جدال با طبیعت و سرنوشتی محتوم
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۴۱۳۳۴
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، «گرینلیف»، نوشته «فلَنِری اُوکانِر» داستان کوتاه ضدقهرمانی است که ماجرای ستیزی محکوم به شکست با طبیعت را بیان می دارد.
اوکانر نویسنده آمریکایی (مارس ۱۹۲۵- اوت ۱۹۶۴) از چهره های شناخته شده داستان نویسی است که برخی آثار وی به فارسی ترجمه شده است. از جمله می توان به «مجموعهٔ داستانهای کوتاه فلانری اوکانر» اشاره کرد که به قلم «آذر عالیپور» ترجمه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«آزاده شریعت» منتقد ادبی به نقد و بررسی یکی از داستان های اوکانر با عنوان «گرین لیف» پرداخته و می نویسد: جدال انسان با طبیعت، جدالی بهقدمت حضور انسان در زمان و زمین است حتی اگر این انسان، زنی مزرعهدار باشد؛ مزرعهداری که تمام جوانی و نشاط و عمرش را پای آبادانی زمینش گذاشته است. داستان «گرینلیف» داستان همین زن است. خانم مِی صاحب مزرعهای است که بهتنهایی و با دستی خالی آن را اداره و آباد کرده است. تمام امید و آرزویش این بوده که ثمره این رنج، به بار نشستن دو پسرش باشد. در این سالهای سختِ تنهایی، خانوادهای از سیاهپوستان بهعنوان خدمتکار در کنارش حضور داشتهاند اما بهزعم او، خانوادهی گرینلیف نهتنها باری از روی دوشش برنداشته که با ندانمکاری و سهلانگاری کار را سختتر کردهاند. نتیجه سختکوشی در کار و کلنجار رفتن با گرینلیفها چه بوده است؟ بار آمدن پسرهایی تنپرور و تنبل که اندازه شب و روز با هم فرق دارند. حالا خانم می تنها و سرگردان بین اینهمه آدم پشتهمانداز، گرفتار ورود بیگانهای به مزرعهاش شده است.
داستان در زمانی کوتاه -حدود دو شبانهروز از زندگی خانم می- روایت میشود که با رفتوبرگشتهای بهموقع، پیشینه هرکدام از آنها به خواننده ارائه می شود. وسواس خانم می برای اداره امور در منتهای نظم و مدیریت بینقص او بر کارها باعث شده از زمین و زمان شاکی باشد و با همه، حتی پسرانش، در جدالی دائمی به سر برد.
به نظر او وجود یک گاو تجاوز به حریمش محسوب میشود و جفتگیری گاوی بیاصلونسب با گاوهای خودش تبار گاوهایش را تیره میکند. او که خود پاسبان طبیعت زمینش است، هیچ حواسش نیست که گاوی حتی متعلق به سیاهان و انسانی حتی رنگینپوست جزئی از طبیعتند و باید بهمدارا با تمام عناصر آن رفتار کند. از نظر او موفقیت پسرهای آقای گرینلیف در خدمت سربازی و داشتن زن و زندگی هیچ اهمیت ندارد چراکه آنها از شکم زنی سیاهپوست از طبقهی زیردست به دنیا آمدهاند اما درعوض، بیزاری یکی از پسرانش از زندگی و کار و اجتماع، نوعی روشنفکری محسوب میشود و تنآسایی پسر دیگرش، شأن طبقاتی او را میرساند.
خانم می در تضاد است؛ تضاد با دین، تضاد با فرزند، تضاد با طبقه فرودست و تضاد با طبیعت. او با شکل دینداری خانم گرینلیف مخالف است اما معتقد است پسرانش باید از کلیسا دختر مناسب ازدواج پیدا کنند. سعی کرده پسرانش را تحصیلکرده بار بیاورد، اما حالا با طرز فکر آنها کنار نمیآید. سالها مزرعهداری کرده، اما معضل کنونی زندگیاش حضور گاوی بیگانه است در زمینش.
گره داستان از همان آغاز با ورود گاو به زمین رخ میدهد و کشمکش خانم می با خودش و با محیط و دیگران از همان دم شروع میشود. اُوکانِر برای ترسیم این فضا و ساختن احساس خانم می از حضور مزاحم گاو، به مدد واژهها و توصیفات، دست به حسآمیزی میزند. ورود گاو را به «دریدن پرچینها» تشبیه میکند و با شاخ و برگهای روی سر گاو، تاجی چون فاتحان سرزمینی اشغالی میسازد؛ تاجی که بعد از ریختن برگها تبدیل به تاجِ خاری تهدیدکننده میشود. نویسنده با این ترفند، خواننده را با خانم می همراه و همداستان میکند.
اوکانر با توصیف صحنهای که در آن درختانی با لبه دندانهدار تیز و آسمانی بیاعتنا کنار هم جمع آمدهاند، تنهایی زنی را به تصویر میکشد که از نیش و کنایههای فرزندش، اشک چشمهایش را با دستمال سفره پاک میکند و در نهایت، پسر دست ظریف مادر را چون یک سوسن شکسته و شکستخورده بالا میبرد. همه اعضا و اجزای این داستان بر ضدِ قهرمان متحد شدهاند، حتی آقای گرینلیف که از هیچ فرصتی برای طعنه زدن به خانم می دریغ نمیکند.
نتیجه چنین صحنهآرایی بیرحمانهای، لجاجت و سرسختی بیشتر خانم می است. او تصمیم میگیرد پوزخندی را که این جماعت برای به سخره گرفتنش شکل دادهاند با مشتی آهنین از هم بپاشد. عزمش را جزم میکند که گاو متجاوز را از حریمش بیرون براند حتی اگر مجبور به کشتن گاو شود. به او خبر رسیده که گاو متعلق به پسران بیاصلونسب گرینلیف است. اما آنها با قدرنشناسی نسبت به خانم می، حتی زحمت بردن گاو را هم به خود نمیدهند. خانم می برای تحقیر و تنبیه بیشتر آنها، به آقای گرینلیف دستور کشتن گاو را میدهد و برای اطمینان از نتیجه کار، همراه او میرود.
لحظه اوج داستان زمانی است که آقای گرینلیف به دنبال گاو رفته و پیدایش نمیشود. در این زمان کوتاهِ دهدقیقهای، خانم می به روزهای رفتهی عمرش میاندیشد و به زحمتی که برای نگهداری از داراییهایش کشیده. او احساس میکند همهی این مرارتها برای هیچ بوده و او حظی از زندگیاش نبرده. به گمانش حالا گرفتار موقعیتی شده که ممکن است خدمتکارش بخاطر گاو کشته شود و پسرها مدعی خون او شوند.
از فکر کردن به چنین موقعیتی بیتاب میشود و با بوق زدن و صدا کردن گرینلیف، گاو وحشی را متوجه خودش میکند. گاو به او حمله کرده و شاخش را در قلب خانم می فرو میکند.
خانم می شاید همان ناخدا «اهبِ ملویل» باشد که تمام هدفش از زندگی، نابود کردن «موبیدیک» بود. اهب هم با کاراکتری وسواسی بر سر هدفی پوچ، سرسختی و لجاجت به خرج داد. «موبیدیک» و «گرینلیف» داستانهای ضدقهرمانی هستند که نتیجهشان برای هر دو قهرمان یکی است؛ اهب و خانم می فراموش کردهاند که اگر بر ضد طبیعت برخیزند، مقهور او و محکوم به فنا میشوند. خانم می مطمئن از پیروزی خود، به جدال با هستی برخاست و نتیجه این جنگِ نابرابر نابودی خودش بود؛ گرچه گاو هم با شلیک گلوله کشته شد. پیروز این میدان شاید همان آقای گرینلیف خونسرد و ساده داستان باشد که حتی دزدی از صاحبکارش را بلد نبود. شاید بیراه نبوده که نام داستان را هم از آن خود کند.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۴۱۳۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان حذف معافیت مالیاتی باشگاههای ورزشی
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری صدا و سیما، اخذ مالیات بر ارزش افزوده از فعالان ورزشی در حالی رقم خورده است که طبق اصل ۳ قانون اساسی آموزش و پرورش و تربیت بدنی باید به صورت رایگان در اختیار عموم مردم قرار بگیرد.