مواضع جالب امام خمینی (ره) نسبت به ورزش و فوتبال
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۷۷۳۵۷
رهبر فقید انقلاب اسلامی مواضع جالبی نسبت به ورزش و فوتبال داشت.
به گزارش ایسنا، خبرآنلاین نوشت: «جبهه شما همان زمین مسابقه است و نشاطی که شما به مردم پشت جبهه میدهید، اجر همان رزمندگان را دارد.» این جمله تاریخی امام خمینی (ره) پایانی بود بر تمامی تندرویها و مانعتراشی تندروها علیه محبوبترین و مردمیترین ورزش در ایران پس از انقلاب.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تغییر و تحول در تمامی امور، با تیغ تیزش به سراغ پدیدههایی چون سینما و فوتبال رفت؛ فوتبالی که برخی انقلابیون آن را پدیدهای غربی و استعماری معرفی میکردند و معتقد بودند وجودش نهتنها هیچ فایدهای ندارد بلکه باعث اتلاف وقت میشود، پس باید تعطیل شود.
همین تفکرات فوتبال ایران را تا مدتی بعد از پیروزی انقلاب به انزوا برد. تکلیف تیمهای پرطرفداری چون تاج و پرسپولیس مشخص نبود. لیگ به صورت نامنظم و بی برنامه برگزار میشد و تیم ملی هم انسجام خوبی نداشت. همه اینها اما با ورود امام به مقوله فوتبال خاتمه پیدا کرد و همه چیز هم از پرسش علی پروین از حاجاحمد خمینی آغاز شد. پروین که رابطه خوبی با فرزند امام داشت، از او درباره نظر رهبر انقلاب درباره فوتبال جویا شد و با بیان سختگیریهایی که در مورد فوتبال وجود داشت از ایشان نظر خواست که امام در پاسخ، جبهه فوتبالیستها را همان زمین مسابقه دانست و نقش آنها را در پشت جبهه بسیار مهم و اثربخش توصیف کرد و دقیقاً از همین جا بود که تغییر نگرش به فوتبال در جمهوری اسلامی ایران آغاز شد و دیگر کسی نمیتوانست با تنگنظری به فوتبال نگاه کند زیرا حمایت امام پشتوانه فوتبال قرار گرفته بود.
دیدار با فوتبالیستها با چاشنی یک جمله معروف
معروفترین صحنه ورزش در دهه اول انقلاب در اسفند سال ۱۳۶۰ رخ داد. کاظم رحیمی، فوتبالیست سابق تیم ملی و پرسپولیس که دوست نزدیک مرحوم حاجاحمد آقا بود، فوتبالیستهای تهران را به حضور حضرت امام (ره) برد. در آن دیدار علی پروین، محمد پنجعلی، ناصر حجازی، محمد دادگان، حمید درخشان، محمد مایلی کهن، عبدالعلی چنگیز و … حاضر بودند. در آن روز بود که امام (ره) معروفترین جمله خود را درباره ورزش بر زبان آورد و فرمود: «من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم.»
رحیمی در مورد نحوه شکلگیری این دیدار گفت: «وقتی قرار ملاقات هماهنگ شد، تصمیم بر این شد تا بازیکنان استقلال، پرسپولیس و بچههای تیم منتخب تهران که قهرمان جام آقاخان در هند شده بودند و کلاً دیگر ستارههای آن روزهای فوتبالمان هم همراه بچههای شاهین بیایند. همه صبح زود در ورودی جماران قرار گذاشتیم و رفتیم به دیدار حضرت امام (ره). اول من چند دقیقهای برای حضرت امام گزارشی درباره فوتبال ارائه کردم و بعد ایشان برایمان سخنرانی کردند و آن جمله معروف را بیان کردند.»
پاسخ به یک استفتاء درباره پخش مسابقات ورزشی
محمد هاشمی رفسنجانی که در دوران حیات امام ریاست سازمان صداوسیما را بر عهده داشت، از رهبر فقید انقلاب درباره پخش برنامههایی خاص در تلویزیون استفتاء گرفت. ۳۰ آذرماه ۱۳۶۶ بود که پاسخ امام خمینی (ره) به استفتاء مسئولان صداوسیما در رابطه با برنامههای نمایشی و فیلمهای تلویزیون، به نگرانیها و دغدغههای عدهای که گمان میکردند با تماشای این برنامهها مرتکب گناه میشوند، خاتمه داد. حضرت امام در پاسخ نوشتند که نظر نمودن به این قبیل فیلمها و نمایشنامهها هیچ یک اشکال شرعی ندارد و بسیاری از آنها آموزنده است و پخش آنها نیز اشکالی ندارد. و همین طور مسابقات ورزشی و آهنگها اکثراً بیاشکال است. گاهی خلاف به طور نادر دیده میشود، که باید بیشتر مواظبت کرد.
رحلتی که روی مقدماتی جام جهانی هم اثر گذاشت
۳۰ سال پیش درست در روزهایی که تیم ملی ایران خود را برای حضور در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا آماده میکرد، امام خمینی (ره) درگذشت؛ اتفاقی که باعث شد فدراسیون فوتبال ایران بر اساس آن از فیفا بخواهد که بازی ایران و چین را به تعویق بیندازد.
بازی رفت این دو تیم قرار بود روز ۲۰ خرداد در پکن برگزار شود اما فوت امام در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ باعث شد تا بازی رفت به روز ۲۴ خرداد موکول شود و بازی برگشت هم ۳۱ خرداد در تهران برگزار شود. دیدارهایی که در نهایت به سود چینیها خاتمه یافت تا تیم ملی از صعود به جام جهانی ۹۰ بازبماند.»
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۷۷۳۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»