Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-05-02@15:55:32 GMT

معنوی نژاد: برای ایتالیایی ها کری نخواندم!

تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۳۲۶۸۸

معنوی نژاد: برای ایتالیایی ها کری نخواندم!

ملی پوش والیبال ایران معتقد است 2 هفته میزبانی در ایران بهترین فرصت برای صعود والیبالیست ها به فینال لیگ ملت هاست.

به گزارش "ورزش سه"، جواد معنوی نژاد با اینکه تازه 23 سال بیشتر ندارد، اما با توجه به 2 سال حضور در سری آ و چند سال سابقه بازی در تیم ملی یکی از امیدهای اصلی کولاکوویچ در لیگ ملت ها به شمار می رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


این بازیکن دریافت کننده و بلندقامت که همواره دور از حواشی سعی کرده در آرامش کامل کارش را پیش ببرد، برخلاف سال گذشته که با مصدومیت دست و پنجه می کرد، امسال با انگیزه و انرژی بالا وارد اردوی تیم ملی شده و در لیست هفته اول کولاکوویچ نیز قرار گرفته است.
در آستانه شروع لیگ ملت های والیبال 2019 با لژیونر تیم ملی همکلام شدیم. در ادامه مشروح صحبت های جواد معنوی نژاد در گفت و گو با "ورزش سه" را می خوانید.


نزدیک بود قهرمان اروپا را شکست دهیم
سال خوبی را با ورونا سپری کردم و توانستم تا جایی که می شد به تیمم کمک کنم. ورونا هیچ وقت جزو مدعیان قهرمانی سری آ نبوده چون تیم هایی مثل لوبه و پروجا با سرمایه گذاری زیاد به دنبال قهرمانی هستند. دیدید که امسال هم لوبه هم قهرمان لیگ ایتالیا و هم قهرمان اروپا شد. ما هم در پلی آف مقابل همین تیم قرار گرفتیم که نزدیک بود بازی اول را ببریم، اما نشد.

 

 


قرار بود گربیچ سرمربی بماند، اما...
بعد از اینکه از ایتالیا به تهران برگشتم، شنیدم که گربیچ از تیم ورونا جدا شده است. حتی در شام آخری که با اعضای تیم خوردیم، قرار بود گربیچ بماند و همه چیز هم روبراه بود. نمی دانم چه اتفاقاتی طی چند روز رخ داد که منجر به جدایی این مربی شد.

 


قراردادم تمام شده، اما گفتند در لیست خروجی است!
خبرهایی که دیدم که بعد از رفتن گربیچ و روی کار آمدن استویچف نوشته اند من و مرتضی شریفی در لیست خروجی ورونا قرار گرفته ایم. اصلا لیست خروجی برای من معنایی ندارد چون قراردادم با ورونا تمام شده و بازیکن آزاد هستم. مرتضی هم قراردادش یک ساله بود و بازیکن آزاد است. متاسفانه برخی به این شکل موضوع را مطرح کردند، اما من دیگر با ورونا قرارداد ندارم.
 

از 3 کشور پیشنهاد دارم؛ در ایتالیا راحت ترم
پیشنهادهایی از لهستان، ترکیه و ایتالیا دارم. سعی می کنم در یکی، 2 هفته آینده تکلیف تیم فصل بعدی ام را مشخص کنم. به هر حال در ایتالیا راحت ترم چون 2 سال آنجا بودم و زبانشان را هم بلدم. شرایط لیگ ایتالیا را می دانم و به نظرم بهترین لیگ دنیاست. امیدوارم بهترین تصمیم را بگیرم.
 

امیدوارم امسال به فینال برسیم
لیگ ملت ها هر سال خیلی فشرده برگزار می شود و امسال هم سفرها و بازی های زیادی داریم. موفقیت در این رقابت ها آمادگی ذهنی و بدنی خوبی می خواهد. امسال خوب تمرین کردیم و تجریبات سال های گذشته را هم داریم. امسال 2 هفته در ایران میزبانی داریم و امیدوارم بتوانیم 6 مسابقه را با حمایت تماشاگران ببریم تا شانسمان برای صعود به فینال بیشتر شود.
 

 

برای ایتالیایی ها کری نخواندم
از همان بازی اول مقابل ایتالیا باید محکم وارد زمین شویم و به فکر برد باشیم. یکی، 2 بازیکن مثل اسپریتو و لیبروی ایتالیا در تیم ورونا همبازی من هستند و از آنها شناخت دارم. البته من که با آنها درباره بازی رودررو حرف نزدم و کری هم نخواندم چون اصلا اهل کری خوانی نیستم. تمام تمرکز خودمان را باید معطوف هفته اول کنیم. ایتالیایی ها 2 بازی دوستانه با ژاپن برگزار کردند و شرایطشان با ما متفاوت است. انشاالله بتوانیم باقدرت شروع کنیم چون خیلی می تواند برد بازی اول به ما کمک کند.
 

 

 

ترافیک در پست دریافت کننده کارم را سخت کرد
مسلما همه دوست دارند پیراهن تیم ملی را بپوشند و بازی کنند. من هم دوست دارم بهترین عملکردم را داشته باشم. در همه پست ها رقابت بین بازیکنان سنگین است. در پست ما هم ترافیک زیادی در تیم ملی وجود دارد و این کار را سخت می کند. برای همه ما مهم تیم است تا بتوانیم دست پر از بازی ها خارج شویم.
 

 

جایزه ها را بدهند، انگیزه مان بیشتر می شود
تیم ملی نیاز به رسیدگی و حمایت دارد. حتی خود مسئولان هم در جریان حضورشان در اردو گفتند که بازیکنان پاداش های خود را نگرفتند. یک مثال برای شما می زنم. میلاد عبادی پور در مسابقات قهرمانان قاره ها بهترین دریافت کننده شد و جایزه ای باید دریافت می کرد که هنوز هم به دستش نرسیده است. بازیکنی که زحمت کشیده، وقتی مزدش را هم می بیند، بهترین انگیزه و تشویق برای اوست. به هر حال ما برای مردم بازی می کنیم؛ مردمی که همیشه به ما لطف داشتند و وظیفه داریم برای خوشحالی آنها تلاش کنیم.

 

محمدجواد معنوی نژاد تیم ملی والیبال ایران والیبال

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: کمپین ستاره ها تیم ملی والیبال ایران والیبال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۳۲۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند.

به گزارش ایسنا، نام صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌ «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».» 

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.» 

عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: «وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟»

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: «به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.»

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌: «اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.»

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،

سامی‌نژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌ «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.» 

او گفته است: «قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد.  فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • با یک روز استراحت بیشتر فینال را به اسپانیا نمی‌باختیم
  • پیشنهاد‌هایی از انگلیس، اسپانیا و ایتالیا برای سردار آزمون
  • پیشنهادهایی از انگلیس، اسپانیا و ایتالیا برای سردار
  • گزارشگر ایتالیایی: طارمی خرید بسیار مفیدی برای اینتر است
  • پیشنهادهایی از انگلیس، اسپانیا و ایتالیا برای سردار آزمون
  • ترکیب احتمالی تراکتور مقابل استقلال با یک سورپرایز
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • رستوران های هتل چمران شیراز
  • خبر خوشحال‌کننده برای سردار آزمون از پایتخت ایتالیا
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار