Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-28@22:56:44 GMT

ماجرای هفتم خرداد و نقطه نظرات کارشناسان

تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۵۱۸۹۱

ماجرای هفتم خرداد و نقطه نظرات کارشناسان

بعد از اعتراف شهردار سابق تهران به قتل همسرش در روز هفتم خردادماه، جامعه ایران دچار شوک شد. اما این شوک اجازه نداد که مردم طبق عادت همیشگی در فضای مجازی و غیرمجازی از بیان اظهارنظرهای شخصی‌شان غافل شوند. برخی از این موضوع به نفع خودشان بهره‌برداری سیاسی کردند، برخی باز هم از قربانی‌شدن زنان گفتند، برخی دیگر سعی کردند از محمدعلی نجفی قهرمان بسازند، برخی راهکار «برون‌سپاری» ارائه کردند و برخی دیگر هم از زوال و سقوط انسانیت نوشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نجفی شهردار سابق

بیش از جرمی که در این حادثه اتفاق افتاد، آنچه که تعداد نه چندان کمی از مردم از آن ترسیدند، قضاوت‌کردن بود. با این حال تعداد نه چندان کمی هم بدون داشتن نگاه تخصصی در جایگاه یک قاضی همچنان به قضاوت‌های شخصی‌شان ادامه می‌دهند. گرچه این اتفاق سوال‌های بی‌جوابی دارد اما آنچه در این گزارش مورد توجه قرار گرفته این است که چرا ما باید درباره هر موضوعی اظهارنظر یا از همه مهم‌تر قضاوت کنیم در حالی که از همه ماجرا اطلاع نداریم؟ بنابراین نظر کارشناسی سه متخصص درباره نحوه قضاوت و برخورد افکار عمومی با حادثه هفتم خردادماه را جویا شدیم تا شاید بتوانیم از زوایایی تخصصی‌تر به این حادثه نگاه کنیم.

جامعه سیاست‌زده‌ای داریم

دکتر حمید شکری خانقاه - جامعه‌شناس ارتباطات - درباره قضاوت‌ها و اظهارنظرهای مختلف در خصوص ماجرای شهردار سابق تهران به ایسنا می‌گوید: جامعه ما به شدت دچار پارادوکس فکری، عقیدتی و روانی شده است که این مشکلات عجیبی را از همه زوایا برای افراد به وجود می‌آورد. ما یک جامعه هیجانی داریم و به دلیل پارادوکس‌های عمیق موجود، افکار عمومی به شدت هیجانی و تابع یک موج هستند. این موج بر خلاف نظریه خانم الیزابت نوئل نئومان که مارپیچ سکوت را مطرح می‌کند، مارپیچ هیجان است و زمانی که جامعه دستخوش هیجان می‌شود همه درگیر آن می‌شوند.

او با بیان اینکه ما جامعه سیاست‌زده‌ای داریم، ادامه می‌دهد: حتی این پارادوکس‌ها و تضادها در سیستم عدالت هم مشکل ایجاد کرده است. در موارد متعددی شاهد این بودیم که صداوسیما چهره افراد متعددی که مرتکب جرم شده‌اند را نشان نداده یا اسم آنها را مطرح نکرده است زیرا سیستم قضایی اجازه این کار را نداده در حالی که افکار عمومی به شدت  تمایل داشته اسم مجرمان را بداند و تصویر آنان را ببیند. اما در موضوع آقای نجفی باز هم دچار پارادوکس شدیم در حالی که تا زمانی که جرم فرد از سوی سیستم قضایی محرز نشود اجازه پخش تصویر یا انتشار اسم او وجود ندارد.

این مدرس دانشگاه اضافه می‌کند: وقتی خبرنگار صدا و سیما اسلحه در دست می‌گیرد و همه چیز را به نفع یک جناح مشخص مدیریت می‌کند، موجب شکل‌گیری شایعه می‌شود. شایعه دو مولفه خاص دارد؛ یکی موضوع ابهام‌برانگیز و دیگری موضوع مهم. ما درباره اتفاق مرتبط با آقای نجفی تفسیرهای متعددی داریم و هر تفسیری در جامعه قضاوت‌های متعددی را برمی‌انگیزد. حتی این موضوع می‌تواند به جز تاثیراتی که روی فرزند مقتول دارد، تاثیرات متعدد روانی را روی افراد دیگر همسن او در جامعه به همراه داشته باشد. حتی این جریان می‌تواند روی خانواده‌های زیادی تاثیرگذار باشد. ما  یک موضوع را به صورت بسیار باز در جامعه زیر ذره‌بین برده‌ایم بدون آنکه اصل ماجرا را بدانیم و استدلال ما بر پایه فرضیات بوده است.

