شهادت شهید مفتح در آذر ۵۸ به نتیجه رسیدیم که به هر طریق ممکن، حمله به خانه‌های تیمی گروه فرقان را شروع کنیم. بر همین اساس، به یازده خانه تیمی حمله کردیم که در نتیجه آن، نزدیک به پنجاه نفر از اعضای فرقان دستگیر شدند.

آقای گودرزی (رئیس گروه) برخلاف تصور، در ۴۸ ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چطور این‌همه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟ آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم.

دوستان ما فقط کار اطلاعاتی صرف نمی‌کردند، چون می‌دانستند که این گروه، اعتقادی است. ازیک‌طرف، با اعضای گروه فرقان مباحثه اعتقادی داشتیم و در وهله اول، بطلان عقایدشان را ثابت می‌کردیم. هنگامی‌که آن‌ها از درون متزلزل می‌شدند، شروع به حرف زدن می‌کردند.

بنابراین، مهم‌ترین ابزار ما، اثبات بطلان اعتقادات آن‌ها بود که برایشان بسیار سخت بود و از اینکه می‌دیدند همه اعتقادات آن‌ها پوچ بوده، عذاب می‌کشیدند.

حادثه فرقان یکی از عبرت‌های تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزه‌دار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدم‌های متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آن‌ها شد، به‌شدت عوض شدند، تغییر کردند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کرده‌اند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آن‌ها را پذیرفته یا نه؟

آن‌ها حتی پدر و مادر و خواهران و برادران خود را توجیه کرده بودند که اشتباه کرده‌اند. به آن‌ها گفته بودند که برای ما دعا کنید تا خدا توبه ما را بپذیرد.

اگر این حادثه، هرسال یک‌بار به جوانان ایران یادآوری شود و به‌عنوان یک پند جلوی چشمانشان باشد، گزاف نخواهد بود.

منبع:

اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: راه دوران مبارزه، بحران گروه‌های سیاسی: روایت محسن رضایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۹، صص ۳۱۷.۳۱۸، ۳۱۹.۳۲۰، ۳۲۱.۳۲۲، ۳۲۷

دیگر خبرها

  • پیری جمعیت نشاط اقتصادی و اجتماعی را کاهش می‌دهد
  • غرق شدن دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار
  • رفع موانع ازدواج و فرزندآوری مقدمه جوان سازی و ازدیاد جمعیت
  • اهمیت خانواده و ازدواج برای نسل جوان تببین شود
  • ۳۰۰۰ جوان کهگیلویه و بویراحمد در انتظار وام ازدواج
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • قتل آتشین پدر در خواب عصرگاهی با نقشه شیطانی دختر جوان
  • فرجام گروه فرقان؛ پشیمانی و خسران!
  • ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
  • جنجال یک عروسی در هتل اسپیناس پارسیان!