8 سکانس طلایی یک حافظ قرآن 12 ساله قزوینی
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۴۳۵۲۳
به گزارش ایکنا از قزوین، «محمد یوسف درویشوند» متولد مردادماه سال 1376 است و در کلاس ششم درس میخواند، او از سن 6 سالگی حفظ قرآن خود را شروع کرده و در 10 سالگی آن را به اتمام رساند و مدتی پیش بهعنوان نماینده کشورمان به مسابقات بینالمللی قرآن کریم در کشور کویت حاضر شد. «فاطمه درویشوند» خواهر 5 ساله او نیز 5 و نیم جزء از قرآن کریم را حفظ کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد یوسف درویشوند که افتخاری بزرگ برای استان قزوین و کشورمان است در کنار خانواده قرآنی خود با حضور در خبرگزاری ایکنا از رازهای موفقیت خود در این راه سخت اما شیرین و لذتبخش در 8 سکانس متفاوت برایمان گفت تا شاید بتوانیم با الگو گرفتن از این شیوه آموزشی ما نیز قدمی در مسیر آموزش قرآن کریم و اتصال به دریای بیکران آیات این گنجینه الهی برداریم.
سکانس اول: تخم کفتر برای باز شدن زبان محمد یوسف!
مادر محمد یوسف 12 ساله حافظ کل قرآن کریم از دوران کودکی او چنین تعریف کرد: محمد یوسف خیلی دیر شروع به حرف زدن کرد، یادم میآید یکی از آشنایان ما برایش تخم کفتر آورد تا زبانش باز شود!
هر زمان که گریه میکرد برایش کتاب داستان میخواندم و او آرام میشد، تقریباً 2 سال و نیم بود که کمکم شروع به حرف زدن کرد و در کمال حیرت او کتابهای داستانی را که برایش میخواندم را حفظ بود، دقیقاً میدانست هر چیزی را که برایش خواندهایم در کدام صفحه است، او سورههای کوچکی چون سوره حمد و توحید و دعای فرج را بدون آنکه به او یاد بدهیم بر اثر شنیدن یاد گرفته بود.
سکانس دوم: حفظ قرآن بر اثر شنیدن آیات در کلاس مجاور!
به گفته مادر محمد یوسف شیوه کشف استعداد او بسیار جالب بود، وی برایمان از آن دوران چنین گفت: محمد یوسف 5 ساله بود که تصمیم گرفتیم او را در کلاسهای موسسه جامعه القرآن ثبتنام کنیم تا در کنار دیگر کودکان در کنار بازی آیات کوچک را هم با روشی جذاب و لذتبخش یاد بگیرد. بعد از مدتی خانم محمدی مربی او گفت میدانی محمد یوسف چه استعداد خوبی دارد؟ پرسیدم چه شده، گفت او بسیاری از آیات و سورهها را حفظ شده است، تعجب کردم و او ادامه داد در کلاس مجاور که کلاس حفظ بود نوار چند بار تکرار سورهها را میگذارند و محمد یوسف در حین بازی در کلاس خود بدون آنکه در کلاس آنها باشد از طریق شنیدن آن سورهها را حفظ کرده است! مربی محمد یوسف از ما خواست تا این استعداد را به حال خود رها نکنیم و آن را بپرورانیم.
من و پدرش تمایلی به اینکه فرزندم در این سن به سمت حفظ کل قرآن برود را نداشتیم چرا که دیده بودم برخی از بچهها بهواسطه نحوه آموزش غیرحرفهای و کارشناسی نشده از وسط راه برگشتند و دیگر علاقهای به حضور در این راه با ارزش نداشتند، برای همین ترجیح میدادم تا فعلاً محمد یوسف در این راه وارد نشود.
اما بعد از آنکه شنیدم رهبر معظم انقلاب بر تربیت 10 میلیون حافظ قران در کشور تأکید دارند متوجه اهمیت این موضوع شدم و در نهایت بعد از مشورت با پدرش و مشاوره گرفتن با تنی چند محمد یوسف 6 ساله وارد فضای حفظ قرآن شد.
سکانس سوم: خبر نداشتم در حال ورود به چه راهی هستم!
محمد یوسف هم بیان کرد: وقتی شروع به حفظ قرآن کردم خودم خبر نداشتم که در حال انجام چهکاری هستم و خانوادهام من را وارد چه راهی کردهاند، من از سر علاقه شروع به حفظ قرآن کردم و نمیدانستم قرار است در آیندهای نزدیک کل قرآن را حفظ کنم! بعد از اتمام 3 جزء تازه متوجه شدم که ان شاء الله قرار است حافظ کل شوم.
آن زمان که روخوانی بلد نبودم از تکنیک شنیداری استفاده میکردم و در حین بازی صوت آیات را بر اثر تکرار حفظ میشدم، گاه در طی چند روز من یک صفحه را حفظ میکردم و پدر و مادرم هم عجلهای برای این کار نداشتند. بعد از حفظ چند جزء شروع به یادگیری روخوانی قرآن کردم تا روند حفظ خود را سرعت بخشم. از سوی دیگر اساتید مختلف به والدینم مشاوره میدادند و آنها نیز به من قرآن را در خلال بازی آموزش میدادند.
سکانس چهارم: شیوه آموزشی معلم کلاس سوم، نقطه پرش حفظ محمد یوسف شد!
مادر این حافظ 12 ساله قزوینی ادامه داد: کمکم محمد یوسف شروع به حفظ قرآن کرد و توانست 10 جزء را در طی 3 سال حفظ کند، اما وقتی وارد کلاس سوم شد به دلیل رویکردی که معلم آن کلاس داشت روند حفظ او سرعت بیشتری به خود گرفت.
آقای یوسفی معلم کلاس سوم محمد یوسف شیوه جالب و مفیدی در آموزش خود داشت، او به دنبال مشق دادن نبود و بر حسب میزان آمادگی بچهها و نمرهای که میگرفتند به آنها تکلیف میداد، یعنی کسانی که بر فرض مثال نمره 20 میگرفتند دیگر تکلیف هم در خانه نداشتند، از آنجا که محمد یوسف همیشه نمرهاش عالی و در حد 20 بود دیگر تکلیفی در خانه نداشت برای همین در منزل فرصت کافی داشت. ما از این فرصت طلایی در راه حفظ منسجم قرآن استفاده کردیم و محمد یوسف با علاقه بسیار توانست در طول یک سال حفظ خود را تا مرز اتمام برساند، او در جزءهای آخر گاه یک صفحه را در 10 دقیقه حفظ میکرد.
سکانس پنجم: حاضرم 10 جزء قرآن دوره کنم اما مطالعات اجتماعی نخوانم!
محمد یوسف گفت: بسیاری از دوستانم به من گفتند که میخواهند حافظ قرآن شوند اما بعد از مدتی به دلیل سختی که حفظ قرآن برای آنها داشت نتوانستند ادامه دهند شاید دلیلش این بود که روش حفظ درست آیات و سورههای قرآن را بلد نبودند.
من روزی یکدهم محفوظات خود را دوره میکنم بهگونهای که با روش تندخوانی در عرض یک ساعت و نیم 3 جزء را دوره میکنم.
علاقهای به درس مطالعات اجتماعی ندارم و حاضرم کل قرآن را دوره کنم اما سراغ این درس نروم، هر چند همیشه در این هم مثل دیگر درسهایم نمره عالی میگیرم اما در کل به این درس علاقهای ندارم!
تعجب میکنم چگونه است کسی که حافظ کل قرآن است از این درس اینگونه پرهیز دارد، مادر محمد یوسف هم با لبخندی که بر لب دارد، گفت: محمد همیشه در این درس هم نمره عالی میگیرد اما خواندن آن برایش سخت و ملالآور است، گاهی به او میگویم اگر برایت سخت است کمتر بخوان و یا بهصورت مفهومی آن را مطالعه کن، حالا نمیخواهد حتماً نمره 20 بگیری، اما او میخواهد که در این درس هم نمره عالی بگیرد برای همین عین جملات را حفظ میکند تا تحویل دهد!
مادرش با بیان اینکه محمد یوسف به کلاسهایی که معلمهایش را دوست دارد علاقه بیشتری نشلن میدهد، ادامه داد: کلاس بانشاط قرآن استاد همایون تبار که اوایل در خانه برگزار میشد چنان بود که محمد یوسف برای رفتن به آن لحظهشماری میکرد چرا که در کنار آموزش و دوره محفوظات قرآن بازی و نشاط و شادی هم در کلاس موج میزند، محمد محفوظات خود را در کلاس به آقای همایون تبار تحویل میداد، همچنین کلاس نسیم معرفت استاد احمد خدایاوران بهگونهای است که وقتی محمد یوسف از آنجا به خانه میآید بسیار دگرگون است و همیشه برای رفتن به این کلاس لحظهشماری میکند.
سکانس ششم: معتقدم بچههای من استعداد شگرفی ندارند!
از مادر محمد یوسف میپرسم آیا فرزندش استعداد و توانای منحصربهفردی دارد که توانسته در 10 سالگی حافظ کل قرآن شود؟ جوابش بسیار جالب بود: به هر بچهای هر چه یاد بدهی یاد میگیرد، همه بچهها توانایی لازم را دارند منتها باید این استعداد و توانایی پرورش داده شود. نسبت به علاقهای که دارند میتوان آن را پرورش داد، معتقدم بچههای من استعداد شگرفی ندارند فقط آنچه دوست داشتند را همت کرده و فرا گرفتهاند، الآن هستند کودکانی که والدینشان به آنها زبان انگلیسی و یا شعر یاد میدهند، آنها هم بهمرور در آن توانمند شدهاند، ما نیز در حین بازی به فرزندانمان آیات قرآن را یاد داده و بر اثر تکرار بهمرور محمد یوسف آیات را حفظ شوند.
محمد یوسف هم در تأیید حرف مادرش میگوید: چند روز پیش یکی از همکلاسیهایم ویژگیهای مختلف ماشینهای نقلیه مثل اسم ماشین، قدرت موتور، میزان سرعت، چند دنده بودن، سبکش و امثال آن را مثل فرفره میشمرد و همه همکلاسیهایم متعجب به او نگاه میکردیم.
سکانس هفتم: دخترم را فقط به یک حافظ کل خواهم داد!
مادر محمد یوسف با اشاره به اینکه حفظ قرآن سنگین است و سختیهای خاص خود را دارد، گفت: یادم میآید یکبار که به مسابقات قرآن رفته بودیم مادر یکی از شرکتکنندگان گفت من دخترم که حافظ کل است را فقط به یک حافظ کل میدهم! وقتی علت را پرسیدم گفت چون فقط آنها درک میکنند که در مسیر حفظ قرآن چه سختیهایی را خود شخص و خانوادهاش متحمل شدهاند.
ما وقتی میخواهیم یک غذای لذیذ بخوریم همه دور هم جمع میشویم و این لذت را در کنار هم میبریم، در یک تفریح و پیکنیک و سینما ترجیح میدهیم در کنار هم باشیم اما وقتی صحبت از حفظ قرآن میشود به فرزند خود میگوییم برو قرآنت را حفظ کن!
باید کل خانواده در مسیر قرآن قدم بردارد تا انگیزه لازم در فرزندان ما نیز ایجاد شود. این خیلی سخت است که یک کودک بهتنهایی امری که مستحب است را انجام دهد، یا باید عقل طرف برسد و با علاقه و اعتقادات خود در این مسیر قرار بگیرد یا اینکه یکی در کنار و حامی او باشد. اینکه والدین خود در امر حفظ قرآن دخیل نمیشوند موجب میشود تا قرآن آموز رغبت کمی برای این کار داشته باشد.
همیشه توصیه میکنم که علاقه و همت فرزندان را در حوزه قرآن بهخوبی کشف کنیم تا بتوانیم در آن وادی وارد شویم، یکی از بچهها دوست دارد حافظ شود و دیگری قاری، یکی مفاهیم دوست دارد و دیگری ترتیل، برای همین اگر علاقه آنها را بشناسیم میتوانیم با ورود و فعالیت در آن رشته آرامش زیادی را برایشان به ارمغان بیاوریم.
در همین راستا من و همسرم بهقدری پا بهپای فرزندانم در حفظ قرآن و دورههایشان بودیم و آیه به آیه را با هم میخوانیم، این همراهی باعث شده آنها دوست داشته باشند درسهای خود را نیز به همین روند ادامه دهند، برای مثال محمد یوسف میخواهد تا من نیز در درس اجتماعی او همراهیاش کنم و آن درسها را حفظ کنم. دعواهای بچهها هم سر این موضوع است که اول از من بپرس یا دوره من را بگذار!
گاه نیاز است در این مسیر ما از برخی از خواستههای خود بگذریم، برای مثال گاهی همسر من دوست دارد تلویزیون نگاه کند اما با وقتی میبیند فرزندانم در حال دوره محفوظات خود هستند تلویزیون را خاموش میکند. همچنین ما تلویزیون خود را از حال پذیرایی به اتاقخواب بردهایم و همین کار کوچک باعث شده تا کمتر به سراغ آن رفته و بیشتر وقت خود را در کنار هم بگذرانیم و وابستگی چندانی به تلویزیون نداشته باشند، در دیگر خانهها گاه میبینیم خانوادهها بهویژه فرزندان آنها ساعتها سرگرم تلویزیون باشند و حتی قانع نمیشوند که از آن دست بکشند.
سکانس هشتم: دوست دارم فرزندم سرباز امام زمان (عج) باشد
از محمد یوسف در خصوص حضورش در مسابقات بینالمللی قرآن در کشور کویت میپرسم، در جواب گفت: در نحوه برگزاری مسابقات ایراد زیاد بود، برای مثال از یکی از متسابقین آیه سجدهدار را پرسیدند، وقتی با تعجب پرسیدم چرا این آیه را که سجده واجب دارد پرسیدهاند، گفتند این موارد چندان در این مسابقات رعایت نمیشود، اختلاف قرائت هم در تلاوتها زیاد بود و گاه حتی لفظ تغییر میکرد اما در کل این موارد زیاد در داوری رعایت نمیشد.
با این حال مسابقات کویت تجربه خیلی خوبی بود و به من نیز خوش گذشت، ما هر شب در محافل قرآنی حاضر میشدیم و قرآن میخواندیم، یکبار بعد از قرائت قران یکی از ایرانیهای حاضر در آنجا بهقدری خوشحال شده بود که ما را به نهار دعوت کرد و بعد هم به من یک هدفن و تبلت هدیه داد.
در جواب این پرسش که برنامهات برای آینده و حالا که حفظ خود را تمام کردهای چیست؟ گفت: هنوز فکر نکردهام که در آینده میخواهم چهکار کنم، همینطور برای بعد از اتمام حفظ خود هم برنامهریزی نکردهام که چهکار کنم اما الآن در حال دوره محفوظات خود هستم.
مادرش با بیان اینکه محمدیوسف وقت اضافه خود را با کامپیوتر و تلویزیون میگذراند و از بزرگترین تفریحات او حضور در مسجد است، محمد یوسف عاشق مسجد است، در حال حاضر مساجدی در نزدیک خانه ما نیست و او با دوچرخه به مسجد میرود، البته گاهی اجازه ندادن برای رفتن به مسجد تنبیه او میشود!
در خصوص مسابقات هم شاید بتوانم بگویم استرس من و پدرش بیشتر از محمد یوسف است، او تلاش خود را میکند و استرسی هم برای مسابقات ندارد بهگونهای که در زمان مسابقات کویت یک ساعت مانده به مسابقه خود روی صندلی به خواب رفته بود و بعد از اینکه پدرش او را بیدار میکند برای مسابقه آماده میشود!
همیشه در زمان مسابقات برای هدایت آنها دعا میکنم و اینکه فرزندانم در مسیر خداوند قدم بردارند، به خدا میگویم که دوست دارم فرزندم در مسابقات رتبه بیاورند اما آنچه بیشتر میخواهم این است که آن چیزی که به خیرش است رخ دهد و بتوانند سرباز امام عصر (عج) باشند.
در پایان از همسرم که لحظهای ما را تنها نگذاشت و تمام کسانی که گاه با یک لبخند فرزندانم را در این مسیر الهی تشویق کردهاند تشکر میکنم، از مجموعه موسسه مجمعالحافظین و جامعهالقرآن همچنین از مربیان و اساتیدی چون استاد مجید وفاپور، استاد رهبر، استاد خدایاوران، استاد همایون تبار و تکتک کسانی که در این راه یاری گر ما بودند تشکر میکنم و از خداوند برای آنها بهترینها را مسئلت دارم.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا قزوین استعدادیابی در کودکان تربیت حافظان قرآن مسابقات کویت سرباز امام زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۴۳۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سکانسهایی از فیلم شماره ده
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284 بازدید 3 فیلم شماره 10 به کارگردانی و نویسندگی حمید زرگرنژاد محصول سال 1401 است. دو اسیر ایرانی از اردوگاه عراقی فرار میکنند و در مسیر فرار با دشواریهایی مواجه میشوند. این فیلم بر اساس ماجرای فرار محمدرضا عبدی و زاگرس میلانی در اول فروردین 1362 از اردوگاه موصل عراق ساخته شده است. مجید صالحی، حسام منظور، سیامک صفری، مهدی زمینپرداز، بهرنگ علوی، صحرا اسدالهی، احمد کاوری و سینا نجات نعمت در این فیلم مقابل دوربین حسن پویا بازی کردند. مسعود سخاوتدوست موسیقی متن این فیلم را ساخت و عماد خدابخش این اثر را تدوین کرد. سکانسهایی از این فیلم سینمایی را در تابناک میبینید.