Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-01@13:25:05 GMT

خیزش راست افراطی در قاره سبز

تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۳۳۳۸۰

خیزش راست افراطی در قاره سبز

اکنون این بیم تقویت شده که با گذشت زمان، اروپای متأثر از اندیشه‌های افراط گرایانه، تفاوت‌هایی ماهوی با اروپای چند دهه اخیر داشته باشد.

به گزارش مشرق، رشد راست‌های افراطی در بسیاری از کشورهای قاره سبز، جهان را نگران کرده است. در انتخابات اخیر پارلمان اروپا ۵۵۰ فهرست از نامزدهای احزاب مختلف برای کسب کرسی‌های پارلمانی ارائه شد و نتایج جالب توجهی را در پی داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

براساس گزارش‌ها دو بلوک بزرگ راست میانه و چپ میانه در پارلمان اروپا اکثریت خود را در خلال افزایش حمایت مردم از لیبرال‌ها، سبزها و ملی گرایان از دست داده‌اند.

این روزها اروپا در دست احزاب دست راستی که بعد از جنگ جهانی دوم به انزوا رفته بودند، می‌چرخد. گذشت بیش از شش دهه از پایان جنگ جهانی دوم و فروکش کردن تابوی راست‎گرایی از یکسو و ایجاد شکاف میان نهاد حاکمیت با بخش‌هایی از شهروندان از سوی دیگر، زمینه را برای خیزش راست‌گرایان در اروپا فراهم کرده و حالا استمرار توفیقات آنها موجب نگرانی احزاب مسلط شده است.


حزب راست میانه مردم اروپا (ای‌پی‌پی) همچنان بزرگترین بلوک در پارلمان اروپایی خواهد بود و انتظار می‌رود در حمایت از اتحادیه اروپا یک ائتلاف اکثریت تشکیل دهد اما شمار کرسی‌های احزاب راست افراطی و عوامگرا بیشتر شده است. پیشروی این جریان به‌ویژه در فرانسه، ایتالیا و بلژیک قابل توجه است، جریان سبز به‌ویژه در آلمان، ایرلند و فرانسه قدرت بیشتری گرفته است. بسیاری این «موج سبز» را نتیجه تلاش‌های ماه‌های اخیر جوانان و نوجوانان می‌دانند. شکی نیست که احزاب سنتی حاضر در پارلمان اروپا، اعم از چپ و راست میانه، شمار قابل توجهی از کرسی‌های خود را از دست می‌دهند. با این حال این دو جریان، احتمالاً کماکان دو گروه پارلمانی اصلی در پارلمان را در دست خواهند داشت.

در آلمان دو حزب عمده میانه گرا متحمل ضرباتی شدند. میزان آرای حزب دمکرات مسیحی صدراعظم آنگلا مرکل از ۳۵ درصد در سال ۲۰۱۴ به ۲۸ درصد افت کرد درحالی که آرای حزب چپ میانه سوسیال دمکرات از ۲۷ درصد به ۱۵.۵ درصد رسید. عملکرد حزب عوام گرای "ای اف دی" آلمان بدتر از انتظار بود به طوری که پیش بینی می‌شود ده و نیم درصد آرا را کسب کند که البته بهتر از نتایج ۲۰۱۴ برای این حزب است. در بریتانیا حزب نوپای "برگزیت" به رهبری نایجل فاراژ با سی درصد آرا پیشتاز شد و لیبرال دمکرات‌ها هم بر کرسی‌های خود افزودند. اما دو حزب اصلی محافظه کار و کارگر متحمل شکست‌های قابل توجهی شدند. از سوی دیگر در میان نتایج ناهمگون برای احزاب راست افراطی، حزب "گردهمایی ملی" - سابقا جبهه ملی - مارین لوپن در فرانسه، پیروزی خود با ۲۴ درصد آرا در مقابل آرای ۲۲.۵ درصدی ائتلاف "رنسانس" مکرون را جشن گرفت. در مجارستان حزب ضدمهاجرت "فیدز" ویکتور اوربان با ۵۲ درصد آرا ۱۳ کرسی از ۲۱ کرسی این کشور را به دست آورد و از برندگان مهم این شب بود. در اسپانیا حزب حاکم سوسیالیست با ۳۲.۸ درصد آرا برنده مشخص انتخابات بود و ۲۰ کرسی به دست آورد، درحالی که حزب راست افراطی "واکس" پنجم شد و سه کرسی به دست آورد. در یونان پس از پیروزی حزب مخالف محافظه کار "دمکراسی نو"، الکسیس سیپراس نخست وزیر خواستار انتخابات زودهنگام شد. میزان آرای این حزب ۳۳.۵ درصد در مقابل ۲۰ درصد برای حزب سیریزای نخست وزیر بود.

