Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رویداد24»
2024-04-27@00:00:49 GMT

سیدجعفر پیشه‌وری؛ آرزوی ناکام جمهوری خلق‌ها

تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۷۱۵۱۴

سیدجعفر پیشه‌وری؛ آرزوی ناکام جمهوری خلق‌ها

رویداد۲۴  میرجعفر جوادزاده مشهور به سید جعفر پیشه وری (۱۲۷۲–۱۳۲۶) روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار انقلابی ایرانی بود. او از مقاله‌نویسان و گردانندگان اصلی روزنامه‌های «آچیق سوز» و «حقیقت» و همچنین سردبیر روزنامه «حریت»، «آژیر» و «آ‌ذربایجان» بود که در جمهوری آذربایجان، تهران و در مقام ارگان اصلی حکومت ملی در ایلات آذربایجان منتشر می‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پیشه وری همچنین عضو کمیتهٔ مرکزی حزب عدالت در باکو، از مؤسسان حزب کمونیست ایران در نخستین کنگره آن و دبیر مسؤول تشکیلات این حزب در تهران و کمیسر امور داخله جمهوری شورائی گیلان، مؤسس فرقه دموکرات آذربایجان و نخست‌وزیر حکومت ملی (خودمختار) آذربایجان بود.

پیشینه خانوادگی، کودکی و نوجوانی سیدجعفر پیشه وری

 

پیشه وری در سال ۱۲۷۲ شمسی در روستای «سیدلر زیوه سی» [زاویه سادات] از توابع خلخال آذربایجان در خانواده‌ای از سادات متولد شد. این روستا آن زمان حدود ۵۵۰ خانوار داشته که اکثرشان سید بودند. امروزه در این روستا هیچکس که منصوب به خانواده پیشه وری باشد، باقی نمانده است.

پدربزرگ او کربلایی میریحیی و پدرش میرجواد، از زن دوم میریحیی بوده و مادر پیشه وری سیده سکینه بوده است. به گفته ریش سفیدان روستا، میرجعفر پیشه وری فرزند ارشد خانواده، تحصیلات دینی را نزد پدربزرگش کربلایی میریحیی فراگرفته است.

پدربزرگ پیشه وری از رعایای نسبتا دارای منطقه بود. احتمالا نام شهرت پیشه وری باقی مانده از شغل اجدادی این خانواده است. پس از مرگ پدربزرگ پیشه وری، برادران ناتنی میرجواد، بر سر تقسیم میراث پدر با هم به اختلاف خوردند و پدر پیشه وری عملا به ارث نرسید. این موضوع باعث رنجش و فقر او و در نتیجه یکی از عوامل مهاجرتش به آذربایجان شوروی بود در علت مهاجرت او علاوه بر این باید به ظلم و ستم اربابان و ماموران، اوضاع ویران، هرج و مرگ، غارتگری‌ها و دزدی‌های موجود در خلخال و روستا‌های آن اشاره کرد که پس از ترور ناصرالدین شاه با به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، گریبانگیر اکثر نقاط ایران شده بود.

پیشه وری در دوران جوانی معلم شد و میرخلیل برادر دیگرش که پزشکی خوانده بعدا رئیس بیمارستان مرکزی باکو شد. برادر دیگرش میرسلیم در لنین گراد به تحصیل در مهندسی تجهیزات صنعت آب پرداخت. باقروف در گزارش ۱۵ تیر ۱۳۲۴ به سران شوروی ذکر می‌کند که پیشه وری دو برادر تنی دارد که در شوروی زندگی می‌کنند که یکی از آن‌ها سروان رسته پزشکی ارتش سرخ است.

خواهرش صغری‌خانم در خاطرات خود از دوران جوانی پیشه وری می‌گوید: «او پول‌هایی که از معلمی درآورده بود جمع کرده و در خیردالان دو اتاق کرایه کرده بوسیله اعلانی که به دیوار‌ها چسسبانده بوده بچه‌های بی‌بضاعت کارگران ایرانی را در آن دو اتاق جمع کرده و به صورت رایگان به آنان درس می‌داد او به مدت سه سال بدین کار ادامه داد.»

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی سیدجعفر پیشه وری تا سقوط حکومت رضاخان

 

به گزارش رویداد۲۴ پیشه وری پس از انقلاب روسیه، فعالیت مطبوعاتی خود را با مقاله‌نویسی در نشریه «آچیق سوز» (حرف بی پرده)، ارگان حزب مساوات آغاز کرد. شروع کار مطبوعاتی او مربوط به همین دوران است و نخستین مقاله‌اش گویا اندکی پس از درگرفتن «انقلاب فوریه ۱۹۱۷» در روزنامه «آچیق‌سوز» که ارگان حزب مساوات بود و به سردبیری «رسول‌زاده» به چاپ رسید؛ ولی نویسندگی را به شکل حرفه‌ای با چاپ مقالاتی در روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» آغاز کرده است.

روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» ارگان حزب دموکرات ایران شعبه باکو بوده است. در پی حوادث اسفند ۱۲۹۶ و افزایش فعالیت‌های سوسیالیستی کارگران باکو به حزب عدالت پیوست و در نشریاتی، چون حریت، ارگان حزب عدالت، و دیگر نشریات چپ باکو به فعالیت روزنامه‌نگاری ادامه داد.

پس از انحلال حزب دموکرات شاخه باکو ۱۹۱۸ پیشه وری همراه بسیاری از اعضای حزب، به حزب عدالت پیوست و در مهر ۱۲۹۸ سردبیر روزنامه «حریت» ارگان حزب عدالت شد. این روزنامه ارگان کمیته حزب دموکرات بود؛ حزبی که «محمدعلی تربیت» به وجود آورده و متشکل از ایرانیان مهاجری بود که در آن سامان زندگی می‌کردند.

هسته اولیه حزب عدالت گروه‌های کوچکی از کارگرانی بودند که افراد شاخصی، چون «اسدالله غفارزاده»، «بهرام آقایوف» و «احمد امیروف» رهبری آن را در بعضی تظاهرات و اعتراضات به عهده داشتند. بسیاری از اعضای حزب در واقع همان دهقانان فراری و فقیری بودند که از نواحی مختلف آذربایجان بدان دیار کوچیده بودند. پیشه وری در توضیح ورود به حزب عدالت می‌نویسد: «مترقی‌ترین تشکیلات سیاسی ایرانیان مرا با آغوش باز پذیرفت و دستور داد روزنامه «حریت» را تأسیس و اداره نمایم.» در واقع پیشه وری با نویسندگی به احزاب کمونیستی پیوست.

بعد از عقب‌نشینی نیرو‌های انگلیس به طرف قزوین، زمینه مساعدی برای پیشرفت فعالیت‌های حزب عدالت فراهم شد. در آن زمان اعضای حزب عدالت ایران در ۱۹۲۰ به دو شاخه تقسیم شد، گروهی تابعیت شوروی را پذیرفتند و فعالیت‌های خود را در همانجا ادامه دادند و گروه دوم که هنوز تابعیت دولت ایران را داشتند، به تدریج وارد ایران شدند. در مرامنامه حزب آمده که یکی از اهداف اصلی حزب عدالت ایران «پیروز گردانیدن جنبش‌های آزادی‌بخش ملی و دموکرات خلق‌های ایران و برپاداشتن حاکمیت دموکراتیک خلق در کشور بود.»

پیشه وری در اواسط سال ۱۲۹۸ در خلال کنفرانس عمومی حزب عدالت به عضویت کمیتهٔ مرکزی آن درآمد. پس از آزادسازی جمهوری آذربایجان توسط بلشویک‌ها و پاکسازی بندر انزلی توسط ارتش سرخ در اواخر اردیبهشت ۱۲۹۹ پیشه وری در گیلان به همراه دیگر اعضای حزب عدالت فعالیت سیاسی گسترده‌ای را شروع کردند. اوایل تیر آن سال حزب عدالت طی یک کنگره به «حزب کمونیست ایران» تغییر نام داد و پیشه وری عضو کمیته مرکزی آن و وزیر امور خارجه جمهوری شوروی سوسیالیستی گیلان شد. اما متأسفانه در جریان جنبش جنگل به دلیل لهجه ترکی و گرایش‌های سیاسی‌اش، توسط جناح محافظه‌کار در منگنه قرار گرفت.

پیشه وری در کنگره خلق‌های خاور در باکو به عنوان نماینده ایران حضور داشت و با شکست نهضت جنگل و میرزا کوچک خان جنگلی ایران را ترک کرد. او در باکو روزنامه اَکینجی (زارع) را چاپ می‌کرد. با تفاهم ایران و شوروی و وجود امکان برای فعالیت‌های علنی، او به هیات تحریریه روزنامه حقیقت، ارگان اتحادیه عمومی کارگران ایران پیوست. او در نوشتن مقالات این نشریه چپ که در آن زمان از مهم‌ترین نشریات سیاسی بود نقشی مهم داشت. این نشریه در تیر ۱۳۰۱ یکسال پس از تاجگذاری رضا شاه پهلوی توقیف شد و پیشه وری به علت فشار‌های شدید دولت به باکو رفت.

