Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-05-07@08:26:13 GMT

امام صادق، بنیانگذار تشکیلات نیابت و مرجعیت

تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۲۳۲۶۹

امام صادق، بنیانگذار تشکیلات نیابت و مرجعیت

تعلیم و تربیت شاگردان

عصر امام صادق علیهم السلام را از جهاتی می توان عصر تعلیم و تربیت شاگردان فاضل و ساماندهی تشکیلات مرجعیت شیعه و فقاهت فقهاء نامید. دوران امامت حضرت باقر و امام صادق علیهما السلام مصادف با شکسته شدن فضای تحریم چندین ساله نقل و ضبط احادیث، سقوط سلسله بنی‌امیه و آغاز حکومت عباسیان شد و تا حدودی فضای باز علمی و سیاسی در جامعه حاکم گردید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این دو امام همام از این فرصت تاریخی، بهره مناسب بردند و در پی نیم قرن (148 ـ 94ه‍‌) تلاش و اهتمام کم‌نظیر ، عالمان، فقیهان و دانشمندان بسیاری در مکتب اهل‌بیت^ پرورش دادند. آنان معارف اسلامی را به طور مستقیم از ائمه معصومین^ گرفتند و در مجموعه‌هایی گرد آوردند و گنجینه‌های گران‌ بهایی را از خود به نسل‌های آینده به میراث گذاردند. ابوبصیر یکی از شاگردان برجسته امام صادق (ع) می‌گوید: روزی به محضر آن حضرت وارد شدم و امام فرمود: امروز عده‌ای از مردم بصره این‌ جا بودند و سؤالاتی کردند و احادیثی از من خواستند و همه را نوشتند؛ پس چه شده است که شما نمی‌نویسید و احادیث را ضبط نمی‌کنید؟! اما یقین بدانید هرگز نمی‌توانید احادیث ما را نگه دارید؛ مگر این‌که همه را بنویسید و ضبط کنید.[1] امام صادق (ع) در حدیث دیگری خطاب به سایر شاگردان و اصحاب می‌فرماید: اکتبوا فانکم لاتحفظون الا بالکتاب؛[2] بنویسید و یادداشت کنید؛ به درستی که هرگز نمی‌توانید احادیث را نگه دارید، مگر با نوشتن.

در کتب حدیثی و تاریخی تعداد شاگردان امام صادق علیه السلام  تا چهار هزار نفر تخمین زده شده است و نام بعضی از آنها در میان اهل فن به عنوان «اصحاب اجماع» شناخته شده و مانند آفتاب می درخشد. زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، معروف بن خربوذ، بُرَید بن معاویه عجلی، ابوبصیر و فضیل بن یسار که از اصحاب مشترک امام باقر و امام صادق‘ به شمار می‌آیند. اَبان بن تغلب، جمیل بن درّاج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر، حماد بن عثمان و‌ حماد بن عیسی که از اصحاب و یاران خاص امام صادق شمرده می‌شوند.تنها محمد بن مسلم سی هزار حدیث از امام باقر (ع) و 16 هزار حدیث از امام صادق آموخت و حفظ کرد و کتابی با عنوان «اربعمأة مسأله» نگاشت.  در حدیثی امام صادق می‌فرماید: هیچ کس یاد ما را زنده نداشت و احادیثِ پدرم را احیا نکرد، مگر زراره، ابوبصیر مرادی، محمد بن مسلم و بُرَید. اگر اینها نبودند، کسی نمی‌توانست احکام خدا را استنباط کند و راه هدایت برگزیند. اینان نگاه‌ داران دین و مورد اعتماد پدرم بر حلال و حرام الهی و پیشگامان به سوی ما در دنیا و آخرت هستند. در حدیث دیگری از آن حضرت نقل است که فرمود: خداوند زرارة بن اعین را رحمت کند؛ اگر او نبود، احادیث پدرم از بین می‌رفت.[3]  ابان بن تغلب نزدیک به سی هزار حدیث و معارف اسلامی و شیعی از امام صادق فرا گرفت و در تفسیر قرآن، فقه، حدیث، نحو و ادبیات عرب سرآمد بود. این عالم و راوی بزرگ در سال 141 هجری از دنیا رفت. وقتی خبر رحلتش به امام صادق (ع) رسید، آن حضرت فرمود: سوگند به خدا ! درگذشت ابان دل مرا به درد آورد.[4]

