Web Analytics Made Easy - Statcounter

«جبهه شورای هماهنگی اصولگرایان» اگر چه با حضور شش گروه جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جانبازان انقلاب اسلامی، وفاداران انقلاب اسلامی، پیشرفت و عدالت، آبادگران ایران اسلامی و رهپویان انقلاب اسلامی تشکیل شده بود اما پسوند استان قم مشخص می‌کرد که جبهه‌ای استانی است و تنها این سوال پیش می‌آمد که چرا باید احزاب سراسری در یک استان خاص جبهه جداگانه تشکیل دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما در مورد جبهه اصلاح‌طلبان مسأله قابل توجه این بود که نام احزاب تأثیرگذاری همچون اتحاد ملت، کارگزاران و اعتماد ملی در فهرست ثبت کنندگان جبهه اعلام نشده بود. اتفاقی که می‌توانست به معنای آن باشد که تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب تصمیم گرفته‌اند از زیر سایه شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان و شورای عالی سیاستگذاری بیرون بیایند و در راهی دیگر پا بگذارند. خاصه که برخی چهره‌های اصلاح‌طلب از وجود این تشکل جبهه‌ای جدید ابراز بی‌اطلاع کرده‌اند. اینکه ریاست جبهه برعهده چه کسی قرار خواهد گرفت نیز امری مبهم بود. برخی با استناد به اینکه محمدرضا عارف پیش‌تر ریاست شورای هماهنگی و شورای سیاستگذاری را برعهده داشته او را رئیس جبهه جدید معرفی کردند و برخی دیگر معتقد بودند که این مهم هنوز مشخص نشده است. با وجود این سوالات مطرح با حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران انقلاب و حسن رسولی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گفت وگو کردیم که در پی می‌آید.

حسن رسولی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان:

جبهه انتخاباتی اصلاح‌طلبان شامل همه احزاب می‌شود
به تازگی معاون سیاسی وزارت کشور با نام بردن از ۹ تشکل اصلاح‌طلب از تشکیل جبهه اصلاح‌طلبان ایران اسلامی خبر داده، آیا شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در جریان تشکیل و تقاضای کسب مجوز این جبهه بوده یا این احزاب مستقلاً عمل کردند؟
قانون اخیرالتصویب اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی تشکیل جبهه ائتلافی انتخاباتی را از سوی احزاب به عنوان یک ساختار اجماع ساز برای جریان‌های سیاسی کشور به رسمیت شناخته و شرایط تشکیلش را که مبتنی است بر تقاضای تعدادی از احزاب دارای مجوز کمیسیون ماده ۱۰ تعیین کرده و شکل‌گیری این ساختار را منوط به اطلاع دادن متقاضیان به وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب کرده است. آنچه با عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران اسلامی تشکیل شد در حقیقت همان شورای عالی اصلاح‌طلبان است که طی سه دوره انتخابات اخیر به نمایندگی از ظرفیت حزبی و حقیقی جریان اصلاحات هم راستاسازی ظرفیت‌های اصلاح‌طلبان را برای حضور کارآمدتر در عرصه‌های انتخاباتی دنبال می‌کرد و تحت این عنوان توسط تعدادی از احزاب عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تحت سه نام پیشنهادی مختلف به وزارت کشور اعلام شده و نهایتاً این نام مورد تأیید قرار گرفته است. بنابراین این مجموعه مبتنی بر قانون انتخابات مرجعی رسمی و قانونی برای تشکیل ائتلاف انتخاباتی برای ائتلاف پیش رو در اسفندماه سال جاری است.


با این حساب چرا تنها نام ۹ تشکل در این جبهه اعلام شده و جای بسیاری از احزاب اصلاح‌طلب از جمله اتحاد ملت، کارگزاران، اعتماد ملی و… در آن خالی است؟
الزاماً تنها این ۹ حزب عضو جبهه جدیدالتأسیس نیستند. بلکه همه حزب‌های عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که اولاً از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب پروانه فعالیت رسمی دارند و ثانیاً داوطلبانه متقاضی عضویت در شورای عالی اصلاح‌طلبان بوده‌اند در این جبهه جدید عضویت دارند.

برخی فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با رسانه‌ها گفته‌اند که دلیل تشکیل این جبهه لغو مجوز فعالیت شورای عالی اصلاح‌طلبان و شورای عالی سیاستگذاری این جریان بر اساس قانون جدید انتخابات بوده و حتی برخی نهادها به فعالان سیاسی پیام داده‌اند که نباید به جلسات این دو شورا رفت و آمد کنند. بنابراین سوال این است که در وضعیت اخیر و با تشکیل این جبهه آیا جلسات شوراهای اصلاح‌طلبان بویژه شورای عالی سیاستگذاری متوقف خواهد شد یا خیر؟
توضیح دادم که این جبهه جدید همان شورای عالی هماهنگی اصلاح‌طلبان است و بر اساس مذاکراتی که با وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب انجام شد، تشکیل شده است. اینکه برخی سیاسیون از بیرون این تشکل اظهار نظر فردی داشته باشند تأثیری بر رسمی بودن و قانونی بودن جبهه ندارد.

