پنجمین ثروتمند جهان چگونه زندگی میکند؟
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۶۶۸۳۵
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، آن چه برای مردم عجیب است سبک زندگی زاکربرگ است. خودروی زاکربرگ یک خودروی بسیار معمولی است که تمام افراد عادی جامعه از آن استفاده میکنند و او حتی از لباسهایی با ظاهر عادی استفاده میکند، ولی آن چه توجه همه رو به خودش جلب میکند، زندگی خیلی شادی است که دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او البته پیشتر حتی با درآمدی بیش از ۸۰ میلیارد دلار در رده سوم ثروتمندان جهان جای گرفته است، اما حضور در این رتبه سبک زندگی وی را چندان متفاوت نکرده است.
زاکربرگ در سال ۲۰۰۴ فیسبوک را تأسیس کرد و تا سال ۲۰۱۲ تعداد کاربران فیسبوک به یک میلیارد نفر رسید در آن زمان این کمپانی یکی از بزرگترین سهامداران بازار سهام بود.
از زمان تأسیس فیسبوک تا سال ۲۰۱۲ هر ساله زاکربرگ ۹ میلیون دلار به داراییهایش اضافه میشد.
زاکربرگ نیز مانند همه صاحبان کمپانیهای بزرگ در سیلیکونولی ظاهر به خصوصی دارد در اکثر عکسها او یک تیشرت طوسی تنش است که به ظاهر یک لباس معمولی به نظر میرسد، ولی در واقع از برندهای لاکچری و گرانقیمت است.
زاکربرگ چگونه پولهایش را خرج میکند؟
یکی از دلایل شهرت زاکربرگ راندن خودرو معمولی و ارزانقیمت فولکس واگن است که ارزش این خودرو کمتر از ۳۰.۰۰۰ دلار است این در حالی است که لباسهایی که زاکربرگ میپوشد کمتر از ۲.۰۰۰ دلار قیمت ندارند.
در سال ۲۰۱۱ او توانست خانهای به ارزش ۷میلیون دلار با متراژ ۵۰۰۰ فوت را خریداری کند و سال بعدش اقدام به خریداری مناطق اطراف خانهاش کرد. وی تقریباً ۳۰ میلیون دلار برای خریداری چهار خانه اطراف خانه خودش خرج کرد و تصمیم گرفت آنها را بازسازی کند.
او همچنین در سانفرانسیسکو چندین خانه دارد اولین خانه او در سانفرانسیسکو در سال ۲۰۱۳ خریداری شد که متراژ آن ۵۵۰۰ فوت است و یک میلیون دلار را صرف بازسازی این خانه کرد. این بازسازیها شامل ایجاد گلخانه و بازسازی آشپزخانه است.
در سال ۲۰۱۴ زاکربرگ ۱۰۰ میلیون دلار برای خرید جزیره کاوای در اقیانوس آرام پرداخت، این جزیره یکی از متنوعترین جزیرهها از نظر داشتن گیاهان دارویی است. زاکربرگ میگوید من و همسرم به خاطر این که بتوانیم از زیبایی طبیعی این جزیره حفاظت کنیم آن را خریداری کردهایم.
با توجه به اطلاعاتی که خود زاکربرگ در صفحه فیسبوکش قرار داده است جزیره کاوای محل زندگی بزها و لاک پشتها است.
زاکربرگ زیاد سفر نمیکند
زاکربرگ زیاد به مسافرت نمیرود، ولی زمانی که برود فیسبوک تمام مخارج آن را پرداخت میکند. بخش حسابداری فیسبوک میگوید در سال ۲۰۱۵ هزینهای که فیسبوک برای مسافرتهای زاکربرگ پرداخت کرده است نزدیک به ۵ میلیون دلار بوده است.
در سال ۲۰۱۷ بعد از این که زاکربرگ تصمیم گرفت به تمام نقاط آمریکا مسافرت کند ۷میلیون دلار را صرف حفاظت از خودش کرد.
فیسبوک هر ساله ۱۰ میلیون دلار برای محافظان زاکربرگ پرداخت میکند که این هزینهها شامل پرداخت حقوق محافظان خودش، پرداخت هزینههای محافظت از خانههایش و همچنین هزینههای حفاظت از هواپیمای شخصیاش است.
زاکربرگ چند ساعت در هفته کار میکند؟
زاکربرگ به همراه ۱۲ نفر از همکارانش که کارمندان اصلی فیسبوک هستند ۶۰ ساعت در هفته کار میکنند.
زاکربرگ با این که هفتهای ۶۰ ساعت یعنی تقریباً روزی ۸ ساعت کار میکند باز هم زمان کافی برای وقتگذراندن با خانوادهاش، تفریح و تمرین و ورزش پیدا خواهد کرد.
سبک زندگی زاکربرگ
زاکربرگ در ساعت ۸ بعد از این که از پیادهروی صبحگاهی میآید تمام برنامههای فیسبوک را چک میکند. او در هفته سه بار تمرینات ورزشی را به همراه مربی شخصیاش انجام میدهد و حتی بعضی مواقع به همراه سگش به محل کارش میرود و تا آنجا پیادهروی میکند.
چیزی که در اینجا جالب است سلیقه خاص غذایی او است در واقع میتوان گفت زاکربرگ هیچ سلیقه غذایی خاصی ندارد و به قول خودش وقتش را برای درست کردن غذای خاصی صرف نمیکند و هر چه باشد، میخورد.
دلیل این که زاکربرگ همیشه لباسهای یک شکل میپوشد نیز همین است در مصاحبهای که در سال ۲۰۱۴ از او گرفتهاند به خبرنگاری در خصوص پوشیدن لباسهای یک شکل گفته است: «میخواهم تصمیمگیریهایم را به حداقل برسانم و وقتم را روی سایر چیزهای پر اهمیت بگذارم.»
منبع: جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۶۶۸۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران