بررسی صحت علمی کتابهای فارسی دورۀ دبستان
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۰۶۸۷۰
نتایج یک پژوهش داخلی نشان میدهد بیشتر مطالب کتابهای فارسی دوره دبستان به لحاظ علمی صحیح است، اما برخی از موضوعات آن به لحاظ صحت، شایستۀ بررسی و اصلاح هستند.
به گزارش ایسنا، کتاب درسی در آموزش و پرورش کشور ما یکی از منابع اساسی برنامههای درسی محسوب میشود و شاید تنها منبعی است که در ارتباط با برنامه درسی، در اختیار معلم و شاگرد قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب درسی اولین، عمومی ترین و پرمصرفترین ابزار کار معلم و اغلب تنها عامل انتقال دهندە هدفها و برنامهها است. از این رو آنچه به عنوان متن درسی به مدرسه وارد میشود، باید هدفهای تربیتی را به کلاس منتقل کند و موجبات اجرای توصیهها و اصولی که به عنوان روشهای اجرایی مطلوب عرضه شدهاند را، برای معلم فراهم آورد.
در این رابطه دکتر حیدر قمری، استادیار دانشگاه فرهنگیان، مطالعهای با هدف تبیین وضعیت کابهای فارسی دورۀ دبستان از نظر صحت و اعتبار علمی انجام دادهاست.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد: بیشتر مطالب کتابهای بررسی شده به لحاظ علمی صحیح است، اما پارهای از موضوعات صحت لازم را ندارد. مصادیق عدم صحت و اعتبار علمی محتوای این کتابها، در زمینههای توضیحات واژگانی، متن درسها، نام نامه، ویرایش، اطلاعات ادبی، کاربرد واژگان، مأخذ دهی و در ساختار کتابها، قابل دستهبندی است.
به گفته قمری، در بررسی اجمالی کتابهای درسی فارسی نیز به شواهدی مبنی بر اینکه این کتابها به لحاظ صحت، شایستۀ بررسی و اصلاحاند برمیخوریم.
برای نمونه در کتاب فارسی پایۀ هفتم (سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ،۱۳۹۶ ب، ص ۱۵۰) داستانی به نام "آدم آهنی و شاپرک" وجود دارد که متنی ترجمهای از ویتاتو ژیلینیسکای لیتوانیایی است. در واپسین بند این متن "گل" و "رایحه گل" به درخت بلوط نسبت داده شده است: "زیر آن ملافۀ سفید که درست مثل کفن بود، آدم آهنی ساکت بود ولی شب، وقتی باد از بیرون به داخل سالن نمایشگاه میوزید و با خود رایحه گلهای درخت بلوط و صدای خشخش برگهایش را می آورد…" با مشخصاتی که معمولاً از درخت بلوط و همچنین از ویژگیهای گل سراغ داریم، این درخت گل ندارد. لذا با بررسی ترجمه انگلیسی داستان معلوم شد آنچه به بلوط ترجمه شده "trees Chestnut" است، که باید به "درختان فندق/شاه بلوط" ترجمه میشد.
این محقق میافزاید: این کاستیها و نقایص به عدم صحت علمی متون درسی محدود نمیشود، بلکه گاهی نبود یا نقص پارهای از اطلاعات ضروری درک و دریافت مخاطبان کتابها را با اشکال مواجه میکند، چنان که فهم بیت زیر در درس روباه و زاغ، در کتاب فارسی چهارم دبستان (سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ،۱۳۹۶ ت، ص ۳۵) به سبب این کاستی دشوار است:
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ / نیست بالاتر از سیاهی رنگ.
ملاحظه میشود ربط دو مصراع با توجه به اصطلاح غلطانداز "بالاتر از سیاهی رنگی نیست"برای فارسی زبانان معاصر دشوار است. بر همین اساس باید توضیح داده میشد که "بالاتر"به معنای "برتر"است و مصراع دوم، برگرفته از هفت پیکر نظامی است و جای آن هم داخل گیومه است. سایر بیتهای همراه مصراع یادشده که در ستایش رنگ سیاه (سیاهی) است، در هفت پیکر از این قرار است:
در سیاهی شکوه دارد ماه / چتر سلطان از آن کنند سیاه
هیچ رنگی به از سیاهی نیست / داس ماهی چو پشت ماهی نیست
هفت رنگ است زیر هفت اورنگ / نیست بالا تراز سیاهی رنگ
علاوه بر وجود قرائنی مانند آنچه گفته شد، اهمیت و جایگاه بیبدیل کابهای درسی در نظام آموزشی، ما را به اجرای پژوهشهایی از این دست سوق میدهد؛ بنابراین، باید مهمترین ویژگی این کتابها "صحت و اعتبار علمی" باشد و هر نوع ارزشیابی یا اعتبارسنجی نیز با محوریت این امر صورت گیرد.
نتایج این تحقیق نشان میدهد کتابهای مناسب، تضمین کنندۀ کیفیت نظام آموزشی و تحقق بخش اهداف مربوط هستند. همچنین، عدم صحت جزئی یا کلی کتاب درسی نه تنها موجب تحقق نیافتن اهداف پیشبینی شده میشود، بلکه بدفهمی و درک نادرست و نهایتاً اتلاف سرمایهها و عقب ماندگی علمی را سبب میشود.
همچنین در این پژوهش آمده است: مطالب نویافته علمی، فرضیات یا باورهای شخصی، مطالب فاقد سند معتبر و مانند آن، جایی در کتاب درسی ندارد و لازم است محتوای این گونه آثار گرفته از اصول و مبانی پذیرفته شدۀ علمی باشد و پیوسته اعتبار آن مورد بررسی قرار گیرد.
به منظور دستیابی به هدف پژوهش، یعنی وضعیت کابهای فارسی دورۀ دبستان از نظر صحت و اعتبار علمی، دکتر قمری در این بخش تنها شواهد و دادههای عدم صحت کتابها را گرد آوری کرده است که در چند دستۀ زیر طبقه بندی شدهاند و به اختصار در پی میآید:
الف. شواهدی از عدم صحت و اعتبار علمی پارهای از توضیحات واژگانی:
بلور: نوعی شیشە شفاف که برای ساخت ظرف به کار میرود. اصل کلمه در صفحه ۴۵ کتاب، در "قصە تنگ بلور" آمده است. معنای ارائه شده هویت دستوری اسمی دارد، در حالی که "بلور" در این بافت "صفت" و به معنای "بلورین" است. بنابراین باید در بیان معنی گفته میشد: "ساختهشده از شیشە شفاف…". چنان که میدانیم، یک کلمه در بافتهای زبانی متفاوت، ممکن است هویت دستوریاش تغییر کند، یعنی گاهی صفت، گاهی اسم، گاهی قید و… باشد و به تبع تغییر هویت دستوری، معنایش هم تغییر کند.
ب. شواهدی از عدم صحت بخشهایی از متن درسها:
تصویر ارائه شده برای "کند") در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ،۱۳۹۶ الف، ص ۵۴) نادرست است. آنچه ارائه شده، "شانۀ عسل"است.
پ. شواهدی از عدم صحت و اعتبار علمی نام نامه (اعلام):
نامنامه، فاقد بعضی از اسامی خاص مانند "فردوسی"، "مازندران" و… است که در کتاب درسی نام آنها مذکور است همچنین گاهی میان حجم مطالعاتی که برای نامهای گوناگون آمده است، تعادل و توازن وجود ندارد.
ت. شواهدی از وجود اشکالات ویرایشی:
مادرم از فروشگاه پارچه گلدار قشنگی خریده بود" (سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ۱۳۹۶ الف، ص ۸۱) از آنجا که همۀ فعلهای این درس ماضی ساده است، فعل این جمله نیز باید این چنین باشد؛ بر همین اساس "خرید" مناسبتر است.
ث. شواهدی از عدم صحت بخشهایی از اطلاعات ادبی:
شیر کوچولو … شیر مادرش را میخورد. با دم او بازی میکرد" بر اساس بند ۶ صفحه ۵۱ کتاب یادشده، موضوع بازی کردن بچه شیر با دم مادرش در این متن "مَثَل" به حساب آمده است. چنان که میدانیم، مَثَل عمدتاً کاربردی کلیشهای، آهنگین، مجازی / تشبیهی دارد که آموزهای تربیتی- اخلاقی هم در آن است و داستانی در پس دارد و برای تفهیم یک موضوع به کار میرود. عبارت یاد شده فاقد این ویژگیهاست، از این رو مَثَل نیست. اما شعر ایرج میرزا، مثالی مناسبتر برای این امر است که از قضا در همان منبع درسی، صفحه ۱۱۴ مندرج است:
گفت ای موش لوس یک غازی / با دم شیر میکنی بازی؟
ج. شواهدی از کاربرد ناصحیح واژگان:
کلمۀ "واژهسازی" در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی درست به کار نرفته است. در واقع معنای "بیان معنی واژه" از آن استفاده میشود؛ درحالیکه معنای آن "عمل یا فرایند ساختن واژه است، در راهنمای معلم پایۀ دوم هم این اصطلاح توضیح داده نشده است.