شکری خانقاه با بیان اینکه در حال حاضر موضوع آقای نجفی کاملا سیاسی شده است، می‌گوید: ما گاهی اوقات با برخی افراد در رفتار، برنامه‌ها، مسائل و موقعیت‌های سیاسی او مبارزه می‌کنیم و در برخی موارد چون سلاحی در دست نداریم این مبارزه را با زندگی و مسائل شخصی یک فرد ادامه می‌دهیم.

او بیان می‌کند: در حالی که جامعه دچار پارادوکس فکری و عقیدتی شدید شده است، صدا و سیما به رفع این پارادوکس‌های فکری هیچ کمکی نکرده است و روز به روز به این ابهامات اضافه می‌شود. افراد نمی‌دانند منش و سبک زندگی‌شان را روی چه اصول مشخصی مدیریت کنند.

این جامعه‌شناس ارتباطات  اظهار می‌کند:‌ مردم جامعه ما طبق نظر جامعه‌شناسان متعدد به شدت منفعت‌طلب و خودخواه شده‌اند. این خودخواهی ما موجب شده هر جایی که به مصلحتمان باشد علیه فرد دیگری صحبت کنیم و هر جا که فکر می‌کنیم منافعمان در خطر است، سکوت کنیم. ما در بحث قضایی می‌بینیم که صدا و سیما در برخی جهات به شدت سکوت می‌کند و در جاهایی یک موضوع را در بوق و کرنا می‌کند. این موضوع  هم از انصاف به دور است و هم نظام ارتباطی جامعه را به هم می‌ریزد و موجب اختلالات شدید روانی و پارادوکس‌های عمیق در افراد می‌شود.

شکری خانقاه درباره اینکه عمل قتل توسط یک فرد مشهور تا چه اندازه می‌تواند قبح جرم را از بین ببرد، توضیح می‌دهد: شهرت، موجب جلوگیری از هیچ جرم و جنایتی نمی‌شود. ما چهارده معصوم داریم که فقط آنها را جایزالخطا می‌دانیم. افراد دیگر می‌توانند خطا کنند. این افراد در موقعیت‌های مختلف به هر حال انسان هستند و احساس خشم، حسادت و غرور دارند. آقای نجفی تحت فشارهای روانی قرار گرفته و خشم به او غلبه کرده است. درست است فردی که فرهیخته‌تر است باید کنترل خشم بیشتری داشته باشد و ما هم از مدیری که خشم او را ندیده‌ایم توقع داریم کنترل خشم بیشتر و بالاتری داشته باشد اما نمی‌دانیم همین فرد در موقعیت دیگری مثل زندگی شخصی‌اش با خانواده‌اش چگونه برخورد می‌کند. اتفاقا تصاویری که از صدا و سیما در اولین ساعات اتفاق رخ‌داده از آقای نجفی می‌بینیم نشان‌دهنده این است که می‌توانسته خشمش را کنترل کند اما اینکه بر این فرد چه گذشته است و همسر او چه حرف‌هایی می‌خواسته مطرح کند یا چه اتفاقات دیگری وجود داشته که ما از آنها اطلاعی نداریم، مسائلی است که به عقیده من رسانه ها و صدا و سیما بدون اطلاع از آن حق نداشتند درباره‌اش قضاوت کنند.

عبارت «برون‌سپاری قتل» قبح جرم را می‌شکند

او بیان می‌کند: یکی از مدیران دولت پیشین از عنوانی مثل «برون‌سپاری قتل» در موضوع  آقای نجفی استفاده کرده و گفته که آقای نجفی می‌توانست به جای آنکه خودش دست به قتل بزند، آن را برون‌سپاری کند. این سخن موجب شده هجمه‌هایی علیه این فرد ایجاد شود. این عبارت، قبح جرم را می‌شکند. برای هر کدام از ما که دارای ویژگی‌های انسانی هستیم، این امکان وجود دارد که در موقعیت‌های مختلف، فرد دیگری شویم و رفتار دیگری از خودمان بروز دهیم و خشم به ما غلبه کند.

نویسنده کتاب «برنامه‌ریزی راهبردی ارتباطی» می‌گوید: متاسفانه به وجود آمدن تضادها و پارادوکس‌های عمیق در افراد یک جامعه موجب شده هزینه‌های بسیاری در این‌باره بپردازیم. این تضادها، منفعت‌طلبی‌هایی را به همراه داشته و موجب شده قضاوت‌های متعددی در این زمینه شکل بگیرد و روند بی‌اعتمادی در جامعه را به همراه داشته باشد. متاسفانه تفسیرها پوپولیستی شده‌اند و هر فرد در جامعه، خودش را جای یک جامعه‌شناس، روانشناس و جرم‌شناس قرار می‌دهد، متخصص می‌شود و واژه‌هایی را در شبکه‌های اجتماعی به کار می‌برد که دامن‌گیر می‌شود و جالب اینجاست که ممکن است همین نظرات، روند رسیدگی به موضوع را هم تحت تاثیر قرار دهد.

شکری خانقاه  اظهار می‌کند: همین شهروند - خبرنگاری که ما از آن به عنوان مزیت نام می‌بریم، یکی از معضلاتش این است که باعث می‌شود تفکرات پوپولیستی جای تفکرات خواص و افراد متخصص را بگیرد. ما تولید محتوای تخصصی به شدت کمی در شبکه‌های اجتماعی داریم. متاسفانه تفکرات عمومی دست یکسری افراد کم‌سواد و بی‌سواد است. هر کسی تریبونی در شبکه‌های اجتماعی دارد که نظراتش را مطرح می‌کند و این نظرات، موافقان و مخالفانی هم پیدا می‌کنند. باید اجازه دهیم متخصصان به برخی از مسائل ورود کنند.

نجفی قبل از قوه قضاییه توسط مردم قضاوت شد

دکتر علی نجفی توانا - متخصص حقوق جزا و جرم شناسی - هم در این‌باره به ایسنا می‌گوید: با کمال تاسف رسانه‌ها از جمله رسانه ملی خارج از روابط عرفی، شان رسانه‌ و مسئولیت آن تصاویری منتشر کردند که اگر نگویم در دنیا بی‌نظیر است، باید بگویم کم‌نظیر بود. در واقع تصاویر مختلفی که افراد منتشر کردند، ابهام موضوع را بیشتر و جامعه را وادار به نوعی قضاوت کرد. قبل از آنکه آقای محمدعلی نجفی از سوی دستگاه قضا مورد قضاوت قرار بگیرد از سوی مردم قضاوت شد. در ادامه ماجرا حتی در مواردی برخی افراد، او را در موضع مظلومیت نشاندند. بنابراین علی‌القاعده مجلس باید در خصوص رسانه‌ها قوانینی تصویب کند که در چنین مواردی زودتر از مراجع ذی‌صلاح زمینه اظهارنظر عمومی را فراهم نکنند زیرا این اظهارنظر موجب می‌شود نهادهای عمومی هم زیر فشار قرار بگیرند.

او ادامه می‌دهد: جالب است بدانید ما حتی در قانون آیین دادرسی کیفری ضوابطی داریم. افرادی که متهم هستند چون اصل برائت حاکمیت دارد نمی‌توان با انتشار عکس و مشخصات، آن فرد را به مردم شناساند. بسیاری از افراد مرتکب جرایم اتفاقی می‌شوند که ضرورتی ندارد اطلاع‌رسانی شود. در موارد خاص که جرم سنگین باشد، قانونگذار با توجه به شرایطی این اجازه را به قوه قضاییه داده که به انتشار اسامی افراد اقدام کند که متاسفانه در این مورد از سوی مراجع قانونی اشتباهاتی رخ می‌دهد و افرادی که در مظان اتهام قرار دارند و در مرحله دادرسی مقدماتی هستند نیز اسامی، مشخصات و اتهاماتشان مطرح می‌شود که عملا خلاف عدالت قضایی و به نوعی مغایر با مدیریت و مصلحت قضایی است.

