Web Analytics Made Easy - Statcounter

پس از حدود چهار سال سردی روابط، وزیر خارجه تاجیکستان به تهران سفر کرده و روز شنبه، ۱۱ خرداد، با رئیس جمهوری و شماری از دیگر مقامات کشورمان دیدار و گفت‌وگو کرد.

به گزارش تابناک، سراج‌الدین مهرالدین، وزیر خارجه تاجیکستان، روز جمعه وارد تهران شد و پس از گفت‌وگو با محمدجواد ظریف، همتای ایرانی‌اش، روز شنبه به دیدار حسن روحانی رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دو طرف در این دیدار بر گسترش همکاری‌های اقتصادی و سیاسی به‌ویژه در عرصه ترانزیت کالا و مبارزه با تروریسم تأکید کرده‌اند.

 حسن روحانی در این دیدار ضمن اعلام آمادگی ایران برای «ارائه خدمات فنی – مهندسی» و «مشارکت بیشتر در اجرای پروژه‌های تاجیکستان»، بر «گسترش همکاری در مسیر مبارزه با تروریسم» نیز تأکید کرده است.

وزیر خارجه تاجیکستان نیز در این دیدار، از جمله خواستار توسعه همکاری‌ها در بخش ترانزیت و همچنین استفاده از خدمات فنی – مهندسی شرکت‌های ایرانی شد و بر گسترش همکاری دو کشور برای «مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی» تأکید کرد.

 وزیر خارجه تاجیکستان در سفر خود به تهران از حسن روحانی برای شرکت در اجلاس سران «سیکا» که قرار است ۲۵ خرداد در دوشنبه آغاز به کار کند دعوت کرده است.

کنفرانس تعامل و اعتمادسازی در آسیا، موسوم به سیکا، از سال ۱۹۹۲ و به ابتکار رئیس جمهوری قزاقستان تأسیس شد و در حال حاضر بیش از بیست کشور آسیایی در آن عضویت دارند.

​روابط تهران و دوشنبه از زمستان ۱۳۹۴ به دنبال سفر محی‌الدین کبیری، رهبر حزب «نهضت اسلامی تاجیکستان» به ایران با تنش‌هایی همراه بوده است. به نظر می رسد احیای روابط میان دو کشور می تواند گام مهمی برای پیشبرد اهداف دو کشور در آسیای مرکزی قلمداد شود. روابطی که چندان خوشایند برخی کشورهای این منطقه نیست.

پیشینه روابط

ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته و از همان آغاز، توسعه روابط با این کشور را مورد توجه قرار داد. پس از آن، در جریان جنگ داخلی تاجیکستان در فاصله سال‌های 1992 تا 1997، ایران تلاش‌های فراوانی را برای میانجی‌گری و پایان دادن به درگیری‌ها انجام داد که نمود آن، برگزاری مذاکرات صلح دولت تاجیکستان و مخالفان در تهران بود. در پی پایان یافتن جنگ داخلی در تاجیکستان نیز ایران تلاش خود را برای فعال شدن در حوزه اقتصادی این کشور جهت‌دهی نمود که مشارکت در پروژه‌های زیرساختی این کشور، مشخصاً در حوزه‌های سدسازی و راه‌سازی، مهمترین جنبه آن به شمار می‌رفت.
 
با این حال، نگاهی به روند کلی روابط ایران و تاجیکستان از زمان فروپاشی شوروی تاکنون، نشان می‌دهد که سطح روابط میان دو کشور همواره با پتانسیل‌های موجود فاصله فراوانی داشته است. این موضوع به ویژه طی حدود دو سال اخیر بیش از گذشته به چشم خورده و روابط تهران و دوشنبه را عملاً در حالتی از سردی – اگر نه تیرگی – قرار داده است. فروردین ماه سال جاری، زمانی که دکتر محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در جریان سفر منطقه‌ای خود به آسیای مرکزی از تاجیکستان دیدار نکرد، «عادی نبودن» وضعیت روابط دو کشور برای ناظران مسجل شد. افزون بر این، آن‌گونه که در گزارش‌های رسمی و نیمه‌رسمی آمد، در اجلاس امسال سازمان همکاری شانگهای نیز همچون سال‌های پیش، مخالفت دوشنبه با عضویت ایران بود که سبب شد این موضوع در دستور کار اجلاس قرار نگیرد. بر این اساس، نگاهی به زمینه‌ها و عوامل سردی روابط میان دو کشور و راه‌های برون‌رفت از وضعیت موجود ضروری به نظر می‌رسد.

دلیل سردی روابط تهران- دوشنبه چیست؟

یکی از مهمترین عواملی که از همان سال‌های نخست پس از فروپاشی شوروی به عنوان عاملی «حساسیت‌زا» در نگاه رهبران آسیای مرکزی نسبت به روابط با ایران معرفی شد، وجهه مذهبی نظام جمهوری اسلامی ایران و طرح این ادعا – در داخل و خارج از منطقه – بود که ایران قصد دارد ضمن اعمال نفوذ بر جمهوری‌های مسلمان‌نشین آسیای مرکزی، زمینه روی کار آمدن دولت‌های اسلامی را در این کشورها فراهم سازد. در مورد خاص تاجیکستان، رویکرد بی‌طرفانه ایران در جریان جنگ داخلی و تلاش‌های عینی برای پایان دادن به جنگ داخلی در این کشور، سبب شد تا پس از پایان جنگ، این نگرانی‌ها تا حد زیادی برطرف شود. با این حال، از دو سال پیش تاکنون، موضوع روابط ایران با حزب نهضت اسلامی تاجیکستان به عاملی برای مطرح شدن دوباره ادعاهای مذکور از سوی دولت تاجیکستان تبدیل شده است.
 
دولت تاجیکستان در سال 2015 در اقدامی که با انتقادات فراوانی مواجه شد، حزب نهضت اسلامی را یک «سازمان تروریستی» اعلام کرده و نسبت به بازداشت رهبران آن اقدام کرد. در همین راستا، دعوت ایران از محی‌الدین کبیری، رهبر این حزب برای شرکت در کنفرانس وحدت اسلامی در تهران، از سوی دولت دوشنبه با اعتراض مواجه شد. صدور دستور توقف فعالیت کمیته امداد امام خمینی در دوشنبه در سال 2016 از سوی دولت تاجیکستان، اقدام دیگری بود که باز هم با دستاویزهای مشابهی همچون «فعالیت‌های غیرمجاز» ایران در این کشور انجام گرفت. بر این اساس، موضوع سوءظن دوشنبه نسبت به اهداف ایران در تاجیکستان و طرح مجدد این عامل در سایه تحولات مذکور، مهمترین عامل سردی روابط طی دو سال اخیر بوده است.
 
موضوع دیگری که طی این دوره بر سردی روابط ایران و تاجیکستان موثر بود، مسائل مربوط به پرونده فساد مالی بابک زنجانی بود که به واسطه ارتباطات مالی و اقتصادی وی با تاجیکستان، به دولت دوشنبه نیز ارتباط پیدا می‌کرد. مطرح شدن نام تاجیکستان در پرونده زنجانی و ابهامات موجود در این زمینه، دیگر عاملی بود که سبب شد فضایی منفی بر روابط دو کشور حاکم شود. اگر ماهیت این موضوع دوم را بیشتر اقتصادی بدانیم، می‌توان مسائل دیگری را نیز که در عرصه اقتصادی میان دو کشور بروز کرده، به عنوان عوامل موثر بر تندتر شدن شیب سردی در روابط به فهرست افزود؛ از جمله خودداری تاجیکستان از عمل به تعهدات مالی خود در پروژه سد و نیروگاه «سنگ توده».
 
ریشه مسئله در کجاست؟

هرچند سردی روابط ایران و تاجیکستان در دو سال اخیر بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده، اما در دیدی وسیع‌تر، نمی‌توان روندی کلی که روابط را به سطح کنونی رسانده، تنها به موارد فوق‌الذکر تقلیل داد. در همین راستا، ریشه‌ها و عوامل زمینه‌ای این موضوع را می‌توان در چند سطح مورد بررسی قرار داد. از یک دیدگاه، به نظر می‌رسد نداشتن مرز مشترک و نیز ضعف اقتصادی تاجیکستان یکی از عواملی بوده که سبب شده تاجیکستان به طور بایسته در رویکردهای منطقه‌ای ایران در آسیای مرکزی مورد توجه قرار نگیرد. این عامل به ویژه در مقایسه با سطح روابط ایران با ترکمنستان و قزاقستان به شکلی مشخص‌تر قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد در رویکرد منطقه‌ای ایران، برقراری روابط با کشورهای همسایه (ترکمنستان) و کشورهایی که دارای مزیت نسبی اقتصادی بوده و روابط با آن‌ها از این منظر توجیه‌پذیر است (قزاقستان و البته باز هم ترکمنستان) در اولویت قرار داشته است. اگر یک مقایسه منطقه‌ای را نیز به تحلیل افزوده و فعالیت سیاست خارجی ایران در خاورمیانه و حتی آسیای جنوبی را با آنچه در مورد آسیای مرکزی روی داده مقایسه کنیم، ابعاد بی‌توجهی به رابطه با تاجیکستان حتی بیش از پیش آشکار می‌شود. به عبارت دیگر، کلیت منطقه آسیای مرکزی هیچ‌گاه از وزن و جایگاه لازم در سیاست خارجی ایران برخوردار نبوده و به این ترتیب، توجه به تاجیکستان در قالب این منطقه نیز «کمترین در میان کمترین» بوده است!
 
