شبکه های اجتماعی؛ فرصتی برای تحول در دستگاه قضا
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۰۳۰۸۹
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، با تغییر رئیس قوه قضائیه و آغاز ریاست حجت الاسلام والمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» بر این قوه، سخن از «تغییرات جدی» و «چشمگیر» در این قوه به میان آمد. حال با فراخوان رئیس دستگاه قضا در فضای مجازی، این پرسش پیش میآید که چنین فراخوانهایی تا چه اندازه میتواند بر روند دستگاه قضا تأثیر گذاشته و باعث بهبود عملکرد این سازمان شود؟
یک فراخوان جدید: یک فرصت جدید
در روزهای گذشته، فراخوان رئیس دستگاه قضا در فضای مجازی، مورد توجه شهروندان قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فراخوان در شبکههای اجتماعی همچون «اینستاگرام»، «بله»، «آی گپ»، «گپ»، «سروش» و «ایتا» منتشر شده است که به نظر میرسد از میان این شبکهها، شبکه اجتماعی اینستاگرام، پر طرفدار ترین شبکه در میان شهروندان ایرانی باشد. صفحه حجت الاسلام رئیسی در این شبکه اجتماعی حدود ۶۱۸ هزار دنبال کننده دارد و پس از انتشار این پیام تاکنون، بیش از ۴ هزار نظر در ذیل این پیام توسط کاربران درج شده است.
تصویری از صفحه رسمی حجت الاسلام رییسی در شبکه اجتماعی اینستاگرامبه نظر میرسد رئیس دستگاه قضا، برخلاف بسیاری از سیاستمداران و مقامات دیگر، تاکنون ترجیح داده است از شبکههای اجتماعی پرمخاطب؛ اما رسماً ممنوع همچون توئیتر، دور بماند و به غیر از اینستاگرام، در بقیه موارد، از شبکههای اجتماعی داخلی استفاده کند. شبکههای اجتماعی که تعداد کاربران آنها همچنان بسیار پایینتر از شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام است.
حضور در فضای مجازی، فرصتی برای تغییر رویکرد
در طی سالهای گذشته، دستگاه قضائی کشور، به عنوان متولی اصلی صدور احکام برای مسدود سازی برخی از شبکههای اجتماعی بوده است. رویکرد اصلی این دستگاه آن بوده است که فضای مجازی بایستی پایش و کنترل شود و در صورت عدم مدیریت این فضا، مشکلات و آسیبهای فراوانی در کشور رخ خواهد داد.
در طرف مقابل بسیاری از کارشناسان و متخصصان ارتباطات در مصاحبهها و میزگردهای متعدد بر این نکته تاکید کرده بودند که مسدود سازی شبکههای اجتماعی یک راه حل پایدار برای سالم سازی فضای مجازی نیست و نمیتوان با تکیه بر این روش، انتظار داشت که مشکلات و آسیبهای ناشی از استفاده از فضای مجازی بر طرف گردد.
فراخوان رییس دستگاه قضا در شبکه های اجتماعی، می تواند نشانه ای باشد از تغییر رویکرد این دستگاه نسبت به شبکه های اجتماعی
اما امروز و با وجود اینکه رئیس دستگاه قضائی کشور از شبکههای اجتماعی مجاز و قانونی بهره برده است؛ اما این اقدام میتواند نشانه مثبتی باشد از اینکه دستگاه قضائی کشور، حداقل در کوتاه مدت قصدی برای مسدود سازی شبکههایی همچون اینستاگرام ندارد و شاید امیدی باشد برای تغییر رویکرد دستگاه قضائی کشور در نحوه برخورد و مواجه با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی.
از سوی دیگر حضور رئیس دستگاه قضا در این فضا که البته از مدتها پیش از این و حتی پیش از تصدی ریاست قوه قضائیه آغاز شده بود، میتواند باعث نزدیکی هرچه بیشتر مقامات قضائی کشور به فضای مجازی شود و مدیران این دستگاه با واقعیتهای این فضا آشنا شوند و دریابند که استفاده از این فضا میتواند چه فرصتها و تهدیداتی ایجاد نماید. حضور سید ابراهیم رئیسی میتواند گامی باشد در جهت پیوند مسؤولان قضائی کشور با فضایی که سالها است شهروندان ایرانی از آن استفاده میکنند.
حضور در فضای مجازی، روشی برای سنجش نگرش شهروندان
فضای مجازی در جهان امروز، میتواند فرصتی برای عملی باشد که به آن «سنجش نگرش» میگویند. هرچند «سنجش نگرش» تنها از طریق روشهای علمی دقیق و پیچیده ممکن است؛ اما محققان و متخصصان عرصه ارتباطات، روشها و نرم افزارهایی برای تحلیل و بررسی نگرش شهروندان از طریق فضای مجازی ابداع کردهاند که رئیس دستگاه قضا میتواند از طریق متخصصان با این روشها آشنا گردد.
در این روشها، میتوان با تحلیل آماری محتوای پیامها و همچنین شمارش هشتگ ها و واژگان کلیدی، به نتایج اولیه ای و مقدماتی از نظرات کاربران این فضا نسبت به یک موضوع خاص دست یافت. در عین حال فضای مجازی فرصتی است برای بسیاری از افراد که به هر دلیل امکان طرح نظرات خود از طریق مجراهای رسمی به دستگاه قضائی را ندارند. بدین ترتیب فضای مجازی میتواند نوعی از ارتباط بی واسطه میان رئیس این دستگاه و شهروندان را موجب گردد. ارتباطی که هیچ ابزاری تا به یک مدیر، امکان روبرو شدن با مخاطبان خود را نمیدهد.
در عین حال همین بی واسطه بودن، امکان دارد باعث شود تا اعتراضات به عملکرد یک دستگاه نیز بی پرده و واسطه به یک مدیر منتقل شود. بطور طبیعی و پس از حضور یک مقام مسؤول در فضای مجازی، سیلی از پیامها و نظرات در این فضا و در صفحه شخصی وی منتشر خواهد شد که بطور حتم بسیاری از آنها پیامها و نظرات خوشایند، مؤدبانه یا حمایت کننده نیستند. از همین رو زمانی که یک مسؤول وارد عرصه فضای مجازی میشود، بایستی انتظار داشته باشد که موجی از تلاشها برای انتقاد، اعتراض و یا حتی تخریب نیز در این فضا بپا شود. حضور در فضای مجازی یک مقام مسؤول، به حق نیازمند صبر و بردباری بسیار وی است و یک مسؤول باید بپذیرد که ذات و جنس چنین فضایی، طرح صریح و بی پرده بسیاری از سخنان است. چنین سخنان و پیامهایی، نباید موجب دلسردی آن مقام شود و انتظار آن است که حجت الاسلام رئیسی به حضور و تلاشهای خود در این عرصه ادامه دهد.
فضای مجازی و انتظار تعامل دو جانبه
پس از گسترش بیش از پیش فضای مجازی، مقامات و مسؤولان اغلب کشورهای جهان، صفحهای رسمی در این شبکهها برای خود ایجاد کردهاند و این صفحات اغلب به ارائه یکجانبه اظهارات، پیامها، تصاویر، سخنرانیهای این مقامات میپردازند و مقامات مسؤول اغلب کمتر ممکن است که به پیامها یا نظرات کاربران به صورتی مستقیم پاسخ دهند. تو گویی صفحه فضای مجازی یک مقام مسؤول، چیزی شبیه یک تابلو اعلانات است و به بیان یک سویه نظرات آن مقام اختصاص مییابد.
اما معدود مدیران و مسوولانی بودهاند که نشان دادهاند فعالانه در این فضا مشارکت میکنند. این مدیران گاهی پاسخ برخی پیامها را به صورت مستقیم و در همان صفحه دادهاند و با مشارکت فعال، موجی از همراهی را با خود به همراه آوردهاند، به صورتی که شهروندان احساس کردهاند واقعاً مقام مسؤول مذکور، به نظرات آنان توجه میکند. صفحات فضای مجازی «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه و «محمد جواد آذری جهرمی» وزیر ارتباطات و فناوری ارتباطات، از جمله چنین صفحاتی هستند که حضور بی واسطه گاه و بیگاه این دو، صفحات فضای مجازی آنان را از سایر مسؤولان متفاوت کرده است.
صفحه حجت الاسلام والمسلمین رئیسی نیز همچون بسیاری از مقامات مسؤول، از آن نوع صفحاتی بوده که تاکنون بیشتر به بازنشر تصاویر، اقدامات، اظهارات یا پیامهای وی اختصاص داشته است. حال به نظر میرسد رئیس دستگاه قضا، قصد آن را دارد که به فضای مجازی و صفحه رسمی خود در شبکههای اجتماعی نگاهی متفاوت بیاندازد و با رویکردی متفاوت با آن مواجه شود. هرچند پیش بینی آنچه که رخ خواهد داد، هنوز ممکن نیست؛ اما در صورتی که چنین تغییری رخ دهد، این اقدام میتواند تغییری جدی در نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی برای مقامات مسؤول باشد و باعث شود تا شکل ارتباط دستگاه قضا با شهروندان تغییر نماید. هرچند هنوز برای قضاوت درباره آثار و نتایج چنین اقدامی بسیار زود است؛ اما حجت الاسلام رئیسی راهی را آغاز کرده است که در صورت ادامه، میتواند گامی باشد در جهت پیوند هرچه بیشتر قوه قضائیه و مردم از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۰۳۰۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: پلیس آمریکا طی هفته های اخیر نزدیک به 2200 دانشجو را در جریان اعتراضات دانشجویی هواداران فلسطین در دانشگاه های آمریکا در سراسر این کشور بازداشت کرده است. به گزارش آسوشییتدپرس، نزدیک به 56 حادثه بازداشت در 43 دانشکده یا دانشگاه مختلف آمریکا از 18 آوریل تا کنون رخ داده است. اعتراض های اخیر دانشجویی در ایالات متحده که به سرتاسر جهان گسترش پیدا کرده است بر انتقاد از ادامه جنگ در غزه و وجود رابطه اقتصادی میان دانشگاه ها و رژیم اسرائیل صورت می گیرد. بسیاری از دانشجویان آمریکایی خواهان پایان حمایت آمریکا به خصوص حمایت نظامی از اسرائیل در این جنگ هستند.
با فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور درباره معنای این تظاهرات برای ساختار سیاسی ایالات متحده و چگونگی این تغییر در جامعه این کشور به خصوص نسل جوان گفت و گو کردیم:
براساس آخرین نظرسنجی های انجام گرفته در ایالات متحده، ما شاهد تفاوت نگاه نسل جوان به مسأله فلسطین هستیم. «مؤسسه افکارسنجی PEW، در آخرین نظرسنجی خود در این زمینه که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، اعلام کرده است که جوانان زیر ۳۰ سال در آمریکا با مردم فلسطین همدلی بیشتری دارند. یکسوم افراد در این بازه سنی گفتهاند که با مردم فلسطین احساس همدلی میکنند، درحالیکه ۱۴ درصد خود را همدل با اسرائیلیها معرفی کردهاند. این نسبت در آمریکاییهای مسن برعکس است و ۴۷ درصد خود را همدل با اسرائیل و تنها 9 درصد خود را همدل با فلسطین معرفی میکنند. جوانان آمریکایی نسبت به گذشته احساس مثبتتری نسبت مردم فلسطین دارند. » فکر می کنید این تفاوت دیدگاه نسبت به مسئله فلسطین به خصوص فاصله گرفتن از تبرئه سازی تمام و کمال اسرائیل ریشه در چه تحولاتی دارد؟
به طور کلی نسل جدید یا نسل جوان، یا درباره موضوعات اجتماعی تعصب ندارد و یا این تعصب از نسل های قبل و افراد مسن تر کمتر است. ارقام ذکر شده در نظرسنجی که شما به آن اشاره کردید مهم هستند، اما باید ارقام و نظرسنجی را در بستر جامعه آمریکا و مناسبات اجتماعی هم قرار داد و ابعاد دیگر را هم در نظر داشت.
