Web Analytics Made Easy - Statcounter

سیاست عدم مذاکره با دولت آمریکا بر یک استدلال قوی منطقی متمرکز است که اگر به آن توجه شود و رئیس‌جمهور آمریکا زمینه‌های آن استدلال را منتفی کند، این سیاست هم می‌تواند مورد تجدیدنظر قرار گیرد.

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: بند اول اصل یکصد و دهم قانون اساسی «تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران» را از وظایف و اختیارات رهبری می‌داند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نوع تعامل با دولت آمریکا در شرایط کنونی و باتوجه به جمیع جهات و سوابق، قطعاً از مصادیق «سیاست‌های کلی نظام» است.

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: بند اول اصل یکصد و دهم قانون اساسی «تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران» را از وظایف و اختیارات رهبری می‌داند.

نوع تعامل با دولت آمریکا در شرایط کنونی و باتوجه به جمیع جهات و سوابق، قطعاً از مصادیق «سیاست‌های کلی نظام» است. بنابراین، طبیعی است که تعیین این سیاست و نوع این تعامل، از وظایف و اختیارات رهبری است و به همین دلیل، چگونه برخورد کردن با پیشنهاد مذاکره رئیس‌جمهور آمریکا که آقای «آبه شینزو» نخست‌وزیر ژاپن واسطه انتقال آن بود و در دیدار روز پنجشنبه خود با رهبری آن را مطرح کرد، رهبری مشخص می‌کند که دیدیم این کار را کردند و هرگونه مذاکره با دولت آمریکا را رد کردند.

درباره این سیاست که رهبری در قبال پیام رئیس‌جمهور آمریکا مشخص کرده‌اند، دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد.

اول آنکه مردود دانستن مذاکره با دولت آمریکا به معنای نفی اقدام در جهت تنش‌زدائی به منظور حفاظت از ثبات و آرامش در منطقه نیست. همانگونه که خودداری از مذاکره با دولت آمریکا از سیاست‌های اعلام شده توسط رهبری است، خودداری از ورود به جنگ نظامی نیز از سیاست‌های اعلام شده توسط ایشان است. بنابراین، تمام تلاش‌ها باید بر سیاست جلوگیری از تشنج در منطقه و استمرار آرامش و صلح و ثبات متمرکز باشد. براین اساس، دولت جمهوری اسلامی، سیاست فعال گفتگو با هردولتی که درصدد کمک به تنش‌زدائی در منطقه باشد را ادامه خواهد داد و طبعاً نخست‌وزیر ژاپن نیز تلاش خود را متوقف نخواهد کرد و حتی دولت‌های دیگری که برای تنش‌زدائی و به تعبیر خودشان میانجی‌گری میان ایران و آمریکا اعلام آمادگی کرده‌اند مثل عراق، عمان و سوئیس نیز می‌توانند به تلاش‌های خود ادامه بدهند.

سیاست عدم مذاکره با دولت آمریکا هم می تواند مورد تجدید نظر قرار گیرد

نکته دوم اینست که سیاست عدم مذاکره با دولت آمریکا بر یک استدلال قوی منطقی متمرکز است که اگر به آن توجه شود و رئیس‌جمهور آمریکا زمینه‌های آن استدلال را منتفی کند، این سیاست هم می‌تواند مورد تجدیدنظر قرار گیرد.

استدلال منطقی که پایه سیاست عدم مذاکره با دولت آمریکاست، عدم صداقت این دولت است که بارزترین نشانه‌های آن را می‌توان در خروج از برجام و ایجاد تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه ایران مشاهده کرد، تحریم‌هایی که حتی سایر کشورها را نیز دچار مشکل کرده و اصولاً روابط تجاری بین‌المللی را دچار اختلال می‌کند. این، یک جنگ اقتصادی است که رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران به راه انداخته و طبیعی است که مردم و دولتمردان ایرانی در چنین شرایطی ادعای صداقت دونالد ترامپ در علاقمندی به حل مشکلات با ایران را باور نکنند.
این وضعیت را خود ترامپ به وجود آورده و این خود اوست که می‌تواند آن را تغییر دهد و در جهت از بین بردن زمینه‌های عدم اعتماد تلاش کند. نفی مذاکره با دولت آمریکا و حتی نفی رابطه با آمریکا یک تصمیم ابدی نیست. امام خمینی هم که آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیدند، بارها بر این نکته تاکید کردند که اگر آمریکا آدم شود می‌تواند با کشور ما رابطه داشته باشد.

بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش برقراری رابطه با آمریکا سه شرط اعلام کرده بودند که عذرخواهی از ایران به‌خاطر دخالت‌ها و خیانت‌های گذشته، سپردن تعهدی مبنی بر عدم تکرار رفتار گذشته و آزادسازی کلیه اموال بلوکه شده ایران در آمریکا و تحویل آنها به دولت ایران بود. اکنون نیز همین سه شرط پابرجا هستند و البته بازگشت به برجام و لغو کلیه تحریم‌ها که علیه ایران وضع شده است نیز بر آنها اضافه شده‌اند.

درست در همین چارچوب و برای وادار ساختن رئیس‌جمهور آمریکا به بازگشت به برجام و دست برداشتن از دخالت در امور داخلی ایران و تکرار خیانت‌های اسلاف خود است که کشورهای داوطلب میانجی‌گری باید به تلاش‌های خود ادامه بدهند. این تلاش‌ها علاوه بر اینکه می‌تواند به حفاظت از آرامش و ثبات منطقه خاورمیانه کمک کند، زمینه‌های ناآرامی‌ها در سرتاسر جهان، که ترامپ با دخالت‌هایش به وجود آورده است،‌ را نیز می‌تواند از بین ببرد. واقعیت اینست که ترامپ در دوران حکومت سه ساله خود بر آمریکا، بسیاری از قواعد بین‌المللی را برهم زده، در تعدادی از کشورها دخالت‌های سیاسی کرده و زمینه درگیری‌های نظامی را فراهم ساخته، تروریسم را تقویت کرده، با تعدادی از کشورها وارد جنگ اقتصادی شده و حتی به بسیاری از پیمان‌های بین‌المللی مربوط به محیط‌زیست و ارتباطات نیز ضربه وارد کرده است.

در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران، به نظر می‌رسد اکنون ترامپ نیز مانند اسلاف خود به این نتیجه رسیده است که با زبان زور و قلدری به جائی نخواهد رسید. به همین دلیل، اکنون زمینه برای بازگرداندن او از مسیر غلطی که در پیش گرفته فراهم است و دولت‌های میانجی باید بدانند راه باز است و شاید بتوانند چنین نقشی را ایفا نمایند./ 

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۶۱۹۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل

جان لیمبرت، گروگان سابق سفارت آمریکا در تهران در مطلبی با اشاره به سطح تنش‌ها بین ایران و آمریکا بر لزوم گفتگو بین طرفین تاکید کرد و گفت که صحبت با ایران سخت خواهد بود؛ اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.

به گزارش دنیای اقتصاد؛ جان لیمبرت، دیپلمات پیشین آمریکایی در مطلبی برای اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت نوشت، برای چندمین بار، ایالات متحده و ایران به یک جنگ آشکار نزدیک شده اند که هیچ یک از طرفین آن را نمی‌خواهند. بر اساس این گزارش، اخیرا اسرائیلی‌ها به ساختمانی در محوطه کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند که منجر به شهادت هفت مستشار نظامی ایران شد.

در مقابل ایرانی‌ها به این نقض اماکن دیپلماتیک اعتراض کرده و با پرتاب صد‌ها پهپاد و موشک جنگی به سمت اسرائیل به آن پاسخ دادند. در این بین آمریکا با هشدار‌های فراوان به رهگیری آن‌ها کمک کرد. اسرائیلی‌ها برای نشان دادن توانایی خود، دست به یک حمله متقابل زدند. به نظر می‌رسد که این مبادله تا دور بعدی فعلا پایان یافته است.

دیر یا زود، اگر آمریکا و جمهوری اسلامی می‌خواهند از این درگیری باخت-باخت اجتناب کنند، باید شروع به گفتگو کنند. ۴۵سال اتهام و نکوهش از سمت دو طرف، دستاوردی برایشان به ارمغان نیاورده است. همچنین برای دولت‌های متوالی ایالات متحده، ایران همچنان معما است و معما باقی خواهد ماند.

با الهام از تروتسکی می‌توان گفت «شما ممکن است کاری با ایران نداشته باشید. اما ایران با شما کار دارد.» برای ایران، آمریکا یک مشغله ذهنی باقی می‌ماند. جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که بعد از چهل و پنج سال جایگاه خود را حفظ کرده است. حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا باید با جمهوری اسلامی صحبت کنیم، در حالی که اصل سیاست جمهوری اسلامی به قول یکی از مقامات ایرانی «مخالفت با آمریکا» است؟

جان لیمبرت ادامه می‌دهد: «ما باید صحبت کنیم، زیرا صحبت کردن (و گوش دادن) به دشمن به معنای تامین منافع ملی ما از طریق برقراری ارتباط است. حرف زدن هرگز به معنای تایید یا حمایت نیست.» تا امروز که دو طرف با هم صحبت نکرده اند، چه اتفاقی افتاده است؟ یا به عنوان مثال وقتی نمایندگان جمهوری اسلامی در جلسات از ملاقات حضوری با همتایان آمریکایی خود اجتناب می‌کنند، چه اتفاقی می‌افتد؟

هر گاه دو طرف، همسایه ها، اقوام، کشور‌ها به هر دلیلی نتوانند با هم صحبت کنند، هر یک از طرفین برای دیگری به طور همزمان تبدیل به مافوق بشر می‌شوند که قادر به هر کاری است. در این صورت، یک ایران مافوق بشر می‌تواند در عرض چند هفته سلاح هسته‌ای بسازد و تحویل دهد، نیرو‌های محور مقاومت را برای انجام ماموریت هایش در هر جایی تقویت و امپراتوری‌های قدرتمند ایرانی دوران یونان و روم را بازسازی کند.

از سوی دیگر، ایالات متحده مافوق بشر نیز می‌تواند سیاست مداخله در رویداد‌های ایران را به شکل دیگری ادامه دهد. در یک سطح، سیاستمداران تهران و واشنگتن به دنبال اجتناب از جنگ ایران و آمریکا هستند. ایران نمی‌خواهد جنگ بزرگ، اوضاع را در این کشور به‌هم ریزد و در واشنگتن، هر دو رئیس جمهور دموکرات و جمهوری خواه می‌دانستند که «جنگ احمقانه دیگر» در خاورمیانه یک بازنده سیاسی به همراه دارد.

در سال ۲۰۱۶، ترامپ در برابر چنین جنگ‌هایی مقاومت کرد و پیام او قدرتمند بود. اگرچه او به طرز احمقانه‌ای توافق هسته‌ای ایران را رها کرد و تهدیدی عجیب برای زدن «۵۲ مکان تاریخی» در ایران مطرح کرد، اما به وضوح شکی برای پرهیز از جنگ نداشت. زمانی که مشاور امنیت ملی‌اش او را به سمت رویارویی سوق داد، وی را اخراج کرد.

آیا نخست وزیر بنیامین نتانیاهو می‌خواهد ایالات متحده را وارد جنگ با ایران کند؟ به نظر می‌رسد که او در پی حفظ خود در قدرت است. جنگ‌ها اغلب با بیان اینکه هر دو طرف خواهان صلح هستند، آغاز می‌شود. اما محاسبات نادرست یا دست کم گرفتن طرف مقابل و اقدامات شخص ثالث می‌تواند کشوری را به سمتی سوق دهد که خود می‌داند ویرانگر است. لیمبرت در نهایت تاکید کرد که صحبت با جمهوری اسلامی سخت خواهد بود، اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.

دیگر خبرها

  • جمهوری آذربایجان و ارمنستان در یک قدمی امضای معاهده صلح
  • امیرعبداللهیان: ترکیه جایگاه ویژه‌ای در سیاست همسایگی ایران دارد
  • جایگاه ترکیه در سیاست همسایگی ایران ویژه است
  • امیرعبداللهیان: جایگاه ترکیه در سیاست همسایگی ایران ویژه است
  • فرماندهی واحد، نیاز تحقق توسعه دریامحور است
  • رئیسی: ایران قوی می‌تواند گزینه نظامی را از روی میز حذف کند | هیچوقت میز مذاکره را ترک نکردیم اما... | موشک جواب موشک است | از وضعیت سفره مردم مطلعم
  • سیاست همسایگی دولت سیزدهم
  • ایران آمادگی بورس تحصیلی دانشجویان اخراج شده از دانشگاه‌های آمریکا را دارد
  • بورسیه دانشجویان اخراج شده از دانشگاه‌های آمریکا
  • پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل