کدام زیر سیستم برای منافع ایران در شرایط تنش سیاسی مناسب است؟
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۸۰۲۵۳
به گزارش خبرآنلاین، منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه این روزها بیش از سالهای گذشته درگیر حوادث امنیتی برای برهم زدن مجدد آرامش آن شده است. پس از گذر سوریه از بحران جنگ داخلی و آرامش نسبی در این کشور و پاکسازی گروه داعش در شامات و عراق، تحولات این منطقه به سمت دیگری رفت و زمین بازی را تغییر داد. این روزها حال خاورمیانه چندان خوش نیست چراکه زمین بازی به آبهای خلیج فارس رسیده است و آنچیزی که نگران کننده است درگیری عربهای منطقه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرگزاری خبرآنلاین، مناظرهای در کافه خبر خبرآنلاین، با حضور آقایان؛ دکتر سیداسدالله اطهری کارشناس مسائل خاورمیانه و دکتر بهرام امیراحمدیان کارشناس مسائل اوراسیا برگزاری کرده است که مشروح این مناظره داغ را از نظر میگذرانید:
برخی از دانشمندان روسی و ایرانی بحث کمربند طلایی خاورمیانه را در دانشگاههای علوم سیاسی و روابط بین الملل مطرح کرده اند. در این طرح اشاره شده که ایران جز مهمترین مهرههای این کمربند است. که شامل روسیه نیز میشود. ایران برای حفظ این کمربند طلایی در این منطقه چه تدابیری و راهبردی باید داشته باشد یا اینکه ما تا کنون چه کرده ایم که در حال حاضر عربها دشمن خونی ما شده اند؟
امیراحمدیان: ما از چند زاویه باید ایران را بررسی کنیم. بحث اول ایران سیاسی است که در عرصه بین الملل آن را به نام جمهوری اسلامی میشناسند که نوع حکومت کشورمان است. وقتی که ایران را با همه شاخصهای خود در نظر میگیریم چند واژه به ذهنمان خطور میکند که گاهی موجب سردرگمی میشود اما در نهایت به حکومتی اسلامی می رسیم که دارای محدودیتهای خاص خود است. نکته جالبتر این است که دو همسایه ما یعنی افغانستان و پاکستان نیز دارای نظامی به نام «جمهوری اسلامی» هستند، پاکستان پیش از ایران و افغانستان بعد از ایران این نام را برگزیده اند.
ولی نظام سیاسی ایران با این دو کشور هیچ سنخیتی ندارد، پاکستان دارای نظام پارلمانی، ایران ولایت مطلقه فقیه، و افغانستان نظام ریاستی است. هر کدام از این سه کشور ساختار حکومتی متفاوتی دارند و اگرچه از لحاظ جغرافیایی نیز به هم نزدیک هستند ولی هیچگونه شباهتی از نظر ساختار سیاسی با هم ندارند. بحث ما در این مورد درباره شیوه حکومتی است و هنگامی که ایران زمین را که از گذشتههای دور همواره وجود داشته است در نظر بگیریم میتواند پیوندهای عمیقی میان کشورمان و همسایگانمان ایجاد کند. در حالی که از نظر سیاسی و اختلافات منافع ملی ایران از کشورهای دوست و همسایه خود دور میشود. در صورتی که ایران از توانمندیها و ظرفیتهای بالایی برخورداری است.
در آن سو کشورهای مسیر راه ابریشم را در نظر بگیرید که بین مسلمانان از اصطلاحات فارسی در مورد نماز بهره میگیرند، برای نمونه به وضو، دست نماز میگویند و به مصلی، نمازگاه و یا به سجاده جانماز میگویند. نام نمازهای یومیه هم فارسی است: نماز بامداد، نماز پیشین، نماز پسین، نماز شام، نماز خفتن. در بین نامهای اشخاص نیز نامهای فارسی یافت میشود. نوروز در همه این مسیر مسلمان نشین برپا داشته میشود. میبینیم که فرهنگ ایرانی در این اقوام زنده است و ما باید این فرهنگ را زنده کنیم، در این عرصه نباید به دنبال توسعه نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک باشیم که ره به جایی نبرده و نمیبرد.
در کشورهایی مانند قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان و تاجیکستان درآسیای مرکزی و آذربایجان ارمنستان و گرجستان و حتی ترکیه به نامهای ایرانی بر میخوریم. شاهنامه نیز در آسیای مرکزی و قفقاز و آناتولی، از جایگاه خاصی برخوردار است و در قرن دوازدهم میلادی در پادشاهی گرجستان شاهنامه به زبان گرجی ترجمه شده است.
باید پرسید که ما با داشتن چنین حوزه گستردهای در خاورمیانه به دنبال چه هستیم؛ اگر به دنبال ایجاد پیوندهای عمیق با جهان عرب هستیم، باید گفت که این کار شدنی نیست و آنها هرگز به ایران نزدیک نخواهند شد چرا که از ابتدا یک تضاد آنتاگونیستی وجود داشته است. بنابراین تاکید روی گفتگوهای تأثیرگذار اقوامی است.