پیشه وری در آنجا به شغل معلمی روی آورد، ولی به گفته خودش به دلیل تمایل همسرش و وضع ایرانیان باکو در پی تشکیل دومین کنگره حزب کمونیست ایران و برای سازماندهی مجدد فعالای صنفی و سیاسی به ایران برگشت و دبیر کمیته مرکزی و مسؤول تشکیلات حزب کمونیست ایران در تهران شد.

پیشه وری پس از مدتی اقامت در بابل احتمالاً در زمستان ۱۳۰۶ وارد تهران شد و تا اوایل سال ۱۳۰۸ مدیریت کتابفروشی کتابخانه فروردین را داشت. در اواخر تابستان آن سال معلم مدرسه شوروی شد. در سال ۱۳۰۹ به همراه دیگر اعضای شبکه کمونیستی دستگیر شد. در اواخر ۱۳۱۸ محاکمه و به اتهام «قبول فرقه اشتراکی و تبلیغ آن» به «۱۰ سال حبس مجرد و ۱۰ سال حبس تأدیبی» محکوم شد. اندکی قبل از شهریور ۱۳۲۰ پس از ده سال محکومیت در ۱۳۱۹ به کاشان تبعید شد، ولی در پی سقوط رضا شاه و گشایش نسبی فضای سیاسی دوباره وارد عرصه فعالیت شد.

حبس پیشه وری در زندان رضا شاه پهلوی

 

وقتی قانون ضدکمونیستی توسط علی اکبر داور به مجلس ارائه شد، تقریبا تمامی رهبران کمونیستی در ایران دستگیر شدند، جرم آن‌ها اقدام علیه امنیت کشور بود. پیشه وری یکی از همین دستگیرشدگان بود.

او در مورد این سال‌ها می‌گوید: «حال که ۵۰ سال از عمرم می‌گذرد و سی سال آن را در مبارزه سیاسی و در زندان‌ها به سر برده‌ام، خود را همان مستخدم زحمتکشی می‌دانم که در مدرسه خدمت می‌کرد و برای همان طبقه هم می‌نویسم، در جریان نهضت جنگل به تهران آمدم و شورای مرکزی اتحادیه کارگران را تشکیل و روزنامه حقیقت را منتشر کردم و در دوره رضاخان چهار بار مرکز ما را منحل کردند. ولی پنجمین بار مرکز را تشکیل داده و فعالیت مطبوعاتی را به اروپا منتقل کردم و نشریات خود را توانستم از دیوار چینی که پلیس رضاخان دور ایران تشکیل داده بودند، به ایران برسانیم. بالاخره در سال ۱۳۰۹ توقیف شدم، هشت سال تمام در قصر به غیر از ما زندانی سیاسی نبود، می‌خواستند ما را به مرگ تدریجی نابود کنند، در سال ۱۳۱۹ بعد از ده سال به کاشان تبعید شدم، بیست روز بعد از شهریور ۲۰ توانستم رهایی یافته و خود را به تهران رسانم.»

حزب توده ایران و سیدجعفر پیشه وری

 

 

پیشه وری پس از بازگشت از تبعید به کمک «احمد اسدی» که از شهریور ۲۰ رییس اداره تعاونی شده بود، در آن اداره استخدام می‌شود. او بعد از ۲۰ روز که از کاشان به تهران آمده بود، در جلسه‌ای که با تلاش «ایرج اسکندری» به منظور تاسیس حزب توده در خانه «سلیمان میرزا» تشکیل شد، حضور فعال داشت. او به همراه ایرج اسکندری، سلیمان میرزا، رضا روستا، با رأی مخفی انتخاب شدند تا مقدمات تشکیل حزب را فراهم کنند.

او که از اعضای مؤسس حزب توده ایران در نشست مهر ۱۳۲۰ بود، و نقش مهمی در تدوین اولین مرامنامه آن داشت به علت اختلافات سیاسی و طبقاتی با بعضی از رهبران، حزب چندان فعالیتی نکرد.

او روزنامه آژیر را تأسیس و نخستین شماره آن را در اول خرداد ۱۳۲۲ منتشر کرد. این روزنامه با وجود خط مشی چپ، حزبی نبود. خط مشی این روزنامه هم احتمالاً از دلایل دوری حزب از پیشه وری بود؛ زیرا رهبران حزب با بهانه‌جویی از یک مقاله انتقادی‌اش به مناسبت مرگ رضاشاه، اعتبارنامه‌ی حزبی او را لغو کردند و جلوی حضور او به عنوان نماینده منتخب حزب در نخستین کنگره حزب توده ایران در مرداد ۱۳۲۳ را گرفتند.