چ. شواهدی از اشکالات مأخذ دهی:
کتابهای فارسی اول تا پنجم فاقد کتابنامە پایانی هستند. تنها کتاب ششم منابعی در انتها دارد.
ح. شواهدی از عدم تناسب ساختار متنها و فصول:
به نظر میرسد ساختار بخشهای کتابهای درسی مبنایی پذیرفتهشده ندارند و معلوم نیست منشأ و مبنای تقسیمبندی آنها چیست. تقسیمبندی محتوا بر اساس بخشهایی چون نهادها، بهداشت، اخلاق فردی و اجتماعی، راه زندگی، طبیعت و… غیرمتداول است، زیرا اغلب این بخشها معمولاً کتاب ویژه خود را دارند؛ برای مثال مطلب "نهادها" جایش در کتاب مطالعات اجتماعی است، نه در کتاب فارسی. تبیین درس"زنگ ورزش" در زیرمجموعه این فصل نیز به عنوان نهاد دشوار میکند. گرچه خود مقوله "ورزش" در نهایت جز نهاد تعلیم و تربیت است.
در نهایت یافتههای این تحقیق نشان میدهد هرچه محتوای درسها تخصصیتر و ادبیتر میشود یا در متنها اطلاعات زبانی و ادبی بیشتری ارائه میشود، تعداد خطاها نیز افزایش مییابد. با توجه به اینکه محتوای درسی ناصحیح یا مخدوش، درک و دریافت مخاطبان را دچار اشکال و اختلال میکند و منجر به بدفهمی میشود، لازم است است مدیران، برنامهریزان و مؤلفان، زمینۀ بررسی، اصلاح و بهسازی کتابهای درسی را فراهم کنند.
این پژوهش در اولین شماره دوره ۳۵ "فصلنامه تعلیم و تربیت" منتشر شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: پژوهش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۰۶۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/ بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
طالب آذرخش گفت: عاشق شعر عالمگیر ایران هستم و همچنین ادبیات معاصر فارسی را نیز دوست دارم. من از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرده و کتابهای شعر شاعران معاصر ایرانی را برای دوستانم سوغاتی بردم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، طالب آذرخش شاعر ملی تاجیکستان (با تخلص آذرخش) و سردبیر نشریه «پیام سغد» است. تاکنون به قلم او کتابهای بسیاری به خط سیریلیک در تاجیکستان منتشر شده است. اثری هم به نام «دیوان عشق» به خط فارسی و سیریلیک دارد که گلچینی از آن توسط انتشارات خردگان در تهران با عنوان «چشم، جانم، چشم...» منتشر شده است.
او بسیار تاکید دارد که آثارش به خط سیریلیک و فارسی منتشر شوند تا کسانی که در تاجیکستان با خط فارسی آشنایی ندارند با آن آشنا شوند و فرصتی برای مقایسه پیدا کنند. همچنین برخی اشعارش نیز در چند نشریه در تهران منتشر شده است. در چندین کنگره و همایش در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز شرکت کرده و به قول خودش این «شهرهای عزیز» را دوست داشته است.
طالب آذرخش سابقه حضور در محافل ادبی بسیاری در ایران را دارد و کتاب شعر را بهترین سوغات از ایران میداند. آذرخش درباره سابقه حضورش در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: خوشبختانه تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را دارم که برایم بسیار جالب بود. همچنین در چندین محفل فرهنگی از جمله محفل جشنواره فضولی نیز شرکت داشتهام.
وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران یک بازار بزرگ کتاب است. یکباری که حضور داشتم از صبح تا عصر نتوانستیم حتی نصف نمایشگاه را هم ببینیم. من از حضور در این نمایشگاه که به عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب به نظر میرسد بسیار شاد و مسرور شدم. کتابهای جالبی در این نمایشگاه دیدم.
آذرخش ادامه داد: در نمایشگاه کتاب تهران، کتابهای ادبیات کلاسیک را که سالها آرزوی دستیابی و مطالعهشان را داشتم پیدا کردم. با ناشران گوناگونی که آثار شعرای بزرگ مثل حافظ، سعدی، فردوسی و ... را منتشر کردهاند، گفتگو کردم. وقتی هم که به تاجیکستان بازگشتم کتابهای جیبی این شاعران را به عنوان سوغات برای دوستانم آوردم.
