نجفی را چه کسی انتخاب کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۲۸۴۸۸
حانیه موحدین| اول: تیرهایی که از اسلحه محمدعلی نجفی شلیک شد تشت رسوایی عملکرد اصلاحطلبان را خیلی پرسروصداتر از تصورشان بر زمین انداخته است.
به گزارش صدای ایران از فرهیختگان، از این رو هریک از طیفهای اصلاحطلب سعی دارند دامن خود را از این رسوایی پاک کنند یا حداقل سهم کمتری از این تیرگی بر کارنامه خود ثبت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مقابل طیف دیگر اصلاحطلبان -که بیشتر باید مشارکتیهای سابق و اتحادملتیهای امروزی خوانده شوند- اظهارات کارگزارانیها را گزاف میخوانند و از طرف دیگر سعی دارند با نسبت دادن اتهامات مختلف به استاد مقتول سعادتآباد، نجفی را تطهیر کرده و انتخاب خود را برای گزینه شهرداری پایتخت، انتخابی بیاشتباه بخوانند. آتش این رویه تا آنجا داغ شد که برخی چون محسن آرمین در این اوضاع بلبشو نیز سریال قهرمانسازی از نجفی را ادامه داده و مدعی شدند «شهرداری نجفی همان زمان مناسب (برای مدیریت و ورود میترا استاد به زندگی نجفی) بود تا نجفی بفهمد در کشوری زندگی میکند که شرط حضور موثر در عرصههای سیاسی و مدیریت چیزهای دیگری جز پاکدستی و توانمندی است!» البته ادعای امثال آرمین درون خانواده اصلاحات و در توصیف عملکردشان بیراه نیست. امروز اگرچه انتخاب نجفی بهعنوان شهردار پایتخت میان اصلاحطلبان مخالفانی دارد که مدعی هستند از روز اول مخالف بودند ولی نکته قابلتامل رای قاطع به شهرداری نجفی است.
حتی اگر از این بگذریم که در پسپرده و بهدور از چشم مردم چه گذشته و سمتوسوی سهمخواهیهای درونخانوادگی اصلاحات برای انتخاب شهردار به کدام سمت رفته بوده، 21 رای موافق یعنی همه اعضای شورا از رئیس محبوب کارگزارانیاش تا یاران تند اتحاد ملت و میانههایی چون منتسبین به اعتماد ملی و نداییها درنهایت محمدعلی نجفی را برای شهرداری مناسب دیدند. در این میان چه بر سر مردم میآید هم که لابد فدای سر جریان!
از این رو طیفهای اصلاحطلبی که داعیه نقد درونخانوادگی دارند و میگویند امروز چوب انحصارطلبی برخی دیگر از طیفهای اصلاحطلب را خوردیم که نسخه شهرداری نجفی را تجویز کردند، بهتر است پاسخگوی رای قاطع و بدون مخالف خود در جلسه غیرعلنی 19 مرداد و جلسه علنی و رسمی اول شهریور 96 شورای شهر باشند.
دوم: همان روزهایی که زمزمههای انتخاب نجفی برای کرسی مدیریت بهشت از پستوهای جلسات شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و هماندیشی اعضای شورا به گوش میرسید، همزمان زمزمههای عدمتایید صلاحیتش هم به دلایل مختلف مطرح بود؛ آنقدر که محرز شده بود شهردار انتخابی اصلاحطلبان از سوی نهادهای مختلف با اما و اگرهای بسیاری مواجه است؛ اما و اگرهایی که این روزها امثال کرباسچی از آن بهعنوان مستنداتی دقیق نام میبرند. از طرف دیگر دعوا و ضرورت اعلام برائت از رسوایی نجفی تا آنجا رسیده که هریک سعی دارند پرده از عملکرد دیگری بردارند، از این رو کارگزارانیها ابایی ندارند که بگویند گزارش و استعلام منفی نهادهای امنیتی درخصوص نجفی با فشار و پیگیری بزرگان اصلاحات نادیده گرفته شده است. در این میان پرسش قابلتامل این است که چه کسی در میان این لابیها، منافع ملی را فدای منافع جریانی کرده است؟
برای پاسخ به این سوال باید بار دیگر اظهارات دبیرکل کارگزاران را مرور کرد؛ تماس و فشارهای پیاپی در بالاترین سطوح اصلاحات باعث شد به وزیر کشور دستور داده شود حکم شهرداری نجفی را امضا کند! اظهاراتی که نشان میدهد حتی وزارت کشور نیز مخالفت خود را با انتخاب محمدعلی نجفی بهعنوان شهردار اعلام کرده بود. کرباسچی از طرف دیگر اشاره دارد این پافشاریها باعث شد معاون اول رئیسجمهوری نیز مستندات را بررسی نکند؛ اظهاراتی که به بیانی دیگر با همین مضمون از طرف شکوریراد، دبیرکل اتحاد ملت هم گفته شد. شکوریراد هم تاکید دارد حکم شهرداری نجفی توسط جهانگیری تایید شده است.
از این رو ناگفته پیداست که پاسخ سوال مطرحشده کسی جز اسحاق جهانگیری نیست؛ کسی که پیشتر ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران را برعهده داشت. البته آقای معاون اول روحانی، صرفا وابسته به کارگزارانیها نیست و در میان دیگر احزاب و چهرههای اصلاحطلب جایگاه ویژهای دارد تا آنجا که حتی گفته شد به توصیه رئیس دولت اصلاحات، در قالب کاندیدای پوششی در حمایت از روحانی وارد میدان رقابت انتخابات سال 96 شده است. بغضهای جهانگیری در انتخابات را مردم ایران یادشان هست. بگذریم که ایفای نقش جهانگیری در آن روزها همچون هر درام دیگری امروز و با گذر زمان به کمدی تبدیل شده است. اصلاحطلبان البته صرفا برای رضایت روحانی، اسحاقشان را به او نبخشیدند و در این میان طمع انتخابات 1400 نیز چنین ضربهگیری را تجویز کرد. در این میان اصلاحطلبان با رنگ باختن علنی حنای عملکرد دولت، در مقاطع مختلف گاهی جهانگیری را خیلی دور و گاهی خیلی نزدیک به دولت توصیف کردند. در همین راستا گاهی سوءمدیریتها را به کمرنگشدن جایگاه آقای معاون اول نسبت میدهند و گاهی دیگر کلید حل مشکلات را به دست او میخوانند. از این رو بهعنوان مثال در ماجرای تصمیم دلار 4200 تومانی کارگزارانیها در ارگان رسمی خود لباس سوپرمن بر تن جهانگیری کرده و طیفهای دیگر نیز از ورود اسحاق به میدان رفع مشکلات خبر دادند. چندی بعد هم که طبل ناکارآمدی این تصمیم صدایش درآمد، لباس سوپرمن را آویزان کردند و با نسبت دادن این تصمیم به دیگران، مجبور به اعتراف شدند که دلار جهانگیری عظیمترین رانت تاریخ را رقم زده است. این رویه در رفتار آقای معاون اول دولت هم مشهود است؛ از این رو گاهی میگوید اختیار تغییر منشی خود را هم ندارد و گاهی خود را بازکننده گره FATF و آشفتهبازار خودرو و... میخواند. بیشک این پارادوکس حمایت و برائت را استراتژی فرار از مسئولیت رقم زده است، غافل از اینکه مردم ایران یادشان هست.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: نجفی شهردار تهران صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۲۸۴۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.