گزارش:چمران از همراهی با امام موسیصدر و انقلاب اسلامی تا مخالفت با بنی صدر
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۳۷۲۱۵
چمران و امام موسی صدر با آموزش و ساماندهی شیعیان جنوب لبنان در حال مبارزه با رژیم صهیونیستی بودند که ابتدا امام موسی صدر در لیبی ربوده شد و سپس انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و چمران به ایران بازگشت. ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۶ سیاسی سیاست ایران نظرات - اخبار سیاسی -
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، 31 خرداد سال 60 دکتر مصطفی چمران نماینده امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آن روزی که مصطفی چمران به شهادت رسید و غایب جلسه مجلس بود، نمایندگان در حال بررسی طرح کفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر بودند. یک روز پیش از آن نیز سازمان مجاهدین خلق با شورش مسلحانه وارد فاز نظامی شد و فضای شهرهای تهران و بسیاری از شهرهای ایران را به مانند جبهههای جنگ تحمیلی به فضای جنگی تبدیل کرد.
یکی از دلایل اصلی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس، اقدامات نظامی او در جبهههای جنگ تحمیلی بود. گرچه در خصوص تقابلهای چمران و بنیصدر خاطراتی از سوی همرزمان وی و اعضای ستاد جنگهای نامنظم بیان شده است، اما مهمتر از همه اینکه در شورای عالی دفاع دو نوع نگاه نسبت به جنگ وجود داشت. بنیصدر معتقد بود که نمیتوانیم جنگ را پیش ببریم و باید با دشمن کنار بیاییم، اما گروه مقابل که چمران و آیت الله خامنهای از جمله آن افراد بودند، معتقد بودند که با مبارزه و مقاومت میتوانیم در برابر صدام پیروز بشویم.
بنیصدر، مصطفی چمران و امیر فلاحی در جلسه اتاق جنگ؛ بنیصدر معتقد بود که باید با دشمن وارد مذاکره شویم، اما چمران معتقد بود با مقاومت پیروز خواهیم شد.
مصطفی چمران با آغاز جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق، علیرغم اینکه نماینده مجلس بود و باید در جلسات آن شرکت میکرد، به جبهههای جنوب رفت و با تجاربی که از مصر، لبنان و پاوه به دست آورده بوده، ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد؛ ستادی که آیت الله خامنهای دیگر نماینده امام در شورای عالی دفاع نیز در روزهای حضور در جبهههای جنگ در آنجا حضور پیدا میکرد.
دکتر مصطفی چمران یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه پس از ناپدیدشدن امام موسی صدر به ایران بازگشت. او پیش از آن در لبنان و در کنار امام موسی صدر و شیعیان آن کشور بود. لبنان در سالهای پیش از پیروزی انقلاب در کنار سوریه و پاکستان، محل اختفای مبارزان ایرانی بودند که دورههای نظامی و جنگهای چریکی را در این کشورها میآموختند.
موسویخوئینیها از سیاسیون اصلاحطلب چندی پیش در خصوص سفری که در سالهای 54-53 به لبنان داشته و با چمران و امام موسی صدر دیدار کرده است، گفت: "آقا موسی صدر هیچ نوع همراهی با انقلاب نداشت." او همچنین ادعا کرد که چمران به او گفته است: "کار شما اصلاً نتیجه ندارد، اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقاموسی میکند، اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم، خودبهخود مسأله ایران هم حل میشود. اگر اینجا درست نشود، آن هم به نتیجه نمیرسد." این ادعاهای مرد خاکستری اصلاحات عجیب بود و در آن زمان بسیاری این اظهارات را مغرضانه دانستند.
مصطفی چمران پس از اینکه به مدت 2 سال در مصر بود، به جنوب لبنان رفت و در کنار امام موسی صدر به آموزش نظامی شیعیان لبنان پرداخت و از پایهگذاران اولین هسته مقاومت اسلامی در آن کشور شد. در آن زمان نیروهای مبارز ایرانی نهضت اسلامی، جهت دریافت آموزشهای نظامی و چریکی به لبنان و سوریه رفتند و در کنار جنبش امل قرار گرفتند. علی جنتی از جمله افرادی است که به عنوان مبارز در لبنان حضور پیدا کرده است. او میگوید: "من در طول سالهایی که در لبنان بودم با امام موسی صدر و شهید چمران زندگی میکردم. به همین دلیل و با توجه به مشاهدات خودم میگویم اظهارات آقای موسوی خوئینیها در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلابیون ایران به دور از واقعیت است."
اسدالله بادامچیان از مبارزان پیش از انقلاب و دبیر حزب موتلفه اسلامی نیز گفته است: "امام موسی صدر در ارتباط با روحانیت مبارز، موتلفه اسلامی و مبارزان مسلمان که در لبنان بودند با رعایت تحفظ لازم همه نوع همراهی را داشت که در خاطرات استاد جلال الدین فارسی بخشی از آن بیان شده است. از جمله وقتی بدر کوشید فارسی را دستگیر و به ایران بفرستد چون آن زمان آقای فارسی بحث های ولایت فقیه امام را به صورت کتاب حکومت اسلامی درآورد، در لبنان چاپ کرد و مخفیانه به ایران می فرستاد. دولت لبنان فارسی را دستگیر و قصد اعزام تحت مراقبت ماموران به ایران را داشت و تا فرودگاه بیروت هم فارسی را بردند ولی امام موسی صدر با خبر شد و با نفوذی که داشت دولت لبنان را وادار کرد که فارسی را رها کند. فارسی از فرودگان آزاد شد و به فعالیت خود ادامه داد."
اقدامات نظامی و سیاسی چمران و امام موسی صدر با هدف مبارزه با رژیم صهیونیستی بود. در آن سالها رژیم صهیونیستی با ایران رابطه خوبی داشت و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران و رژیم صهیونیستی نسبت به اقدامات آنان حساس بودند.
از جمله فعالیتهای چمران که موجب حساسیت ساواک نسبت به او شده بود، برپایی مراسم بزرگداشت شهادت مصطفی خمینی در لبنان بود. همچنین چند بار سیداحمد خمینی به لبنان سفر کرد و با مصطفی چمران دیدار و گفتگو کرد. امام موسی صدر نیز ضمن حمایت و پشتیبانی از مبارزان ایرانی، یک هفته پیش از ربوده شدن در گفتگو با روزنامه لوموند از انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) حمایت کرد. امام خمینی نیز پس از پیروزی انقلاب به دلیل ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی، قذافی را به حضور نپذیرفت.
سیداحمد خمینی در آن سالهایی که امام خمینی در عراق بود، چندین بار به لبنان سفر کرد
محمد توسلی از سیاسیون ملیگرا که در سال 57 به لبنان سفر کرده و در آمریکا همراه با دکتر چمران بوده است، میگوید: "اوایل سال 57 موفق شدم سفری به لبنان داشته باشم و از نزدیک با خدمات امام موسی صدر و دکتر چمران و دیدگاههای آنان در خصوص جنبش اجتماعی ایران آشنا شوم. آنان در حالی که با درایت مسائل شیعیان لبنان را مدیریت میکردند، همزمان با دقت مسائل جنبش اجتماعی ایران را با علاقمندی دنبال میکردند و در مقاطعی حساس نقش پشتیبانی هم داشتند."
مصطفی چمران یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه گروهی 92 نفره از لبنانیها با هدف دیدار با امام خمینی عازم ایران شد. در این گروه 92 نفره مهدی شمسالدین نایب رئیس مجلس شیعی اعلای لبنان، سید حسین حسینی رئیس پارلمان وقت لبنان و نبیه بری رئیس فعلی پارلمان لبنان حضور داشتند. در آن جلسه با درخواست امام خمینی، مصطفی چمران در ایران ماندگار شد و همسرش غاده جابر نیز به ایران آمد.
چمران در روزهای پیش از پیروزی انقلاب و در آن زمانی که میان لشگر گارد شاهنشاهی با افسران و سربازان نیروری هوایی درگیری شدیدی ایجاد شده بود، قصد داشت با 400 نفر نیروی چریکی ایرانی و لبنانی مسلحانه از طریق 2 هواپیما برای کمک به نهضت اسلامی به ایران بیاید. او تا فرودگاه دمشق هم آمد که روز 22 بهمن شد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
انتهای پیام/
R1536/P/S1,1412/CT7 واژه های کاربردی مرتبط لبنان امام موسی صدرمنبع: تسنیم
کلیدواژه: لبنان امام موسی صدر لبنان امام موسی صدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۳۷۲۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انقلاب اسلامی تبلور مکتب سیاسی امام صادق(ع)
امام جعفر صادق(ع) با بنیان نهادن فقه جعفری در دورهای که کسب دانش همچون الماس گرانبها و دور از دسترس بود، انقلاب بزرگی را در عرصه علمی و فرهنگی آغاز کردند، که امروز شاهدیم انقلاب اسلامی تبلور ارزشهای مکتب امام صادق(ع) تلقی میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، به مناسبت فرارسیدن بیست و پنج شوال _سالروز به شهادت رسیدن امام جعفر صادق (ع) _ پایه گذار «مکتب جعفری» ابعادی از حیات اجتماعی و سیاسی آن امام بزرگوار را در کلام رهبر انقلاب به رشته تحریر درمیآوریم؛ امامی که در دوران خود موجب نوسازی و احیای تعلیمات اسلامی شد.
زمانیکه حکومت بنی امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت، یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که در این مرحله فشار بر روی مخالفین مخصوصاً امام صادق (ع) کاهش یافت و امام از فرصت به دست آمده، حداکثر استفاده از تحولات دوران جابهجایی حکومت را بردند. امام صادق (ع) بهعنوان یکی از پیشگامان حرکت اسلامی و داعیهداران فرهنگ اصیل دینی دست به اقدامات سیاسی همانند، تقویت جایگاه امامت و ایجاد ولایتپذیری، ایجاد واقعیتنگری سیاسی، طاغوتستیزی، زندهنگهداشتن حماسه عاشورا و تقیه بین شیعیان زدند.
بهطور کلی موارد زیر را بهعنوان برجستهترین و محوریترین فعالیتهای دوران حیات امام صادق (ع) میتوان برشمرد:
۱. تبیین و تبلیغ مسئله امامت
۲. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و تفسیر قرآن با بینش شیعی
۳. ایجاد تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک سیاسی
امامِ مکتب
امام صادق (ع) مرد مبارزه، علم و دانش و تشکیلات بود، اما مرد علم و دانش بودنشان را بسیار شنیدهایم. محفل درس امام صادق (ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار بهوجود آورد هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بینظیر بود. همه حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآنی که در طول یک قرن و اندی توسط مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بودند، امام صادق (ع) به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد که دشمن از او احساس خطر کند.
امامِ مبارزه
مرد مبارزه بودن امام را کمتر شنیدهایم. امام صادق (ع) مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و بهوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده میکرد تا بنیامیه را از میان ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. این در زندگی امام صادق (ع) برای کسی که دقت و مطالعه کند بسیار آشکار است.
امامِ تشکیلات
اما آن بُعد سومی که بسیاری نشنیدهاند، مرد تشکیلات بودن امام است. امام صادق (ع) یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود، از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود؛ تشکیلاتی که امام صادق (ع) هرزمان اراده میکرد آنچه را که او میخواهد مردم بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم منتقل میکردند. یعنی از همهجا وجوهات و بودجه برای اداره مبارزه سیاسی عظیم آلعلی جمع میشد. وکلا و نمایندگان امام صادق (ع) در همه شهرها وجود داشتند که مردم و پیروان ایشان بتوانند به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجبالاجراست. آن کسی که برای ما واجبالاطاعه و ولی امر است فتوای مذهبی و اسلامیاش در باب نماز، زکات، روزه، بقیه واجبات، با فتوای سیاسیاش و فرمانش در زمینه جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور، و همه مسائل یکسان است، همه واجبالاطاعه است. امام صادق (ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را بهوجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند، با دستگاه بنی امیه مبارزه میکرد.
سیاست امام صادق (علیه السّلام) در گام اول، یک سیاست فرهنگی_تشکیلاتی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیانگذاران تشیع جعفری به شمار آمدهاند. تلاشهای سیاسی امام (ع) در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایتی از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعای امامت و رهبری اسلام در خانواده رسول خدا (ص) بود. از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامی علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم جز شکست و نابودی نتیجه دیگری نداشت. برای این کار بهراهانداختن یک جریان شیعی فراگیر با اعتقاد به امامت، لازم بود تا براساس آن، قیامی علیه حاکمیت آغاز و حصول به پیروزی از آن ممکن باشد وگرنه یک اقدام ساده و شتابزده نه تنها دوام نمیآورد، بلکه فرصتطلبان از آن بهرهبرداری میکنند.
شبکه گسترده تبلیغاتی و سیاستِ تقیه
باوجود تبلیغات گستردهای که از سوی بلندگوهای رژیم خلافت اموی انجام میگرفت و حتی نام علیبنابیطالب (ع) به عنوان محکومترین چهره اسلام، در منابر و خطابهها یاد میشد، بدون وجود یک شبکه تبلیغاتی قوی آیا ممکن بود اهلبیت (ع) در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که افرادی محض دیدار و استفاده از محضر آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؟ دانش دین را فراگیرند و در موارد متعددی بیصبرانه اقدام به جنبش نظامی _و به زبان روایت، قیام و خروج_ را از امام بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه بود، پس درخواست قیام نظامی چه معنایی داشت؟
ممکن است سوال شود اگر به راستی چنین شبکه تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی از آن نقل نشده است؟
دلیل این بی نشانی را نخست در پایبندی وسواسآمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانهای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع میشد.
فعالیتهای امام (ع) بهطور عمده در پنهانی انجام میگرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل بیت (ع) دستور میداد، بهطوریکه روایات زیادی در این زمینه از آن حضرت نقل شده است. رهبری شیعه به طور مسلم دارای برنامهها و فعالیتهای پنهانی در جهت انسجام مذهبیان بود؛ چیزی که در دورههای بعد آثارش هویدا گشت. امام (ع) معمولاً از رفتوآمد به دربار خلفای عباسی جز در موارد معدودی سرباز میزد و به همین سبب هم از طرف آنها مورد اعتراض قرار میگرفت. بدینگونه بود که امام نارضایی خود را نسبت به حکومت آنها ابراز میداشت و با توصیههای سیاسی به افراد مانند: «اَیّاکَ وَ مُجَالِسَةُ الْمُلُوکِ» (بر تو باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنی)، یاران خود را نیز از همنشینی با سلاطین برحذر میداشت و نیز میفرمود: «کَفَّارَةُ عَمَلِ السُّلْطَانِ، اَلْإِحْسَانُ إِلَی الْاِخْوَانِ» (کفاره همکاری با سلطان، نیکی به برادران است).
انحرافِ انقلاب
در دوران حکومت بنیامیه، مبارزات امام به شکل آشکار بود، اما در دوران بنیعباس _که طولانیتر بود_ این کار به صورت مخفیانهتری انجام میگرفت. بنی عباس آن جریان انحرافی بودند که از فرصت انقلاب سوءاستفاده کردند. یعنی همان انقلابی را که امام صادق (ع) داشت بهوجود میآورد، منحرف کردند و این خطر همیشه انقلابها است. آن خط درست انقلاب که منطبق با معیارها و ضوابط اصلی انقلاب است گاهی جای خود را به یک خط عوضی منحرف فاسد باطل با شعارهای حق میدهد. این است که انسان حواسش باید جمع باشد. مردم آن زمان حواسشان جمع نبود. تا سالها بعد، شاید تا سی سال بعد یا بیست سال بعد، مردم مناطق دوردست خیال میکردند که این حکومت بنی عباس محصول مبارزات آنها است. خیال میکردند حکومت آلعلی همین است و خبر نداشتند که اینها غاصباند.
امام صادق (ع) در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی را در جهان اسلام ایفا کردند. میتوان گفت که بیشتر مردم فقط چهره فقهی و دینی امام (ع) را میشناسند و کمتر نقش سیاسی ایشان مورد بررسی قرار گرفته و حتی از آن غفلت نیز شده است، اما واقعیت این است که امام صادق (ع) و پدر بزرگوارشان در عرصه سیاست یک الگوی مناسبی را ترسیم کرده که میتواند امروزه نقشه راه سیاستمداران قرار گیرد.
کد خبر 750440