این وکیل دادگستری همچنین اظهار می‌کند: برخی اظهارنظرها از بعد حقوقی به حدی ناپخته است که تعجب هر حقوق‌خوانده‌ای را برمی‌انگیزد. یکی از افرادی که خودش را وکیل آقای نجفی معرفی کرده، اعلام می‌کند که این قتل غیرعمد است. ما اصلا قتل غیرعمد نداریم. قتل یا عمد یا شبه عمد و یا خطای شبیه عمد است. ثانیا باید منتظر ماند تحقیقات انجام شود زیرا گفتمان رسانه‌ای، اعتبار نهاد وکالت را به مخاطره می‌اندازد. در این پرونده مسائل متعددی مطرح است. نباید مطالبی که در رسانه‌ها می‌بینیم مبنای اظهارنظر قضایی قرار دهیم. طبیعتا قضاوت متعلق به نظام قضایی کشور است. ارزیابی ما باید بر اساس اطلاعات باشد بنابراین این نوع اظهارنظرهای ناپخته و غیرکارشناسی نه به نفع متهم ونه به نفع دستگاه قضاست. ما در بحث دفاع، گفتمان رسانه‌ای را مبنا قرار نمی‌دهیم بلکه براساس دلایل قانونی باید از موکل  دفاع کنیم.

قتل میترا استاد حاصل عدم مدیریت خشونت است

نجفی توانا با بیان اینکه نگاه دیگر در این موضوع بحث جرم‌شناسی است، اضافه می‌کند: در حادثه مربوطه باید گفت این قتل از جمله قتل‌های تعارض‌آمیز است. در این نوع قتل افراد همدیگر را می‌شناسند، رابطه شراکت، خویشاوندی یا زناشویی دارند و به دلیل برخی سوء تفاهمات این عشق به تدریج رنگ می‌بازد و بدگمانی ریشه می‌دواند و در نهایت حس انتقام، کینه‌توزی و کینه‌جویی در طرفین مطرح می‌شود و اشخاص در صدد برخورد فیزیکی با یکدیگر برمی‌آیند. در برخی از مواقع ممکن است با عدم مدیریت بحران، خشونت کلامی به سوی خشونت فیزیکی سوق یابد.

او ادامه می‌دهد: معمولا این برخوردها با سبق تصمیم و تهیه مقدمات انجام می‌شود. با وجود آنکه فرد می‌داند مورد مجازات قرار می‌گیرد به حدی دارای شخصیت مختل است که تمام توانمندی فکری و فیزیکی وی در خدمت فکر سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده ناشی از خصومت مزمن، بستر اقدام نهایی را فراهم می‌کند. در این قتل‌ها فرد حسب مورد اقدام مجرمانه را وسیله رفع آتش انتقام و به نوعی تخلیه نیازهای تلنبارشده روحی و روانی تلقی می‌کند و به همین دلیل در برخی موارد با قتل‌های شنیع هم مواجه هستیم. در پرونده آقای دکتر محمدعلی نجفی اظهار نظر بسیار زودرس است اما اگر آنچه که خودش مطرح کرده است صحت داشته باشد، با قتل تعارض‌آمیز مواجه هستیم.

این جرم‌شناس اظهار می‌کند: آنچه مسلم است یکی از مشکلات جامعه ایرانی عدم آموزش مدیریت بحران در رفتار اجتماعی است. وقتی مسائلی این‌گونه شروع می‌شود‌، به جای مدیریت، دلالت و هدایت روند حوادث سعی در پیروی از ذهنیت‌ها، امیال سرکوفته یا برنامه‌های از پیش تعیین‌شده داریم بدون آنکه به عواقب آن بیندیشیم. اگر می‌توانستیم از طریق رسانه‌ها به جای انتشار اخبار مسموم و جلب مخاطب، آموزش‌های مدیریت بحران بدهیم و در هر صحنه از خشونت‌های کلامی با جابه‌جایی در محل و قطع گفتمان، بستر جلوگیری از این فرآیند را بگیریم بسیاری از این اتفاقات رخ نمی‌داد.

وی می‌افزاید: اعصاب عمومی مردم به دلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی متعارف نیست و بنابراین هرگونه تهدید، ایجاد ترس و تخریب می‌تواند موجب انفجار رفتارها شود و کینه‌توزی مزمن را ایجاد کند.

