فردید ادعای خلوص و نابی اندیشه نداشت/ مخالفت صدراییان با فردید
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۴۹۷۷۳
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از مهدی نصیری با عنوان «دیدار با سید احمد فردید، فیلسوف غربزدگی» است که در ادامه میخوانید؛
دکتر فردید (متوفی ۱۳۷۳ ش) بدون شک یکی از جدی ترین متفکران معاصر ایران است، هر چند همچنان گرفتار یک تحریم و بایکوت نیم قرنه از سوی روشنفکران مدافع جامعه باز و انقلابیون فلسفه زده صدرایی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طیف رنگارنگی از صاحب نظران معاصر چون جلال آل احمد، سید حسین نصر، داریوش شایگان، رضا داوری اردکانی، داریوش آشوری، احسان نراقی، حمید عنایت، امیر حسین جهانبگلو، محمد مددپور، محمد رجبی، عباس معارف، علی معلم دامغانی، مرتضی آوینی با شدت و ضعفی متفاوت از فردید متأثر بوده اند. هر چند برخی از آنان مانند شایگان و آشوری بعداً به منتقدان و مخالفان جدی او تبدیل شدند.
دکتر فردید ارائه دهنده نگرشی عمیق و ماهیت کاو از مدرنیته و تجدد بود و در شرایطی که شیخ و شابّ در برابر برق علم و تکنولوژی مدرن دل و دین از دست میدادند، او از عمق اومانیستی و خودبنیادانه مدرنیته و ایلغار غرب جدید علیه جهان و بشریت، در فضای دانشگاهی و روشنفکری سخن میگفت.
روشنفکران متأثر از پوپر که مدافع وضع موجود عالمند و حاکمیت لیبرال دموکراسی را آخرین منزلگاه سیر تکاملی بشر میدانند، با فردید به شدت در ستیز بودند و با نفوذی که در دهه نخست انقلاب در ارگانهای فرهنگی نظام مانند ارشاد و صدا و سیما و دانشگاهها و شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند، به شدت عرصه را بر فردید و تراوشات فکری او تنگ کردند و مجالی برای بروز و ظهور آن نگذاشتند.
سید مرتضی آوینی با آنکه متأثر از آرای فردید و شاگردان او همچون دکتر داوری بود، هرگز به دیدار فردید که همیشه در دسترس و مشتاق دیدار دوستانش بود، نرفت. شهریار زرشناس برای من نقل کرد که روزی در مجله سوره به آوینی پیشنهاد داده که به دیدار فردید برویم اما او نپذیرفت و گفت: من به دیدار فردید نرفته متهم به فردیدیسم هستم، وای به وقتی که بفهمند من به دیدار او رفته ام!
اما این فضای بایکوت مانع دیدارمن به عنوان مدیر مسئول روزنامه کیهان که میتوانست باعث اتهام فردیدیسم به کیهان نیز شود با فردید نشد و از همین رو در سال ۷۱ یا ۷۲ به اتفاق آقایان حجت الاسلام محمد علی معلی و یوسفعلی میرشکاک به دیدن او در منزلش رفتیم و ساعتی را با او گپ زدیم. اگر چه در آغاز دیدار، تعرض تندش به برخی از افراد توی ذوقمان زد اما وقتی وارد بحثهای غربشناسی اش شد میخکوب حرفهایش شدیم و سراپا گوش.
علاوه بر روشنفکران، اهل فلسفه و پیروان حکمت متعالیه هم به دلیل نقد فردید بر فلسفه یونانی و عدم توافق آنها با نقد او به علم و تکنولوژی مدرن که برای آن چون چاقوی آشپزخانه ماهیت خنثی و لابشرط قائلند، (علی رغم مواضع انقلابی او و حمایتش از امام خمینی) هیچ گاه روی خوش به فردید نشان ندادند.
اما این مخالفت صدراییان با فردید گاه وجه بامزه ای نیز پیدا میکند و آن اینکه فردید را متهم به التقاط هایدگری میکنند. البته فردید از فیلسوف آلمانی هایدگر متأثر بود و خود میگفت که من تفسیر و خوانشی اسلامی از هایدگر ارائه میکنم اما مساله این است که صدراییان که فلسفه یونانی را به نام حکمت اسلامی قالب زده و بر حوزههای علمیه تشیع غالب کرده اند، چگونه التقاط آشکار خود را نادیده و به التقاط فردید خرده و ایراد میگیرند.
التقاط و عدم دسترسی به اسلام ناب در غیاب فصل الخطاب معصوم در فراتر از مسلمات و اجماعیات دین و مذهب، مصیبت و مشکل همگانی است و کسی نمیتواند در مسائل و موضوعات اختلافی دینی به سادگی ادعای وصول به حقیقت و حکم واقعی خداوند را داشته باشد و اساساً مفتوح بودن باب اجتهاد در عصر غیبت معنایی جز این ندارد که حقیقت یقینی در فراتر از مسلمات و قطعیات نزد فقیه و یا مجتهدی خاص نیست و هر مجتهدی باید خود مستقلاً برای فهم بهتر مسائل و مقاصد کتاب و سنت و عقل تلاش و استفراغ وسع کند.
اگر قرار باشد میزان خلوص و عدم التقاط در موضوع غرب شناسی را در مورد متفکرانی چون طباطبایی و مطهری و فردید محک بزنیم به نظر حقیر دیدگاه فردید به مبانی قران و سنت و عقل بسی نزدیکتر از آن دو بزرگ دیگر است و اشکال وارده به فردید در این موضوع یکی از جهت تأثر از مبانی هایدگر و دیگری تأثر از مبانی ابن عربی (در علم الاسماء تاریخی) است و البته اگر اخذ از ابن عربی ایراد دارد که دارد باید پیش و بیش از فردید دانشگاهی، صدراییان حوزوی را سرزنش کرد که توحید و دیگر اصول عقاید خود را به توحید تشبیهی مخالف عقل و وحی ابن عربی گره زده اند.
جالب است که فردید ادعای خلوص و نابی اندیشه نداشت و با وقوف بر عمق تأثیر غرب و مدرنیته بر عالم و آدم، میگفت همه ما غربزده ایم، منتها من غربزده خودآگاهم و غرب و غربزدگی ام را میفهمم اما بسیاری متوجه غربزدگی شأن نیستند.
کد خبر 4647829منبع: مهر
کلیدواژه: مهدی نصیری فلسفه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۴۹۷۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسلامیسازی علوم انسانی امری ضروری است
به گزارش خبرنگار مهر، حجتالاسلام سیدرسول موسوی صبح یکشنبه در نشست «پیشینهشناسی رویکردهای اسلامی به علوم انسانی» اظهار کرد: یکی از مباحثی که در نظام جمهوری اسلامی مهم است، مباحث علوم انسانی است، به این معنا که علوم انسانی باید بومی شود و به تعبیر دقیقتر اسلامیسازی علوم انسانی یعنی نگاه ما به انسان یک نگاه معنوی و الهی باشد.
وی با بیان اینکه رویکرد کشورهای غربی به علوم انسانی غالباً اومانیستی و انسانمحوری است. طبیعتاً هنگامی که اختلاف مبنایی حاصل شد، در شاخهها و فروع نیز به طریق اولی اختلافاتی وجود دار.، تصریح کرد: در این زمینه تاکنون کتابهای زیادی در زمینه اسلامی ساز علوم انسانی نوشته شده است و دیدگاهها و نظریههای زیادی در این زمینه وجود دارد اما در این میان باید مورد توجه باشد، روش شناسی است.
مدیر گروه و عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی (ره) با اشاره به ۲ دیدگاه در رابطه با اسلامیسازی علوم انسانی گفت: یک دیدگاه از منظر فلسفی بررسی میشود، یعنی از دانش و علم فلسفه به ویژه حکمت متعالیه که ملاصدرا آن را بنیان نهاده، برای اسلامیسازی علوم انسانی استفاده شود البته فارابی نیز از فیلسوفانی است که از او به عنوان مؤسس توسعه فلسفه به علوم اجتماعی و انسانی یاد میشود.
وی با بیان اینکه از آنجایی در یونان هم دیدگاهی اجتماعی نسبت به علوم انسانی وجود داشت و علوم انسانی دارای جایگاه بود؛ پس پیوندی میان فلسفه و دانستههای اجتماعی و علوم انسانی از ابتدا در یونان وجود داشته است، افزود: پس از ورود فلسفه به حوزه اسلامی توسط مسلمانان و فیلسوفانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، بوعلی سینا، فارابی و… نگاه به فلسفه چنین بود که بر علوم انسانی مسلط است.
حجتالاسلام موسوی با اشاره به اینکه استفاده از قرآن و سنت، روشی دیگر در رابطه با اسلامیسازی علوم انسانی است، اضافه کرد: پیشینه این روش نیز به مفسرینی باز میگردد که از نگاه قرآن و حدیث مطالبی را بیان کردند.
وی درخصوص طبقهبندی تفسیرهای قرآنی نیز گفت: یکی از این تفاسیر، تفسیرهای اجتماعی، تفاسیری هستند که به مردم، جامعه و نیازهای اجتماعی توجه دارند. تفاسیر عصری (زمانی) هم مسائل روز و مورد نیاز را بیان میکنند. دسته سوم نیز شامل تفاسیر موضوعی هستند که نیازهای جامعه را بر مبنای آیات قرآن پاسخ میدهند. یعنی موضوع از جامعه استخراج شده و براساس قرآن بررسی میشود. کتاب «سنتهای تاریخ در قرآن» از شهید سید محمد باقر صدر نیز در راستای تفسیر موضوعی است.
مدیر گروه و عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی (ره) اضافه کرد: در بحث اسلامیسازی علوم انسانی، چه با روش فلسفی و استفاده از ایدههای فیلسوفان و چه با روش تفسیری، منابع و پیشینه متعددی وجود دارد.
وی با تقسیم تفسیر موضوعی به دو نوع درون قرآنی و برون قرآنی گفت: منظور از تفسیر موضوعی درون قرآنی آن است که موضوع در قرآن وجود دارد و تفسیر موضوعی برون قرآنی به مسائل روز و دانشهای بشری اشاره دارد.
حجتالاسلام موسوی در خصوص کارکردهای خانواده در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی ابراز کرد: پیدایش کارکردهای خانواده در غرب مطرح شد و کتابهای متعددی نیز در این رابطه نوشتهاند. به طور کلی ۲ شاخه و مکتب فکری در تمام عرصهها میان غربیان رواج دارد که مباحث را به دو شاخه ساختارگرایی و کارکردگرایی تقسیم میکند.
وی تأکید کرد: ساختارگرایان معتقد بودند در موضوعات علوم انسانی باید به مبادی، ساختارها، اصول و ریشهها نگریست اما به فواید و منافع کمتر توجه داشته اند. کارکردگرایان نیز در پی تحولاتی که در غرب به وجود آمد، منفعتگرا شدند و به سمت بیان کارکردها و فواید رفتند.
این پژوهشگر دینی که بر این باور است خانواده از مباحث بین رشتهای است، گفت: هم در روانشناسی و هم در جامعهشناسی این امر مورد بحث قرار میگیرد. اما از آنجا که مبحثی اجتماعی بهشمار میرود، پس جامعهشناسان بیشتر به آن پرداختهاند.
وی اضافه کرد: جامعهشناسان کارکردگرا نیز بحثی با عنوان «کارکردهای خانواده» را مطرح کردند. برای مثال بحث تولید مثل و تنظیم و کنترل نسل را از کارکردهای خانواده برشمردند.
کد خبر 6097051