البته پیشه وری نیز حزب توده ایران را آنقدر جدی و مهم نیافته بود که خود را جزء آن بداند. حضور «اردشیر آوانسیان» به عنوان مخالف پیشه وری در این حزب را باید یکی از علت‌های کناره‌گیری او از حزب دانست. اختلافات شدید او با آوانسیان از دوران زندان شروع شده بود و تا رد اعتبارنامه‌اش در مجلس چهاردهم توسط آوانسیان و دیگر دشمنان پیشه‌وری پیش رفت.

حزب دموکرات ایران و پیشه وری

 

ورود پیشه وری به همراه بعضی از دوستانش همچون «سلام‌الله جاوید» به حزب دموکرات یکی دیگر از اتفاقات مهم زندگی پیشه‌وری است. شکل‌گیری این حزب همزمان با درگیری پیشه وری با حزب توده و رد اعتبارنامه‌اش در مجلس بود.

در پاییز ۱۳۲۳ در جریان مباحثات مربوط به «امتیاز نفت شمال» پیشه وری و گروه اقلیت او از حزب دموکرات درخواست کردند میتینگی در این خصوص برگزار شود. وقتی کمیته مرکزی با این پیشنهاد مخالفت کرد؛ پیشه وری و دوستانش از حزب جدا شدند.

رد اعتبارنامه پیشه وری

 

در انتخابات مجلس چهاردهم در تبریز برای ۹ کرسی، ۱۲ نفر نامزد شدند که از بین آن‌ها سه نفر که پیشه وری رهبری آنان را به دست داشت، توسط حزب توده و اتحادیه‌های کارگری پشتیبانی می‌شدند، با کنترل شدیدی که «سرلشگر مقدم» بر روز انتخابات داشت در بیشتر شهر‌ها شوروی و هوادارانش نتوانستند کاری از پیش ببرند، به همین دلیل کوشیدند فرصت از دست رفته را در آذربایجان جبران کنند، در نتیجه انتخابات از بین ۹ نماینده منتخب به ترتیب «حاج‌خویی» و پیشه وری بیشترین آرا را به دست آوردند.

مجلس چهاردهم در ۲۶ اسفند رسما کار خود را با بررسی اعتبارنامه نمایندگان آغاز کرد. در ۲۳ تیر ماه ۱۳۲۳ جلسه مجلس برای بررسی اعتبارنامه پیشه وری تشکیل شد. شریعت‌زاده و تعداد دیگری از نمایندگان با اعتبارنامه پیشه وری مخالفت کرده و به بهانه‌های گوناگون صحت انتخابات آذربایجان را زیر سوال بردند. اعتبارنامه او با وجود حمایت‌های دکتر محمد مصدق، به علت جاروجنجال‌های نمایندگان محافظه کار به رهبری سیدضیاءالدین طباطبائی و مخالفت بعضی از نمایندگان حزب توده تصویب نشد.

 

فرقه دموکرات آذربایجان و پیشه وری

 

 

به گزارش رویداد۲۴ تاکید بر انتخاب انجمن‌های ایالتی و ولایتی که در ماده ۲ بیانیه ۱۲ شهریور ۱۳۲۳ به عنوان زمینه تشکیل فرقه دموکرات از آن سخن رفته، حدود ۲۵ سال پیش نیز از دغدغه‌های فکری پیشه وری بوده و در مقاله «حکومت مرکزی و اختیارات ملی» در روزنامه «حقیقت» بر آن تاکید کرده بود؛ اما بعد از رد اعتبارنامه‌اش از مجلس چهاردهم و مأیوس شدنش از ورود به مجلس، دوباره بعد از ۲۵ سال در روزنامه آژیر به آن پرداخت.

فرقه دموکرات در اولین جلسه در ده مهر ۱۳۲۴ با شرکت ۲۴۷ نفر از شهر‌های مختلف آذربایجان تشکیل شد. نمایندگان کمیته مرکزی از ۴۱ نفر انتخاب شدند که پیشه وری در راس آن قرار داشت. در این فرقه همه افراد از مالک و تاجر تا مهاجرانی که سال‌ها در کشور‌های اطراف مهاجرت کرده بودند، حضور داشتند.

مسئولان فرقه سعی می‌کردند در مورد مسائل مذهبی سیاست بی‌طرفی را در پیش گیرند تا جایی که مخالفت علما را برنیانگیزند. اما با همه تساهل، فرقه دموکرات در جلب همکاری رهبران مذهبی و روحانیون موفق نشد؛ هر چند رهبران فرقه به آزادی اعمال مذهبی تاکید داشتند و به زنان حق استفاده از چادر داده شد و در مدارس نیز دانش آموزان با سرود مذهبی به سر کلاس می‌رفتند. اما این‌ها کافی نبود و اختلاف‌ها دارای ریشه‌های عمیق ایدئولوژی و اقتصادی بود.