فضای مجازی، فضای واقعی جامعه کنونی ماست

مهران صولتی - جامعه‌شناس - هم در این‌باره به ایسنا می‌گوید: در چند روز گذشته  فضای مجازی در تسخیر موضوعی بود که برای آقای نجفی و مرحومه میترا استاد اتفاق افتاد. همه ما این فضا را رصد کردیم و واقعیت این است که فضای مجازی، فضای واقعی جامعه کنونی ماست. شاید بتوانیم در کنار  تمام صفاتی که برای جامعه ایران از جمله جامعه کوتاه‌مدت، کلنگی، پرمسئله یا جامعه بی‌مسئله شمرده شده است، آن را جامعه مسائل حاشیه‌ای هم نامید. در همه جای دنیا رویدادهایی که گریبانگیر سلبریتی‌ها می‌شود از دید جامعه جذاب است و نگاه رسانه‌ها به آن جلب می‌شود و تقریبا سعی می‌کنند به افکار عمومی جهت دهند و آن را با خودشان و حادثه همراه کنند.

او ادامه می‌دهد: در جوامع توسعه‌یافته، زمانی که این التهابات  فروکش می‌کند، رسانه‌ها به سمتی می‌روند که عوامل چنین رویدادی را مورد کاوش قرار دهند و بتوانند به نوعی این روندها را تخفیف دهند اما جامعه ایران از این نظر، جامعه مسائل حاشیه‌ای است که نه تنها یک جلب توجه رسانه‌ای صورت می‌گیرد بلکه بعد از مدتی این حاشیه‌ها بر متن غلبه می‌کند و تقریبا متن اصلی رویداد به فراموشی سپرده می‌شود. بنابراین ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که حاشیه‌ها در آن پررنگ می‌شوند و مورد توجه قرار می‌گیرند بدون آنکه به متن و عوامل شکل‌گیری این رویدادها توجه شود.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه متاسفانه این رویداد مشابه خیلی از رویدادها سیاسی و تبدیل به عرصه‌ای برای تسویه‌حساب‌های سیاسی جناح‌های موجود شده است، توضیح می‌دهد: این امر مانع از این شد که عوامل جامعه‌شناختی یا روانشناختی کاویده شود یا کارشناسان به مسائل حقوقی و جرم‌شناختی بپردازند در حالی که نیاز بود ابعاد ناشناخته مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد. بنابراین یکی از آسیب‌های جدی در این حادثه، سیاسی‌شدن سریع این موضوع بود.

آستانه تحمل مردم پایین آمده است

صولتی اضافه می‌کند: ما مسئله  مهمی در جامعه ایران داریم که متاسفانه هر روز ابعاد نگران‌کننده‌تری پیدا می‌کند و آن کاهش تاب‌آوری اجتماعی است. به عبارت دیگر آستانه تحمل مردم پایین آمده است که عوامل زیادی در آن نقش دارند. متاسفانه برخی شرایط دست به دست هم داده‌اند که  شاهد افزایش خشونت‌های اجتماعی باشیم. بخشی از این خشونت‌ها را می‌توانیم در رشد فزاینده نزاع‌های خیابانی ببینیم. بخشی دیگر را می‌توان در آمار رو به افزایش درگیری‌های خانوادگی دید. همچنین اگر نگاه موشکافانه‌تری به مدارس به عنوان محل پرورش نسل آینده داشته باشیم متوجه می‌شویم شاهد تبدیل مدارس به کانون خشونت هستیم یعنی شاهد رشدی از موج خشونت‌های اجتماعی و فیزیکی که ابعاد اجتماعی هم دارد.

او با بیان اینکه به عنوان یکی از درس‌های این اتفاق می‌توان به افزایش نوعی ریاکاری اخلاقی در جامعه اشاره کرد، می‌گوید: واقعیت این است که به رغم تمام شعارهایی که داده می‌شود، بین عرصه رسمی و واقعی زندگی، شکاف قابل توجهی می‌بینیم. این شکاف ناشی از شکاف آرمان‌هایی هستند که تحقق پیدا نکرده‌اند و واقعیت‌هایی که این آرمان‌ها را به فراموشی می‌سپارند. از طرف دیگر ما به عنوان نمادهایی از این ریاکاری اخلاقی شاهد تضادهای رفتاری بین منزل و خیابان هستیم. زمانی که همه این موارد کنار هم قرار بگیرند شاهد سقوط سرمایه اجتماعی، افزایش بی‌اعتمادی عمومی و فرسایش جامعه ایران خواهیم بود.

