واکاوی پیشنهاد روسیه؛ فروش نفت ایران توسط روسها؟!
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۶۲۱۹۷
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از تارنمای فرارو؛ روز گذشته معاون وزیر خارجه روسیه گفته که کشورش حاضر است در فروش نفت به ایران کمک کند. این مقام روسی جزئیات زیادی در این باره ارائه نکرده است.
سرگی ریابکوف روز جمعه با اشاره به اقدامات اروپا در راستای اجرای برجام گفت: کانال مالی ویژه اروپا (اینستکس / ساحات) باید هرچه زودتر عملیاتی شود و در خدمت معاملات نفتی ایران قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنابراین گزارش ریابکوف اظهار کرد که در صورت عملیاتی نشدن کانال مالی اروپا با ایران، روسیه آماده است تا به این کشور برای فروش نفت و مبادلات بانکی کمک کند.
با وجود آنکه چند ماه از تاسیس ساز و کار مالی ویژه اروپا با ایران میگذرد، این کانال مالی هنوز عملیاتی نشده است. ایران برای تامین خواستههایش در چهارچوب توافق هستهای به اروپاییها ضربالاجل داده و گفته در صورت اجرا نشدن آنها بخشی از تعهداتش در برجام را اجرا نمیکند.
کمتر از یک ماه تا پایان ضرب الاجل ایران به اروپا باقیمانده است.
همچنین ریابکوف آمریکا را به افزایش تنش با ایران متهم کرد و گفت: صادرات نفت ایران باید به میزان قبل از تحریمهای آمریکا بازگردد.
او گفت که روسیه پیش از این هم در فروش نفت به ایران کمک کرده است. اما درباره این کمک توضیحات بیشتری ارائه نکرد.
براساس گزارشها با اعمال تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران میزان فروش نفت ایران به کمترین حد خود در سالهای اخیر رسیده است. این وضعیت نگرانیهای زیادی را ایجاد کرد و دولت تلاش میکند راههایی را برای افزایش فروش نفت پیدا کند.
با وجود اینکه روسیه میگوید به ایران در فروش نفت و مبادلات بانکی کمک میکند، اما افکار عمومی ایران اعتماد زیادی به روسیه ندارد.
حسن بهشتی پور کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو درباره سخنان معاون وزیر خارجه روسیه گفت: «سخنان آقای ریابکوف باید از چند جنبه مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه روسیه در زمینههای مختلف تجاری تحت تحریم قرار دارد، اینکه آن کشوربتواند به تحریم نفتی ایران کمک کند مقداری جای تامل دارد. باید بررسی شود که آیا اساساً راهکارهایی وجود دارد یا نه.»
او افزود: "نکته دوم این است که طرح پیشین روسیه این بود که نفت ایران را با قیمت پایینتری از قیمت جهانی بخرد و مابه ازای آن کالا روسی به ایران تحویل دهد. این در حالی است که بخشی از نیازهای ایران از کالای روسی تامین میشود. این بخش هم بیشتر کالاها دفاعی و نظامی است. در بخشهای دیگر نیاز ایران آنقدر از طرف کالاهای روسی تامین نمیگردد که کل صادرات ایران از طریق روسیه انجام شود."
به گفته بهشتی پور "روسیه اگر بخواهد ارز حاصل از فروش نفت ایران را بازگرداند باید از طریق بانک این کار را انجام دهد، بانکهای اصلی روسیه هم از ترس تحریمهای آمریکا با ایران مبادلات بانکی ندارند. وقتی تحریمهای آمریکا از اردیبهشت امسال آغاز شد، اولین گروه شرکتهایی که از ایران خارج شدند بعد از توتال فرانسه، امی ایتالیا و چند شرکت دیگر، کمپانی نفت روس و گاز پروم بود که همکاریشان را با ایران قطع کردند."
این کارشناس مسائل بین الملل معتقد است: «حداقل روسیه میتوانست کاری کند که شرکتهایش از اقتصاد ایران خارج نشوند. اما آنها، چون مبادلات بسیار بزرگی با آمریکا دارند (به ویژه گاز پروم) نمیتوانستند قید همکاریهایشان با آمریکاییها را بزنند بنابراین بلافاصله پس از تحریم آمریکا قید همکاری با ایران را زدند.»
او با بیان اینکه باید دید جزییات طرح روسیه چیست، تاکید کرد: "ایران میتواند از هر نوع همکاری با کشورهای دیگر استقبال کند. اما باید ببیند که شرایطشان چیست؟ آیا نفت را با قیمت زیر بازار جهانی میخرند و پولش را بر میگردانند؟ یا همچون چینیها مبادله کالا با نفت انجام دهند؟ یا مثل هندیها نفت را امروز میگیرند و شش ماه دیگر پولش را باز میگردانند؟ و خیلی جنبههای دیگر که تحریمها به فروش نفت ایران تحمیل کرده است. "
بهشتی پور با اشاره به سخنان ریابکوف درباره مبادلات بانکی گفت: «ما مدت هاست که به دنبال ایجاد سیستمی برای مبادلات بانکی با روسیه هستیم. حتی زمانیکه آمریکا از برجام خارج نشده بود تلاشهای در این باره صورت گرفت، اما این هنوز تحقق پیدا نکرده است. قبلاً گفته میشود ایران پول کالاهایی که از روسیه میخرد را با روبل پرداخت کند و کالاهایی که روسها از ایران میخرند نیز با ریال پرداخت کنند و دلار را مبادلات حذف کنند، اما این محقق نشده است. بانکهایی که باید برای بازرگانان ایران در روسیه ال سی باز میکردند این اقدام را انجام ندادند البته حالت بر عکسش هم وجود دارد. به هر حال این همکاری بانکی سالهاست وعده داده میشود، امیدواریم این تحریمها باعث شود این بخش کار عملیاتی گردد. شاید این بار قرار باشد بانکهایی وارد کار شوند که با آمریکا همکاری بانکی ندارند.»
او درباره چشم انداز سخنان ریابکوف گفت: «همین قدر که معاون وزیر خارجه روسیه این بحث را مطرح کرده باید آن را جدی گرفت. آقای ریابکوف از قدیمیترین دیپلماتها و مذاکره کنندگان مرتبط با پرونده هستهای ایران است. حتی قبل از اینکه آقای ظریف و آقای عراقچی وارد مذاکرات هستهای شود، ریابکوف از طرف روسیه با گروه ۵+۱ و آقای جلیلی مذاکره میکرد؛ بنابراین او دیپلمات بسیار قدیمی است و در این موضوع تخصصی کار کرده است حرف او را باید جدی گرفت.»
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: ایران روسیه مذاکرات هسته ای معاون وزیر نفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۶۲۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیش بینی ۲۷ سال پیش برژینسکی درمورد ایران که درست از آب درآمد
بلومبرگ در مطلبی به قلم نایل فرگوسن نوشت: برای درک اینکه در مبارزه با ائتلاف چین، روسیه و ایران پای چه چیزهایی در میان است فقط باید رشته افسانه "ارباب حلقه ها" را مطالعه کرد.
به گزارش انتخاب، در رشته افسانه معروف تخیلی و حماسی ارباب حلقه ها، اثر جی آر آر تالکین به تدریج مشخص میشود که نیروهای تاریکی با یکدیگر متحد شده اند. سائورون، با چشم بصیرت خود به عنوان رهبر محور شیطانی یا ارباب تاریکی انتخاب میشود. تالکین خوب میدانست چه وضعیتی را توصیف میکند. او که یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول بود، با ناامیدی نزدیک شدن دومین جنگ خانمان سوز جهانی را تماشا میکرد. در آن سالها و در فاصله ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷ شاهد همگرایی و نزدیکی تدریجی آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپریالیست و تشکیل یک نیروی اهریمنی جهانی بود.
ما نیز امروز شاهد تشکیل و تحکیم یک محور مشابه هستیم. همانطور که متیو میلر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا هفته گذشته گفته بود، در پس تلاشهای جنگی روسیه، منابع عظیم اقتصادی چین قرار دارد. میلر روز سه شنبه به خبرنگاران گفت: «آنچه طی ماههای گذشته شاهد بوده ایم این است که مواد خامی از چین به روسیه منتقل شده و روسیه از آنها برای بازسازی صنایع خود و تولید تسلیحاتی که در صحنه نبرد اوکراین کاربرد دارد استفاده کرده است... ما به شدت نگران این وضعیت هستیم.» اوایل ماه جاری میلادی در پکن، جانت یلن وزیر خزانه داری آمریکا به همتای چینی خود هشدار داد که اگر پکن به حمایت از تلاشهای جنگی روسیه در اوکراین ادامه دهد "تبعات قابل توجهی" در انتظارش خواهد بود.
رهبران چین علیرغم مواضع علنی شان مبنی بر اینکه میخواهند به عنوان یک دولت صلح طلب عمل نمایند، قبل شروع جنگ اوکراین در این خصوص به روسیه چراغ سبز نشان داده بودند. تعهد متقابل نسبت به شراکت "بدون محدودیت" با روسیه چه مفهوم دیگری میتوانست داشته باشد؟ از زمانی که دو سال پیش نیروهای متجاوز روسی از حومه کیف عقب رانده شدند، حمایت شی جینپینگ برای تداوم بقای پوتین در قدرت نقشی حیاتی داشته است.
بر اساس همین تحلیل، نمیتوان رویارویی ایران با اسرائیل را به عنوان رویداد منفرد و فاقد عقبه راهبردی تعبیر کرد. تهران از روسیه در جنگ اوکراین حمایت میکند و هزاران پهپاد و موشک، مشابه همانهایی که آخر هفته گذشته به سمت اسرائیل شلیک کرد تحویل روسیه داده است. روسیه به نوبه خود احتمالا به تقویت دفاع هوایی ایران کمک خواهد کرد. چین نیز نمیتواند تنها یک خریدار عمده نفت ایران باقی بماند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین بلافاصله پس از حمله به اسرائیل با تهران تماس گرفت و به جای محکوم کردن حمله ایران، این اقدام را تحسین نمود. دستگاه پروپاگاندای دولت چین از زمان حمله ۷ اکتبر به صورت مداوم در خدمت انتقاد از اسرائیل بوده است.
ظهور این محور جدید در سال ۱۹۹۷ توسط ژبیگنیف برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهور سابق آمریکا پیش بینی شده بود. وی در کتاب خود تحت عنوان صفحه شطرنج نوشته بود: «احتمالا خطرناکترین سناریو تشکیل یک ائتلاف عظیم متشکل از چین، روسیه و احتمالا ایران خواهد بود که یک ائتلاف "ضدهژمونیک" تشکیل شده نه بر اساس ایدئولوژی بلکه بر اساس شکایتهای مکمل هم خواهد بود. این ائتلاف از نظر ابعاد و گستردگی مشابه چالشی خواهد بود که بلوک چین و شوروی برای غرب ایجاد کرده بود، اما این بار چین احتمالا رهبر و روسیه دنباله رو آن خواهد بود.»
پیش گویی برژینسکی پیامبرگونه بوده است. با این حال نگاهی به عملکرد سه سال گذشته نشان میدهد که جانشینان برژینسکی در دولت بایدن خواسته یا ناخواسته نقش بی نقصی در محقق کردن این پیش بینی ایفا کرده اند. این اقدامات از تنها گذاشتن افغانها در دست طالبان در سال ۲۰۲۱ تا کوتاهی در بازداشتن روسیه از تهاجم به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و در نهایت کوتاهی در بازداشتن ایران از تشویق نیروهای نیابتی اش برای حمله به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ نمود یافته است. بله زمانی که اوکراین و اسرائیل هدف حمله قرار گرفتند بایدن برای کمک به آنها دست به کار شد، اما احتمالا یک نمایش قدرت اولیه میتوانست از بروز هر دوی این وضعیتها جلوگیری کند.
جمهوری خواهان اکنون متوجه شده اند، آنطور که مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق مدتها استدلال میکرد، برخی از نزاعهای موجود در کشورهای دور دست احتمالا باید در نهایت موجب نگرانی ما شود. این منازعات بخشی از جنگی واحد هستند که توسط این ائتلاف جدید علیه ارزشهای بنیادینی که ما آنها را ارج مینهیم یعنی دموکراسی، حاکمیت قانون و آزادیهای فردی آغاز شده اند. پیش بینی من این است که استدلالهای انزواطلبانه دوام چندانی نخواهد داشت.