فرقه با تقسیم زمین‌هایی که فئودال‌ها و مالکانشان به تهران فرار کرده بودند، به پایگاه اقتصادی آنها لطماتی وارد کرده بودند. روحانیون، کمونیست‌ها را اهل کفر می‌دانستند. در سوی دیگر مردم آذربایجان احساسات مذهبی داشتند و در این فضا برخی از مردم از پذیرفتن زمین‌های تقسیمی توسط فرقه با عنوان مال حرام امتناع می‌کردند و در حال گرسنگی از گرفتن گندم‌هایی که توسط فرقه تقسیم می‌شد، از ترس عذاب روز قیامت خودداری می‌کردند.

روز دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۲۴، فرقه دموکرات آذربایجان با انتشار بیانیه‌ای (مراجعت‌نامه) که به دو زبان آذربایجانی و فارسی نوشته شده و حاوی یک مقدمه و ۱۲ ماده بود رسما تشکیل خود را اعلام کرد.

اهم اهداف این بیانیه عبارت بودند از: تقاضای آزادی داخلی و مختاریت مدنی برای مردم آذربایجان با حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی، تدریس زبان ترکی در مدارس آذربایجان، مصرف نیمی از مالیات‌ها وصولی از آذربایجان در خود آذربایجان، افزایش کرسی‌های نمایندگان آذربایجان در مجلس به نسبت جمعیت آن، اصلاح روابط و حدود بین مالک و دهقان با در نظر گرفتن مصالح هر دو، مبارزه با بیکاری تلاش در جهت توسعه و ایجاد صنایع، تجارت و کشاورزی، مبارزه با رشوه و فساد در ادارات و….

 

حکومت ملی آذربایجان و پیشه وری

 

 

پس از تشکیل مجلس ملی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۲۴ حکومت خودمختار آذربایجان را برپا داشت. این اقدام او همراه با تصرّف پادگان‌ها و واحد‌های نظامی توسط اعضای فرقه دمکرات موسوم به فدائیلر (فداییان) در تبریز، ارومیه، زنجان، اردبیل و دیگر شهر‌های آذربایجان بود. ارتش سرخ نیز از این جنبش حمایت کرد.

فرقه دموکرات، کنگره خلق آذربایجان را تشکیل داد که در ۳۰ آبان ۱۳۲۴، دستور به تشکیل انتخابات برای تشکیل مجلس ملی آذربایجان و نهایتاً حکومت ملی آذربایجان داد. مجلس ملی در نخستین اقدام خود در ۲۱ آذر، تشکیل حکومت ملی به نخست‌وزیری پیشه وری را اعلام کرد.

 

حکومت ملی آذربایجان و فرهنگ و زبان ترکی آذری

 

به گزارش رویداد۲۴ حکومت ملی آذربایجان در کل یازده ماه به عمر خود ادامه داد. در این دوره تدریس زبان ترکی به عنوان زبان رسمی در مدارس شروع شد تا کودکان آذربایجانی برای سوادآموزی به مشکل برنخورند. غلامحسین ساعدی نویسنده بزرگ ایرانی که یکی از دانش‌آموختگان این دوره است و لهجه ترکی داشته، می‌گوید: «در کل دوران تحصیلم، همیشه از حضور در مدرسه اذیت می‌شدم؛ غیر از آن یک سالی که به مدارس فرقه دموکرات می‌رفتم.»

در کنار کتب ۶ جلدی آنادیلی برای کلاس‌های دبستان کتب دیگری مانند، کتاب درسی برای اکابر (۶۴ صفحه) و جغرافی، کلاس پنجم ابتدائی (۱۱۴ صفحه) تاریخ مختصر جهان، کلاس پنجم ابتدائی (۶۴ صفحه) زبان وطن؛ کتاب قرائت ادبی، کلاس ششم ابتدائی (۳۰۰صفحه)، زبان وطن: کتاب قرائت ادبی و کلاس‌های ۱ الی ۶ (به ترتیب ۸۲، ۸۷، ۱۱۲، ۱۸۳، ۲۴۴و ۳۰۰ صفحه) منتشر شد. تأسیس دانشگاه تبریز یکی دیگر از اقدامات حکومت ملّی آذربایجان بود. روزنامه آذربایجان به عنوان ارگان رسمی فرقه دموکرات آذربایجان به کارش ادامه داد و به انتشار گسترده‌ی مطالب سیاسی، ادبی و اجتماعی روی آورد.