این جامعه‌شناس بیان می‌کند: از طرفی ما واقعیت مشخص و عریانی داریم که متاسفانه این واقعیت هر روز خودش را به شکل خشن‌تری نشان می‌دهد و آن افزایش شکاف طبقاتی و شکاف اقتصادی بین دهک‌های جامعه است. از طرف دیگر با فراگیرشدن شبکه‌های اجتماعی مواجه هستیم که نوعی خودنمایی رسانه‌ای  را به نمایش می‌گذارند. همچنین شاهد افزایش پدیده نوکیسگی و رسانه‌ای شدن ابعاد پدیده آقازادگی و ژن خوب هستیم. این جامعه به نحوی تبدیل به دو قطب فقیر و مرفه شده است؛ نوعی پلاریزه شدن جامعه حول شکاف‌های اقتصادی و طبقاتی. همه این مسائل می‌تواند موجب تزلزل در بنیان خانواده شود و به حوادثی از نوع هفتم خرداد دامن بزند.

ما در جامعه تقریبا بی‌حوصله‌ای زندگی می‌کنیم

صولتی با بیان اینکه ما در جامعه تقریبا بی‌حوصله‌ای زندگی می‌کنیم، ادامه می‌دهد: با این فرسایش اخلاقی، زیر سوال رفتن ارزش‌ها و هنجارهای موجود، آنومیک شدن جامعه و عجول بودن کنشگران اجتماعی به سمتی می‌رویم که شخصیت‌های مرجع خود را هر چه سریع‌تر مورد قضاوت قرار می‌دهیم. این شخصیت‌ها ممکن است در جایی شخصیت‌های مذهبی و ملی و در جای دیگر سلبریتی‌ها باشند. شاهدیم که این افراد در شبکه‌های اجتماعی مورد قضاوت قرار می‌گیرند. قضاوت‌شدن سریع و صریح این شخصیت‌های مرجع نوعی هراس از لغزش را ایجاد و نوعی فشار اجتماعی مضاعف را بر آنها وارد می‌کند بنابراین به جایی می‌رسد که فردی مثل دکتر نجفی از ترس رازهای مگویی که ممکن است داشته باشد به این سمت می‌رود که برای تخفیف فشارهای اجتماعی دست به قتل می‌زند.

او اضافه می‌کند: تمایل برخی از مسئولان، مدیران و سیاستمداران به ایجاد تنوع در روابط احساسی، عاطفی و عاشقانه هم دلایلی دارد. بعضی از مسئولان بعد از مدتی به این نتیجه می‌رسند که باید به جای هزینه‌دادن برای آرمان‌هایشان و به جبران دوری از خانواده و روابط با فرزندان در طول سال‌های مدید خدمت، کمی به سمت زندگی‌کردن بروند و بر همین اساس درگیر برخی روابط تقریبا نامتعارف احساسی، عاطفی و عاشقانه می‌شوند.

این جامعه‌شناس به غیبت همدردی ملی با مقتول در فضای مجازی اشاره می‌کند و می‌گوید: به نظر می‌رسد بخشی از افکار عمومی حق را به آقای نجفی می‌دهد در حالی که یکی از شهروندان ما کشته شده است و به هر حال جامعه باید نسبت به این قتل واکنش نشان دهد. فکر می‌کنم هنوز بنیادهای همگرایی حقوق بشر در جامعه ما مستحکم نشده‌اند و هنوز انسان بماهُوَ انسان محترم شمرده نمی‌شود. هنوز افرادی که از برخی عناوین مثل نخبگی و شریف‌بودن، عملکرد مناسب یا تحصیلات ممتاز بهره می‌برند در افکار عمومی ما می‌توانند در مقابل کسی که مقتول است سیطره پیدا کنند. من کاهش همدردی ملی با میترا استاد را یک عارضه جدی تلقی می‌کنم./ایسنا

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۵۱۸۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

غیرت؛ دگرگونی عقلانی

«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانی‌هایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» می‌شناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد.