خوشبختانه ما فعلا در جنگ سرد دوم قرار داریم نه جنگ جهانی سوم. اما جنگ سرد دوم سریعتر از جنگ سرد اول به پیش میرود. اگر تهاجم روسیه به اوکراین را معادل جنگ کره در سالهای ۵۳-۱۹۵۰ بگیریم، ما بحران موشکی دوم کوبا را بر سر تایوان رد کرده ایم و اکنون وارد دوران تنش زدایی شده ایم؛ دورهای که دو دهه به طول انجامید. از زمان نشست قبلی روسای جمهور دو کشور در وودساید کالیفرنیا در ماه نوامبر، به نظر میرسد که چینیها از هرگونه نمایش قدرت امتناع میکنند و خواستار تعاملات جدی با همتایان آمریکایی شان هستند که این یادآورد تعاملات دو کشور در طی سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ است.
اما حمله غیرمنظره حماس به اسرائیل در اکتبر سال گذشته به یکباره ما را به سال ۱۹۷۳ رساند. لازم به یادآوری است که دوران تنش زدایی دوام چندانی نداشت و با ادعای برتری آمریکا در خاورمیانه توسط هنری کسینجر پس از جنگ یوم کیپور در آن سال از بین رفت. به طور خلاصه، به نظر میرسد که در جنگ سرد دوم ما دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را در یک ترکیب تا حدی گیج کننده در هم فشرده ساخته ایم.
حال سوال اینجاست که بزرگترین تفاوتهای بین جنگ سرد اول و دوم در چیست؟
اولا چین رقیب اقتصادی بسیار قدرتمندتری نسبت به اتحاد جماهیر شوروی است. ثانیا، غرب از نظر اقتصادی با اقتصاد چین در هم تنیدگی دارد و شبکه زنجیره عرضه کالاهای مختلفی که در چین تولید میشوند هرگز با شوروی قابل مقایسه نیست. ثالثا، ما از نظر ظرفیت تولید در وضعیت به مراتب ضعیف تری قرار داریم در حالی که چین مقادیر عظیمی محصولات سازگار با طبیعت روانه بازار جهانی میکند، غرب گزینه دیگری جز احیای سیاست حمایت گرایی و سیاستهای صنعتی و بازگرداندن ساعت استراتژی اقتصادی به دهه ۱۹۷۰ میلادی ندارد. ماه گذشته جانت یلن وزیر خزانه داری آمریکا اظهار داشت که ظرفیت بالای چین در صنایع نوین نظیر باطریهای خورشیدی، خودروهای برقی و باطریهای لیتیومی در حال آسیب زدن به شرکتها و کارگران آمریکایی و شرکتها و کارگران سراسر جهان است.
رابعا سیاست پولی آمریکا در مسیر کاملا غیر پایداری قرار دارد. هماگونه که دفتر امور بودجه کنگره اعلام کرد، رشد بی وقفه بدهیهای دولت فدرال نسبت به تولید ناخالص داخلی از کنترل خارج شده و از ۹۹ درصد در سال جاری به ۱۶۶ درصد در سال ۲۰۵۴ میلادی خواهد رسید.
ایرانیها با انجام حمله پهپادی و موشکی به اسرائیل به صورت ناخواسته این مجوز را به بسیاری از جمهوری خواهان داده اند تا از رویکرد تهاجمی پمپئو که به هیچ وجه انزواطلبانه نیست دنباله روی کنند. کافی است نگاهی به مقاله مایک گالاگر نماینده ویسکانسین در کنگره و مت پوتینگر، مشاور سابق ترامپ که در فارن افرز منتشر شده بیاندازید. در این مقاله آمده است: «چین... در حال تضمین حیات کشورهای توسعه طلب در روسیه، ایران، کره شمالی و ونزوئلاست.» متوقف کردن این کشور «مستلزم یک اصطکاک گسترده در روابط آمریکا و چین و افزایش سریع توانمندیهای دفاعی آمریکاست.»
بنابراین به نظر میرسد که اهمیت تاریخی حمله ایران به اسرائیل را نباید در تاثیر آن بر خاورمیانه بلکه بر برداشت جمهوری خواهان از رویکرد آمریکا در عرصه سیاست جهانی و خروج از سیاست انزواطلبی جستجو کرد.