ارجاع مردم به علما

قرائن و شواهد تاریخی به روشنی نشان می‌دهد که امام صادق ^، شاگردان خویش را که همان عالمان و روحانیون وقت بودند، به رسیدگی به نیازهای علمی، فقهی، دینی ، اخلاقی و عقیدتی مردم، ملزم می‌نمود و خود در کناری به فعالیت‌های آنها اشراف و نظارت داشت؛ چنان‌که روزی مرد شامی به خدمت امام صادق (ع) رسید و در حالی که اغلب شاگردان در مجلس حاضر بودند، از آن حضرت درخواست مناظره‌ علمی در مسائل مختلف کرد. امام صادق (ع) آن مرد را در علم نحو، صرف، ادبیات عرب، فقه، کلام (جبر و اختیار، توحید و امامت) به ترتیب به شاگردان برجسته خویش: حمران بن اعین، ابان بن تغلب، زرارة بن اعین، مؤمن طاق، محمد بن طیار، هشام بن سالم و هشام بن حکم ارجاع داد. آن مرد در نهایت غرور و تکبر گفت: آمده‌ام با خود شما مناظره کنم، نه با شاگردان و اصحاب. حضرت فرمود: گفتار اینان، گفتار من است. اگر بر اینها چیره شدی، به منزله آن است که بر من پیروز گشته‌ای. آن‌گاه مرد شامی با هر یک از آنها به بحث نشست و بی‌درنگ مغلوب شد و به شکست خود اعتراف کرد.[5]

مفضل بن عمر در حدیثی نقل می‌کند که امام صادق خطاب به فیض بن مختار فرمود: « فاذا اردتَ حدیثنا فعلیک بهذا الجالس و اومی الی رجل من اصحابه فسالتُ اصحابنا عنه، فقالوا: زرارة بن اعین؛»[6] هر گاه مسائل ما را خواستی، پس به این فرد نشسته مراجعه کن و با دست مبارک به یکی از شاگردان اشاره کرد. در این هنگام نام او را از حاضران پرسیدم، گفتند: زرارة بن اعین است.

در حدیث دیگر، شعیب می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: گاهی نیاز پیدا می‌کنم از چیزی سؤال کنم؛ پس در این هنگام از چه کسی بپرسم؟ حضرت در جواب فرمود: از ابوبصیر اسدی بپرس.[7] در روایتی از عبدالله بن ابی یعفور می‌خوانیم: روزی به امام صادق (ع) عرض کردم: به راستی هر ساعت نمی‌توانم شما را زیارت کنم و به خدمتتان بیایم و برخی از دوستان به سراغم می‌آیند و بعضی مسائل را می‌پرسند و من نمی‌توانم به همه آنها جواب بدهم؛ چه کار کنم؟ حضرت فرمود: « ما یمنعک من محمد بن مسلم ثقفی؟  فانه سمع من ابی و کان عنده وجیهاً»[8] چه چیز تو را مانع شده که به خدمت محمد بن مسلم ثقفی بروی و از وی سؤال بکنی؟! به راستی او مسائل شرعی را از پدرم شنیده و در نزد پدرم مورد احترام و اعتماد بود.

از این روایت استفاده می‌شود که علاوه بر محمد بن مسلم، خود عبدالله بن ابی یعفور هم محل رجوع مردم بوده است. البته این روش اختصاص به امام صادق (ع) نداشت. امامان معصوم بعدی نیز هر کدام در عصر حضور خویش همین سیره را ادامه دادند و مردم را به عالمان متعهد ارجاع می‌دادند.

تشویق علما به اجتهاد و فتوا

افزون بر موارد فوق، روایاتی وجود دارد که حضرت صادق (ع) عالمان و دانشمندان را به اجتهاد ، فقاهت واستنباط احکام شرعی و تفریع احکام کلی از مصادیق و موضوعات خارجی و پدیده‌های جدید اجتماعی و در نتیجه رفع مشکلات روزمره مردم، موظف کرده‌اند. هشام بن سالم از حضرت صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «انما علینا اَن نلقی علیکم الاصول و علیکم التفریع؛»[9] بر ماست که اصول کلی احکام را بر شما القا کنیم و شما هم موظفید پدیده‌های جدید را بر آن احکام کلی تطبیق نمایید و احکام آنها را از آن اصول کلی استنباط کرده و در اختیار مردم بگذارید. مضمون همین روایت از عالم دیگری به نام احمد بن ابی نصر، از حضرت رضا (ع) نقل شده که آن حضرت فرمود: «علینا اِلقاء الاصول و علیکم التفریع».[10] عبد الرحمن بن حجاج، یکی از علمای کلامی دوران امام صادق و امام کاظم÷ بود و در عصر امام رضا (ع) رحلت کرد. او در شهر بغداد وکیل و نماینده امام معصوم شناخته می‌شد. حضرت امام صادق (ع) در حدیثی او را به مباحثه کلامی و نشر اعتقادات اسلامی و شیعی در میان مردم توصیه کرده و می‌فرماید:یا عبد الرحمن! کلَّم اهل المدینه، فانی اُحب ان یُری فی رجال الشیعه مثلک؛[11]ای عبد‌الرحمن! با مردم بغداد پیرامون مسائل اعتقادی، بحث و گفت‌وگو کن؛ زیرا دوست دارم در میان شخصیت‌های بزرگ شیعه، امثال تو وجود داشته باشند.