به گزارش ایسنا، وطن امروز به مناسبت سالگرد شهادت حمیدرضا الداغی نوشت: غیرت، واژه‌ای نام‌آشنا در بین مردم ایران است که در تعابیر مختلفی از آن یاد شده است. اغلب غیرت را برای مردان به کار برده‌اند و آن را جزئی از ویژگی‌های مردانه دانسته‌اند. به این واژه که در ادبیات عمومی ما نیز کاربردهای فراوانی دارد، می‌توان با ادبیات مختلفی رجوع کرد. غیرت یکی از شاخه‌های «مسؤولیت اجتماعی» که به طور فطری در انسان نهفته است. از سوی دیگر برخی افراد در جامعه تلاش کرده‌اند تا مفهوم غیرت را به مفاهیم نازل‌تر تقلیل دهند؛ «حسادت جنسی»، «تعصب»، «حصربندی فعال» و... از جمله برچسب‌هایی است که در سال‌های اخیر به مفهوم غیرت نسبت داده شده‌اند، گویی که غیرت یک نقص است که باید آن را سرکوب کرد. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و این مفهوم را به صفتی حیوانی تقلیل داده‌اند. بر اساس ادعای این دسته از افراد، غیرت یک واکنش زیست‌شناختی است که نوعی واکنش به ربایش جنس مخالف قلمداد می‌شود؛ این دسته از افراد معتقدند در شرایط قانونمندی دنیای مدرن به دلیل اینکه ربایش افراد جرم‌انگاری شده است، لذا غیرت نیز امری سنتی تلقی شده و دیگر کاربردی ندارد! اما آیا می‌توان مساله غیرت را به امری زیست‌شناختی تقلیل داد؟

ابن‌فارسی معتقد است غیرت دارای ۲ ریشه است: یکی از آنها به معنای «صلاح، اصلاح و منفعت» است و دیگری به «اختلاف بین ۲ چیز» دلالت دارد. در اصطلاح نیز غیرت به اشکال متعددی که تقریبا مشابه هستند، تعریف شده است. ملااحمد نراقی، غیرت را تلاش برای حفظ چیزی که نگهداری آن مهم است، می‌داند؛ چیزی که فضایل نفسانی است و ناشی از شجاعت، بزرگ‌منشی و قوت نفس است. اما می‌توان یکی از دقیق‌ترین تعبیرها را از علامه طباطبایی دریافت کرد. این مفسر و فیلسوف بزرگ معتقد است: غیرت یک اخلاق حمیده و ملکات فاضله است و عبارت است از دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش اعم از دین، ناموس یا جاه و امثال آن تجاور کرده از جای خود می‌کند و این صفت غریزی صفتی است که هیچ انسانی به طور کلی از آن بی‌بهره نیست. هر انسان را که فرض کنیم - هر قدر هم که از غیرت بی‌بهره باشد - باز در برخی موارد غیرت را از خود بروز می‌دهد.

علامه طباطبایی با عام دانستن مفهوم غیرت، این نکته را تبیین می‌کند که زمانی که شما در حراست از هر امر مقدسی از حالت اعتدال خروج می‌کنید و دگرگون می‌شوید، در واقع رگه‌های غیرت در شما فعال شده است. حال گاهی این غیرت نسبت به خانواده به کار گرفته می‌شود، گاهی عمومی‌تر نسبت به زنان و دختران استفاده می‌شود و گاهی نیز دفاع از وطن است.

بهتر است این مساله را با چند سوال پیش برد، اساسا امر مقدس برای یک جامعه چطور ساخته می‌شود و چه چیزهایی برای مردم مقدس شمرده می‌شود؟ این مساله از آن جهت دارای اهمیت است که اگر شما موضوعی را مقدس نشمارید طبعا فطرت شما نیز برای دفاع از آن فعال نمی‌شود. سوال بعد این است که دسته‌بندی امر مقدس توسط چه کسی یا چه کسانی انجام می‌شود؟ یعنی چه کسی این دسته‌بندی را پیش روی یک جامعه قرار می‌دهد که چه مساله‌ای مقدس است و در صورت تعرض و تجاوز به حدود آن، شما باید از خود غیرت نشان دهید. شاید در نگاه نخست پاسخ به این سوالات عرفی تلقی شود، یعنی آنچه در ادبیات عمومی جامعه مقدس شناخته شود در نتیجه همان است اما اساسا اینگونه نیست، بلکه غیرت امری فرهنگی است که از تاریخ یک جامعه برخاسته است. زمانی که آرش جان خود را در کمانی قرار می‌دهد و آن را رها می‌کند، در واقع نسبت به مرزهای یک سرزمین غیرت نشان می‌دهد. این فرهنگ به واسطه شاعران و نویسندگان و تاریخ‌نگاران به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود و دولت‌ها و حاکمیت‌ها وظیفه دارند تا نسبت به آن اهتمام داشته باشند.  این مساله از آنجا لازم توجه است که سست شدن پایه‌های غیرت در بین اقشار یک جامعه منجر به فروپاشی اجتماعی خواهد شد. 