ریاست این جبهه تازه تأسیس برعهده چه فردی قرار می‌گیرد؟
ریاست این جبهه تا آنجا که من اطلاع دارم، برعهده آقای دکتر عارف قرار گرفته است. جبهه اصلاح‌طلبان ایران اسلامی متشکل است از تمامی احزاب داوطلب و اصلاح‌طلب عضو شورای هماهنگی احزاب اصلاح‌طلب به تعداد دو برابر اشخاص حقیقی عضو که سومین دوره فعالیتش را آغاز کرده و جلساتش منظم برگزار می‌شود. ساختارش شکل گرفته، ارکانش تعیین شده و هیأت رئیسه و کارگروه‌هایش شکل گرفته و این مجوز را هم که دریافت کرده است.


در یکی دو سال گذشته فعالان اصلاح‌طلب بر ضرورت تشکیل نهادی تحت عنوان پارلمان اصلاحات تأکید داشتند. نهادی که قرار بود در صورت تأسیس فرصتی باشد تا اصلاح‌طلبان سراسر کشور در تصمیم‌گیری‌های این جریان مؤثر باشند و از تمرکز تصمیم‌گیری‌ها در یک حلقه بسته کاسته شود. حالا گفته می‌شود که این کار به بعد از انتخابات موکول شده. در حالی که به نظر می‌رسید می‌تواند در انتخابات پیش رو عصای دست اصلاح‌طلبان و سبب تقویت بدنه اجتماعی شأن باشد، چرا با تشکیل پارلمان اصلاحات مخالفت شد؟
در جهت ضرورت نوسازی جریان اصلاحات از سال‌های قبل گزینه‌های مختلفی پیشنهاد شده که یکی از آن گزینه‌ها پارلمان اصلاحات بوده است. اینکه به چه سرنوشتی رسیده چون من عضو شورای هماهنگی احزاب نبودم اطلاع دقیقی از آن ندارم. اما آنچه امروز مورد توافق اکثریت قاطع احزاب اصلاح‌طلب است همین تشکل جدید است که تحت عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران اسلامی نامیده می‌شود.اما در مورد آنچه تحت عنوان نگرانی از ریزش بدنه اجتماعی و فقدان اثرگذاری اصلاح‌طلبان شهرهای مختلف در تصمیم‌گیری‌ها مطرح می‌شود و پارلمان اصلاحات را راهکاری برای مواجه شدن با آن می‌داند باید بگویم که بر خلاف تصور، شورای عالی اصلاح‌طلبان و به تبع آن جبهه جدیدالتأسیس یک تشکیلات متمرکز نیست. تصمیم‌گیری در مراحل مختلف انتخابات خصوصاً تهیه و معرفی فهرست‌ها کاملاً در استان‌ها و توسط فعالان خود استان صورت می‌گیرد. شورای عالی شعب استانی دارد در سطح ۳۱ استان و بنابر این کاملاً متناسب با ماهیت انتخابات مجلس که صبغه محلی دارد کار غیر متمرکز است و مبتنی بر ظرفیت‌های پراکنده محلی در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها و حوزه‌های انتخابیه است. با همین ترکیب دو سوم از احزاب و یک سوم از شخصیت‌های اصلاح‌طلب شکل می‌گیرند. بنابراین شورای عالی سیاستگذاری بیشتر نقش تعیین راهبردها، ایجاد هماهنگی و تعامل با بخش‌های مؤثر در اجرای انتخابات، رفع اختلافات و اجماع‌سازی و در حقیقت تحقق حضور واحد با نظم و انضباط تضمین کننده منافع اصلاحات در سطح مرکز است. این گونه نیست که مرکز تصمیم بگیرد و مناطق تنها اجرا کننده باشند. درست برعکس است و تصمیمات اساسی به صورت غیرمتمرکز در حوزه‌های انتخابیه و استان‌ها انجام می‌شود.


ارتباط این جبهه با شخصیت‌های تأثیرگذار اصلاح‌طلب که فعالیت حزبی ندارند چگونه تعریف می‌شود؟
یک سوم اعضای جبهه اصلاح‌طلبان در مرکز و در استان‌ها از میان شخصیت‌های قابل قبول غیر حزبی انتخاب می‌شوند.