در انتخابات 2016 که برنی سندرز به عنوان یک سوسیالیست کاندید ریاست جمهوری بود، نظرسنجی ها نشان می دادند که همین جوانان نسبت به واژه «سوسیالیست» آن حساسیت سابق را ندارند و این کلمه برای آنها یک تابو نیست. این در حالی بود که در جامعه آمریکا در 8 و 9 دهه اخیر واژه سوسیالیست یک تابو بوده است.
باید بگویم که مسأله فلسطین با همه مسائل دیگر در آمریکا کاملا فرق دارد. یعنی مسأله اسرائیل و انتقاد از اسرائیل در برابر آن، برای جامعه امریکا یک خط قرمز است. به طور کلی سیستم قدرت در یک جامعه بر آن است تا شهروندی بسازد که با پارادایم غالب همخوانی داشته باشد. آمریکا مانند سایر کشورها نیست و این موضوع برای مناسبات داخلی جامعه آمریکا مهم است که منحصر به فرد و متفاوت است. از نظر سیاست داخلی اختلاف های طبقاتی رو به افزایش هستند، در سیاست خارجی آمریکا در دنیا جایگاه به خصوص دارد و خود را رئیس و صاحب دنیا می داند، با جنگ ها و مداخله های نظامی و سیاست سلطه یک شرایط خاصی ایجاد می شود که این سیاست های ناهنجار، برای شهروند باید به صورت ایدئولوژیک نرمالیزه و توجیه شود.
حالا نکته اصلی این است که دانشجویانی که بین 20 تا 30 سال هستند، جوان هستند، وارد بازار کار نشده اند و سیستم قدرت از نظر فاز زمانی فرصت و زمان کافی نداشته تا از آنها شهروندان مطیع و ایدئولوژیک بسازد. همانطور که نظرسنجی های مورد اشاره شما نشان می دهند نظرات افراد مسن نسبت به مسائل اجتماعی و اسرائیل و فلسطین متفاوت است چرا که بر روی آنها کار شده و نگاه ایدئولوژیک حاکم در آنها بیستر شکل گرفته است. از طرف دیگر، این جنبش دانشجویی، سوالاتی را نسبت به سپهر غالب برای شهروندان مطرح کرده است.
اینجا دو عامل به نظرم تاثیرگذار را جداگانه مطرح می کنم: فکر می کنید مهاجرپذیری ایالات متحده و افزایش حضور مسلمانان در این کشور به خصوص آنهایی که از کودکی در امریکا بزرگ شده و به بخشی از جمعیت رأی دهنده و جریان ساز این کشور تبدیل شده اند چه تاثیری در تفاوت دیدگاه های جوانان و افکار عمومی داشته است؟
در آمریکا مهاجرپذیری از جنوب جهانی و کشورهای مسلمان موثر بوده است. در دهه های گذشته در ازای هر یک سفیدپوست مهاجر آمریکایی، پنچ الی شیش مهاجر از جنوب جهان می آمد. الان حتی این تناسب بیشتر هم شده و ممکن است در ازای هر یک سفیدپوست آمریکایی ده نفر از جنوب جهانی آمده باشند. قطعا ترکیب جمعیتی آمریکا در حال تغییر است و این حقیقت خودش را در این نوع مسائل در سطح جامعه مدنی نشان می دهد. همزمان باید در نظر داشت که همواره یک اقلیت می تواند پارادایم سابق را با قدرتی که در جامعه دارد استمرار ببخشد. در حقیقت این جنبه نژادپرستی سفیدپوستان که پیرامون دونالد ترامپ دیده می شود عکس العملی است به همین تغییر ترکیب جمعیتی آمریکا.