 غیرت در متون اسلامی مبتنی بر ۵ مولفه است:

۱- مولفه بینشی است (ایمان و عدم کفرورزی)

۲- مولفه هیجانی عاطفی است (عدم سخت‌دلی، حمیت و عزت نفس)

۳- مولفه رفتاری است (پرهیز از موسیقی و شجاعت) 

۴- مولفه ارتباطی است (کنترل ارتباط با نامحرم، کنترل ظاهر همسر، جلوگیری از خرید غیرضروری، محافظت از همسر در برابر نگاه بیگانه و عدم سخت‌گیری بی‌مورد)

۵- مولفه جنسی است (عدم ارتباط جنسی با نامحرم و عفت‌ورزی)

آنطور که گفته شد، غیرت ابعاد گسترده و به‌هم‌پیوسته‌ای دارد که فرد باید آنها را در خود پیدا کند و دولت‌ها باید زمینه تقویت آنها را فراهم کنند. 

«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانی‌هایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» می‌شناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد. او ساعت ٢١ هشتم اردیبهشت در یکی از معابر شهری سبزوار به منظور دفاع از همشهریان خود از سوی چند جوان بشدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.

حالا بهتر است مساله را به گونه‌ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم: «فردی که در برابر ظلم به یک فرد یا افراد دیگر وارد درگیری می‌شود، بدون آنکه پیش از آن‌ شناختی نسبت به آن فرد مورد ظلم واقع شده داشته باشد، آیا رفتاری زیست‌شناختی از خود بروز داده است؟ امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: مرد برای اداره منزل و خانواده خود به ۳ خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وادارد: خوش رفتاری، گشاده‌دستی سنجیده و غیرت برای حفاظت از آنها.

جامعه ایرانی طی سال‌های اخیر هجمه‌های زیادی را علیه مساله «غیرت» تجربه کرده است. کمپین‌های مختلفی چون «زن ناموس هیچ‌کس نیست» از جمله همین موارد است که هر از چند در شبکه‌های اجتماعی داغ می‌شود. این مساله با هدف سرکوب موضوع «غیرت» از سوی مهاجمان مورد استفاده قرار می‌گیرد و بهانه‌های مختلفی نیز دارد. لذا لازم است جامعه نسبت به مفاهیم غیرت همواره حساس باشد. البته هست اما در سال‌های اخیر و بویژه پس از روزهای حوادث ۱۴۰۱، گویی نوعی وادادگی همراه با لجاجت وارد رفتار برخی از مردم جامعه شده است. در حالی که برخی مردم ما نسبت به عواقب این وضعیت آگاه هستند اما بر اساس نوعی فرهنگ تحمیلی گویی تمایل دارند از ریشه‌های فرهنگی و اعتقادی خود فاصله بگیرند یا اینکه القای این فاصله را نوعی به‌روز بودن و امروزی بودن جلوه دهند. از این جهت شخصی چون شهید الداغی در بین مردم می‌روید و بار دیگر این مساله را به ما یاد آوری می‌کند. ۲ سال پیش در هشتم اردیبهشت ۱۴۰۱ ما دوباره به این موضوع فکر کردیم که زن در جامعه ایرانی امری مقدس است، فراتر از همه ادعاهای غرب که زن را یک موجود عادی ابزارگونه می‌بیند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • هدف از تحمیل بی‌حجابی به جامعه چیست؟
  • ۱۹ درصد فوتی های سال گذشته در گلستان افراد زیر ۱۸ سال بودند
  • طرح مالیات بر سوداگری شامل حداکثر یک درصد از افراد جامعه است
  • جزییات ثبت نام معتادان بهبود یافته برای شغل پاکبانی
  • زخم کاری سیگارهای الکترونیک
  • شهید مطهری روشن‌فکر، زمان‌شناس و مخاطب‌شناس بود
  • روایتی از تشابه ماجرای بابک خرمدین با فیلمی که نامش تغییر کرد
  • طرح پایش هوشمند سارقان سابقه‌دار با پابند الکترونیکی در گفت و گو با رئیس پلیس آگاهی پایتخت | ماجرای سرقت دو سارق با پابند الکترونیکی چه بود
  • غیرت؛ دگرگونی عقلانی
  • ماجرای عجیب سارقی که با پابند الکترونیکی به سرقت می‌رفت