حسن بیادی، دبیرکل جبهه آبادگران ایران اسلامی:
شاخه‌های استانی تشکل‌ها مستقل از مرکز هستند

حزب متبوع شما همراه با پنج حزب دیگر به تازگی جبهه‌ای را تشکیل داده‌اید با عنوان «جبهه شورای هماهنگی اصولگرایان استان قم»، در حالی که شما احزابی سراسری هستید پسوند استان قم در نام این جبهه به چه دلیلی مورد استفاده قرار گرفته؟
ما یک جبهه کشوری داریم که عنوان آن «جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت» است و از حدود ۵ سال پیش با حضور تقریباً ۲۰ حزب و گروه سیاسی و اجتماعی آغاز به فعالیت کرده و ریاست آن را جناب آقای دکتر شهاب‌الدین صدر برعهده دارد. اما آنچه به تازگی از سوی وزارت کشور مجوز فعالیت گرفته و اعلام شده، جبهه‌ای است که شاخه‌های استانی این احزاب تشکیل داده‌اند.


اینکه یک جبهه در یک استان شکل بگیرد، چه ضرورتی داشته؟
این اقدام بدی نیست. خاصه آنکه تا آنجا که به حزب ما مربوط است، شاخه استانی جمعیت آبادگران ایران اسلامی در استان قم خیلی فعال است و به همین دلیل خواسته‌اند در استان قم جبهه جداگانه‌ای تشکیل دهند.

آیا همکاری با جامعه روحانیت و جامعه مدرسین که از تشکل‌های فعال در قم هستند هم در قالب همین جبهه تعریف شده؟
ممکن است این جبهه با جامعتین هم ائتلاف کند اما احتمال فعالیت مستقل آن بیشتر است.


قاعدتاً جبهه شورای هماهنگی اصولگرایان استان قم با این هدف اولیه تشکیل شده که در انتخابات مجلس یازدهم برای استان قم فهرست انتخاباتی مستقلی ارائه کند. اشتراک و افتراق این فهرست با فهرست مورد حمایت تشکل‌های دیگری همچون جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت یا جمنا و… به چه ترتیب خواهد بود؟
بالاخره یک رقابت است و غیر قابل اجتناب، فلذا در هر استانی تشکل‌ها و جبهه‌ها با هم رقابت می‌کنند حالا یا فهرست مستقل می‌دهند یا فهرست ائتلافی. الان هم برای تصمیم‌گیری درباره فهرست ائتلافی یا مستقل زود است.


راستش آنچه من متوجه نمی‌شوم، این است که چطور شاخه استانی یک حزب در یک جبهه فعالیت می‌کند و مرکزیت حزب در جبهه‌ای دیگر؟
احتمال دارد که یک حزب در چند جبهه مختلف که با احزاب مشترک هستند حضور داشته باشد. جبهه کاملاً این طور نیست که در تمام اهداف یک تشکل سیاسی و حزبی با یکدیگر مشترک باشند. مثلاً احتمال دارد که اعضای یک جبهه در سه هدف و رویکرد با یکدیگر اشتراک داشته باشند و در باقی مسائل متفاوت از یکدیگر فکر کنند. شاخه‌های استانی ما هم تقریباً تشکل‌های مستقلی از مرکز هستند. ما در ۱۴ استان دارای تشکل فعال هستیم. بنابراین ممکن است شاخه‌های استانی ما در جبهه‌های همگرا اما در عین حال مختلفی حضور داشته باشند. این هم یک روش است. در هر صورت شاخه‌های استانی ما مستقل‌اند و شورایی و با هماهنگی شورای مرکزی تهران فعالیت می‌کنند و نظرات‌شان اگرچه متفاوت باشد، قابل احترام است.


فارغ از جبهه‌ای که در استان قم تشکیل شده آیا در جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت بنا را بر این گذاشته‌اید که فهرست مستقل ارائه کنید یا خیر؟
بالاخره همه جبهه‌ها و احزاب و گروه‌های مستقل باید به این نکته دقت کنند که نباید مردم را به زحمت بیندازند. حتماً باید بر اساس نقاط مشترک‌شان ائتلاف‌هایی تشکیل بدهند تا مردم سردرگم نشوند تا بتوانند نامزدهای مورد علاقه خود را شناسایی و براحتی انتخاب کنند و به آنها رأی بدهند لازم به ذکر است که در استان‌های بزرگ مشکلات و تصمیم‌هایی که برای حل این مشکلات باید گرفته شود، متفاوت از شهرهای کوچک است و همچنین از آنجا که تعداد نمایندگانی که به مجلس راه پیدا کنند در این استان‌ها زیاد هستند بنابراین اگر میان جبهه‌های مختلف تفرقه باشد، مردم سردرگم می‌شوند و در نتیجه احتمال کاهش رأی‌دهندگان وجود خواهد داشت.


تا آنجا که متوجه شدم، حزب متبوع‌تان نوعی تفویض اختیار در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی به شاخه‌های استانی خود داده است.
افکار و اصول همکاری ما با شاخه‌های استانی‌مان براساس یک اساسنامه و مرامنامه است که همه آن را قبول داشته و متعهد به انجام آن خواهیم بود. اما در تصمیم‌گیری‌ها با توجه به شرایط هر استان و موضوعات مبتلابه آن تصمیم‌گیری می‌شود. الان اعضای شاخه استانی ما در برخی استان‌ها چهره‌های اعتدالگرا هستند و نسبت به موضوعاتی که در استان وجود دارد، ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشند. اما هدف اصلی و مشترک مرکزیت حزب و شاخه‌های استانی آن قدرت و عزت و اعتلای نظام جمهوری اسلامی در سایه‌سار ولایت مطلقه فقیه است و این یکی از اهداف مشترک و مهم‌ترین اصل ما در جمعیت آبادگران ایران اسلامی است.


من متوجه نمی‌شوم که چرا باید میان دیدگاه اعضای شاخه استانی یک حزب با مرکزیت آن زاویه وجود داشته باشد و در عین حال همچنان زیرمجموعه یک حزب به حساب بیایند؟
یکی از دلایل مهم این است که ما در کشورمان احزاب مؤثر و فراگیر و سیستم پارلمانی نداریم و به همین دلیل مدل‌های متفاوتی از احزاب در مجامع سیاسی و اجتماعی کشور ما شکل گرفته که با سایر کشورهای دنیا متفاوت است همان طور که در مقوله اقتصاد و مسائل دیگر با مدیریت‌های اجرایی پیشرفته در دنیا متفاوت هستیم مثلاً خوب است بدانید بعضی از این جبهه‌ها باندهایی متصل به قدرت و ثروت هستند که نوعاً براحتی آب خوردن حریفان و رقبای خود را از معرکه انتخابات دور و بعضاً نابود می‌کنند حالا با این اوضاع و احوال آشفته اقتصادی و سیاسی شما به عنوان یک خبرنگار جوان بفرمائید که ما چکار کنیم؟ فلذا یک باشگاه سیاسی به نام جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی تشکیل داده‌ایم تا جوانان عزیز با فرصتی که دارند، در کنار بزرگتران خود با تمرین و ممارست، مشق سیاسی کنند تا بتوانند بازوان خوب و افراد با بصیرتی جهت سازندگی کشور باشند ان‌شاءالله.

منبع: روزنامه ایران؛ ۱۳۹۸،۰۳،۲۱

گروه اطلاع رسانی **۱۶۹۹**۲۰۰۲

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اصولگرایان سیاسی اصلاح طلبان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۱۶۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است

روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.

این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.

دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمی‌دانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاج‌زاده و امثال آقای تاج‌زاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یک‌مرتبه این طرف صفحه بیاید.

آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

صرف‌نظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاح‌طلب جای تأمل دارد.

محمدعلی ابطحی، رئیس‌دفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری به‌کار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی‌اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار می‌گیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است.»

اکنون پرسش‌های مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامه‌نگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه می‌کند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص می‌دهد، اما الان اصلاح‌طلبان تجمیع شده‌اند که بگویند «نصیری خل‌وچل است و افراطی و نامتعادل»؟!

چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفت‌وگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام می‌دهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی می‌کند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!

چرا شبکه رسانه‌ای «هم‌میهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانه‌های مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر می‌کرد، بازتاب می‌داد، آن‌هم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیتر‌های آماده‌تان برای پیروزی پوتین، خاک می‌خورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!

مگر عباس عبدی سرمقاله‌نویس و مشاور هم‌میهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بی‌خبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان می‌اندازد و می‌گوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام‌شده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!

اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمام‌صفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!

اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاج‌زاده با شاهزاده» را می‌دهد آیا به این علت نیست که تاج‌زاده در مرخصی به اصلاح‌طلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی می‌دهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفت‌وگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاح‌طلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و می‌خواستند سرشان بی‌کلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاح‌طلبان نیاموخته است؟!

اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهی‌نو» «برخی مجموعه‌های اصلاح‌طلب» را متهم به داشتن «مرض‌بچگانه» و «لوچ‌بودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاح‌طلبان را نشان دهد، اما نصیری به‌جای درس‌گرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!

این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاح‌طلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمی‌دهد. نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید!

شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

دیگر خبرها

  • عدم مشارکت جبهه نجات ملی تونس در انتخابات
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری / براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان مقابل جنجال مهدی نصیری /براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • اصلاح‌طلبان درباره روند بررسی صلاحیت‌ها چه گفتند؟