از مجموع این روایات و شواهد تاریخی آشکار می‌شود که در زمان حیات امامان معصوم^ اصل رجوع مردم به غیر معصوم (علما و فقهای وقت) یک امر معمول و بدیهی بوده است. ائمه هدی همواره مردم را به آنها ارجاع می‌دادند؛  و از سوی دیگر ، علما و فقها را به اجتهاد و فتوا در میان مردم ترغیب می نمودند و این اصل در زمان امام باقر و بخصوص امام صادق علیهما السلام پایه گذاری شد و لیکن در عصر ائمه بعدی به مرحله رشد و شکوفایی رسید و منتهی به شکل گیری « تشکیلات وکالت »  در عصر امامان معصوم بعدی و «دستگاه نیابت و مرجعیت» در عصر غیبت صغری و غیبت کبری شد که پیرامون هرکدام از این مراحل بایستی جداگانه بحث شود.

امسال هفتم تیر ، روز شهادت آیت الله شهید بهشتیِ مظلوم و یارانش با ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مصادف شده است ، شهید بهشتی بحق یکی از تربیت یافتگان مکتب جعفری  و از شاگردان برجسته مر جعیت شیعه و فقهای عظام در دوران معاصر به شمار می آید ؛ به همین خاطر وی خار چشم  منافقان  و مورد خشم آنهایی قرار گرفت که تفکر اسلام منهای روحانیت و مرجعیت را ترویج می کردند  و امام صادق را بدون دستگاه نیابت و مرجعیت می خواستند. امروز جهت شناخت دقیق مکتب جعفری و حفظ و حراست بهتر از نظام اسلامی و دوری از جریان های انحرافی  به افکار و اندیشه های این شهید مظلوم بیشتر نیاز داریم.

 

 

[1]. بحار الانوار، ج 2، باب 19، حدیث 47، ص 153.

[2]. همان، حدیث 46.

[3]. بحار الانوار، ج 47، ص 390 و وسائل الشیعه، ج 18، ص 104.

[4]. رجال نجاشی و سفینه البحار، ج اول، ص 7.

[5]. بحار الانوار، ج 47، ص 407 و اختیار معرفه الرجال، (رجال کشی) شیخ طوسی، ج 2، ص 554.

[6]. وسائل الشیعه، ج 18، باب 11، حدیث 19، ص 104.

[7]. همان، حدیث 15، ص 103 و بحار الانوار، ج 2، باب 29، حدیث 61، ص 249.

[8]. وسائل الشیعه، همان، حدیث 23، ص 105.

[9]. کتاب السرائر، ابن ادریس، ج 3، ص 575 و وسائل الشیعه، ج 18، باب 6، حدیث 51، ص 41.

[10]. همان و اعیان الشیعه، ج اول، ص 104.

[11]. سفینه البحار، ج 2، ص 117 و مجمع الرجال، ج 4، ص 76.

 

 

 

 

 

انتهای پیام

منبع: جماران

کلیدواژه: قیمت خودرو قیمت دلار نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ ملت های والیبال شهید بهشتی امام صادق ع هفتم تیر قیمت خودرو قیمت دلار نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ ملت های والیبال امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۲۳۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روزگاری جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث می‌گرفت

خبرگزاری مهر- دین و اندیشه- زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.

هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس در بیست و ششمین گام مصاحبه با مداحان با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم که بخش اول آن تقدیم نگاهتان می‌شود:

*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟

اجازه می‌خواهم با یک شعر شروع کنم؛

هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / ‏از انتصاب حضرت ختمی ماب شد

مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / ‏مخلوط با غبار ره بوتراب شد

این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / ‏ قبل از ولادت من و عالیجناب شد

بر هر زبان اجازه ذکرش نمی‌دهند / ‏ خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد

زیر سوال گر برود ذاکر علی / ‏ باید برای فاطمه فکر جواب شد

رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / ‏ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / ‏ گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد

در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی می‌روم خجالت می کشم که بگویم مداحم و می‌گویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت می‌گفتم من مداحم.

حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا می‌رفتم می‌گفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله می‌دانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود می‌گفت و می‌نوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش می‌خواند. عمویم هم در سال‌های قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف می‌شدند نوحه می‌خواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت می‌گذاشتند و صدایش را ضبط می‌کردند. مردم می‌گفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه می‌خواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهج‌البلاغه و رساله امام را برای مردم می‌خواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود می‌گفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.