این را هم باید در نظر داشت که این رفتار در نسل دوم مهاجران یکسان نیست و متنوع است و خیلی مواقع برای اینکه از نظر حرفه و کار موفق باشند و رشد کنند کاسه داغ تر از آش هم هستند؛ مانند همین کاندیدای حزب جمهوری خواه خانم «نیکی هیلی» که هندی تبار است و نظرات خیلی راست گرایانه ای دارد. در حقیقت رئیس دانشگاه کلمبیا خانم «شفیق» که عرب تبار است، نیروی پلیس را به داخل دانشگاه دعوت کرد. این اقدام او اعتراض های زیادی را در داخل دانشگاه و در میان دانشجویان و هیات علمی ایجاد کرد.
به طور کلی می توان گفت که مهاجران و تحول ترکیب جمعیتی از کشورهای مسلمان در آمریکا، بسیار موثر بوده و تغییراتی را در جامعه مدنی ایجاد و تغییراتی را هم به این جامعه تحمیل می کند.
مسأله دوم، بروز و ظهور قدرتمند شبکه های مجازی و توسعه فناوری و در کنار آن قدرت گرفتن رسانه هایی چون الجزیره است که امپراطوری رسانه های غربی در روایت سازی را زیر سوال برده و به چالش کشیده اند. امروز جوانی که در واشنگتن یا حتی دورترین ایالت های امریکا نشسته با یک کلیک آنچه در غزه می گذرد را بی واسطه و مستقیم می بیند. این چه تأثیری بر روی تغییر نگرش ها و به چالش کشیده شدن روایت رسمی سیاستمداران از آنچه در میدان می گذرد دارد؟
ظهور شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار موثر بوده، به خصوص که جوانان خیلی بیش از دیگران از شبکه های مجازی استفاده می کنند. شبکه های اجتماعی می توانند بالقوه یک بدیل در مقابل رسانه های مستقر و امپراطوری رسانه ای باشند. باید در نظر داشته باشیم که مطالب در این شبکه ها بسیار متنوع، متفرق و پراکنده هستند. زمانی که همبستگی با فلسطینی ها شکل می گیرد اتفاق مهمی است و شیفت پارادایمی مهمی محسوب می شود.
اما یک زمینه ای را هم باید در نظر داشت و آن این است که از 7 اکتبر به بعد رسانه های مستقر غربی بسیار حساب شده و استراتژیک در حمایت از اسرائیل عمل کردند. پروپاگاندا رسانه ها بر روی چند پایه استوار بود : 1. هفت اکتبر آغاز مشکلات فلسطین و اسرائیل بوده است؛ گویا تاریخ اشغال سرزمین و آواره ها وجود نداشته است. 2. حماس تروریست است، افرادی را گروگان گرفته است و باید از بین برود. 3. اسرائیل حق دفاع از خود دارد. 4. اتهام های ضد یهودی بودن و یهودی ستیزی موضوع اصلی بود که فضا را پر می کرد. 5. این یک جنگ در غزه است و متأسفانه در جنگ همه صدمه می بینند و مثل همه جنگ های دنیا ما فقط نظاره گر پاسیو نسبت به عوارض این جنگ دلخراش هستیم.
در حقیقت آنچه در غزه رخ می دهد جنگ نیست، چرا که حماس که نیروی هوایی ، دریایی، ارتش مرکزی، سیستم رادار، تجهیزات تکنولوژی نظامی و نیروی مسلح رسمی ندارد. در واژه «جنگ» یک دوگانه برابر وجود دارد، که می گوید از آنچه رخ می دهد متأسف هستیم، اما خب جنگ است. در حقیقت، این یک جنگ دو طرفه نیست، بلکه یک طرف مرتکب جنایت علیه بشریت می شود، و طرف دیگر، قربانی نسل کشی است. در نتیجه، نقش آمریکا و حمایت های مستقیم آمریکا در این نسل کشی کمرنگ می شود. این سیاست در پنجره زمانی که اسرائیل قرار است جنایت هایی انجام داده و فلسطین را با خاک یکسان کند، افکار عمومی منحرف شده و معطوف به پروپاگاندا چندگانه ای که ذکر کردم می شود.
شبکه الجزیره و شبکه های مجازی با انتشار ویدئوها و خبرها و عکس های تکان دهنده از بچه هایی که پاهای خود را از دست داده اند یا آنها که صورت ها و بدن شان سوخته این انحصار امپراطوری رسانه ای را شکسته اند و روایت از دست سیستم قدرت تا حدودی خارج شده است.
نکته اصلی در رسانه ها و فضای رسانه ای و مطبوعاتی، بحث یهودی ستیزی بود. تقریبا هر زمان مسأله غزه و جریان اسرائیل پیش می آید همراه آن یک بحث یهودی ستیزی هم در این فضا عنوان می شود. به عنوان مثال زمانی که کمیته کنگره روسای دانشگاه های هاروارد ، پنسیلوانیا و ام آی تی و کلمبیا را که خواست به آنها حمله کرد که در دانشگاه های شما در سایه تظاهرات در واقع یهودی ستیزی در جریان است. حتی برخی از رسانه های زرد مانند نیویورک پست یا دیلی نیوز یک ماه پس از 7 اکتبر تصویر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به عنوان حامیان تروریست منتشر می کردند که این اقدام یک تهدید جانی این افراد محسوب می شود .
اخیرا یکی از ستون نویس های نیویورک تایمز در مطلبی با عنوان شبح ویتنامی دیگر بر سر آمریکا نوشته که به نظر میرسد تظاهرات ضد جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۸ بار دیگر در آمریکا در حال تکرار شدن است. آیا شباهتی میان اعتراض های ضد جنگ غزه در این روزها و این تظاهرات در سال 1968 می بینید؟
همانطور که بسیاری گفته اند این اعتراض ها شباهت های بسیاری با تظاهرات ضد جنگ ویتنام دارد. این سطح وسیع از تظاهرات دانشجویی از زمان جنگ ویتنام تاکنون بی سابقه بوده و همه را شوکه کرده است، اما تفاوت هایی هم وجود دارد. آمریکا در جنگ ویتنام کشته های بسیاری به شکل مستقیم می داد و بسیاری از جوانان اگر در دانشگاه نبودند، برای فرار از جنگ به کانادا مهاجرت می کردند. اما اعتراض های دانشجویی کنونی منحصر به فرد است و با زمان جنگ ویتنام فرق دارد. این اعتراض ها آستانه جدید و در این دیوار عظیم یک ترک ایجاد کرده است. تنها موضوعی که در آمریکا خط قرمز است انتقاد از اسرائیل است و این تظاهرات دانشجویی اکنون این روایت را متحول کرده است.
در فاز اول اقدام ها، دانشجویان و جوانان معترض با شجاعت در مقابل اتهام های یهودی ستیزی و حمایت از تروریسم مقاومت کردند . آنها حتی تهدید می شدند که از آنها عکس گرفته می شود تا به آنها کار داده نشود اما اکنون دیگر نمی توان به آنها این اتهام را بست.
نکته دیگر این است که در شرایط معمول افراد یا دانشجوها به صورت فردی، پراکنده و متفرق به مواضع انسانی ضدجنگ می رسند، اما این تظاهرات نشان می دهد که یک سازماندهی و تشکیلات دانشجویی به عنوان استخوان بندی این اقدام را شروع کرده و سپس از بقیه دعوت کرده که شرکت کنند. بدون یک تشکیلات مشخص، مواضع انسانی درونی افراد نماد جمعی پیدا نمی کند . پیام مطالبه های دانشجویان هم مشخص و متمایز و روشن است: آتش بس در غزه، و اینکه دانشگاه در کمپانی هایی که سلاح به اسرائیل می فرستند سرمایه گذاری نکند. بیشتر اعتراض های دانشجویی متمرکز بر نقض قوانین بین المللی از طرف اسرائیل و محکوم کردن جنایت هایی چون نسل کشی است که در حال حاضر انجام می شود.
ما از این جنس اعتراض ها در ایالات متحده زیاد دیده ایم: جنبشهای اعتراضی نظیر اشغال والاستریت، زندگی سیاهپوستان مهم است، پارکلند، جنبش کارگری و کمپین کنترل اسلحه دانشجویان و... . اساسا تأثیر این اعتراض ها با دامنه های وسعت متفاوت بر تصمیم سازی و تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایالات متحده دارد؟
در این مقطع مشکل بتوان پیش بینی کرد که تأثیری در سیاست رسمی خواهد داشت یا نه. باید دید که این تظاهرات دانشجویی چه بخشی از جامعه را می تواند با خود همراه کند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که حدود دو هفته دیگر ترم دانشگاه ها تمام می شود و دوره تابستان آغاز می شود، اما دانشجویان وعده ادامه اعتراض ها را داده اند. از سوی دیگر کنگره حزب دموکرات هم در تابستان خواهد بود و جوانان می گویند که به این مکان هم برای تظاهرات می روند. این یادآور 1968 است که در کنگره حزب دموکرات در شیکاگو تظاهرات وسیع ضد جنگ ویتنام صورت گرفت که به یک نقطه عطف تبدیل شد.
یکی از مباحثی که در افکار عمومی بسیار مورد توجه قرار گرفته میزان برخورد نیروهای پلیس با معترضان است. اساسا براساس چه پروسه و ساختاری پلیس وارد برخورد با دانشجویان بخصوص در محوطه دانشگاه می شود؟
مقام های دانشگاه می گویند که کمپ یا اردو زدن در محوطه داخل دانشگاه غیرقانونی است ولی عرف بر این است که مقام های دانشگاه با دانشجوهای تظاهر کننده مذاکره کنند و به توافق برسند. یک مسأله دیگر که نانوشته است، این است که روسای دانشگاه ها ترجیح می دهند از اساس از تظاهرات خبری نباشد؛ چرا که میلیاردرهایی که به دانشگاه ها پول می دهند یهودی تبار و حامی اسرائیل هستند و برای جمع شدن این تظاهرات فشار می آورند.
در حال حاضر دعوت از پلیس ضدشورش که رفتار آنها با خشونت توام است و دستگیری دانشجویان و اساتید، نارضایتی و ناهنجاری ایجاد کرده است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از دانشجویان و اساتید معترض یهودی هستند. بنابراین این اتهام یهودی ستیزی که از طرف کنگره و کاخ سفید مطرح می شود بی معنا است.
فکر می کنید این اعتراض ها از این پتانسیل برخوردار هستند که دولت جو بایدن را برای تشدید فشار بر نتانیاهو برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار دهند؟
ممکن است دولت بایدن به نتانیاهو برای آتش بس فشار وارد کند، اما این تظاهرات دانشجویان را باید در کنار عوامل دیگر مانند افکار عمومی جهان و نارضایتی برخی از دولت ها از اتفاق های جاری و اقدام آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری تعریف کرد. نباید فراموش کرد که نهادهای آمریکا مانند کنگره تحت سیطره لابی اسرائیل هستند(به عنوان مثال، بسیاری از دموکرات های کنگره با جمهوری خواهان همراه شدند که لایحه برجام از طرف پرزیدنت اوباما در کنگره تصویب نشود).
دموکرات ها می گویند که علیرغم مشکلات غزه و ناراحتی ها، جو بایدن تنها آلترناتیو مقابل ترامپ است و شما باید از بایدن حمایت کنید. باید توجه داشت که تبلیغات سیستم بسیار قوی است. به عنوان نمونه حتی برنی سندرز هم فریب این پروپاگاندا را خورده بود. در یک ماه اول پس از هفت اکتبر برنی سندرز با ـتش بس به دلیل آنکه آن را به معنای مذاکره با حماس می دانست، مخالف بود. برخی از جوانان حزب دموکرات به نشانه اعتراض دفتر او در واشنگتن را اشغال کردند و برخی از آنها هم بازداشت شدند. موضع برنی سندرز چندی بعد تغییر زیادی کرده و منتقد شدید سیاست جنگی اسرائیل شده است.