در پیوند با همین موضوع، عاملی که شاید کمتر درباره آن بحث شده اما به نظر می‌رسد مشخصاً در روابط با تاجیکستان تأثیرگذار بوده، چندگانگی نهادهای تصمیم‌ساز و اجرایی ایرانی در این کشور بوده که خود منشأ اصلی ابهامات و البته سوءتفاهمات موجود به شمار می‌رود. به عبارت دیگر، در سایه بی‌میلی کلی دستگاه سیاست خارجی برای تدوین یک استراتژی مدون در روابط با تاجیکستان، نهادهای مختلف فعال در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و... با دستور کارهای مختلف وارد عرصه شده و شروع به فعالیت کردند. حقیقت تلخ آن است که بخش عمده آنچه به سوءتفاهمات درباره وجود یک دستور کار نفوذ سیاسی- مذهبی ایران در تاجیکستان دامن زده نیز حاصل فعالیت‌های ناهماهنگ و «جزیره‌ای» همین نهادهاست. در عرصه اقتصاد نیز از آنجا که بخش عمده فعالیت‌های صورت گرفته به صورت پراکنده بوده و تحت لوای یک استراتژی و مدیریت اقتصادی مشخص انجام نشده، اکنون نتایجی همچون معلق ماندن پرداخت تعهدات طرف تاجیک به ایران را به همراه داشته است.
 
عامل دیگر، حساسیت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نسبت به توسعه روابط ایران و تاجیکستان است. حقیقت این است که با وجود روابط همواره مساعد ایران با روسیه، روس‌ها هیچ‌گاه – دستکم تا همین دو سال اخیر – نظر مساعدی نسبت به افزایش فعالیت ایران در منطقه خارج نزدیک خود نداشته‌اند. در این میان، از آنجا که زمینه توسعه روابط ایران و تاجیکستان از دو جنبه، یعنی اسلام و فرهنگ مشترک فراهم بوده، این حساسیت حتی بیش از دیگر کشورهای منطقه نیز بوده است. اگر نگاهی به عقب‌تر بیاندازیم، تلاش‌های میانجی‌گرایانه ایران در موضوع جنگ داخلی تاجیکستان نیز تا زمانی که با هماهنگی روس‌ها همراه نشد، بختی برای موفقیت نداشت. این البته فقط رویکرد روسیه به عنوان قدرت مسلط منطقه‌ای در آسیای مرکزی است، وگرنه مخالفت آمریکا با هرگونه توسعه نفوذ منطقه‌ای ایران و تلاش برای مهار تهران نیز در این عرصه بی‌تأثیر نبوده است.
 
هم‌راستا با این روند، عربستان سعودی نیز از یک سو از سردی روزافزون روابط تهران- دوشنبه استفاده کرده و از سوی دیگر، خود به سردی بیش از پیش این روابط دامن زده و دامنه اقدامات خود علیه جمهوری اسلامی ایران را از حوزه غربی و جنوبی، به حوزه همسایگی شمالی ایران نیز کشانده است. در این چارچوب، ریاض تلاش کرده ضمن بهره‌گیری از ضعف اقتصادی تاجیکستان، از طریق اعطای کمک‌های مالی به این کشور و دیگر انواع ارتباطات اقتصادی، به توسعه روابط با این کشور – به هزینه ایران – اقدام کند و البته موفق نیز بوده است. سفر امام علی رحمان، رئیس‌جمهور تاجیکستان به ریاض، درست در زمان اوج‌گیری تنش‌ها با ایران، از سوی ناظران به عنوان پیامی مشخص درباره افزایش روزافزون فعالیت سعودی‌ها در دوشنبه تفسیر شد.

منبع: تابناک

کلیدواژه: ایران تاجیکستان روابط دیپلماتیک محمد علی نجفی معامله قرن اجلاس مکه کارت سوخت طرح ترافیک ۹۸ عادل الجبیر آژانس بین المللی انرژی اتمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۵۰۴۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طرح بلینکن برای احیای ناتوی عربی

به نظر می رسد آمریکا بعد از مشاهده ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در دفاع از خودش در مقابل حمله پهپادی و موشکی وعده صادق ایران به دنبال این است تا دولت های منطقه از جمله کشورهای جنوب خلیج فارس را به سپردفاعی برای رژیم صهیونیستی تبدیل نماید. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در جدیدترین موضع گیری ضد ایرانی‌اش عملیات وعده صادق را نشان‌دهنده تهدید فزاینده ایران دانست و بر ضرورت همکاری کشورهای عرب خلیج فارس با آمریکا در زمینه "دفاع یکپارچه" تاکید کرد.

وزیر خارجه آمریکا در ادامه با اشاره به لزوم اتحاد و همکاری در میان کشورهای منطقه بر این امر اشاره داشت که طی هفته‌های آتی با کشور شورای همکاری در خصوص یکپارچه‌سازی دفاع هوایی و موشکی و تقویت امنیت دریایی گفتگو خواهد کرد.

بلینکن طی ماه‌های اخیر هفت بار به غرب آسیا سفر کرده اما سفر اخیرش به ریاض تحت عنوان شرکت در داووس صحرا اولین سفرش به خاورمیانه پس از وعده صادق است. وی در نشست مشورت‌های استراتژیک شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا در ریاض که همزمان با نشست داووس برگزار می‌شد، این اظهارات را مطرح کرد که در واقع بیانگر چشم انداز آمریکا برای آینده منطقه غرب آسیا و خلیج فارس بود.

آنچه می توان از اظهارات بلینکن برداشت نمود، این است که کشورهای متحد آمریکا باید برای دوره پسا وعده صادق آماده شوند و در برهه جدید باید کشورهای منطقه باهم متحد شوند. البته پوشیده نیست که منظور وزیر امور خارجه آمریکا از کشورهای منطقه، رژیم صهیونیستی است و وی از کشورهای خلیج فارس می‌خواهد به روند عادی سازی روابط با تل آویو ملحق شوند.

در واقع آمریکا بعد از مشاهده ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در دفاع از خودش به دنبال این است تا کشورهای منطقه از جمله کشورهای جنوب خلیج فارس را به سپردفاعی برای رژیم صهیونیستی تبدیل نماید. این درحالی است که کشورهای منطقه بجز اردن در شب عملیات وعده صادق حاضر به درگیر شدن با موشک‌ها و پهپادهای ایرانی نشدند؛ چراکه می دانستند که اولا جمهوری اسلامی به دنبال تنش نیست و بعد از حمله به ساختمان کنسولگری اش در دمشق وادار به واکنش در مقابل تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی شده است. ثانیا حساب کشورهای مسلمان منطقه از رژیم اسرائیل که به طور مستمر در حال اقدام علیه امنیت ملی ایران می باشد، متفاوت است.

به نظر می‌رسد در وضعیت کنونی که رژیم صهیونیستی در نتیجه سیاست‌های توسعه طلبانه به یکباره با خشم فلسطینی‌ها مواجه شده، آمریکا وارد عمل شده تا کشورهای عرب خلیج فارس را تبدیل به سپر بلای اسرائیل نماید و این امر را تحت عنوان " اتحاد و یکپارچگی کشورهای منطقه" نام نهاده است.

در واقع آمریکا به تعبیری درحال احیای ایده ناتوی عربی است که در دوره ترامپ هم دنبال می شد که تلاش داشت کشورهای شورای همکاری را همراه با مصر، اردن و رژیم صهیونیستی در اتحادیه سیاسی، نظامی و امنیتی سازماندهی کند تا از این رهگذر زمینه کاهش حضور در منطقه غرب آسیا را فراهم کند و تمرکز بیشتری بر حضور در دریای چین داشته باشد.

پول انتخابات و جنگ؛ اهداف واقعی‌تر سفر بلینکن به منطقه‌رسانه صهیونیست هدف اصلی سفر بلینکن به ریاض را فاش کرد

تفاوت تلاش‌های دوره ترامپ در دوره جدید منطقه در این است که در آن زمان کشورهای شورای همکاری با استناد به تصویر ببر کاغذی از اسرائیل، این رژیم را به عنوان قدرتی توازن بخش در منطقه مدنظر داشتند، اما اکنون شرایط متفاوت است. در واقع کشورهای عربی در چهارچوب طرح آمریکایی باید عصاکش رژیم صهیونیستی شوند و همین مسئله سبب تغییر در ساختار محاسبه هزینه و فایده همسویی با رژیم صهیونیستی علیه ایران به ویژه پس از عملیات وعده صادق است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • طرح بلینکن برای احیای ناتوی عربی
  • انتقال تجارب و دستاوردهای شرکت‌های دانش‌بنیان حوزه شیلات به تاجیکستان
  • پیام تبریک روسای فدراسیون های فوتبال عراق و تاجیکستان به رئیس فدراسیون فوتبال ایران
  • رایزنی مقامات ایران و افغانستان بر افزایش روابط تجاری دو کشور
  • تجارت ایران و چین می تواند به ۵۰ میلیارد دلار برسد
  • افزایش حجم تجارت ایران و کوبا به بیش از ۲۴۳ میلیون دلار می‌رسد
  • احتمال طغیان رودخانه‌ها در چهار منطقه ایران
  • خبرگزاری کره شمالی جلوتر از مسئولان ایران
  • خبرگزاری کره شمالی جلوتر از مسوولان ایران
  • ۱۰ معدن راکد استان اردبیل احیا می‌شود