تأخیر در برگزاری کنفرانس بحرین به لغو آن منجر میشود/ برخی کشورهای عربی مخالف معامله قرن هستند/ ناامیدی از تحقق معامله قرن، عامل اصلی تأخیر نشست منامه
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۱۷۶۰۴
کنفرانس بحرین با عنوان کارگاه اقتصادی منامه که قرار است اواخر ماه جاری میلادی با شراکت آمریکا در بحرین برگزار شود، با اما و اگرهایی روبهرو شده است. شکست «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در تشکیل کابینه و تصمیم برگزاری انتخابات مجدد در سرزمینهای اشغالی گمانهزنیهایی را در ارتباط با تأخیر در برگزاری کنفرانس مذکور مطرح کرده و احتمال لغو آن را پررنگ کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کنفرانس منامه مقدمهای برای اجرایی شدن معامله قرن است
در همین راستا«طلال عتریس» استاد جامعهشناسی سیاسی لبنان و کارشناس مسائل منطقه در تشریح زمینهها و دلایل تأخیر این کنفرانس در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: هدف از برگزاری کنفرانس منامه در بحرین در وهله نخست، زمینهسازی برای تحقق معامله قرن است به این مفهوم که مقدمهای برای همکاری اقتصادی بین کشورهای منطقه به ویژه بین اسرائیل و کشورهای عربی است تا بر اساس این همکاری اقتصادی، همکاری سیاسی شکل میگیرد و به این اعتبار که منافع اقتصادی نقطه تلاقی این کشورها و مجموعه مشترکی از تعامل اقتصادی و فعالیت مشترک شرکتها را تشکیل میدهد، سنگ بنای همکاری سیاسی شود.
عتریس در ادامه افزود: این کنفرانس مقدمهای است برای معامله قرن که به عنوان راهکار برونرفت از بن بست جنگ چندین ساله فلسطین و اسرائیل اعلام شده است. به همین دلیل باید اقتصاد به عنوان دستاویزی زمینهساز اهداف سیاسی طراحی شده در قالب معامله قرن قرار گیرد.
نشست منامه به دنبال عادی نشان دادن تعامل اعراب و اسرائیل است
وی گفت: نکته دوم اینکه، اصرار به حضور کشورهای عربی و نیز اسرائیل به دو دلیل است. نخست اینکه روابط عربی- اسرائیلی را روابطی عادی و طبیعی جلوه دهد و مردم و افکار عمومی جهان به این موضوع عادت کنند که اسرائیل و عرب را در کنار هم بر سر یک میز و در حال بحث و رایزنی برای منافع اقتصادی ببینند.
این کارشناس مسائل منطقه تأکید کرد که آنها به دنبال این هستند که این موضوع، روابط سیاسی ما بین دو طرف را سهل و ممکن کرده و معادله دو وجهی غیر قابل حل که یک طرف آن هویت عربی است، قابل حل وانمود کنند.
روابط اقتصادی دستمایه زمینهسازی برای خدمت به اهداف سیاسی معامله قرن شده است
وی در ادامه افزود: دلیل دوم اینکه ایالات متحده آمریکا میخواهد این کنفرانس قدرت داشته باشد به این مفهوم که تمام کشورها در این کنفرانس شرکت کنند و هیچ کشوری غایب نباشد تا اینکه کنفرانس در سطحی ضعیف به نظر نرسد یا کشوری معترض به برگزاری آن وجود نداشته باشد به همین دلیل تمام کشورهای عربی از سوی آمریکا برای مشارکت در این کنفرانس دعوت شدند تا مدعی شوند که جهان عرب برای عادیسازی روابط با اسرائیل اجماع نظر دارند. بنابراین روابط اقتصادی دستمایه زمینهسازی برای خدمت به اهداف سیاسی معامله قرن شده است.
چالشهای پیش روی نشست منامه فرصت تحقق اهداف آن را نخواهد داد
عتریس گفت: اما برگزاری این کنفرانس با چالشها و پیامدهایی مواجه است که اجازه و فرصت تحقق اهداف آن را نخواهند داد. نخست اینکه در اینجا مشکل اسرائیل وجود دارد. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در حال حاضر موفق به تشکیل کابینه نشده و برگزاری انتخابات مجدد در ماه سپتامبر آینده به این مفهوم است که اسرائیل در حال حاضر با دغدغه برگزاری انتخابات روبهروست و احتمالا امکان مشارکت در کارگاه به اصطلاح اقتصادی منامه و یا حتی معامله قرن را نخواهد داشت.
وی در ادامه افزود: این کنفرانس همچنین با چالشها و پیامدهایی از یک سو به دلیل وضعیت اسرائیل به دنبال عدم پذیرش فلسطین برای مشارکت در این کنفرانس و از سوی دیگر نیز وضعیت شخص «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا که با مشکلات داخلی مواجه است و انتخابات ریاست جمهوری این کشور تنها چند ماه دیگر قرار است برگزار شود و این خود نشان میدهد که تمرکز اصلی سلایق مختلف سیاسی در واشنگتن بر انتخابات و رقابت انتخاباتی و انتخاب مجدد ترامپ متمرکز است و هیچ کس اهمیت چندانی به بحث معامله قرن نشان نخواهد داد.
این کارشناس مسائل منطقه توضیح داد: بنابراین باید گفت که کنفرانس منامه دیگر هیچ ارزش حقیقی در این مرحله نداشته و ایده تأخیر در برگزاری آن رنگ حقیقت گرفته و چه بسا که علاوه بر گزینه قوی تأخیر گزینه لغو آن نیز بسیار محتمل است چرا که خود معامله قرن نیز با تعویق چندین باره اعلام آن محکوم به لغو شده است.
وی تأکید کرد: بنابراین کنفرانس منامه که در چرخه علت و معلول با معامله قرن و به عنوان شروط مقدماتی آن قرار می گیرد، حقیقت و موضوعیت خود را از دست داده است، پس حال که امکان تحقق معامله قرن سخت به نظر میرسد، کنفرانس منامه نیز ارزشی نداشته و به همین دلیل به اعتقاد من تأخیر در برگزاری این کنفرانس به لغو آن منجر خواهد شد، چرا که پس از گذشت چهار تا پنج ماه وضعیت اسرائیل و آمریکا مشخص نبوده و این موضوع تفسیر دلیل تأخیر کنفرانس است که احتمال لغو کنفرانس را تقویت میکند وحتی اگر این کنفرانس بعدا هم برگزار شود هیچ اهمیتی و تاثیری نخواهد داشت.
عتریس گفت: ایده اصلی کنفرانس منامه با معامله قرن گره خورده است و باید دید که آیا این معامله حاصل خواهد شد یا نه که به اعتقاد من عملی نخواهد شد چرا که برخی کشورهای عربی خواهان این معامله نیستند، کشورهایی چون اردن که نگران مسأله فلسطین و خروج کرانه باختری از سیطره خود است و مصر نیز به دلیل دغدغههای خود برای صحرای سینا و احتمال اینکه امتداد دولت فلسطین باشد، مشتاق معامله قرن نیستند.
وی در پایان گفت: بنابراین باید گفت دلیل اصلی تأخیر در برگزاری کنفرانس منامه ناامیدی از تحقق معامله قرن است.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: نشست منامه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۱۷۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.