قصه «بچه قورباغه آوازه خوان»
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۹۳۰۰۸
خبرگزاري آريا -
داستان بچه قورباغه آوازهخوان
«بچه قورباغه آوازه خوان»
روزي از روزها يک بچه قورباغه همراه مادرش در جنگل زندگي مي کرد. اين بچه قورباغه آواز مي خواند و صداي آوازش که بلند مي شد تمام حيوانات جنگل دورش جمع مي شدند و به صداي آوازش گوش مي دادند. حتي لک لک ها هم که غذايشان قورباغه است، وقتي بچه قورباغه شروع ميکرد به آواز خواندن ساکت مي شدند و به آواز بچه قورباغه گوش ميدادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند روزي باران سختي آمد و بچه قورباغه نتوانست از خانه خارج شود، آن روز صبح هوا آفتابي بود و بچه قورباغه بعد از خوردن صبحانه از خانه خارج شد. مادر بچه قورباغه داشت حياط خانه را که بعد از طوفان حسابي کثيف شده بود را جارو مي کرد. به بچه قورباغه گفت: پسرم حواست باشه، عمو لاک پشت گفت که آب برکه بالا آمده و يک ماهي گوشتخوار وارد برکه شده، امروز لطفاً سمت برکه نرو.
آفتاب صبحگاهي بدن بچه قورباغه را گرم کرد و نگاهي به مادرش کرد و گفت: مادرجان من با آواز خواندنم حتي لک لک ها را وادار به گوش دادن مي کنم اين که يک ماهي بيشتر نيست.
مادر گفت: عزيزم اينقدر مغرور نباش درسته تو خيلي قشنگ آواز مي خواني اما دليل بر اين نيست که همه جا اين توانمندي تو کار بکنه.
بچه قورباغه زير لب قور قوري کرد و از حياط خانه خارج شد. هوا بسيار عالي بود، خورشيد در آسمان مي درخشيد، آواز چکاوکها از لابلاي درختها به گوش مي رسيد. بوي عطر گلهاي جنگي نشاط خاصي را به جنگل بخشيده بود.
بچه قورباغه همينطور که توي راه مي رفت، خرگوش کوچولو را ديد، خرگوش کوچولو در حالي که گاز بزرگي به هويجش مي زد گفت: کجا ميري؟
- ميرم لب برکه، هوا خيلي خوبه يک دوري بزنم.
- مراقب باش مي گويند يک ماهي گوشتخوار آمده در برکه
- نگران نباش، با آواز خواندن باهاش دوست مي شوم.
بچه قورباغه رفت و رفت تا به لب برکه رسيد. جستي زد و روي برگ نيلوفري نشست. برکه آرام بود، صداي دارکوبي که به درخت نوک مي کوبيد از دور مي آمد. بوي گل نيلوفر به مشام مي رسيد. پرتو نور آفتاب روي شبنمهاي گلهاي کنار برکه منظره بسيار زيبايي را به وجود آورده بودند. بچه قورباغه از ديدن اين همه زيبايي سر ذوق آمد و بادي بر گلو انداخت و آواز بسيار زيبايي را شروع کرد.
هنوز از قور قور دوم به قور قور سوم نرسيده بود که يک دفعه ماهي گوشتخوار بزرگي به زير برگ زد و بچه قورباغه به هوا پرتاب شد و با سر داخل آب افتاد. بچه قورباغه درد شديدي در ساق پاي راستش احساس کرد ولي يک دفعه ديد که ماهي گوشتخوار با دهان باز به سمتش مي آيد. سعي کرد شنا کند اما درد پايش اجازه نمي داد. چند سانتي متر بيشتر نمانده بود که ماهي گوشتخوار بچه قورباغه را بگيره که عمو لاک پشت آمد و با دست به صورت ماهي گوشتخوار کوبيد و ماهي فرار را بر قرار ترجيح داد.
عمو لاک پشت بچه قورباغه را به ساحل آورد از سر و صداهاي ايجاد شده تعدادي از پرنده ها و حيوانات به سمت برکه آمدند. بچه قورباغه درد شديدي در پاي راستش احساس کرد و نمي توانست راه برود. عمو لاک پشت به گنجشک گفت سريع برو و جغد حکيم را خبر کن و بگو پاي راست بچه قورباغه آسيب ديده.
بچه قورباغه گريه مي کرد و مي گفت: چرا صداي آواز من روي ماهي تأثيري نداشت؟
لاک پشت گفت: پسرم هر ابزاري در هر جايي کار نمي کند. وقتي مادرت گفته که داخل برکه نرو تو بايد گوش مي کردي.