در همین زمان رادیوی تبریز راه‌اندازی شده و شروع به پخش برنامه به زبان ترکی کرد. شاعرانی مانند ساحر، سهند، بالاش آذراوغلو، مدینه گولگون، ح. بلوری، یحیی شیدا و بسیاری شاعران مشهور دیگر نخستین اشعار خویش را در آنجا قرائت کرده‌اند. اشعاری که در این مجالس خوانده شد در سال ۱۹۴۵در قالب مجموعه آنتولوژی در برگیرنده اشعار ۸۰ شاعر با نام مجلس شاعران منتشر شد.

شاعرانی مانند علی فرات، م. بی‌ریا، ح. صحاف و محزون که تا آن زمان اشعار هجو می‌سرودند، شروع به سرایش اشعار ملی و اجتماعی کردند. برای حبیب ساحر که سالیان طولانی در ممنوعیت زندگی کرده بود و به این دلیل شعر فارسی می‌سرود، فرصت مناسبی برای سرودن اشعار ترکی به وجود آمده بود.

آنگونه که در اسناد فرقه دموکرات آمده، با وجود عمر کوتاه، حکومت آذربایجان اقدام به تاسیس بیش از ۲۰۰۰ مدرسه راهنمائی و دبستان در روستا‌ها و نزدیک به ۵۰۰ دبستان و مدرسه راهنمائی در شهر‌ها کرد. انتشار ده‌ها روزنامه و کتاب به زبان ترکی آغاز شد و زبان مادری آذربایجان، بعد از چندین سال ممنوعیت به عنوان زبان رسمی ارتقاء یافت.

نصرالله جهانشاه افشار رئیس دانشگاه تبریز در خاطرات خویش اینگونه می‌نویسد: «گروهی دانشجو از طریق امتحان ورودی در ماه سپتامبر قبول کردیم. برای دانشجویانی که امکان تخصیص خوابگاه نبود، جهت اجاره خانه برایشان کمک مالی اختصاص داده شد. کتاب‌های خریداری شده و یا هدیه شده به کتابخانه تازه تأسیس دانشگاه جهت استفاده دانشجویان اختصاص داده شد.» همچنین برای سال‌های تحصیلی مابین ۱۹۴۵ـ۱۹۴۷ نیز در مجموع ۲۰۰ دانشجو به دانشگاه وارد شده بودند.

در نهایت حکومت ملی آذربایجان در سال ۱۹۴۶ در پی حمله ارتش تهران به آذربایجان سقوط کرد و زمین‌های دهقانان از آنان بازپس گرفته شد و به اربابان فئودال بازگردانده و بار دیگر زبان ترکی ممنوع شد.

 

موافقت نامه حکومت ملی آذربایجان با احمد قوام السلطنه نخست وزیر وقت

 

موافقت‌نامه میان مظفر فیروز معاون سیاسی احمد قوام السلطنه نخست‌وزیر و جعفر پیشه وری در پانزده ماده و ۴ تبصره ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ به روشنی مواضع حیاتی برای پیشه وری و یارانش در فرقه و حکومت ملی را برای ما روشن می‌کند.

این موافقت‌نامه بر پایه تصمیم هفت ماده‌ای دولت احمد قوام پایه مذاکرات با سران فرقه دموکرات آذربایجان ۲ اردیبهشت ۱۳۲۵ با افزودن چندین ماده و تبصره به آن میان هیات ده نفره سیاسی به ریاست مظفر فیروز، معاون سیاسی نخست‌وزیر و سید جعفر پیشه وری و یارانش در تبریز به امضا رسید که بر اساس آن دولت سازمان فعلی را که به عنوان مجلس ملی آذربایجان انتخاب و تشکیل شده‌ به منزله انجمن ایالتی آذربایجان به رسمیت خواهد شناخت. موارد دیگر قرارداد درباره مخارج و عواید ادارات پست و تلگراف و گمرک و راه آهن و کشتیرانی دریاچه ارومیه و تعمیر راه‌های شوسه و گمرک و ... بود.

 

سرانجام فرقه دموکرات آذربایجان

 

در زمان نخست‌وزیری قوام و پس از بازگشت او از شوروی پس از هماهنگی با محمد رضا شاه پهلوی قوای زمینی ارتش به سمت آذربایجان حرکت کرد. تیمسار سرتیپ هاشمی داماد باقرخان یکی از افسران مؤثر در رویداد تاریخی ۲۱ آذر ۱۳۲۵ در زمره نخستین افسران بلندپایه ارتش بود که پس از گذشتن از بلندی‌های قافلانکوه برای بیرون راندن هواداران فرقه دموکرات به سختی و دشواری همراه با یک استوار ارتشی به شهر تبریز گام نهاد و پس از چیرگی از درجه سرهنگی به نشان سرتیپی نائل آمد.

