نتانیاهو ی ساکت و موساد فریب کار
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۵۲۴۱۰
ساعت 24 - درچند هفته اخیر و درپی تنشزایی مقامات آمریکا با ایران بر سر توافق هستهای و تهدید به وقوع درگیری نظامی، منطقه خاورمیانه وضعیت ملتهب و پرتنشی به خود گرفته است. اگرچه بسیاری از بازیگران منطقه نسبت به تشدید تنش بین تهران و واشینگتن موضع مشخصی اتخاذ کردهاند اما در تبیین سیاستهای اسرائیل پیرامون تنش میان ایران و آمریکا نوعی تناقض و دوگانگی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موساد و تکرار سناریوی عراق
نهادهای امنیتی اسرائیل در حال حاضر نیز برای ایران مشغول طراحی و تدارک سناریوی همانند حمله به عراق هستند. از اینرو ماموران بلندپایه نهادهای اطلاعاتی اسرائیل شامل شورای عالی امنیت ملی اسرائیل و موساد در هفتههای اخیر چندین بار به واشینگتن سفر کرده و اطلاعات مهمی را در اختیار مقامات نظامی و امنیتی ایالات متحده قرار دادهاند. از جمله اطلاعاتی که اسرائیل در اختیار ایالات متحده گذاشته، جزئیاتی از برنامه موشکی ایران است. موساد همچنین اطلاعات نادرست و گزارشهای ساختگی پیرامون احتمال اقدام ایران یا گروههای متحد ایران علیه منافع آمریکا و شرکایش در منطقه بهویژه عراق، سوریه و لبنان و احتمال خرابکاری در حوزههایی همچون زیرساختهای تولید نفت به جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید داده است. در راستای تشدید تنش بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از یکسو و ایران و آمریکا از سوی دیگر، کانال ١٣ تلویزیون اسرائیل نیز گزارشی ساختگی پخش کرد که حکایت از آن دارد که ایران قصد دارد تأسیسات نفتی عربستان سعودی را به تلافی خودداری ترامپ از تمدید معافیت هشت کشور از تحریمهای آمریکا برای خرید نفت از ایران، هدف قرار دهد. در حال حاضر نشانههای تلاش و تکاپوی مقامات اسرائیل برای تشدید تنش میان ایران و آمریکا هویدا است. پیرامون تلاش نتانیاهو برای کشاندن ترامپ به سوی جنگ با ایران، محمدجواد ظریف نیز درگفتگو با شبکه فاکس نیوز آمریکا تصریح کرد که «گروه B متشکل از بنیامین نتانیاهو معروف به بیبی، بولتون، بنسلمان و بنزاید میکوشند ایالات متحده را به سوی جنگ با ایران بکشانند.»
سکوت نتانیاهو
در حقیقت اگرچه نتانیاهو در قبال تنش اخیر ایران و آمریکا دیپلماسی سکوت اتخاذ کرده است و در ظاهر تلاش میکند نشان دهد که از جنگ بین ایران و آمریکا و دیدگاه افراطی جان بولتون حمایت نمیکند اما در پشتپرده آمریکا را به حمله به ایران تشویق میکند. در همین راستا یکی از مقامات سابق اسرائیل گفته است: «واضح است که نتانیاهو حامی و پشتیبان ایده بولتون برای اقدام نظامی علیه ایران است اما نمیتواند به طور شفاف نظر خود را اعلام کند؛ زیرا او به دلیل نقش خود در شروع جنگ عراق مورد انتقادات شدید قرار گرفته بود.» در حال حاضر دیپلماسی سکوت تلآویو پیرامون تنش ایران و آمریکا همانند سیاست این رژیم در قبال ماههای نخست بحران سوریه است. رژیم صهیونیستی در حالی که از تشدید تنش و بحران در سوریه استقبال میکرد اما در ماههای نخست بحران به دلیل ترس از ایجاد واگرایی و شکاف در محور عربی شکل گرفته علیه نظام سوریه از دخالت مستقیم اجتناب میکرد و مقامات صهیونیستی در بعد رسانهای اعلام میکردند که در بحران سوریه بیطرف هستند. در حال حاضر نیز اسرائیل سعی کرده است که علاقه به تشدید تنش و جنگ میان ایران و آمریکا را رسانهای نکند؛ زیرا از تبعات منفی آن هراس دارد. اسرائیل سعی کرده است در سطح رسانهای اعلام کند که به دنبال تشدید تنش بین ایران و آمریکا نیست و در صورت وقوع جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا، سیاست بیطرفی را اتخاذ خواهد کرد. در همین راستا روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن نوشت «یک هیات اطلاعاتی اسرائیل در واشینگتن، قول داده که اگر جنگی در حوزه خلیج فارس رخ دهد، اسرائیل دخالت نمیکند.»
هراس از جنگ احتمالی
دولت اسرائیل در عین فشار بر آمریکا برای انجام اقدامات علیه ایران از تبعات جنگ احتمالی به شدت هراس دارد؛ زیرا بسیاری از صهیونیستها نگران پیامدها و خطرات این اقدام آمریکا برای اسرائیل هستند که برخی از آنها راهبردی است. نگرانی مقامهای اسرائیلی این است که چنین جنگی میتواند اسرائیل را به ورطه درگیری ویرانگر مقابل با محور مقاومت بکشاند.کارشناسان اسرائیلی در هفتههای اخیر بارها ابراز نگرانی کردهاند که در صورت شعلهور شدن آتش جنگ میان ایران و آمریکا، احتمال بسیار میرود حزبالله لبنان، جهاد اسلامی و حماس به یک جنگ موشکی علیه اسرائیل دست بزنند و نقاط حساس و تأسیسات حیاتی آن را هدف قرار دهند.در همین راستا، آموس هارل، با انتشار یادداشتی در روزنامه هاآرتص با عنوان «ایران و آمریکا در مسیر جنگ قرار دارند؛ اما ممکن است پای اسرائیل نیز به این مناقشه کشیده شود» نوشت: «در حال حاضر اسرائیل در کشمکش ایران و آمریکا در خط مقدم این جبهه قرار ندارد اما اگر جنگی دربگیرد که بعید است، در آن صورت پیامدهای غیر مستقیم خطیری برای اسرائیل خواهد داشت.» الکس فیشمن تحلیلگر اسرائیلی نیز در روزنامه یدیعوت آحارانوت نوشته است که «رویارویی آمریکا و ایران دامان اسرائیل را خواهد گرفت؛ چه در واکنش به شلیک موشک از عراق یا سوریه و چه برخی تعرضهای دیگر علیه اسرائیل.»از اینرو بسیاری از کارشناسان صهیونیستی هشدار دادهاند که اسرائیل میبایست برای رویارویی با هرگونه احتمالی، خود را به طور کامل آماده سازد. مردخای کیدار، پروفسور صهیونیستی و کارشناس امور خاورمیانه معتقد است «آنهایی که تصور میکنند که در صورت وقوع جنگ، اسرائیل هدف حملات موشکی قرار نخواهد گرفت، بسیار اشتباه میکنند.» کیدار معتقد است که «نه تنها از شمال و شرق و غرب، اسرائیل موشکباران خواهد شد، بلکه خود ایران نیز خواهد کوشید اسرائیل را هدف حملات موشکی قرار دهد.» ژنرال یوسی کوپر واسر، که در گذشته رئیس شاخه گردآوری اطلاعات در ستاد ارتش اسرائیل بوده نیز معتقد است «ایران ممکن است در کوتاهترین مدت، نه تنها به مواضع ارتش آمریکا حمله کند، بلکه اسرائیل را نیز مورد تهاجم جنگی قرار دهد.»یووال اشتاینیتز، وزیر انرژی اسرائیل نیز روز یکشنبه ۲۲ اردیبهشت از بالا گرفتن تنش بین تهران و واشینگتن و در نتیجه آن، افزایش احتمال حمله نظامی ایران یا گروههای متحد آن به اسرائیل، ابراز نگرانی کرد. اشتاینیتز در روزنامه هاآرتص نوشت «اگر بین ایران و آمریکا جنگ دربگیرد، احتمال حمله موشکی ایران و متحدان آن به خاک اسرائیل را باید کاملاً جدی گرفت.»به دلیل افزایش هشدارهای کارشناسان پیرامون تبعات و پیامدهای جنگ احتمالی ایران و آمریکا بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در همان حال که سخت گرفتار بحران برپایی دولت جدید بود، روز چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه یک نشست مشورتی با وزیران کابینه محدود امنیتی خود، با حضور بلندپایگان امور نظامی با هدف بررسی تبعات جنگ احتمالی ایران و آمریکا برگزار کرد.در حال حاضر اسرائیل میکوشد خود را برای رویارویی با پیامدهای جنگ احتمالی بین ایران و ایالات متحده آماده سازد. مقامات صهیونیستی از این امر وحشت دارند که در صورت بروز جنگ، اسرائیل از سه جهت مورد حملات موشکی قرار بگیرد. از اینرو طی هفتههای اخیر ارتش رژیم صهیونیستی آموزش و مانورهای متعددی را برای آمادگی در صورت وقوع جنگ از سه جبهه تمرین کرده است. از جمله این رزمایش، مانور مشترک با نیروهای ایالات متحده و چند کشور اروپایی در ۱۰ خرداد ماه در قبرس است که هدف از مشارکت نیروهای اسرائیلی در آن تمرین حضور در مناطق ناشناس و جدید با هدف مقابله با جنگ احتمالی در سه جبهه مختلف اعلام شده است.پیرامون پیامدهای جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا برای رژیم صهیونیستی دو دیدگاه میان نخبگان اسرائیلی حاکم است. برخی ضمن استقبال از تنش بین ایران و آمریکا معتقدند که تشدید تنش برای تلآویو بازی دو سر برد است. در همین راستا صاحی هانقبی، وزیر همکاریهای منطقهای اسرائیل معتقد است این تنشها دو نتیجه خواهد داشت که هر دو برای تلآویو خوب خواهد بود: «یا ایرانیها شروط آمریکا را پذیرفته و به پای میز مذاکره میروند و توافق جدیدی حاصل میشود یا درگیری نظامی رخ میدهد.» برخی کارشناسان نظامی معتقدند که اگر اسرائیل مورد حمله قرار گیرد، فرصت بسیار مناسبی خواهد بود که به پایگاههای نظامی و تأسیسات اتمی در ایران حمله برد. از طرف دیگر برخی از نخبگان صهیونیستی معتقدند که تنش و درگیری نظامی بین ایران و آمریکا موفقیتهای ژئوپولیتیک سالهای گذشته اسرائیل را به خطر میاندازد. در همین زمینه یوهانس بکه، پروفسور مطالعات خاورمیانه در مرکز آموزش عالی مطالعات یهودی در هایدلبرگ معتقد است «وضعیت ژئواستراتژیک اسرائیل در سالهای گذشته به وضوح بهتر شده است. از یکسو اتحاد با مصر و اردن به عنوان اتحادهایی که در برابر بحرانها مقاومند، امتحان پس دادهاند و از سوی دیگر در پشتپرده، روابط خوبی با پادشاهیهای خلیج فارس شکل گرفتهاست.»
سیدعلی نجات – پژوهشگر مسائل خاورمیانه-انتشار از پژوهشکده تحقیقات راهبردی
منبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۵۲۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیش بینی ۲۷ سال پیش برژینسکی درمورد ایران که درست از آب درآمد
بلومبرگ در مطلبی به قلم نایل فرگوسن نوشت: برای درک اینکه در مبارزه با ائتلاف چین، روسیه و ایران پای چه چیزهایی در میان است فقط باید رشته افسانه "ارباب حلقه ها" را مطالعه کرد.
به گزارش انتخاب، در رشته افسانه معروف تخیلی و حماسی ارباب حلقه ها، اثر جی آر آر تالکین به تدریج مشخص میشود که نیروهای تاریکی با یکدیگر متحد شده اند. سائورون، با چشم بصیرت خود به عنوان رهبر محور شیطانی یا ارباب تاریکی انتخاب میشود. تالکین خوب میدانست چه وضعیتی را توصیف میکند. او که یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول بود، با ناامیدی نزدیک شدن دومین جنگ خانمان سوز جهانی را تماشا میکرد. در آن سالها و در فاصله ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷ شاهد همگرایی و نزدیکی تدریجی آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپریالیست و تشکیل یک نیروی اهریمنی جهانی بود.
ما نیز امروز شاهد تشکیل و تحکیم یک محور مشابه هستیم. همانطور که متیو میلر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا هفته گذشته گفته بود، در پس تلاشهای جنگی روسیه، منابع عظیم اقتصادی چین قرار دارد. میلر روز سه شنبه به خبرنگاران گفت: «آنچه طی ماههای گذشته شاهد بوده ایم این است که مواد خامی از چین به روسیه منتقل شده و روسیه از آنها برای بازسازی صنایع خود و تولید تسلیحاتی که در صحنه نبرد اوکراین کاربرد دارد استفاده کرده است... ما به شدت نگران این وضعیت هستیم.» اوایل ماه جاری میلادی در پکن، جانت یلن وزیر خزانه داری آمریکا به همتای چینی خود هشدار داد که اگر پکن به حمایت از تلاشهای جنگی روسیه در اوکراین ادامه دهد "تبعات قابل توجهی" در انتظارش خواهد بود.
رهبران چین علیرغم مواضع علنی شان مبنی بر اینکه میخواهند به عنوان یک دولت صلح طلب عمل نمایند، قبل شروع جنگ اوکراین در این خصوص به روسیه چراغ سبز نشان داده بودند. تعهد متقابل نسبت به شراکت "بدون محدودیت" با روسیه چه مفهوم دیگری میتوانست داشته باشد؟ از زمانی که دو سال پیش نیروهای متجاوز روسی از حومه کیف عقب رانده شدند، حمایت شی جینپینگ برای تداوم بقای پوتین در قدرت نقشی حیاتی داشته است.
بر اساس همین تحلیل، نمیتوان رویارویی ایران با اسرائیل را به عنوان رویداد منفرد و فاقد عقبه راهبردی تعبیر کرد. تهران از روسیه در جنگ اوکراین حمایت میکند و هزاران پهپاد و موشک، مشابه همانهایی که آخر هفته گذشته به سمت اسرائیل شلیک کرد تحویل روسیه داده است. روسیه به نوبه خود احتمالا به تقویت دفاع هوایی ایران کمک خواهد کرد. چین نیز نمیتواند تنها یک خریدار عمده نفت ایران باقی بماند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین بلافاصله پس از حمله به اسرائیل با تهران تماس گرفت و به جای محکوم کردن حمله ایران، این اقدام را تحسین نمود. دستگاه پروپاگاندای دولت چین از زمان حمله ۷ اکتبر به صورت مداوم در خدمت انتقاد از اسرائیل بوده است.
ظهور این محور جدید در سال ۱۹۹۷ توسط ژبیگنیف برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهور سابق آمریکا پیش بینی شده بود. وی در کتاب خود تحت عنوان صفحه شطرنج نوشته بود: «احتمالا خطرناکترین سناریو تشکیل یک ائتلاف عظیم متشکل از چین، روسیه و احتمالا ایران خواهد بود که یک ائتلاف "ضدهژمونیک" تشکیل شده نه بر اساس ایدئولوژی بلکه بر اساس شکایتهای مکمل هم خواهد بود. این ائتلاف از نظر ابعاد و گستردگی مشابه چالشی خواهد بود که بلوک چین و شوروی برای غرب ایجاد کرده بود، اما این بار چین احتمالا رهبر و روسیه دنباله رو آن خواهد بود.»
پیش گویی برژینسکی پیامبرگونه بوده است. با این حال نگاهی به عملکرد سه سال گذشته نشان میدهد که جانشینان برژینسکی در دولت بایدن خواسته یا ناخواسته نقش بی نقصی در محقق کردن این پیش بینی ایفا کرده اند. این اقدامات از تنها گذاشتن افغانها در دست طالبان در سال ۲۰۲۱ تا کوتاهی در بازداشتن روسیه از تهاجم به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و در نهایت کوتاهی در بازداشتن ایران از تشویق نیروهای نیابتی اش برای حمله به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ نمود یافته است. بله زمانی که اوکراین و اسرائیل هدف حمله قرار گرفتند بایدن برای کمک به آنها دست به کار شد، اما احتمالا یک نمایش قدرت اولیه میتوانست از بروز هر دوی این وضعیتها جلوگیری کند.
جمهوری خواهان اکنون متوجه شده اند، آنطور که مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق مدتها استدلال میکرد، برخی از نزاعهای موجود در کشورهای دور دست احتمالا باید در نهایت موجب نگرانی ما شود. این منازعات بخشی از جنگی واحد هستند که توسط این ائتلاف جدید علیه ارزشهای بنیادینی که ما آنها را ارج مینهیم یعنی دموکراسی، حاکمیت قانون و آزادیهای فردی آغاز شده اند. پیش بینی من این است که استدلالهای انزواطلبانه دوام چندانی نخواهد داشت.
خوشبختانه ما فعلا در جنگ سرد دوم قرار داریم نه جنگ جهانی سوم. اما جنگ سرد دوم سریعتر از جنگ سرد اول به پیش میرود. اگر تهاجم روسیه به اوکراین را معادل جنگ کره در سالهای ۵۳-۱۹۵۰ بگیریم، ما بحران موشکی دوم کوبا را بر سر تایوان رد کرده ایم و اکنون وارد دوران تنش زدایی شده ایم؛ دورهای که دو دهه به طول انجامید. از زمان نشست قبلی روسای جمهور دو کشور در وودساید کالیفرنیا در ماه نوامبر، به نظر میرسد که چینیها از هرگونه نمایش قدرت امتناع میکنند و خواستار تعاملات جدی با همتایان آمریکایی شان هستند که این یادآورد تعاملات دو کشور در طی سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ است.
اما حمله غیرمنظره حماس به اسرائیل در اکتبر سال گذشته به یکباره ما را به سال ۱۹۷۳ رساند. لازم به یادآوری است که دوران تنش زدایی دوام چندانی نداشت و با ادعای برتری آمریکا در خاورمیانه توسط هنری کسینجر پس از جنگ یوم کیپور در آن سال از بین رفت. به طور خلاصه، به نظر میرسد که در جنگ سرد دوم ما دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را در یک ترکیب تا حدی گیج کننده در هم فشرده ساخته ایم.
حال سوال اینجاست که بزرگترین تفاوتهای بین جنگ سرد اول و دوم در چیست؟
اولا چین رقیب اقتصادی بسیار قدرتمندتری نسبت به اتحاد جماهیر شوروی است. ثانیا، غرب از نظر اقتصادی با اقتصاد چین در هم تنیدگی دارد و شبکه زنجیره عرضه کالاهای مختلفی که در چین تولید میشوند هرگز با شوروی قابل مقایسه نیست. ثالثا، ما از نظر ظرفیت تولید در وضعیت به مراتب ضعیف تری قرار داریم در حالی که چین مقادیر عظیمی محصولات سازگار با طبیعت روانه بازار جهانی میکند، غرب گزینه دیگری جز احیای سیاست حمایت گرایی و سیاستهای صنعتی و بازگرداندن ساعت استراتژی اقتصادی به دهه ۱۹۷۰ میلادی ندارد. ماه گذشته جانت یلن وزیر خزانه داری آمریکا اظهار داشت که ظرفیت بالای چین در صنایع نوین نظیر باطریهای خورشیدی، خودروهای برقی و باطریهای لیتیومی در حال آسیب زدن به شرکتها و کارگران آمریکایی و شرکتها و کارگران سراسر جهان است.
رابعا سیاست پولی آمریکا در مسیر کاملا غیر پایداری قرار دارد. هماگونه که دفتر امور بودجه کنگره اعلام کرد، رشد بی وقفه بدهیهای دولت فدرال نسبت به تولید ناخالص داخلی از کنترل خارج شده و از ۹۹ درصد در سال جاری به ۱۶۶ درصد در سال ۲۰۵۴ میلادی خواهد رسید.
ایرانیها با انجام حمله پهپادی و موشکی به اسرائیل به صورت ناخواسته این مجوز را به بسیاری از جمهوری خواهان داده اند تا از رویکرد تهاجمی پمپئو که به هیچ وجه انزواطلبانه نیست دنباله روی کنند. کافی است نگاهی به مقاله مایک گالاگر نماینده ویسکانسین در کنگره و مت پوتینگر، مشاور سابق ترامپ که در فارن افرز منتشر شده بیاندازید. در این مقاله آمده است: «چین... در حال تضمین حیات کشورهای توسعه طلب در روسیه، ایران، کره شمالی و ونزوئلاست.» متوقف کردن این کشور «مستلزم یک اصطکاک گسترده در روابط آمریکا و چین و افزایش سریع توانمندیهای دفاعی آمریکاست.»
بنابراین به نظر میرسد که اهمیت تاریخی حمله ایران به اسرائیل را نباید در تاثیر آن بر خاورمیانه بلکه بر برداشت جمهوری خواهان از رویکرد آمریکا در عرصه سیاست جهانی و خروج از سیاست انزواطلبی جستجو کرد.