قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان و چند پرسش
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۹۰۹۱۸
«آقای ابراهیم رئیسی در یک پیام اینستاگرامی خواستار ارتباط دوسویه میان مردم و نخبگان با قوه قضائیه شده و با تأکید بر اینکه «صفحات متعلق به اینجانب در رسانههای اجتماعی، یکی از مسیرهای دریافت نظرات مردم و نخبگان خواهد بود»، خواستهاند مردم نظرات خود را رأسا از این مسیر منتقل کنند.»
به گزارش ایسنا، کامبیز نوروزی - حقوقدان - در ادامه یادداشت خود در روزنامه «شرق» نوشت: بگذریم از اینکه تاکنون نیز مردم، فعالان مدنی، حقوقدانان، اهل سیاست و خیلیهای دیگر اعتنا و توجه بسیاری به دستگاه قضا داشتهاند و روزی نیست که مقاله و یادداشتی در موضوعات مرتبط با دستگاه قضائی در فضای رسانهای کشور منتشر نشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موضوع برای سخن زیاد است؛ از بار سنگین قوه قضائیه برای رسیدگی به پروندههای مختلف حقوقی و کیفری که ناشی از آشفتگی گسترده شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور است و کمبودهای بودجهای این قوه تا نقدهای ماهوی بر کیفیت کار قضا و برخی تبعیضها و پارهای احکام سنگین سؤالبرانگیز مباحث تئوریک قضایی که تاکنون هم هرچه بیشتر گفته شده کمتر اثر داشته است.
اما نقدا عرض بنده درباره خبری است اندوهبار و تکاندهنده که این روزها مطرح است و پاسخ به آن از نظر قانونی و انسانی و افکار عمومی شاید فوریت داشته باشد؛ علیرضا شیرمحمدعلی، ۲۱ ساله، در زندان فشافویه توسط دو زندانی دیگر به قتل رسید. بنا بر اخبار و گزارشهای منتشرشده، شیرمحمدعلی به جرم اهانت به مقامات، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام به هشت سال زندان محکوم شده بود. او در زندان فشافویه دوران محکومیت خود را سپری میکرد.
زندانیانی که مرتکب قتل شیرمحمدعلی شدهاند، جرائم سنگینی مانند قتل مرتکب شده بودند. جرائم ارتکابی مرحوم شیرمحمدعلی، از نوع جرائمی است که اغلب حقوقدانان آنها را در زمره جرائم سیاسی قرار میدهند. اما حتی اگر این جرائم را سیاسی هم ندانیم، ماهیت این جرائم چنان است که جرائمی خشونتبار تلقی نمیشوند و از نظر جرمشناسی مرتکبان آنها را نمیتوان در دسته تبهکاران و مجرمان خطرناک قرار داد. تقریباً در تمام موارد، این اتهامات متوجه کسانی میشود که انسانهایی اجتماعی و بهنجارند و معمولاً با انگیزههایی شرافتمندانه ممکن است مرتکب چنین جرائمی شوند.
سادهترین اصول اداره زندانها، که بیشک مسئولان محترم قوه قضائیه و سازمان زندانها بهخوبی از آن آگاهاند، این است که در محیط زندان باید این نوع زندانیان از زندانیانی که مرتکب جرائم خشن و خطرناک شدهاند، تفکیک شوند. این نص صریح آییننامه زندانهاست: «ماده ٨: کلیه محکومان با توجه به نوع و میزان محکومیت، پیشینه کیفری، شخصیت، اخلاق و رفتار بر اساس تصمیم شورای طبقهبندی، حسب مورد در زندانهای بسته یا مراکز حرفه آموزش و اشتغال نگهداری میشوند، مگر آنکه مقام قضائی صادرکننده حکم در رأی صادره محل خاصی را برای نگهداری محکوم تعیین نموده باشد». مسلماً اختیاری که در این ماده به قاضی داده شده است، به این معنا نیست که قاضی میتواند خلاف قاعده اصلی عمل کرده و مثلاً دستور دهد که فرضا زندانی چک بیمحل در کنار زندانیان قتل عمد قرار گیرد.