پارلمان اروپایی که مقر آن در بروکسل و استراسبورگ است ۷۵۱ کرسی دارد که نمایندگان آن برای دوره‌های پنج ساله انتخاب می‌شوند. آنها نمایندگان شهروندان ۲۸ عضو اتحادیه اروپا هستند. یکی از وظایف اصلی پارلمان اروپایی بررسی و تصویب قوانینی است که کمیسیون اروپایی پیشنهاد می‌کند. پارلمان همچنین مسئول انتخاب رئیس کمیسیون اروپایی و تأیید بودجه اتحادیه اروپاست.


شمار شرکت‌کنندگان در این انتخابات برای نخستین بار در تاریخ از زمان برگزاری اولین انتخابات اروپایی در سال ۱۹۷۹ افزایش یافته است. اولین پس‌لرزه سیاسی این انتخابات، دستور نخست وزیر یونان برای برگزاری انتخابات زودهنگام داخلی در پی شکست در روز یکشنبه است. از سوی دیگر حزب حاکم محافظه‌کار بریتانیا یکی از بازندگان بزرگ انتخابات پارلمانی اروپا بود. راست‌گراهای «برگزیت» پیشتاز این رقابت اروپایی بودند.


به این ترتیب در پارلمان اروپا شمار نمایندگانی که با اتحادیه اروپا مخالفند یا به شدت به آن انتقاد دارند به حد قابل توجهی افزایش یافت. چپ و راست میانه که سال‌ها در دولت‌های مختلف اروپایی، قدرت را در دست داشته‌اند، حامی اتحادیه اروپا و سیاست‌های آن هستند.

کابوس «نیروهای تاریکی» برای اتحادیه اروپا

با روی آوردن مردم قاره سبز به راست‌افراطی و پس از پایان انتخابات پارلمان اروپا، «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در مصاحبه‌ای با «سی‌ان‌ان» از قدرت گرفتن نیروهای تاریکی (راست‌افراطی) ابراز نگرانی کرد.

مرکل اعلام کرده کارهای زیادی باید صورت بگیرد تا با جریان این نیروها و حمایت مردمی از آنها در اروپا و سایر نقاط جهان مقابله شود. او به گذشته تاریخی آلمان اشاره کرده و گفته است به خاطر این سابقه، مقام‌های آلمان باید بیشتر از دیگر نقاط جهان هوشیار باشند.

در حقیقت، نگرانی مرکل از آنجا نشأت می‌گیرد که احزاب راست میانه و چپ میانه سال‌ها است که کنترل پارلمان اروپا را در دست داشته‌اند اما حالا با افزایش محبوبیت گروه‌ها و احزاب راست افراطی و ضد اتحادیه اروپا، رقابت تنگاتنگی در پارلمان شکل گرفته است.

این ماجرا را گروهی از کارشناسان، زنگ خطری برای کشورهای اروپایی و رشد حمایت مردمی از گروه‌های افراطی می‌دانند. آنگلا مرکل پیش از این هم نسبت به تهدیدها علیه صلح در اروپا و جهان با موج رو به گسترش ملی‌گرایی هشدار داده بود.

اکنون این بیم تقویت شده که با گذشت زمان، اروپای متأثر از اندیشه‌های افراط گرایانه، تفاوت‌هایی ماهوی با اروپای چند دهه اخیر داشته باشد و سوال‌هایی ایجاد می‌شود که چرا مردم اروپا تمایلات راست‎گرایانه پیداکرده اند و علت محبوبیت آنها چیست؟ و همچنین گسترش قدرت احزاب دست راستی، چه تأثیراتی در اروپا برجای خواهد گذاشت؟

قصه راست و چپ

اصطلاح «چپ و راست» از مفاهیم پرابهام، پرهیاهو و جنجال‌برانگیز در تاریخ و ادبیات سیاسی است. ریشه اصطلاحات راست و چپ سیاسی به انقلاب فرانسه برمی‌گردد و به محل نشستن اعضای پارلمان اشاره دارد؛ کسانی که در سمت راست می‌نشستند از حفظ نهادهای پادشاهی، آریستوکراسی و مذهب رسمی حمایت می‌کردند و کسانی که در سمت چپ پارلمان می‌نشستند، مخالف سلسله مراتب سنتی قدرت بودند و از اصلاحات سریع و بنیادی رادیکال پشتیبانی می‌کردند. در فضای سیاسی، اغلب نمود کامل راست‌گرایی را در محافظه‌کاری پی می‌جویند. تفکرات موسوم به راست، مخالف تغییرند و معتقدند وضع موجود را تا حد امکان باید حفظ کرد. آنها نابرابری اجتماعی را امری طبیعی و لازمه رشد اجتماعی و حذف آن را ناممکن می‌دانند و عقاید ملّی‌گرایانه و میهن‌پرستی در میان گرایش‌های راست، شیوع بیشتری دارد.