به یاد دارم که در سال ۲۰۱۳ در کنفرانسی در باکو شرکت کردم که با عنوان کثرت در عین وحدت برگزار شد که آقای تجویری مدیرکل سازمان آیسیسکو (سازمان فرهنگی و آموزشی سازمان همکاریهای اسلامی) در آنجا سخنرانی کرد و در باب گفتگوی تمدنها هیچ نامی از ایران نبرد. من در آن زمان با وی صحبت کردم و اشاره کردم که ایران بنیانگذار گفتگوی تمدنها است اما وی اظهار داشت که ما در این کنفرانس نباید اشارهای به نام ایران داشته باشیم و این کار ممنوع است. ب
ه وی گفتم که شما یک فرد علمی هستید و باید صحبت کنید. من در آن کنفرانس به زبان آذری سخنرانی کردم چرا که میخواستم نشان دهم که اقوام آذری زبان در ایران نه تنها سرکوب نمیشوند بلکه از آزادیهای فرهنگی و علمی و زبانی همچون دیگر اقوام ایران از حقوق مساوی برخوردارند. هجمههای وارده در این موضوع اشتباه محض است. جان کلام صحبت من این است که ما باید ایرانی را به دور از طبقه بندیهای سیاسی، حکومتی معرفی کنیم که در آن روشنفکران، ادبا، هنرمندان و افراد تحصیل کرده نقش بسزایی داشته باشند. عدم ایجاد آن میتواند به ایران ستیزی در داخل و ایران هراسی در خارج منجر شود.
اطهری: قبل از اینکه داود اوغلو کتاب عمق استراتژیک را بنویسد، در ایران بحثهایی بود که چطور میشود کشور ما با چند زیر سیستم که در منطقه وجود دارد کار بکند. برای مثال با کشورهای حاشیه خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز، یا با شبه قاره و یا با حوزهای مانند مدیترانه کار کنیم. در آن برهه و در جریان تئوری پردازیها موضوعی به نام ایران فراموش میشد. به یک باره که ما در دانشگاه تربیت مدرس تحصیل میکردیم استادی به نام چنگیز پهلوان داشتیم که در فرانسه سخنرانی ای با موضوع "فراموشی ایران" برگزار کرد.
وی در این سخنرانی اذعان کرد که ایران نباید منطقه را در جهان عرب خلاصه کند. وی همواره تاکید داشت که ایران باید در تئوری پردازیها وجود داشته باشد و توازن را بین چند زیر سیستم ایجاد کند. من در سفر به باکو فکر میکردم که چرا ایران نباید از این ظرفیت فرهنگی استفاده نکند؟ تمام سطح شهر پر بود از نام شعرای ایرانی و مردم آنجا از اسمها ایرانی بسیار استفاده میکردند. همینطور کشور تاجیکستان که البته پس از انقلاب اسلامی اقدامات خوبی صورت گرفته است. در مورد آقای داود اوغلو که در ابتدا بدان اشاره کردم مساله مهمی مطرح است. یکی از مهارتهای وی که توانست با دنیا ارتباط خوبی برقرار کند تئوری عمق استراتژیکش بود.
ترکیه در آن برهه تمرکز خود را روی آسیای مرکزی و قفقاز گذاشت، همینطور به افغانستان نگاه تازه ای پیدا کرد و برای آنها سدسازی کرد. همچنین فرماندهی کابل را از طریق ناتو بدست گرفت. در مورد روابط با جهان عرب هم تجدیدنظر کردند. نکتهای من روی آن تاکید دارم نگاه به این زیرسیستم هاست چرا که به ایران قدرت و توان زیادی میدهد تا با نظام بین الملل بهترین روابط را داشته باشد.
ترکیه میتواند در اتحادیه اروپا نقش مهمی ایفا کند چرا که این کشور در پروژههای نفتی و انرژی سهم قابل توجهی دارد و اروپا بدان نیازمند است. ایران هم باید در منطقه از هژمونی بالایی برخوردار باشد تا بتواندبه اندازه وزنش با اروپا رایزنی کند.
دو تئوری در ایران مطرح است که یکی از آنها تاکید دارد ایران باید از طریق هژمونی خود با دنیا ارتباط برقرار کند و عدهای دیگر میگویند که ایران باید با آمریکا متحد شود و پس از آن در منطقه به عنوان نایب هژمون عمل کند.
جایگاه ایران در کدام یک از این تئوریها قرار میگیرد؟
اطهری: در حال حاضر میبینیم که اقتصاد ما بر پایه نفت است و آمریکا به دنبال به صفر رساندن صادرات آن است. بنابراین از بعد اقتصادی خلیج فارس برای ما جایگاهی استراتژیک دارد؛ در بعد فرهنگی و تمدنی میبینیم که آسیای مرکزی و قفقاز و کشورهایی چون افغانستان و پاکستان برای ما اهمیت دارند؛ در بعد ژئوپلیتیک و توازن قوا اسرائیل و مدیترانه برای ما پر اهمیت هستند. در بحث یمن و باب المندب هم همینطور. ایران باید ببیند که تسلطش در کدام یک از این موارد بیشتر است. آمریکا برای مذاکره با ایران نیز خواستار عقب نشینی ایران در همه موارد است، اما آنچه که برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است عدم عقب نشینی است و اگر آنها از ایران خواستهای دارند باید مابه ازای آن را به ما بدهند.
امیراحمدیان: من برای ادامه بحث به فرمایشاتی از مقام معظم رهبری اشاره میکنم. در دهه ۷۰ و ۸۰ کنفرانسهایی با مضامین شناخت استعدادهای بازرگانی و اقتصادی در استانهای مختلف برگزار میشد. به یاد دارم که بنری را چاپ کرده بودند و از قول مقام رهبری نوشته شده بود که آرزوی واقعی من این است که ما درِ چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را بدون اتکا به صادرات نفت و صادرات محصولات غیرنفتی بنیاد نهیم. مبحثی که باید تئوریزه میشد و متأسفانه روی آن کار نشد.
مورد دیگری که باید عرض کنم سیاست روس هاست، نکته اینجاست که اروپا به گاز نیاز دارد و نیاز خود را از روسیه تأمین میکند و مسکو از این اهرم به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکند. اروپا همچنین دارای منابع مالی و تکنولوژی است، این در حالی است که ایران ذخایر گاز دارد ولی از منابع مالی و تکنولوژی برخوردار نیست. پس این دو به خوبی میتوانند با یکدیگر همکاری کنند. بررسی اینکه چگونه این فضاها به هم مرتبط شوند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. عدم برنامه ریزی موجب میشود که ایران در صورت عدم فروش نفت با مشکل مواجه شود. به همین دلیل است که تاکید دارم ایران باید به دنبال منظومههای فرهنگی باشد، امام علی رحمان میگوید که: «فرهنگ هستی یک ملت است» و چون ما در وصل شدن به کشورهای نزدیک و هم فرهنگ توانایی نداریم دچار تنهایی و آسیب پذیری میشویم.
در همین راستا ما یک جی آی اس ملی درست کرده ایم ولی نتوانسته ایم بخشها و لایههای اطلاعاتی را سازماندهی کنیم چون که در تدوین یک منطق کلی و برنامه ریزی بلندمدت دچار ضعف بوده ایم. همانطور که در داخل قادر نبوده ایم بخشهای مختلف را به یکدیگر متصل کنیم و دچار چندگانگی مراکز قدرت شده ایم. در پیرامون کشور نیز موفق نشدیم چنین الگویی را پیاده سازی کنیم. اولویت در این راستا باید تولید فکری تئوریک و سیستمی باشد که هدف نهایی را مشخص کند. داشتن منشور ملی و پذیرفتن آن از سوی همه امری ضروی است.
کمی از این بحث فاصله میگیرم و موضوع دیگری را عنوان میکنم. ایران همیشه عنوان کرده که خواستار پیوستن به شانگهای است ولی با عضویت ایران مخالفت شده است. خب باید پرسید علت چیست؟ یکی از دلایل تشکیل شانگهای مبارزه با افراط گرایی است. برداشت آنها از افراط گرایی، اسلام سیاسی است. از همین جاست که خط کشیها و مرزبندیها شکل میگیرد. ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس از لحاظ اسلامی دیدگاههای متفاوتی دارد، اگرچه نوع اسلام ایران سیاسی تلقی میشود ولی بیشتر مناسکی است. محمد بن زائد میگوید که دوست ندارد دمکراسی وارد کشورش شود چرا که میگویند برای خاورمیانه زود است و این عامل دست قدرتهایی که در اقتصاد و دیگر بخشها حضور دارند را کوتاه خواهد کرد.
بنابراین با این شرایط ایران نمیتواند زیرسیستم خاصی را در مواجه با این موضوعات پیاده سازی کند. من همواره تاکید کرده ام که ما باید صبر کنیم تا شانگهای از ایران دعوت بعمل آورد چرا که آنها به ما نیاز دارند و این ایران است که با توجه به ظرفیتهایش دارای نیروی کار، انرژی و غیره است که میتواند به شکوفایی سازمان شانگهای کمک کند.
اطهری: به نکات خوبی اشاره شد؛ وقتی که ایران تبدیل به کانون و محور در زیر سیستمهایی مانند آسیای میانه و قفقاز، شبه قاره، مدیترانه و غیره شود به طور قطع کشورهای عربی خود به خود به سمت ما خواهند آمد. باید بدانیم که برای ایران اولویت اصلی چیست آیا امنیتی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و غیره است؟ پس از بررسی باید از مواردی که در راستای منافع ما نیستند عبور کرد. شاید لازم باشد در برخی حوزهها مانند موضوعات ایدئولوژیکی آن را تعدیل کنیم و به فرهنگ توجه بیشتری داشته باشیم. حتی در برخی موارد توجه و تمرکز بیشتر روی اسلام میتواند مشکل گشا باشد. به نظر من یکی از مشکلاتی که ترکیه سکولار با آن مواجه بود عدم استفاده از یک مورد در ظرفیتهای سه گانه فرهنگ غربی، ترکی و اسلامی بود که آن مورد شامل فرهنگ اسلامی میشد. اما وقتی از اسلام سکولار استفاده کردند از ایران پیشی گرفتند. در زمان پهلوی ترکیه از ابعاد ناسیونالیستی و همچنین غربی استفاده میکرد ولی از فرهنگ اسلامی بهره نمیبرد. بنابراین بین این سه عامل باید توازن ایجاد کرد تا به موفقیت رسید.
پس معتقدید که ایجاد توازن در همه سیاستها و رویکردها ضروری است، سوالی که پیش میآید اهمیت و ترتیب اولویتها است آیا میتوان آنها را دسته بندی کرد و یا در زمان لازم آنها را جابجا کرد و یا درجه بندی را تغییر داد؟
امیراحمدیان: یکی از شاه رگهای بخش اقتصاد شاه راهها و بحث ترانزیت است. ترانزیت در واقع ارتقای جایگاه جغرافیایی یک کشور به جایگاه ژئوپلیتیکی و میزان بهره وری از سرزمین است. معضل دیگری که ما در داخل با آن مواجه هستیم این است که منافع ملی را تعریف نکرده ایم و در این راستا جایگاه امنیت ملی نیز مشخص نیست. امنیت ملی باید منافع ملی را حفظ کند؛ چون ما تعریفی را ارائه نکردیم هر بهانهای را به امنیت ملی ربط میدهیم.
ما با بزرگترین و ابرقدرتترین کشور دنیا ستیز داریم، نباید در داخل برخی جریانهای کم تعداد و بی ارزش را بهانه کنیم که می خواسته اند امنیت ملی کشور ما را به خطر بیندازد. با این نگرش حتی برای ملت ایران نیز شک به وجود میآید. ما نباید امنیت ملی را تا این حد کوچک بشماریم. در این راستا نگاههای بیرونی را نیز باید در نظر داشته باشیم؛ وقتی که ما به اقدامات دشمن اذعان میکنیم آنها هم ایران را دست کم میگیرند و میگویند که حتی تظاهرات کوچک هم میتواند کشورشان را تحت تأثیر قرار دهد. ایران قدرت بزرگ منطقه خود است و نیروهای مسلح قدرتمند و سرزمین پهناور و ملتی بزرگ با ساختار مناسب جمعیتی دارد. ایران همه مؤلفههای قدرت را داراست.
ایجاد پیوندها با کشورهای مختلف میتواند برای ما در حوزههای متنوع کارساز باشد. در حال حاضر جهان عصر ارتباطات است، اگر هواپیمایی از اروپا و از طریق آسمان ایران به سمت شرق آسیا برود حدود ۱۵ یا ۱۶ هزار دلار صرفه جویی در سوخت صورت میگیرد و در ضمن هوا هم کمتر آلوده میشود، آن کشور میتواند درصدی را به خاطر صرفه جویی به ایران بدهد؛ در صورتی که ایران هم فضا و هم کریدوری را ایجاد کند تا عبور و مرورها از آن طریق انجام شود.
ایران برای ارتقای جایگاه جغرافیایی به جایگاه ژئوپلیتیکی، نیازمند برنامه ریزی و سیاستگذاریهای قوی است. در این بین بازنگری در بنادر، گمرک، بازرسیهای قوی در قاچاق کالا، ارز، مواد مخدر و همچنین ایجاد پنجره واحد از اهمیت بالایی برخوردار است. کشور افغانستان که میتوانست از ظرفیتهای خاک ایران استفاده کند، کریدور لاجورد را ایجاد میکند که از سمت شمال به سمت ترکمنستان و باکو میرود. حتی پاکستان هم میتوانست به جای راههای آبی از ظرفیتهای ایران استفاده کند.
از طرف دیگر روسها هم در کار ایران مانع ایجاد میکنند؛ پروژه خط لولهای که قرار بود ایران از ارمنستان به گرجستان ببرد توسط روسیه مسدود شد و در این بین تمام ساختار خط لوله ارمنستان را خریدند. روسها حتی در زمینه خط آهنی که از رشت قرار است به آستارا وصل شود کار شکنی میکنند و با افتتاح آن مخالف هستند. چرا که ممکن است گرجستان نیز از این خط آهن استفاده کند. ما کمی باید جرأت به خرج دهیم و مخالفتهای روسیه را جدی نگیریم چرا که این کشور قادر نیست اقدامی علیه ایران بکند، همچنین نیازمند وحدت بیشتر، میهن پرستی و ارتقای ناسیونالیسم مثبتی در کشور هستیم تا وحدت ملی ایجاد کنیم، مردم ما در این شرایط دچار تفرقه شده اند و ایران باید به جای جنبههای سلبی از جنبههای ایجابی استفاده کند. کشور وسیع ما دارای ظرفیتهای بسیار عظیم است و زمانی میتواند موفق باشد که از فرصتهای ایجاد شده نهایت استفاده را ببرد.
اطهری: تکلیف ما باید در چند مورد مشخص شود و آن موقع است که میتوانیم بگوییم که اولویت چیست. سپس باید درک کنیم که در چه شرایطی هستیم تا اولویتهای مهم را تشخیص دهیم. باید ارزیابی کنیم که از لحاظ سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی در چه جایگاهی هستیم. در این راستا ایران باید تکلیف خود را با نظام بین الملل مشخص کند. چرا که تکلیف ما با مراکز ثقل نظام بین الملل معلوم نیست. عدهای معتقدند که ایران در چهار دهه گذشته تمام راههای ممکن را رفته است و آمریکاییها هم میگویند این راه جواب نمیدهد و ایران باید تکلیف خود را با نظام بین الملل مشخص کند.
حالا ساختار ایرانی که از آن سخن میگوئیم میتواند ایران شهری باشد، یا بر مبنای اسلام سیاسی و یا ایران ایدئولوژیک، یا ایرانی با مفهوم دولت ملت و یا غیره باشد. تمام دغدغه آمریکا این است که ایران با ساختاری دولت و مردم محور با نظام بین الملل کار کند. ما در گذشته بر این باور بودیم که در تئوری روابط بین الملل دنیا چند قطبی است، ولی در حال حاضر متوجه شدیم که وقتی یک کشور تحریمهای ثانویه را علیه ما اعمال میکند حتی متحدین ما و کشورهایی که در زیرسیستم فرهنگی و تمدنی جای دارند از ایران حمایت نمیکنند.
حتی عراقی که ایران در راستای مبارزه با تروریسم برایش خونها داده است ارتباط دلاری اش را با کشورمان قطع میکند. حتی کشورهای دیگر نیز در اثر رفتار تک قطبی آمریکا رفتارشان را با ما عوض کرده اند. همچنین باید تصمیم بگیریم که رفتارمان در منطقه به چه شکل باشد و در کدام زیرسیستم قرار میگیرد. برای درک بیشتر باید جایگاه خودمان را از لحاظ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار دهیم.
در این راستا حکومتی باید در ایران باشد تا بتواند نماینده خوبی برای تأمین منافع ملی کشور باشد. بنده باور دارم که یک دولت وحدت ملی میتواند این کار بزرگ را انجام دهد. در همین حال ائتلافی از مجتمعهای نظامی- صنعتی، ائتلافی از نمایندگان جامعه مدنی قدرتمند و همچنین تمام نیروهای سیاسی دارای پایگاه اجتماعی باید اداره کشور را بر عهده گیرند. معتقدم که ایجاد اینگونه از سیستم میتواند به نظام سیاسی ایران کمک کند؛ با رویهای که طی آن ساختارهای سیاسی، اقتصادی و غیره اصلاح شود.
برای ایجاد زیرسیستمها، اولویت بندی و ارائه برنامه ایران باید چه مواردی را در دستور کار خود قرار دهد که منافع کشور نیز تأمین شود؟
امیراحمدیان: ما همواره در طول تاریخ آنچه که برای ما مطلوب بوده است را دنبال نکرده ایم و این باعث شد تا هر مهاجمی به کشورمان حمله کند؛ در حال حاضر نیز به جای در نظر گرفتن منافع ملی کشور، هر کسی منافع خود را در نظر میگیرد. این موارد سبب میشود تا وحدت بین همه دستگاهها و ارگانها از بین برود. به همین دلیل است که همواره بر ضرورت ایجاد وحدت در کشور تاکید میکنم. در دورهای که آلمان به شوروی حمله کرد، اقوام از هم جدا شده بودند و آلمان بر این باور بود که شوروی ساقط میشود، بعد آلمانها متوجه اشتباهشان شدند چرا که شوروی اقوام جدا شده را با استفاده از ناسیونالیسم ملی بار دیگر کنار هم گذاشت و وحدت ملی در برابر تهاجم دشمن ایجاد و از آن برای پیروزی بر دشمن بهره گرفت. ادبیات ملی اقوامی اتحاد شوروی تقویت شد که در دوره جنگ جهانی دوم بین اقوام وحدت ایجاد کرد که در نوع خود بی نظیر بود. جالب بود که آن ادبیات به سمت ایران نیز آمد. در نهایت وقتی که ما از هم جدا هستیم، تنها یک نوع ایرانپرستی میتواند ما را در کنار هم قرار دهد.
اطهری: همانطور که درباره ترکیه مثال زدم ما با تئوری سه فرهنگ سر و کار داریم. که شامل فرهنگ اسلامی، ایرانی و غربی است. ما زمانی بازنده هستیم که سعی کنیم یک مورد را بر دیگری برتری دهیم. در صورت نادیده گرفتن یک مورد تعادل بهم خواهد خورد. آقای امیراحمدیان نکته مهمی را درباره روسیه عنوان کردند. وقتی که من به عنوان یک کارشناس به تجربه ترکیه نگاه میکنم و روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه را در نظر میگیرم کار بزرگ آنها را می بی نم که متأسفانه ما در ایران نتوانسته ایم آن را پیاده کنیم. حزب حاکم فعلی متشکل از مسلمانان سکولار است و آنها همچنین خود را مسلمانان محافظه کار میدانند.
به هر روی راهبردی که آنها در نظر گرفتند و ما بدان بی توجه بودیم این است که گفتند ما هم با آمریکا، هم منطقه، هم با زیر سیستم اسلامی، زیر سیستم ایرانی، زیر سیستم عربی و هم با روسیه کار میکنیم. ترکیه همچنین وعده داد تا مراودات تجاری با روسیه را به ۱۰۰ میلیارد دلار برساند. هدفم از بیان کردن این موضوع مقایسه حزب عدالت و توسعه با دولت قبلی بوده است. در دوره قبل از اردوغان سطح روابط آنکارا و مسکو در کجا بود؟ نگاه ما در ایران به روسیه به شکل نگاه جنگ سردی است اما ترکیه این نگاه بر مبنای جنگ سرد را پشت سر گذاشت و نگاهی ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی را سرلوحه قرار داد. معتقدم که ایران نباید از دریچه روسیه به آسیای میانه و قفقاز نگاه کند.
روابط ترکیه و نخجوان را در نظر بگیرید که با هم مانور نظامی برگزار میکنند و حتی نیروی هوایی ترکیه در باکو هواپیما مستقر کرده است. یکی از بزرگترین تواناییهای ترکیه این است که هم میتواند با غرب کار کند و هم با روسیه. این بدان معنا نیست که ایران نباید با روسیه کار کند ما حتی میتوانیم بزرگترین نیرو برای مدیریت روسیه باشیم. ترکیه به این دلیل موفق است که کشور را سیاسی و امنیتی تعریف نکرده بلکه اقتصادی تعریف کرده و همواره امتیازات بزرگی از این اقدام کسب کرده است و بخش خصوصی در این کشور سکان اقتصاد را در دست دارد.
آنچه که تاکنون ایران را نگه داشته است زیر سیستمهای ایرانی و تمدنی است. اگر تحریمهای آمریکا علیه هر حکومت دیگری وضع میشد آن حکومت سرنگون میشد. پس این نشان میدهد ما از ظرفیتهایی استفاده کرده ایم. در همین اجلاس مکه شاهد بودیم که رئیس جمهور کرد عراق چگونه علیه سران عرب منطقه سخن گفت و از ایران حمایت کرد. اگر ما بیشترین روابط تجاری را با عراق و دیگر کشورها داریم به خاطر همین زیر سیستم هاست بدین معنا که ایران بزرگ فرهنگی، ایران بزرگ سیاسی را در زمین بازی نگه داشته است. منکر تواناییها و پتانسیلهای داخلی نیستم ولی عامل اصلی و تعیین کننده را زیر سیستمها می دانم.
امیراحمدیان: ما در ایران مقداری از اقتصادمان وابسته به نفت است. همچنین از طرفی در حدود ۱۲۰ میلیون تن محصولات کشاورزی تولید میکنیم به طوری که ۲۰ میلیون هکتار زمین قابل کشت هم در کشور داریم. در حال حاضر نیز گندم زیاد وارد نمیکنیم اما در زمان جنگ در برخی موارد چیزی حدود ۸میلیون تن گندم وارد کرده بودیم. همچنین ما دارای مجتمعهای کشت و صنعت در کنار مجتمعهای صنعتی - نظامی هستیم. همچنین از شبکه راهی و بنادر خوبی برخوردار هستیم. دریای خزر نیز برای ما حیاتی است. در بخش حمل و نقل نیز از امکانات و تجهیزات خوبی برخوردار هستیم. اگر خدایی نکرده زمانی در کشور بسته شود ما تا ۳۰ سال آینده میتوانیم از همین وسایل و امکانات استفاده کنیم. کشور کوبا همچنان از وسایل نقلیه دهه ۵۰ میلادی استفاده میکند.
بنابراین بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای اقتصادی و پتانسیلهای موجود، کشور ما مانند عراق از بین نخواهد رفت. بنابراین ترس از آمریکا نباید داشته باشیم و در این راستا اظهارات مقامهای ایرانی مبنی بر اینکه آمریکا قادر نیست ملت ایران را به زانو در بیاورد درست است. ممکن است تحت فشار قرار بگیریم و صادرات نفتمان کم شود ولی تسلیم نخواهیم شد. آقای رئیس جمهور فرموده اند که حدود ۸۰ درصد از درآمدهای نفتی مربوط به دستمزدها است. ما این دستمزد را میتوانیم در قالب اقتصاد خودمان تأمین کنیم. برنامه آمایش سرزمین میتواند گره گشای مشکلات کشورمان باشد. مؤسسات و دانشگاههایی که کار تحقیقاتی میکنند میتوانند در زمان بحران چاره اندیشی کنند؛ ما از تمام لایههای اطلاعاتی برخوردار هستیم و تنها چیزی که موجود نیست همان ترکیب لازم یعنی برنامه آمایش سرزمین است.
اگر ما بتوانیم موارد ضروری را به دانشگاهیان، دولتمردان و غیره منتقل کنیم و با فکر و برنامه هدفی را مشخص کنیم موفق خواهیم بود. برای مثال درسند چشم انداز ۲۰ سالهای که در سال ۱۳۸۴ نوشته شد قرار بود در ۲۰ سال بعد یعنی سال ۱۴۰۴ در پنج موضوع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظامی در منطقه خود مقام اول باشیم. رسیدن به این نقطه را با رشد سالانه ۸ درصد در سال تعریف کردیم که به آن نرسدیم و چه بسا به رشد منفی هم رسیدیم.
بنابراین باید جلوی این برنامه گرفته شود چرا که جلوی ضرر را از هر جا که بگیریم سبب منفعت میشود. برای مثال فردی را در نظر بگیرید که میخواهد برای خرید به فروشگاه برود و لیست خریدی ندارد و به صورت اتفاقی هر آنچه را که دید می خرد. این دید در دولت هم شکل گرفته و همه چیز بدون برنامه پیش میرود. بنابراین کشور ما از نظم و برنامه خاصی برخوردار نیست.
اطهری: برای مواردی که آقای امیراحمدیان بدان اشاره کردند باید اجماع نظر ارکان قدرت در کشور وجود داشته باشد. در بین مجتمعهای نظامی-صنعتی و مجتمعهای اقتصادی و تجاری و همچنین تمام نهادهای قدرت باید توانایی اتفاق نظر برای تبدیل ژئوپلتیک ایران به قدرت وجود داشته باشد. وقتی ترکیه عمق استراتژیک را در نظر گرفت تبدیل به شانزدهمین اقتصاد جهان و ششمین اقتصاد اروپا شد. برنامه آمایش سرزمینی که ترکیه و حزب عدالت و توسعه در سرلوحه کارش قرار داد ما در ایران انجام ندادیم. در همان برنامه چشم انداز ۱۴۰۴ بر تعامل با نظام بین الملل تاکیده شده بود و ما نباید برعکس عمل کنیم و مقابله با دنیا را در برنامه خود بگنجانیم.
بزرگترین الگو برای ایران میتواند شوروی باشد تا آن اشتباهات را تکرار نکند. ایران از لحاظ امنیتی، نظامی، اطلاعاتی روی پنج زیر سیستم قرار دارد اما این چیزی بود که امپراطوری شوروی نیز از آن برخوردار بود. یک حکومت وحدت ملی را در نظر بگیرید که منافع ملی تعریف شده دارد و میتواند توازن اقتصادی ایجاد کند؛ اگر این حکومت آمایش سرزمینی را در نظر نگیرد و همچنین از قدرت اقتصادی، دیپلماسی و سیاست خارجی برخوردار نباشد به سرنوشت شوروی دچار خواهد شد. بحث من این است که ارکان اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و همینطور حکومت وحدت ملی باید در نظر گرفته شود و همه این ارکان در گرو آمایش سرزمینی است. اولویت ما در کشور توسعه دمکراسی و اصلاحات ساختاری و تقویت اقتصاد ملی است.
باز هم ترکیه را مثال می زنم چرا که در موارد بسیاری همکاریهای مختلفی دارند چرا که دارای عمق استراتژیک هستند. برای مثال آنها در قبال سوریه، اروپا، آسیای میانه و قفقاز، تاجیکستان، ناتو، آمریکا و F۳۵ و همچنین روابط با روسیه چه کارهایی انجام میدهند؟ چیزی که آنها در آن توانایی دارند میزان سنجش اولویت هاست. آنها هم با روسیه و هم آمریکا مراودات گستردهای در طیفهای مختلف دارند دلیل آنهم این است که ایدئولوژیک به موضوع نگاه نمیکنند و پراگماتیستی به قضایا مینگرند. افرادی که در تیم ترامپ کار میکنند برنامهای مشابه مانند شوروی را برای فروپاشی ایران در نظر گرفته اند. تئوری آنها هم این است که چطور میتوان حکومتی را بدون شلیک یک گلوله ساقط کرد. آنها اگر در این روش هم موفق نشوند الگوی عراق را پیاده خواهند کرد. اینها تجربیاتی است که ما باید از آن درس بگیریم.
امیراحمدیان: به عنوان نکته آخر و جمع بندی عرض کنم که تولید ناخالص داخلی آمریکا ۲۰ هزار میلیارد دلار است، این در حالی است که رقم روسیه در سال ۲۰۱۴ به میزان ۲۰۰۰ میلیارد دلار بود. بعد از تحریمهای آمریکا علیه روسیه و پس از اشغال شبه جزیره کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ در سال ۲۰۱۸ تولید ناخالص داخلی روسیه به ۱۴۰۰ میلیارد دلار رسیده است. در بحث بودجه نظامی نیز روسیه سعی دارد تا بودجه نظامی خود را افزایش دهد که در حال حاضر چیزی حدود ۷۰ یا ۸۰ میلیارد دلار است، این درحالی است که بودجه نظامی آمریکا ۸۰۰ میلیارد دلار است. وقتی که روسیه در صدد افزایش بودجه باشد به بخشهای توسعهای فشار وارد میشود چرا که مجبور است میزان بودجه خود را از قسمتهای دیگر تأمین کند و بدین شکل اقتصاد در تنگنا و فشار قرار خواهد گرفت. در بحث اقتصاد سیاسی مبحثی وجود دارد که میگوید یک کامیون باری خریداری شده وقتی به بخش نظامی میرود هزینه ایجاد میکند، اما وقتی همین کامیون به بخش کشاورزی میرود سرمایه گذاری ایجاد میشود، چرا که ارزش افزوده ایجاد میکند. ایران در حال جابجا کردن هزینهها و بهینه سازی بودجه است.
ایران با ملاحظه همه جانبه حوزه تمدنی و حوزه جغرافیایی خود، نه میتواند متحد استراتژیک داشته باشد و نه متحد ایدئولوژیک. به عنوان نکته پایانی عرض کنم که ایران با توجه به تواناییهایی که در خود دارد و استعدادهای بی شمار و ارزشمندی که در نیروی انسانی و ثروتهای علمی و طبیعی و سرزمینی که دارد، باید خود را به یک منطقه ژئوپلتیک مستقل تبدیل کند ولی متأسفانه تا کنون از آن کمتر استفاده کرده است. ما میتوانیم.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۸۰۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس فدراسیون والیبال: موفقیت با ایران برای پائز مهم است/ منافع ملی بالاتر از منافع شخصی است
سید میلاد تقوی در مورد عدم حضور سید محمد موسوی و امیر غفور در تیم ملی والیبال گفت: کسانی که به دلیل آسیب دیدگی و یا به دلیل فنی و یا به هر دلیل دیگری از تیم ملی کنار گذاشته شده یا انصراف دادهاند، همگی با غیرت بوده و تمام نگاهها اینگونه است که منافع ملی را بالاتر از منافع شخصی میدانند.
«سید میلاد تقوی» رئیس فدراسیون والیبال ایران در حاشیه سفر یک روزه خود به استان یزد در گفتوگو با ایسنا در خصوص میزبانی این استان از مسابقات قهرمانی جام باشگاه های آسیا ۲۰۲۴ گفت: استان یزد در طول چند سال گذشته جزء استانهایی بوده که نشان داده برای پیشرفت والیبال در این استان اتحاد و همدلی مثال زدنی وجود دارد.
وی افزود: از چند وقت پیش مذاکراتی در خصوص میزبانی جام باشگاههای آسیا در ایران مطرح شد و در نهایت با پیشنهاد باشگاه شهداب و استقبال مدیران ارشد استان یزد، قرار بر این شد که طی سفری به این استان جلسهای را بابت این موضوع با استاندار یزد داشته باشیم.
رئیس فدراسیون والیبال ادامه داد: حضور بخشهای خصوصی بهویژه مجموعه شهداب و با توجه به حمایت استاندار و مدیرکل ورزش و جوانان یزد موجب این شد، تا میزبانی از این رویداد تاریخی به استان یزد واگذار شود. با توجه به توافقات صورت گرفته شهریور ماه سال ۱۴۰۳ در شهر یزد میزبان مسابقات جام باشگاه های آسیا ۲۰۲۴ خواهیم بود.
او همچنین در خصوص انصراف «سید محمد موسوی و امیر غفور» از تیم ملی گفت: عرصه امروز والیبال عرصه فنی است؛ فارغ از نامها، کسانی که به دلیل آسیب دیدگی و یا به دلیل فنی و یا به هر دلیل دیگری از تیم ملی کنار گذاشته یا انصراف دادهاند، همگی با غیرت بوده و هستند و قطعاً تمام نگاهها اینگونه است که منافع ملی را بالاتر از منافع شخصی میدانند.
وی افزود: هر فردی اگر فرصت داشته باشد که در تیم ملی به مردم خدمت کند، حتماً این کار را میکند و اگر کسی غیر از این فکر کند و منافع شخصی خود را از منافع ملی و خوشحالی مردم ایران بالاتر ببیند قطعا اشتباه میکند.
رئیس فدراسیون والیبال ایران ادامه داد: این ورزش و این قهرمانها متعلق به مردم هستند؛ به خوبی میدانیم که ورزش بدون هوادار عملاً دیده نخواهد شد و این خدمتی است که ما موظف به آنیم تا برای افتخار آفرینی تیم ملی و بر افراشته شدن پرچم کشور عزیزمان تمام تلاش خود را به کار گیریم و مطمئن هستم که دیدگاه تمام مجموعه تیم ملی نیز همین خواهد بود.
تقوی در پاسخ به این سوال که انتظار فدراسیون والیبال از «پائز» سرمربی تیم ملی در لیگ ملتها چیست، گفت: آقای پائز انسان بسیار با انگیزهای است؛ همه میدانند که او آدم کمتجربهای نیست؛ و قطعاً این طور به نظر میرسد که افتخار آفرینی در این رویداد برای آینده کاری خود ایشان نیز از اهمیت خاصی بر خوردار است.
وی افزود: در چند روز گذشته ارتباط نزدیکی با آقای پائز داشتم و متوجه این موضوع شدم تنها هدف ایشان رسیدن به المپیک است و قطعا فدراسیون با تمام توان از ایشان و مجموعه تیم ملی در راه کسب سهمیه المپیک حمایت خواهد کرد.
رئیس فدراسیون والیبال ادامه داد: به این موضوع بسیار امیدوارم که بازیکنان و مجموعه تیم بهترین عملکرد خود را در لیگ ملتها به نمایش خواهند گذاشت و قطعا با توجه به انگیزه و پتانسیلی که در تیم وجود دارد کسب سهمیه المپیک دور از انتظار نیست.
تقوی در پایان گفت: کسب سهمیه المپیک قطعا موجب خوشحالی مردم خواهد شد؛ اما امروز مردم والیبال را به درستی درک میکنند و متوجه این موضوع میشوند که والیبال چگونه بازی میشود و چرا این باختها و یا پیروزیها صورت میگیرد و در پایان امیدوارم که مردم از عملکرد تیم ملی راضی باشند.
ادامه دارد...