علاوه بر این زندانبان همانقدر که باید مراقب آن باشد که زندانی در زندان مرتکب تخلف از مقررات زندان نشود، باید مراقب جان و سلامت جسمی و روانی زندانی و مهمتر از آن بهبود و تربیت شخصیتی و تربیتی او هم باشد. مجازات زندانی، محرومیت از آزادی تن است. تحمیل رنجهایی علاوه بر محرومیت از آزادی، مغایر با فلسفه و اهداف مجازاتهاست.
گفته میشود زندانی مرحوم علیرضا شیرمحمدعلی پیشازاین از شرایط زندان و عدم امنیت جانی خود شکایت و تقاضای جابهجایی داشته است.
به دلایلی که از آنها بیخبریم، درحالیکه اصل ابتدایی تفکیک زندانیان به حسب نوع جرائم ارتکابی در مورد او رعایت نشده بود، اعتنایی به تقاضای او نمیشود. تا آنکه جسد او بر دست زندان و خانواده میماند. مرگ اندوهبار شیرمحمدعلی در زندان فشافویه در شرایطی اتفاق افتاده است که بعضی گزارشهای غیررسمی حکایت از آن دارد که در سالهای اخیر، محکومانی دیگر با جرائم مشابه جرائم شیرمحمدعلی، در کنار زندانیان خطرناک نگهداری شده و از سوی آنان مورد خشونت قرار گرفتهاند.
اینک پرسش این است که چرا باید زندانیانی جوان، که به دلیل ارتکاب جرائمی غیرخشونتبار که ماهیتی فرهنگی-سیاسی دارند، در شرایط سخت در کنار محکومان خطرناک نگهداری شوند؟ آیا ماده ۸ آییننامه زندانها در مورد شیرمحمدعلی رعایت شده بود یا نه؟ و اگر نه، چرا؟
انگیزه و هدف کسانی که مرتکب قتل شیرمحمدعلی شدهاند، چه بوده است؟ آیا از نظر حقوقی عدم رعایت ماده ۸ آییننامه موجب مسئولیت کیفری یا حقوقی برای کسانی که با تصمیم خود یک زندانی جوان را که فاقد شخصیت تبهکاری است، در کنار محکومان خطرناک قرار میدهند هست یا خیر؟ و ...
پاسخ به این پرسشهای اصلی و پرسشهای فرعی مرتبط با آنها مستلزم تحقیقی بیطرفانه درباره این حادثه دردناک و انتشار گزارش آن است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: علیرضا شیرمحمدعلی کامبیز نوروزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۹۰۹۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما باید مسیر درست جامعه را نشان دهد
احسان حجتی منتقد سینما در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، درباره نحوه پرداخت فیلم های سینمایی به موضوع زندان و زندانی ها گفت: فیلم های مختلفی مثل زندان زنان ساخته شدند که قصه آنها را چند موقعیت در زندان تشکیل می داد یعنی اصل روایت برای داخل زندان نیست؛ قصه هایی هستند که خارج از زندان رخ داده اند اما ادامه آنها به زندان رسیده است.
وی افزود: بسیاری از کارگردان ها با گویش های متفاوت در قصه های حقوقی مشکل دارند؛ آنها نگران استقبال مخاطب هستند اما برخی از فیلم ها نشان داد که می توان با روایت های امیدوارکننده هم مخاطب فیلم های جنایی و معمایی را حفظ کرد.
حجتی با تاکید بر اینکه سینما می تواند در فیلم های حقوقی، جریان زندگی در زندان را نشان دهد، اظهار داشت: متاسفانه در اکثر فیلم ها، نویسنده زندان را پایان خط ترسیم می کند و گویی زندانی ها وارد دنیای ترسناکی می شوند. البته لازم به ذکر است که موضوعاتی مانند قتل یا قصه های معمایی کشش داستانی دارند و باعث جذابیت می شوند اما این همه ماجرا نیست. نقطه مجهول فیلم های امروز سینمای ایران، نپرداختن به اخلاقیات زندان است. باید کمی کارگردان ها خلاقیت صرف کنند تا بتوانند مدل قصه گویی را تغییر دهند.
وی بیان کرد: سینما روایت گر جامعه است اما روایت های فعلی در فیلم ها هم روایت های مستند نیستند؛ سینما درونیات و احوالات جامعه را داخل یک قصه دیگر می ریزد. روایت یک قصه مرسوم نامش سینما نیست؛ سینما باید افق دید ایجاد کند و مسیر را نشان دهد.