در اوایل قرن بیستم، جهان شاهد رشد گرایش‌های افراط گونه در تفکرات راست شد. گرایشاتی که جهان را با تهدیدات فزاینده‌ای روبرو کرد. بنیان‌های فکری راست‌گرایی افراطی در اروپا را باید در اندیشه‌های نازیسم و فاشیسم جستجو کرد.

راست افراطی در بسیاری از کشورهای اروپایی در حال رشد است و خطر رشد ناسیونالیسم افراطی احساس می‌شود. احزاب راست افراطی در دهه‌های اخیر توانسته‌اند با مخالفت با حضور مهاجران و هشدار در مورد چندفرهنگ گرایی، توجه بسیاری از رأی دهندگان خصوصاً جوانان و کارگران را به خود جلب کنند. این احزاب با رویکرد ضد ساختاری از نارضایتی عمومی و بی اعتمادی به احزاب جریان اصلی بهره برده و خود را به عنوان تنها آلترناتیو برای وضع موجود و صدای واقعی مردم معرفی کنند.

هم اکنون جریان راست افراطی و احزاب ملی گرا با تمام توان خود برای حضور در رأس معادلات سیاسی و اجرایی کشورهای مختلف اروپایی خیز برداشته‌اند. مجموعه عواملی همچون بحران مهاجرت، افزایش حملات تروریستی، ناکارآمدی احزاب سنتی، بحران‌های اقتصادی اروپا و تلاش برای بازیابی هویت ملی در برابر هویت جمعی و اشتراکی، موجب شده گرایشات عمومی به جریان‌ها و احزاب راست‌گرا تشدید شود و تا حدودی بسترهای واگرایی در اتحادیه اروپا را تقویت کرده است.

منبع: دیدار نیوز

منبع: مشرق

کلیدواژه: وعده های روحانی امام جمعه کازرون بازار سکه و ارز قتل همسر نجفی اتحادیه اروپا انتخابات قاره سبز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۳۳۳۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توهمات یک ذهن افراطی

رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضه‌ای است که روشنفکر فکر می‌کند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمی‌خورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاج‌زاده نشان می‌دهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش می‌کند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازه‌ای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاج‌زاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.  

به گزارش ایسنا، روزنامه صبح نو در شماره امروز خود نوشت: سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاج‌زاده. جمهوری‌خواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده‌ و ایده‌ای است که از عطاری هیچ‌کس جز عطاری نصیری نمی‌توانسته بیرون بیاید، نه از تاج‌زاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش‌ می‌دهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشن‌تر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است. 

بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهم‌اند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید. 

دوباره باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که این‌ها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت به‌عنوان جنس بنجل به مردم ایران فروخته‌اند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه می‌کنند.

روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن می‌گوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه می‌کرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است. 
این موجود ناقص‌الخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضه‌ای است که روشنفکر فکر می‌کند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمی‌خورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاج‌زاده نشان می‌دهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش می‌کند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازه‌ای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاج‌زاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.  

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • توهمات یک ذهن افراطی
  • تجمع دانشجویان دانشگاه‌های شیراز در حمایت از خیزش دانشجویان آمریکا و اروپا
  • تجمع حامیان و مخالفان قانون ماموران خارجی در تفلیس
  • نظام استکباری غرب با چالش بزرگ خیزش افکار عمومی روبه‌رو است
  • تجمع دانشگاهیان دانشگاه پیام نور سیستان و بلوچستان در حمایت از خیزش دانشجویان در آمریکا
  • اروپا در حال سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز در حمایت از فلسطین است
  • نخست وزیر اسپانیا: استعفا نخواهم کرد
  • ادامه حمایت دانشگاهیان استان از خیزش دانشجویان در آمریکا و اروپا
  • درخواست نمایندگان پارلمان اروپا برای تقویت دفاع ضد جاسوسی
  • گاریباشویلی قطعنامه پارلمان اروپا علیه گرجستان را رد کرد