Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-26@00:08:26 GMT

چالش‌های ترجمه در غیاب کپی رایت

تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۸۵۹۸۲

چالش‌های ترجمه در غیاب کپی رایت

چاپ و نشر کتاب‌های پرفروش بین‌المللی در کشور ما همیشه با چالش‌ها و اما و اگرهای بسیاری همراه بوده و بخش عمده‌ای از این اما و اگرها به بحث عدم عضویت ایران در کنوانسیون جهانی حق نشر برمی‌گردد. محسن بوالحسنی خبرنگار

وجه مصداقی این ماجرا، از ترجمه آثاری منشأ می‌گیرد که در ایران چاپ و منتشر می‌شوند و نه نویسنده و نه ناشر بین‌المللی آن هیچ حقی در قبال اثری که از آنها در کشور ما ترجمه می‌شود ندارند و از طرفی دیگر، میدان نشر و ناشران ایرانی هم اصولاً به میدانی برای مسابقه تبدیل می‌شود و هر کس گوی سبقت را زودتر به‌دست بیاورد خود را به‌عنوان اولین ناشر معرفی می‌کند و قدر و منزلتی برای خود قائل می‌شود که تقریباً هیچ وجه حرفه‌ای ندارد جز بازار گرمی برای فروش.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


مجموعه کتاب‌های هری‌پاتر از آن دست کتاب‌هایی بود که ناشران برای چاپ آنها و پیوستن به بازار کتاب‌های پرفروش صف می‌کشیدند و خود را ناشر رسمی این کتاب‌ها معرفی می‌کردند. از این نمونه‌ها کم نیستند. همه این تعددها و تکثرها کار را به‌جایی رساند که از یک کتاب چندین ترجمه مختلف در بازار وجود داشت و دارد و وقتی اهل فن کمی ذره‌بین روی این ترجمه‌ها گذاشتند، مشخص شد که بسیاری از آنها یا به‌صورت ماشینی و گروهی ترجمه شده‌اند یا از یک کتاب ترجمه به‌عنوان نسخه اساس الگو گرفته‌اند. نمونه نه‌چندان دور آن، ترجمه «ملت عشق» الیف شافاک است. ارسلان فصیحی که ترجمه آثار اورهان پاموک را هم انجام می‌دهد و مترجم مورد وثوق این نویسنده ترک‌ هم هست درباره ترجمه‌های رنگارنگ و بسیاری که از این کتاب منتشر می‌شود صراحتاً این موضوع را پیش کشید که «شافاک کتابی به‌نام ملت عشق ندارد و این اسم را من روی کتاب گذاشته‌ام و چطور ممکن است بقیه مترجمان نیز اسم کتاب را ملت عشق بگذارند.» این وضعیت و شرایط مواجهه ناشران ما با کتاب، به‌عنوان یک کالای فرهنگی است. کتاب «رمز داوینچی» دن براون هم دقیقاً با همین وضعیت روبه‌رو شد و آوردن لیستی از این نمونه کتاب‌ها، سیاهه‌ای است طول و دراز که تقریباً همه آنها بنا به آرزوی تیراژهای چند ده‌هزارتایی چاپ شده‌اند و مابه‌ازاهای فرهنگی از قبیل اصالت ترجمه و مسائلی از این دست آنچنان برای ناشرانشان مهم نبوده و نیست.
در این میان برخی از ناشران، با آنکه می‌دانند لزومی برای گرفتن اجازه از نویسنده اثر و ناشر بین‌المللی وجود ندارد اما این راه را می‌روند و پای مذاکره و گفت‌و‌گو با آنها می‌نشینند تا هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ بالابردن سطح کیفی کار، اصول حرفه‌ای را رعایت کرده باشند. نویسنده‌ها و ناشران آن‌طرف مرزی هم اصولاً کم پیش‌آمده‌ که بعد از کمی تحقیق درباره ناشر ایرانی، دست رد و مخالفت با ترجمه آثارشان در ایران به سینه ناشر زده باشند. از این نویسنده‌ها و ناشران نام‌های معدود و محدودی وجود دارد که مخاطبان حرفه‌ای کتاب با آنها آشنایی کامل دارند. اسدالله امرایی یکی از این مترجمان است که همین یکی دو روز پیش، دستخط نویسنده کتابی را آبتین گلکار ترجمه کرده منتشر کرد و کنارش نوشت: «از مزایای رعایت کپی‌رایت این است که نویسنده کتاب هم پابه‌پای مترجم در تبلیغ کتاب می‌کوشد. بگذریم البته برخی ناشرنماها که حقوق‌ نویسنده و مترجم هموطن خودشان را مراعات نمی‌کنند.» این‌رفتارها، علاوه بر آنچه امرایی در متن کوتاهش اشاره می‌کند، حتماً مزایای دیگری هم به‌دنبال دارد که می‌توان مهم‌ترین آن را احترام به مخاطب دانست وقتی با این دوستی و مراوده، می‌تواند مطمئن باشد که ترجمه کتاب حداقل ترجمه‌ای است مورد تأیید نویسنده.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۸۵۹۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر

عصر ایران؛ مریم طرزی - امروز 23 آوریل روز جهانی کتاب است. به این بهانه برای دوستداران کتاب و علاقه مندان به حوزه های ادبیات، فلسفه و نقد ادبی که می خواهند کتاب هایی خوب با ترجمه هایی خوب بخوانند پنج عنوان کتاب را معرفی می شود.   درآمدی بر فلسفه و ادبیات نوشته اوله مارتین اسکیلئوس ترجمه محمد نبوی   پیشنهادی ویژه به علاقمندان دو حوزه فلسفه و ادبیات "درآمدی بر فلسفه و ادبیات» بررسی روشن و فشرده‌ای است در باب روش بررسی فلسفی مسائلِ مهمِ ناظر بر سرشت و ارزش ادبیات، تعریف ادبیات، جایگاه مؤلف، نیت مؤلف، رابطه‌ی فرم آثار فلسفی و رابطه‌ی آن با محتوا، و مسائل مربوط به خوانش و تفسیر آثار ادبی و منابع اقتدار آن.   نویسنده نشان می‌دهد که چگونه فلسفه و ادبیات در رابطه‌ای دوسویه، آن‌هم نه در مقام دو حوزه‌ی مجزا بلکه چونان حوزه‌هایی درهم‌تنیده، یکدیگر را بارور می‌کنند، چگونه فرم‌های ادبی محملی برای شرح و بسط مسائل فلسفی قرار می‌گیرند، و چگونه فرم‌های فلسفی گوناگون از ابزارهای نوعاً ادبی بهره می‌گیرند تا خوانندگان را اقناع کنند. و از خلال این مباحث این پرسش را مطرح می‌کند که اساساً تمایز میان فلسفه و ادبیات چقدر موجه یا سودمند است   در مقاله‌ی افزوده به آغاز کتاب نیز علاوه بر مرورِ کلی مباحث این حوزه از دید دو تن از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان، از چیزی سخن می‌رود که کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد: لذت ادبیات.    سرگذشت رباعیات: درنگی بر رباعیات خیام ترجمه‌ٔ ادوارد فیتزجرالد مجموعه‌ مقالاتی از نویسندگانِ مختلف دربارهٔ جایگاه رباعیات خیام در ادبیات انگلیسی ترجمه و تدوینِ مصطفی حسینی   «رباعیّات» عمر خیام (۱۸۵۹) ترجمه‌ی ادوارد فیتزجرالد احتمالاً محبوب‌ترین کتاب شعری است که تاکنون به زبان انگلیسی منتشر شده است. اشعاری در باب تردید و تشکیک مذهبی سروده‌ی منجم‌ـ‌شاعر کلاسیک پارسی که با سنت‌های روزگارش عمیقاً سر ناسازگاری داشت.   ترجمه‌ی فیتزجرالد در همان سال انتشارِ «در باب منشاء انواع» چارلز داروین به روشنای نشر رسید، و این دو کتاب در کنار هم فضای فکری بریتانیای اواخر عصر ویکتوریا را آینگی می‌کنند. از آن پس، بخش اعظم این اثر، در سنجش با حجم اندک‌اش، بیش از هر اثر دیگری ازجمله کتاب مقدس و آثار شکسپیر وارد زبان رایج روز شده است.   فیتزجرالد می‌پنداشت که در شعر خیام رفیقی شفیق یافته است، و رباعیاتِ او انگلیسیِ دوره‌ی پیشارافائلی را با پارسی به‌درستی و به‌طرز باشکوهی تلفیق می‌کند. این منظومه ترجمانِ روزی، از بام تا شام، در زندگی فرد متفننِ شکاک پرشوری است به نظمی تلخ‌ـ‌شیرین، و آکنده از آرزو، تحسّر، و دانشی که «انگشت نگارنده می‌نویسد و چون نوشت حرکت کرده پیش می‌رود و تو با همه‌ی تقدس و زیرکیِ خویش نمی‌توانی آن را افسون کنی که حتا نیم‌سطر را حذف کند و همه‌ی اشک‌های تو نیز یک کلمه از آن را فرو نخواهد شست». دیک دیویس     مرا به صندلی الکتریکی بسپار مجموعه داستان های کوتاه آمریکایی گردآوری و ترجمه محمد حیاتی   داستان‌های این مجموعه، مدرن و پست‌مدرن، ایده‌ی «رویای آمریکایی» را نقد می‌کنند و به ریشخند می‌گیرند.   