این شاعر فارسیسرا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که به ادبیات معاصر ایران بسیار علاقهمند است، گفت: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، محل آشنایی من با آثار معاصر ادبیات ایران بود. من عاشق شعر و خصوصا شعر عالمگیر ایران هستم. با شعر معاصر ایران هم آشنایی دارم. آثار شاعرانی همچون شهریار، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، شاملو و ... در تاجیکستان شناخته شده است. از اینکه در نمایشگاه کتاب تهران بدون واسطه و به راحتی به این کتابها دسترسی داشتم موجب خشنودیام بود.
آذرخش همچنین با اشاره به این نکته که گویش تاجیکستانیها و ایرانیها باهم تفاوتی ندارد، ادامه داد: ما یک زبان داریم. شعر معاصر ایران و شعر معاصر تاجیکستان یک زبان دارد که همان زبان رودکی، خیام و حکیم فردوسی است. ما همان چیزی را که شما میخوانید، میخوانیم. البته در حوزه شعر معاصر ایران شعرهایی هم هست که به لهجه تهرانی یا شیوههای متفاوت است. اما همه اینها به زبان فردوسی و حافظ است. ما امروز شعری که در شاهنامه میخوانیم در شعر معاصر تاجیک هم میبینیم.
وی اضافه کرد: وقتی از ادبیات ایران حرف میزنیم، تفاوتی بین ایران و تاجیکستان نمیبینیم. فقط یک ادبیات فارسی در میان است. حتی ادبیات معاصر ایران هم در تاجیکستان شناخته شده است. بسیاری از آثار رماننویسان معاصر در تاجیکستان منتشر شده است. اما در تاجیکستان شاعران ایرانی بیشتر مورد اقبال عموم قرار گرفتهاند. من در اخبار دیده بودم که یکی از کتابهای فاضل نظری در یک فروشگاه در تهران، فروش چند هزار جلدی داشته است. این کتاب در تاجیکستان هم به زبان سیریلیک برگردانده شده است و غزلهای او علاقمندان خاص خودش را دارد. من سردبیر مجله «پیام سغد» در تاجیکستان هستم. ما در هر شماره از مجله شعری از همزبانان ایرانی یا افغانستانی را چاپ میکنیم. من تاکید میکنم که شعر همزبان خود را منتشر میکنیم نه شعر ادبیات ایران یا افغانستان را.
آذرخش در بخش دیگری از این گفتگو به نقش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره کرد و ادامه داد: خیلی خوب میشد اگر نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران در کشورهای فارسیزبان یعنی افغانستان و تاجیکستان هم میداشتیم. چون در افغانستان و تاجیکستان نمایشگاههای صنعتی و اقتصادی مشترک و غیرمشترک بسیاری برگزار میشود، اما نمایشگاه کتاب نداریم. نکته دیگر این است که خیلی خوب میشد اگر در نمایشگاه کتاب تهران مکان معینی وجود داشت تا خوانندگان با ادیبان، نویسندگان و ناشران گفتگو و دیدار داشته باشند. من خیلی علاقهمندم که آثار شاعران تاجیکستانی در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شود و در معرض دید و خرید عموم قرار گیرد. ما میتوانیم کتابهایی منتشر کنیم که یک طرف آن خط فارسی و طرف دیگر آن خط سیریلیک باشد. این موضوع به آموزش زبان فارسی کمک خواهد کرد، چون تاجیکستانیها حتما باید خط فارسی را یاد بگیرند. آشنایی با خط فارسی باعث میشود که از گذشته خود آگاه شوند و آینده خود را ببینند. البته اگر خوانندگان ایرانی هم با خط سیریلیک آشنا شوند خیلی خوب میشود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، ارتباطات فرهنگی محدودی میان دو کشور وجود دارد؟» گفت: فکر میکنم سرحدات و مرزهای جغرافیایی دلیل این موضوع باشد. اخیرا قابلیتی ایجاد شد و در فضای مجازی صفحاتی پدید آمد که خوانندگان، ادیبان و شاعران ایرانی و تاجیکی با یکدیگر در تعامل باشند و مثلا یک شاعر تاجیکستانی بتواند با خواننده ایرانی طرف گفتگو قرار گیرد. چون تاجیکستانیها هم به زبان فارسی سخن میگویند. فقط لازم است که با زبان فارسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از آثار شاعران ایرانی استفاده کنند. اگر رفتوآمد این محافل ادبی بیشتر شود شاهد نتایج بهتری هم خواهیم بود. همچنین ارسال کتابهای تاجیکستانی به ایران و بالعکس میتواند عامل مهمی برای تقویت این پیوندها باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.