جغد حکيم با کيف مخصوصش سررسيد و بعد از معاينه پاي بچه قورباغه گفت: ساق پايش شکسته و بايد گچ بگيرم چند هفته اي بايد در منزل استراحت بکنه. بعد از گچ گرفتن حيوانات خداحافظي کردند و رفتند و عمو لاک پشت بچه قورباغه را روي لاکش سوار کرد و به سمت خانه آنها راه افتاد.
درد پاي بچه قورباغه کمتر شده بود و آواز غم انگيزي را سر داد. از آنجا که لاک پشت خيلي آرام راه مي رفت کم کم هوا داشت تاريک مي شد و هنوز به خانه بچه قورباغه نرسيده بودند.
مادر بچه قورباغه ديد که هوا تاريک شده و هنوز خبري از پسرش نشده، با نگراني جلوي در خانه جست و خيز مي کرد و نمي دانست کجا برود.
هوا کاملاً تاريک شده بود که صداي آواز غم انگيز بچه قورباغه را شنيد و به سمت صدا جست زد. با ديدن پاي گچ گرفته بچه قورباغه و شنيدن آواز، مادر زير گريه زد اما عمو لاک پشت گفت، گريه نکن حالش خوبه بعد از رساندن بچه قورباغه، عمو لاک پشت خداحافظي کرد و رفت.
شب هنگام وقتي بچه قورباغه در تخت خوابيده بود از پنجره به بيرون نگاه کرد، قرص ماه کامل بود و به زيبايي در آسمان مي درخشيد. بچه قورباغه به مادرش گفت: مادر معذرت مي خواهم که به حرفت گوش ندادم. مادرش بالاي سرش آمد و بوسه اي بر گونه بچه قورباغه زد و در همان حال بچه قورباغه به خواب رفت.
سامان پاينده پور
گردآوري: بخش کودکان بيتوته
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۹۳۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مظلومتر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است/ تخصیص یارانه دولتی برای سفره فرهنگی مردم
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کنسرت «اشعار نو از نغمههای کهن» در نوزدهمین شب موسیقی فرهنگسرای ارسباران در شبهای پنج شنبه و جمعه، ۶ و ۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ برگزار شد. در این کنسرت که به سرپرستی محمدرضا برزین و خوانندگی صادق شیخ زاده اجرا شد، تصنیفها و قطعات پیش در آمد اصفهان، شاه ختایی، پنبه جاری، المنت و لله، کهربا، نخجیر، ریشه در خاک، حریم یار، کردی و آفتابکاران با آهنگسازی علی اصغر بهاری، محمد رضا برزین، صادق شیخ زاده و قطعاتی با ملودیهای قدیمی و محلی بر اساس اشعاری ازهوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری، فاضل نظری، علی حاتمی، حامد عسگری و اشعار محلی اجرا شد.
صادق شیخ زاده خواننده درباره این کنسرت گفتوگویی با خبرگزاری آنا انجام داده که مشروح آن را میخوانید:
لطفا درباره جزییات این کنسرت برایمان توضیح بدهید .
کنسرت نغمههای کهن یا اشعاری نو از نغمههای کهن یک اجرای دغدغه انگیز برای شنیده شدن نغمههای با اصالت است، آنچه که امروزه بیشتر مردم در ارتباط با گذشته با آن در ارتباط هستند. تمام تلاشمان این بود که بتوانیم در قالب یک موسیقی اصیل به بازخوانی نغمههایی بپردازیم که برگرفته از موسیقی فولکلور، موسیقی دستگاهی یا برگرفته از رسوم و آیینهای مناطق مختلف هستند تا با اشاعه آنها مردم شعر تازه بشنوند و فضایی تداعی کنیم که اگر چه به جهت کلامی به مردم نزدیکتر است، اما ممکن است نغمههای آن در طول سالیان سال فراموش شده باشد.
چطور شد در فرهنگسرای ارسباران اجرا رفتید؟
از سویی به جهت حمایتهای فرهنگسرای ارسباران و اینکه تصمیم گرفتیم جایی اجرا برویم که مردم هم قدرت خرید داشته باشند و بتوانند در این کنسرت شرکت کنند و خوشبختانه استقبال هم از کنسرت خوب بود به طوریکه یک سانس را به دو سانس در دو شب رساندیم ، امیدواریم این استقبال ادامه پیدا کند و بتوانیم در روزهای دیگر هم اجرا داشته باشیم
درباره قطعات و سازندگان آن هم برایمان توضیح دهید؟
اجرا توسط قطعات تنظیم و یا ساخته شده محمدرضا برزین اتفاق میافتد که نوازنده خوبی در ساز سه تار است، سنتور را سوها شمعدانی،عود آناهیتا نصیریان، سازهای کوبهای پویان توکلی ، تنبک امیرحسین تات و ساز سه تار با مسعود صادقی است.
با توجه به مبالغ بالای کنسرتها در این ایام، چقدر قدرت خرید مردم و حضور عموم برای شرکت در این کنسرت برایتان اولویت داشت؟
در واقع این نکته برایمان حائز اهمیت بود، چقدر هم خوب است که دولت و حاکمیت بخشی از هزینههای کنسرتها را تقبل کند. بدون تعارف این تعداد کنسرتی که هر شب در کشور برگزار میشود اگر بخشی از هزینهها را هم دولت بدهد، خیلی استقبال چشمگیر میشود، بنابراین سر سفره فرهنگی مردم باید یارانههای دولتی با حمایتهایی این چنین داشته باشیم که خوشبختانه ما توانستیم از آن برخوردار شویم.
ما امروز میبینیم که حتی خوانندههای شهیر موسیقی ایرانی روی به موسیقیهای الکترونیک و موسیقیهای غیر ایرانی میآورند، حتی به نظر من آن موسیقیها موسیقیهای پاپ نیست همانطور که بهتر از من میدانید موسیقی پاپ موسیقی مردمی هست بنابراین یک موسیقی میتواند موسیقی کلاسیک باشد، فولکلور باشد حتی سنتی باشد به خاطر فرم اجرا ولی پاپ تلقی شود، یعنی جمیع مردم با آن احساس نزدیکی کنند، حتی این موسیقیهایی که توسط بعضی از خوانندهها اجرا میشود و به روی صحنه میرود موسیقیهای پاپ نیستند.
البته برخی هم موسیقی خاص هستند، موسیقی که در ژانر موسیقی الکترونیک، موسیقی کلاسیک، حتی موسیقی کلاسیک غربی است ولی باز این حرف به این منظور و به این مفهوم نیست که آنها نباید باشد چرا آنها هم باید باشند، اما اقبال صد درصدی خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی به آن موسیقیها منجر به این میشود که این سمت ما خیلی خالی باشیم ما خیلی تنها و معدود باشیم امروزه شما میشنوید که توسط یک سلسله از هنرمندان عزیز و گرامی ابراز نگرانی درباره تئاتر وجود دارد، این هم به جا است اما واقعا باید بگویم که مظلوم تر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است حتی موسیقی سنتی هم نه، موسیقی اصیل ایرانی.
متأسفانه به دلیل ذائقهای که توسط عدهای بین مردم ایجاد شده، دافعه نسبت به سازهایی چون سه تار، سنتور،عود، سازها کوبهای و آواز ایرانی ایجاد شده است، در صورتی که اینها شاخههای موسیقی اصیل ایرانی هستند.
شما سالهاست که در عرصه آواز ایرانی فعالیت میکند، دراین باره چه تجربیاتی دارد و برایمان بگویید.
به عنوان کسی که برنامه های مختلف داشتهام میگویم، که اتفاقاً مردم در مناسبتهای آیینی خودشان بسیار هم علاقمند این موسیقی و آوازها هستند، اگر این آوازها درست طراحی شود برای لحظات خلوت آدمی فوق العاده است.
ما انسانها دارای حالتهای مختلف، متنوع و گوناگونی به جهت روانی هستیم و برای هر کدام از این حالتها موسیقی خاص خود را طلب میکنیم و مثل یک نوع تغذیه روحی است، به همین دلیل ما به تمام فرهنگها که از دل فرهنگ خودمان بیرون میآید ادای دین میکنیم و به آن اصالت میدهیم و در این مواجهه هم نیاز داریم که هر کدام از آنها را مصرف کنیم اتفاقاً موسیقی جدی هم موسیقی مصرفی است، اما موسیقی مصرف شده برای حالات خاص آدمی و هر آدمی البته حالات خاص خودش را دارد اما این طیف حالتها از چند گونه بیرون نیست و من امیدوارم که این نوع اجراها مورد حمایت قرار بگیرد.
بنابراین اگر حمایت درستی صورت گیرد، اقبال مردمی هم زیاد میشود و ما با فوجی از مخاطب روبه رو میشویم، در حال حاضر کنسرتهایی که در سالنهای مجلل برگزار میشوند که بعضا حتی استانداردهای ابتدایی موسیقی را هم ندارند. ما سالن تخصصی اجرای کنسرت کم داریم اما هستند اندازهای که کارمان راه بیافتد.
انتهای پیام/