 

میزان تلفات فروپاشی حکومت ملی آذربایجان

 

 

در مورد پیامد‌های انسانی سقوط حکومت خودمختار دو دیدگاه وجود دارد، منابع حزب توده و طرفداران فرقه از هزاران نفر کشته و آواره یاد کرده‌اند. جمیل حسنلی (عضو آکادمی ملی علوم آذربایجان) می‌نویسد «در اوضاع نابسامان پس از فروپاشی هزاران نفر از هواداران فرقه کشته و زندانی شدند و نزدیک به ده هزار نفر به آنسوی مرز گریختند.» حمید احمدی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران اما معتقد است بسیاری از این اظهارات مبتنی بر داده‌های مستند و تاریخی نیست، اما به دلایل سیاسی و استراتژیک یعنی به منظور بسیج احساسات افراد متعلق به گرو‌های قومی بیان می‌شود.

سفارت آمریکا تعداد کشته شدگان در حملات عوام به طرفداران فرقه را که در فاصله ورود ارتش به تبریز پیش آمده بود ۴۲۱ نفر اعلام کرده‌اند اما منابع دولت ایران از اعدام ۲۰ نفر و روزنامه‌های آن زمان از عدد‌هایی در حدود ۲۰۰ نفر کشته یاد می‌کنند. ارتشبد حسین فردوست که به هنگام هجوم ارتش به آذربایجان جهت رفع نیاز‌های مالی ارتش شاه از سوی حکومت مرکزی به تبریز سفر کرده بود، در خاطرات خود از اعدام حدود ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ نفر در تبریز بدون هیچ‌گونه تشریفاتی و در جلوی خانه‌های افراد و در سر خیابان‌ها خبر می‌دهد. این تعداد جان باخته، به غیر ارقامی بود که در روزهای بعد وجود داشت.

 

پایان زندگی سید جعفر پیشه وری

 

 

به گزارش رویداد۲۴ پیشه وری همراه با دوستان و همراهانش مجبور به ترک وطن شدند. آن‌ها در اواخر شب به مرز جلفا رسیده و بعد وارد شوروی شدند. دوستان نزدیک او در مورد زندگی ساده پیشه وری در شوروی این گونه گفته‌اند: «پیشه وری پس از ترک ایران در باکو سکونت داشت، ساده می‌پوشید و ساده می‌زیست. وقتی در خیابان‌های شهر راه می‌رفت، چیزی او را از دیگران متمایز نمی‌کرد. دو اتومبیل نمره خارجی به او داده بودند. برایش در کانون نویسندگان اتاقی تدارک دیده بودند، آنجا خلوت می‌کرد. گویا خاطرات سیاسی سال‌های ۱۹۴۱ـ۱۹۴۵ خود را می‌نوشت.»

پیشه وری در همان سال‌ها همراه راننده‌اش برای سرکشی به اردوگاه‌ها می‌رفت. در ساعت ۷ صبح ماشین‌اش به نرده پل جاده «گیروف آباد» برخورد می‌کند و پیشه‌وری به علت خونریزی زیاد در ۲۰ تیر سال ۱۳۲۶ در سن ۵۵ سالگی چشم از جهان فروبست.

جسد پیشه وری را ابتدا در قبرستان همان منطقه‌ای که مرده بود خاک کردند اما پس از سال‌ها جسد او را به گورستان نام‌آوران (مفاخر) آذربایجان در باکو برده و خاک کردند.

آرامگاه سیدجعفر پیشه وری در قطعه مفاخر آذربایجان در باکو

 

پیشه وری در پی ایده جمهوری خلق‌ها در ایران بود و معتقد بود مرکزنشینان گرچه به لحاظه عقبه به ولایت‌های مختلف ایران منسوب هستند و دغدغه کسب قدرت مرکزی آن‌ها را تا سرحد ممکن از پیگیری مطالبات و نیاز‌های پیرامون غافل کرده است؛ از این رو او و حامیانش معتقد بودند ایده‌هایشان ناظر به تمایلات و نیاز‌ خلق‌هاست نه بر مناسبات سیاسی و اراده‌های قدرت در مرکز. اختلاف پیشه وری و مخالفان او چندان بالا گرفت که به رد اعتبارنامهٔ او در مجلس منجر شد.