یادم است که اولین نوحه‌ام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار

قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم

این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.

من فقط نوحه می‌خواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمی‌شناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان می‌خواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را می‌دید در برنامه‌های مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن می‌کرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی می‌کرد.

در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتاب‌ها را ورق ورق کرده و در بین میوه‌های چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتاب‌ها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغ‌ها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان می‌شد.

علاوه بر خواندن کم کم مطالعه‌ام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهج‌البلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهج‌البلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی می‌آموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین می‌کند طلحه و زبیر را به محاکمه می‌کشد، شیطنت معاویه را برملا می‌کند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه می‌کشاند.

*شما کدام لشکر بودید؟

ابتدا کردستان و گردان‌های جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداری‌ها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگان‌های رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادت‌ها و ولادت‌ها می‌خواندم. آقا عزیز همیشه می‌گفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سال‌ها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. می‌توانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استان‌های مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.

مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ می‌شناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمی‌توانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی می‌شد که می‌دیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب می‌کردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آورده‌ام.

از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد می‌رفتم به نجاری ایشان سر می‌زدم، می‌نشستم و با ایشان صحبت می‌کردم و از ایشان اجازه می‌گرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدم‌ها حتی از یک بچه‌ای که می‌دیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمی‌خواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.

*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتاب‌های خودتان کدام را مهم‌تر می‌دانید و علتش چیست؟

تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتاب‌های حقوقی من در دانشگاه تدریس می‌شود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رسته‌های مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بین‌المللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخش‌های این کتاب می‌توان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.

حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتاب‌های تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط می‌گرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.

روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند

سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایره‌المعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتاب‌هایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم می‌دانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمی‌رسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.

به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.

کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان ببارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمی‌دهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتاب‌ها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمع‌آوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.

متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزه‌ها دیده نمی‌شود، به خصوص حوزه‌هایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاری‌هایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام می‌دهد. اما بقیه تشکل‌ها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربه‌ای که تشکل‌های مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمی‌توان جبران کرد. از وقتی که این تشکل‌ها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضان‌ها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام می‌داد اما متأسفانه تشکل‌ها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.

من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأت‌های شهرها و استان‌ها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم این‌طور شده است. طوری که الان وقتی برنامه‌ای می‌گیرند زیاد رسانه‌ای نمی‌کنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانه‌هایی که آماده می‌کنند، می‌گویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأت‌ها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.

مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است

*اساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلی‌ترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید می‌کند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام می‌دهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمی‌برد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.

مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خواننده‌ها هم همین کار را می‌کنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را می‌رساند، نمی‌شود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلی‌ها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه می‌کنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح می‌داند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه می‌گذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که می‌آید در رسانه ملی می‌گوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمی‌داند یا می‌داند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک می‌زند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی می‌زند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.

به قول شاعر:

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / ‏ به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی

مرا روزی خور خوان خسان کردند و می‌ترسم / ‏ در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی

چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی

خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / ‏ که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی

مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / ‏ که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی

خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتاب‌های ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتاب‌ها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمی‌توانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا می‌توانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتاب‌های مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را می‌خواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را می‌دانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمی‌شناسد و فقط یک چیزی شنیده است.

وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمی‌داند، چطور می‌خواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که می‌گویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهم‌تر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفه‌ای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب می‌باشد.

ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام می‌شد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار می‌شود، این شرایط جدید می‌طلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبت‌هایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعت‌ها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را می‌رساند، ضمناً سختی کار را هم می‌رساند. مداح باید وقتی حرفی می‌زند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمی‌زند.

ادامه دارد…

کد خبر 6096420

دیگر خبرها

  • مرجعیت علمی امام صادق (ع) انحراف را به حداقل رساند
  • روزگاری جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث می‌گرفت
  • امام جعفر صادق (ع)؛ شخصیت مهم در جهان اسلام و مکتب شیعه
  • علم الهدی: امامت سیاسی دشمن دارد/ امام فقط شاگردپرور و عالم نیست؛ اصل امامت به تشکیل نظام رهبری و تشکیلات حکومت اجتماعی است
  • حامیان شعار زن، دختران دانشجو را در کف خیابان لگدمال می‌کنند
  • بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشسته‌ایم
  • امام صادق (ع) بنیانگذار تمدن نوین بشری
  • لرستان؛ سوگوار و عزادار شهادت صادق آل عبا (ع)
  • شاگردان امام صادق (ع)؛ از پدر علم شیمی تا ائمه اهل سنت + فیلم
  • انقلاب اسلامی تبلور مکتب سیاسی امام صادق(ع)