رویایی که بعد از رکود بزرگ، مک‌کارتی، ویتنام، اردوکشی نظامی به عراق و افغانستان، ظهور بوش و ترامپ، هر بار به شکلی فرومی‌ریخت و وارونه می‌شد. ویرانی رویای آمریکای را در درام، داستان کوتاه و رمان مدرن و پست‌مدرن آمریکا به‌وضوح می‌توان دید. شعار و الگویی سیاسی/فرهنگی که دم از آزادی و رفاه و یکپارچگی می‌زند هر آینه با رخدادهایی چون قتل کندی، ریگانیسم و برج‌های دوقلو از هم می‌پاشد و با نوعی زیباشناسی منفی و ضداستعلایی در ادبیات منعکس می‌شود. فروپاشی بنیان‌های خانواده، فراگیر شدن افسردگی و بیماری‌های روانی، مسائل سرخپوستان و سیاهان، مسئله‌ی اعدام و موضوعات دیگر همه در این ادبیات متجلی می‌شوند.   داستان‌هایی از الوین بروکس وایت، مکینلی کنتور، جروم وایدمن، برنارد مالامود، جان بارت، وودی اَلن، کلاید اجرتون، تیم اُبراین، لین تیلمن، آیوی گودمن، جُرج ساندرز، الیسِن برنِت، دیوید فاستر والاس، شرمن الکسی، جاناتان نولان را در این مجموعه خواهید خواند       نشانه‌های روشنفکران ادوارد سعید ترجمه‌ی محمد افتخاری   پیشنهادی برای علاقمندان به آرا وتفکرات ادوارد سعید روشن‌فکر موجودی‌ست تبعیدی، حاشیه‌نشین، ذوق‌ورز و پدیدآورنده‌ی زبانی که می‌کوشد حقیقت را در برابر قدرت بیان کند... موجودی غیرخودی و آدمی که نمی‌تواند هم‌رنگ جماعت باشد  گفتارهای مؤثر و درخشان ادوارد سعید در این کتاب در واقع بازسازی چهره و شخصیت مستقل و سازش‌ناپذیر روشن‌فکران و چگونگی رویارویی آن‌ها در برابر وسوسه‌های قدرت، ثروت، حرفه‌ای‌گری، و تخصصی‌شدن است.   کارکرد نقد تری ایگلتون ترجمه‌ی مریم طرزی   یشنهادی برای علاقمندان به نقد ادبی شاید بهترین توصیف برای انگیزه‌ی نهفته در پس نگارش این کتاب تصورِ آن لحظه‌ای باشد که منتقدی پشت میزش نشسته و می‌خواهد به بررسی مضمون یا نویسنده‌ای بپردازد که ناگهان چند پرسش برآشوبنده گریبان‌اش را می‌گیرد: مقصود از این بررسی چیست؟ مخاطب آن کیست، بر چه کسی می‌خواهد تأثیر بگذارد، و در که نفوذ کند؟ جامعه در کل چه نقش‌هایی برای چنین کنش انتقادی‌ای قائل است؟   منتقد در صورتی می‌تواند بااطمینان بنویسد که خودِ نهادِ نقد امری بی‌مسئله پنداشته شود. وقتی این نهاد به‌جد زیر سؤال باشد، هر کنش انتقادی دشوار و نامطمئن می‌شود. این‌که چنین کنش‌هایی ظاهراً با همان اطمینان مرسوم ادامه دارند، بی‌تردید نشانه‌ی این است که بحرانِ نهادِ نقد یا به‌اندازه‌ی کافی مطرح نشده یا عملاً نشنیده گرفته شده است.   بحث این کتاب آن است که نقد، امروزه، فاقد نقش‌های اجتماعی اساسی خویش است... این‌که همیشه چنین نبوده است، این‌که حتا امروز نیازی نیست چنین باشد، نکته‌ای است که می‌کوشم آن را با طرح تاریخچه‌ای بسیار گزینشی از نهاد نقد در انگلستان، از اوایل قرن هجدهم به بعد، نشان دهم.   کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • مصلای امام خمینی (ره) تحویل ستاد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران شد
  • مصلی امام خمینی (ره) تحویل ستاد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران شد
  • انتشار کتابی متفاوت درباره آلبرکامو
  • انجام مراحل پایانی غرفه‌سازی ناشران در نمایشگاه کتاب
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر
  • کانون پرورش فکری با چندعنوان به نمایشگاه کتاب می‌آید؟
  • بهای اجاره غرفه‌ در نمایشگاه‌کتاب منصفانه یا کاسب‌کارانه؟
  • انتشارات علمی و فرهنگی چگونه از عرش به فرش رسید؟