منابع:
پیشه‌وری/ کاوه بیات/ دانشنامه جهان اسلام
ذربایجان و اران/ عنایت الله رضا/ انتشارات هزار کرمان.
آخرین سنگر آزادی/ رحیم رییس نیا/ انتشارات شیرازه
از زندان رضاخان تا صدر فرقه دموکرات/ علی مراغه‌ای/ نشر اوحدی
ایران در عصر پهلوی/ مصطفی الموتی/ نشر بی نا ۱۹۹۵ لندن
خاطرات سیاسی/ ایرج اسکندری/ انتشارات هفته
من متهم میکنم/ فریدون کشاورز/ نشر بی جا، بی تا، بی نا
از انقلاب مشروطه تا انقلاب شاه و ملت/ حسین جودت/ نشر بی نا
ایران بین دو انقلاب/ یرواند آبراهامیان/ ترجمه گل محمدی/ نشر نی
خاطرات امیرتیمور کلالی/ ویراستار حبیب لاجوردی/ دانشگاه‌هاروارد، ۱۹۹۷
راز‌های سر به مهر/ حمید ملازاده/ نشر مهد آزادی
قومیت و قوم گرایی در ایران/ حمید احمدی/ نشر نی
گماشتگی‌های بدفرجام/ حسن نظری / انتشارات رسا
‌خاطرات علی اکبر درخشانی/ انتشارات صفحه سفید
خاطرات آیت‌الله مجتهدی، به کوشش رسول جعفریان/ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
فاوست، ایران و جنگ سرد/ ترجمه کاوه بیات،/ مطالعات سیاسی و بین المللی
روشنفکران آذری و هویت ملی و قومی/ علی ‌مرشدزاده/ نشر مرکز
بحران دموکراسی در ایران/ فخرالدین عظیمی/ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی/ نشر البرز
تاریخ ارومیه/ احمد کاویان‌پور/ نشر آذرکهن
خاطرات سید جعفر پیشه‌وری

خبر های مرتبط

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۷۱۵۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دومین پنالتی مهمی که وحید امیری از دست داد

وحید امیری دومین پنالتی سرنوشت ساز زندگی ورزشی خود را در اراک از دست داد.

به گزارش ورزش سه، کاپیتان پرسپولیسی‌ها که  در ضربات پنالتی سرنوشت ساز مقابل ایرالکو به عنوان هفتمین نفر  از تیمش توپ را روی نقطه گچی کاشته بود با پای چپ ضربه به سمت راست دروازه احمد گوهری شلیک کرد اما در این جدال تک به تک ناکام ماند.

این صحنه یادآور لحظه‌ای بود که امیری در جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۵ و در روزهایی که تازه به عنوان یک ستاره به فوتبال ایران معرفی شده و در حال درخشش بود مقابل دروازه  عراق ناکام ماند و باعث حذف تیم ملی ایران  را فراهم آورد.

  ضربه امروز امیری که در بازگشت از مصدومیت هنوز به فرم مد نظر خود نرسیده به معنای حذف پرسپولیس از اولین جام این فصلش بود؛ اتفاقی که  با یک تصور عامه و تاریخی از کاپیتان پرسپولیسی‌ها با توجه به چپ‌پا بودنش شاید انتظار هم می‌رفت.

امیری در بازی جام ملت‌ها توپ را به تیر عمودی دروازه زد  اما این بار احمد گوهری که تا همین پارسال در پرسپولیس حضور داشت و به صورت قرضی در ایرالکو توپ می‌زند دست او را خواند و ضربه‌اش را مهار کرد.

tags # پرسپولیس ، جام حذفی ایران سایر اخبار اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! آیا قدرت‌های فوق‌بشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت‌ می‌رسد؟ شهاب سنگی که دایناسورها را منقرض کرد به کجای زمین خورد و آن روز چه اتفاقی رخ داد؟ (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟

دیگر خبرها

  • بازدید رییس سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای از پایانه مرزی آذربایجان شرقی
  • دومین پنالتی مهمی که وحید امیری از دست داد
  • جدیت ایران و آذربایجان برای ساخت پایانه کلاله_آغبند
  • تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
  • جدیت ایران و آذربایجان برای ساخت پایانه کلاله - آغبند
  • انتقاد فلاحت پیشه به ادعای کریمی قدوسی درباره بمب اتم
  • انتقاد فلاحت پیشه به ادعای کریمی قدوسی درباره بمب اتم/اسرائیل وارد جنگ تمام عیار با ایران نمی‌شود
  • درباره رابطه ایران با گرجستان و ارمنستان!
  • حمله ناکام و دردناک پلنگ به خانواده جوجه تیغی‌ها (فیلم)
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها