اقدام مشکوک علیه دیپلماسی
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۵۸۲۴۸
گروه سیاسی / طومار مشکلات منطقهای با وقوع دو حادثه در آبهای دریای عمان، همزمان با ملاقات تاریخی در تهران باز شد. روز پنجشنبه گذشته درست در ساعاتی که نخست وزیر ژاپن در سفر مهم خود به تهران در حال ملاقات با رهبر معظم انقلاب بود، انفجار دو نفتکش متعلق به ژاپن در آب های خلیج فارس پرده از اتفاقاتی برداشت که پیرامون ایران در منطقه در حال رخ دادن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اتفاقاتی که هرچند در ظاهر و در اوضاع کنونی با هدف متهم کردن ایران به دست داشتن در ناامن سازی وضعیت منطقه روی داده است اما در سطحی فراتر نشانگر روندی است که با هدف تخریب تلاش گسترده دیپلماتیک کشورها برای کاستن از تنشهای پیرامون جمهوری اسلامی در پیش گرفته شده است. چه در کنار استقبال مقامهای تهران و توکیو از تقویت روابط در مواجهه با جنگ اقتصادی امریکا، سفر روز پنجشنبه حسن روحانی به قرقیزستان و دیدارهایی که روز گذشته با ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ، رؤسای جمهوری روسیه و چین از سر گذراند، در امتداد پیگیری سیاستی به شمار میآید که طبعاً مخالفان ایران را به سرعت در یک تنگنای دیپلماتیک قرار میدهد. ناگفته پیداست پیامدهای امنیتی و راهبردی حادثه اخیر دریای عمان زیر سایه تشدید تنش میان ایران و امریکا میتواند زمینه را برای درگیریهای بیشتر مهیا سازد و مواضع جنگ طلبان و تندروهای امریکایی را تقویت کند.
از این رو وزیر امور خارجه ایران در نخستین واکنش به این رویداد، اتهام زنیهای مقامهای امریکایی درباره حمله به دو نفتکش در دریای عمان را به تحرکات ضد ایرانی گروه «ب»، شامل «جان بولتون»، «بنیامین نتانیاهو»، «محمد بن سلمان» و «محمد بن زاید» مرتبط دانست و نسبت به این ادعاهای بیسند هشدار داد. این همان رویکردی است که پیشتر در رخدادهای مشابه دیپلماتیک ایران از جمله هنگام سفر سال گذشته رئیس جمهوری کشورمان به سوئیس و اتریش از سوی جریانهای خارجی مخالف ایران در پیش گرفته شده بود. چنان که مرتضی مرادیان، سفیر ایران در دانمارک در واکنش به حادثه نفتکشها در تنگه هرمز در حساب توئیتر خود به آن اشاره کرده و نوشته: «طرح تهاجمی در فرانسه همزمان با حضور رئیس جمهوری ایران در زوریخ، توطئه تروریستی در دانمارک زمانی که اروپا آماده اعلام طرح «اینستکس» بود و حمله به نفتکشها زمانی که نخست وزیر ژاپن در ایران بود. آیا جهان توسط سناریوهای فریب، دست انداخته شده است. چه کسی از این سناریوها سود میبرد؟» با این حال آنچه پس از حوادث دریایی رخ داده برای دو نفتکش در حال عبور صورت گرفت، تلاش نافرجام امریکا و برخی مخالفان منطقهای ایران برای متهم کردن ایران و برگزاری نشست بی حاصل شورای امنیت بود. یعنی در شرایطی که ایران اتفاقات اخیر را محکوم و همزمانی آن با سفر نخست وزیر ژاپن به ایران را مشکوک توصیف کرد، امریکا با انتشار ویدئویی این حملات را به ایران نسبت داد و باعث شد شورای امنیت به طور فوقالعاده نشست برگزار کند. این در حالی بود که اعضای شورا بدون نام بردن از ایران حمله به دو نفتکش را محکوم کردند و خواستار تحقیقات کامل و بیطرفانه در این زمینه شدند. این برای دومین بار طی یک ماه گذشته است که عبور و مرور نفتکشها در آبهای خلیج فارس با مشکلاتی روبهرو میشود. در جریان آتشسوزیهایی که اواخر ماه گذشته در نزدیکی بندر فجیره امارات رخ داد، امریکا در مواضعی ادعاجویانه ایران را مسئول این حادثه دانست. ادعایی که هم ایران و هم سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل آن را نپذیرفتند.
روایت ایرانی
ایران انفجار نفتکشها را مشکوک خواند
ادعاهای بدون سند و قابل انتظار امریکا مبنی بر دست داشتن ایران در انفجارهای اخیر آبهای خلیج فارس در حالی بود که مقامهای جمهوری اسلامی نقش داشتن در این حملات را بشدت رد کرده و مواضع فتنهجویانه مقامهای امریکا را وجهی از عملیات ایران هراسانه دانستند. در همین چارچوب محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران حادثه رخ داده برای دو نفتکش در دریای عمان را مشکوک توصیف کرد و در صفحه شخصی توئیتر خود نوشت: «در حالی که آبه شینزو نخستوزیر ژاپن در حال ملاقات با آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی بود، گزارشهایی از حملاتی به نفتکشهای مرتبط با ژاپن منتشر شد.» او با مشکوک توصیف کردن حادثهای که برای نفتکشهای ژاپنی در خلیج عمان اتفاق افتاد، افزود: «طرح پیشنهادی ایران برای تشکیل «مجمع گفتوگوهای منطقهای» امری ضروری است.»
وزیر خارجه ایران در موضع دیگری ضمن رد اتهامزنیهای بی سند مقامهای امریکایی به ایران درباره تحرکات «تیم ب» هشدار داد. ظریف در پیام تازه توئیتری خود نوشت:«ایالات متحده بدون ارائه شواهد واقعی یا ضمنی، فوراً اتهامهایی علیه ایران زده است؛ موضوعی که روشن میکند تیم «ب» در حال حرکت به سمت طرح ثانویه خود است: بر هم زدن دیپلماسی شامل اقدامات آبه شینزو نخستوزیر ژاپن و لاپوشانی کردن تروریسم اقتصادی خود علیه ایران.» وزیر خارجه ایران همچنین افزود: «برخی سوءتفاهمات باعث شد که یک موضوع را روشن کنم: تیم «ب» در حال برهم زدن دیپلماسی شامل دیدار مهم و سازنده آبه شینزو نخست وزیر ژاپن و لاپوشانی کردن تروریسم اقتصادی اعمال شده توسط امریکا علیه ایران است.» پیشتر سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش به موضع گیریهای مدعی جویانه مقامهای امریکایی گفته بود: «مشکوک بودن حوادث برای نفتکشها نه تنها شوخی و خنده دار نیست، بلکه نگران کننده و هشدارآمیز است.» او با بیان اینکه مسئولیت تأمین امنیت تنگه هرمز، برعهده جمهوری اسلامی ایران است، تأکید کرد: «نشان دادیم که در سریعترین زمان ممکن به کمک ملوانان کشتیهای دچار سانحه رفتیم و آنها را نجات دادیم.» دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز در بیانیهای با هشدار مجدد نسبت به تهدید و رفتارهای امریکا، نگرانی خود را درباره حوادث مشکوک تانکرهای نفتی ابراز و اعلام کرد: «ایران از جامعه بینالمللی میخواهد تا به مسئولیتهای خود در پیشگیری از این گونه سیاستها و اقدامات غیرمسئولانه و خطرناک امریکا و متحدان منطقهای آن در افزایش تنش در منطقه، عمل کند.»
از سوی دیگر علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز با بیان اینکه همه کشورهای منطقه باید مراقب باشند تا در تله فریب کسانی که از بی ثباتی در منطقه سود میبرند نیفتند، تأکید کرد: «دولت ایران آماده همکاریهای امنیتی، منطقهای برای تضمین امنیت از جمله در آبراههای استراتژیک است.» حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در واکنش به این رویداد خواستار تشکیل یک کمیته حقیقتیاب در مورد حوادث اخیر منطقه شد.
خدمه نفتکشها چگونه نجات یافتند؟
در پی وقوع انفجار نفتکشها ۲۳ خدمه کشتی اول و ۲۱ خدمه کشتی دوم خود را به آب انداختند و در نهایت با شناورهای ایرانی به بندر جاسک انتقال یافتند. آنطور که اللهمراد عفیفیپور، مدیرکل بنادر و دریانوردی هرمزگان درباره حادثه آتشسوزی دو فروند نفتکش خارجی عبوری در دریای عمان توضیح داد با اقدام سریع مرکز هماهنگی جستوجو و نجات دریایی (Mrcc) هرمزگان مستقر در بندر شهید رجایی، پرسنل نفتکشهای سانحهدیده توسط شناورهای عبوری ایران نجات یافتند و پس از اطفای حریق پرسنل نجات یافته به نفتکشهای خود بازگشتند.
واقعه
ماجرای انفجار چه بود؟
آتشسوزی دو نفتکش در دریای عمان به سرفصل اخبار بینالملل در روز پنجشنبه ۲۳ خرداد تبدیل شد. دو کشتی نروژی «فرونت التر» حامل اتانول و کشتی ژاپنی «کوکوکا کاریجس» حامل متانول، پس از عبور از تنگه هرمز در دریای عمان دچار آتشسوزی شدند. نفتکش اول مدتی پس از بارگیری در بندر ابوظبی و در 25 مایلی جاسک دچار حادثه شد و ساعتی بعد کشتی دوم که از «الجبیل» عربستان راهی سنگاپور بوده است، دچار حادثه مشابهی شد. همزمان خبرگزاری ژاپنی «اناچکی» به نقل از وزیر تجارت این کشور اعلام کرد دو کشتی حامل محمولههای انرژی در نزدیکی تنگه هرمز هدف حمله قرار گرفته است. خبرگزاری رویترز به نقل از یک کارگزار بیمه کشتیرانی گفته بود که در یکی از نفتکشها انفجار ناشی از حمله از خارج به وقوع پیوسته است.
روایت امریکایی
صحنهآرایی امریکا
ساعتی از وقوع حوادث مشکوک در آبهای خلیج فارس نگذشته بود که مقامهای امریکایی بدون دستیابی به سندی از دست داشتن ایران در این حادثه، انگشت اتهام را به سوی آن نشانه گرفتند. در نخستین واکنش، مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا، ایران را مستقیماً مسئول حمله به این دو نفتکش معرفی کرد و در گفتوگو با خبرنگاران که به طور زنده از سایت وزارت خارجه امریکا پخش میشد، مدعی شد: «ارزیابی دولت ایالات متحده این است که ایران مسئول حملات روز پنجشنبه در دریای عمان است.» موضعگیری سریع و صریح پمپئو چنان بود که شبکه خبری رادیو امریکا در واکنش به این مواضع اعلام کرد، پمپئو در حالی سریعاً ایران را در دست داشتن به انفجارهای کشتیهای نفتی متهم میکند که تاکنون هیچ سندی برای حقانیت سخنان خود ارائه نکرده است. رئیس جمهوری امریکا نیز با بازنشر ویدئوی اظهارات پمپئو در توئیترش جملهای از او را تکرار کرد که «ارزیابی دولت ایالات متحده این است که ایران مسئول حملات اخیر دریای عمان است.» «ترامپ همچنین روز گذشته (جمعه) در گفتوگو با فاکس نیوز اتهام علیه ایران را تکرار کرد و گفت که «تنگه هرمز هرگز بسته نخواهد شد و اگر این اتفاق بیفتد برای مدت زمان طولانی نخواهد بود.» رئیس جمهور امریکا در ادامه این مصاحبه مدعی شد «ایران حمله به دو نفتکش در دریای عمان را انجام داده است.» اتهامات مقامهای امریکایی علیه ایران به این موضعگیریها محدود نماند و حتی ستاد فرماندهی مرکزی ارتش امریکا موسوم به «سنتکام» با انتشار تصاویری ادعا کرد نیروهای سپاه ساعاتی پس از این حمله، در حال جدا کردن یک مین کار نکرده از بدنه تانکر کوکوکا کوریجوس دیده شدهاند. به ادعای مقامهای امریکایی هواپیمای شناسایی نیروی دریایی امریکا فیلم کاملی از تحرکات این قایق ایرانی ضبط کرده است اما این ادعا با توضیحات رئیس شرکت کشتیرانی ژاپنی مالک کشتی کوکوکا کاریجس زیر سؤال رفت. یوتاکا کاتادا امکان دخالت مین را رد کرد و گزارشهای حاکی از برخورد مین با این نفتکش را نادرست خواند. به گفته کاتادا، خدمه نفتکش مزبور شناور نیروی دریایی ایران را نیز در آن نزدیکی مشاهده کردند ولی معلوم نیست که این اتفاق پیش از حادثه رخ داده و یا پس از آن.
شورای امنیت
پایان بدون نتیجه شورای امنیت
شورای امنیت سازمان ملل شامگاه روز پنجشنبه به درخواست امریکا برای بررسی موضوع حمله به نفتکشها در دریای عمان پشت درهای بسته تشکیل جلسه داد و آن طور که منصور العتیبی، نماینده کویت، رئیس دورهای این شورا، پس از جلسه به خبرنگاران گفت، اعضای شورا حمله به دو نفتکش را محکوم کردند و خواستار تحقیقات کامل و بیطرفانه در این زمینه شدند. او افزود: «در این خصوص هیچ سند و شواهدی ارائه نشده و لازم است تحقیقات ادامه یابد.»
رئیس دورهای شورای امنیت درباره اینکه آیا ایران پشت این حادثه بوده است یا خیر، هیچ پاسخی نداد و گفت نام هیچ کسی برده نشده است. خبرگزاری فرانسه هم به نقل از منابع دیپلماتیک گفت که «دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل اتفاق نظری با موضع واشنگتن نداشته و تأکید داشتهاند هیچ سند روشنی درباره ارتباط ایران با این حملات وجود ندارد.»
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۵۸۲۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه فرهیختگان، روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست. به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرود
با توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود. محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود. از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد. البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است. جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و.... اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود. درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود
این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده است
مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که این روزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.