شدت گرفتن جنگ نیابتی در لیبی/ عربستان و ترکیه در میدان نبرد
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۲۳۵۲۳
بررسی تحولات میدانی در لیبی نشان می دهد که جنگ نیابتی میان ترکیه و عربستان در این کشور وارد فاز جدیدی شده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ درگیریها در لیبی که دیگر تنها یک درگیری داخلی در این کشور میان شبه نظامیان ارتش ملی به فرماندهی خلیفه حفتر و دولت وفاق ملی به ریاست فایز السراج به شمار نمیرود وارد فاز جدیدی شده است به طوریکه بررسی تحولات در این کشور نشان میدهد جنگ در لیبی بیشتر از آنکه یک درگیری داخلی بر سر قدرت باشد یک جنگ نیابتی میان عربستان و امارات از یک سو و ترکیه و قطر از سوی دیگر محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقامات نظامی ارتش ملی لیبی پیشتر ترکیه و قطر را تهدید کرده بودند اما به تازگی این تهدیدات شدت بیشتری گرفته است به طوریکه سخنگوی ارتش ملی لیبی که از حمایت عربستان و امارات برخوردار است، بامداد شنبه گفت که دستور حمله به کشتیهای ترکیهای در آبهای سرزمینی لیبی صادر شده است. احمد المسماری تصریح کرد که دستور بازداشت اتباع ترکیهای در لیبی نیز داده شده است. وی با ادعای اینکه خاک لیبی به محلی برای اشغالگری ترکیه تبدیل شده است اضافه کرد: به هر نقطه از لیبی که با ترکیه در ارتباط باشد، حمله میکنیم.
المسماری با اشاره به اینکه ارتش شرق لیبی هرگونه پرواز هوایی تجاری از لیبی به ترکیه را ممنوع خواهد کرد، گفت: ما با هر هواپیمای ترکیهای که بخواهد در طرابلس فرود بیاید، به عنوان هواپیمای متخاصم برخورد خواهیم کرد. آنکارا پوشش هوایی برای پهپادها ایجاد کرد تا شبه نظامیان (دولت وفاق ملی لیبی) بتوانند وارد شهر غریان شوند.
ارتش ملی لیبی، ترکیه و قطر را متهم میکند که از دولت وفاق ملی حمایت میکنند؛ درحالی که دولت فایز السراج رئیس شورای ریاست جمهوری که از حمایت بین المللی برخوردار است، عربستان، امارات و مصر را حامی دولت حفتر معرفی میکند.
شاید بتوان گفت که این سخنان المسماری یکی از شدیدترین تهدیدات نظامی است که تاکنون ارتش ملی لیبی علیه ترکیه اعلام کرده است.
به گزارش مهر، اتهام زنی به قطر و ترکیه در حمایت از دولت وفاق ملی درحالی مطرح میشود که منابع خبری وابسته به این دولت، روز جمعه به نقل از فعالان لیبیایی در شهر غریان در نزدیکی طرابلس گزارش دادند که در این شهر مهمات و ادوات نظامی اماراتی کشف و ضبط شده است. بر اساس این گزارش، موشک هدایت شونده ضدتانک "جاولین" (Javelin) ساخت آمریکا که واشنگتن به ابوظبی فروخته است، از جمله سلاحهایی است که نیروهای دولت وفاق ملی در شهر غریان به غنیمت گرفتند.
خلیفه حفتر در فروردین ماه گذشته با چراغ سبز عربستان و آمریکا که اکنون دیگر تلاش دارد خود را از این میدان دور نگه دارد دستور لشکر کشی به طرابلس برای تصرف پایتخت لیبی و کنار زدن نیروهای دولت وفاق ملی این کشور را صادر کرد؛ اقدامی که بعد از به دست آمدن توافقات سیاسی میان دو طرف متخاصم در لیبی بهت و حیرت مجامع بین المللی را به دنبال داشت.
عربستان و امارات که بارها حمایت خود را از دولت حفتر اعلام کرده اند تنها به اعطای حمایت سیاسی از ارتش ملی لیبی که سودای ریاست بر کل کشور و ایجاد یک دیکتاتوری نظامی مشابه مصر را در سر میپروراند بسنده نکرده و اقدام به حمایت نظامی از نیروهای حفتر از طریق ارسال تجهیزات نظامی به این کشور کرده اند. در این بین نقش حمایت نظامی و تسلیحاتی امارات از حفتر پررنگتر است.
کشور لیبی همواره به عنوان یکی از مهمترین منابع نفتی جهان شناخته میشود به طوریکه گفته میشود میزان ذخایر نفتی این کشور میلیاردها بشکه تخمین زده شده است. از زمان آغاز بحران در لیبی میزان صادرات نفت این کشور به صورت چشمگیری کاهش یافته و حتی به یک سوم رسیده است.
ترکیه همواره به لیبی به عنوان یک کشور هدف از لحاظ اقتصادی نگاه میکند چرا که لیبی یکی از مهمترین کشورهای مصرف کننده کالاهای ترک است. آنکارا از طریق دروازه ترکیه میتواند وارد جهان عرب شده و نفوذ خود را در این کشورها افزایش دهد. کارشناسان اعلام کرده اند که در سال ۲۰۱۴ میزان صادرات ترکیه به لیبی بیش از ۲ میلیارد دلار بوده است. البته از سیل گردشگران لیبیایی که هر ساله به سوی ترکیه روانه میشوند نیز نباید چشم پوشی کرد. کارگران ترک بسیار زیادی در لیبی مشغول به کار هستند و از همین رو ارتش ملی لیبی با دست گذاشتن بر روی حضور اتباع ترک در لیبی توانسته از آن به عنوان اهرم فشاری علیه آنکار ا استفاده کند.
قطر نیز بارها مخالفت خود را با اقدامات خلیفه حفتر اعلام کرده و اخیراً مقامات قطری از طرح خطرناک و خبیثانه عربستان و امارات در کشورهای آفریقایی پرده برداشته اند. وزیر خارجه قطر اعلام کرده که امارات و عربستان برای روی کار آوردن رژیمهای مورد نظر خود به ویژه در قاره آفریقا که نیازمند پول و حمایت این دو کشور هستند، تلاش میکنند.
منافع سیاسی عربستان و امارات نیز در لیبی بر کسی پوشیده نیست. عربستان قصد دارد از طریق سر کار آوردن یک حکومت دست نشانده ماننده حکومت عبدالفتاح السیسی در مصر تحولات لیبی و کشورهای آفریقایی را به نفع خود رقم بزند تا لیبی از گردونه کشورهای هم پیمان و سرسپرده ریاض خارج نشود. بر سر کار آمدن یک دولت انقلابی و غیر نظامی میتواند تبعات خطرناکی برای عربستان چه در عرصه مطالبات مردمی در این کشور و چه در زمینه تضعیف سیاست خارجی ریاض به دنبال داشته باشد.
عربستان با اتخاذ سیاستهای یک بام و دو هوا در قبال لیبی از یک سو مدعی است که دولت فایز السراج را به رسمیت میشناسد چرا که در عرصه جهانی این دولت مورد تأیید کشورهای مختلف است و از سوی دیگر اعلام میدارد که با ژنرال خلیفه حفتر در تماس است و از وی حمایت میکند. اگر مداخله عربستان در لیبی و تحریک حفتر و حس قدرت طلبی وی نبود طرفهای متخاصم در این کشور در آستانه حل بحران موجود در لیبی بوده و بعد از توافقات پاریس میتوانستند با تقسیم قدرت میان خود به یک توازن حکومتی و سیاسی دست پیدا کنند. در هر صورت باید دید در آینده تحولات میدانی در لیبی به نفع چه طرفی پیش میرود و پیروز این جنگ نیابتی که قربانیان آن تنها غیر نظامیان در لیبی و آواره شدن هزاران نفر در این کشور است چه کسی خواهد بود.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۲۳۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم میکند
با مطرح شدن موضوع «دیپلماسی»، عدهای تنها آن را به بُعد سیاسی محدود میکنند در صورتیکه در علم سیاست و روابط بینالملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است که در افزایش نفوذ و قدرت چانهزنی کشورها نقشی موثر دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، زمانی که واژه «دیپلماسی» به میان میآید، شاید برای عدهای تنها یادآور بُعد سیاسی موضوع باشد در صورتیکه در علم سیاست و روابط بینالملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است؛ به باور بسیاری از نظریهپردازان حوزه بینالملل، دیپلماسی فرهنگی از مصادیق قدرت نرم است که امکان قدرت نفوذ به کشور هدف قرار میدهد.
دیپلماسی فرهنگی میتواند به واسطه ریشهدار بودن و البته وجود اشتراکات فراوان به مراتب موفقتر از سایر دیپلماسیها عمل کند زیرا اگر از نظر فرهنگی بتوان بر مردم منطقه یا کشوری تأثیر گذاشت، باورهای مردم آن کشور نیز به فرهنگ عرضه شده متمایل خواهد شد و در نهایت این اثر به مسائل سیاسی، اقتصادی و علمی نیز کشیده میشود؛ در واقع دیپلماسی فرهنگی فراتر از همه انواع دیپلماسی است و با هر اتفاقی اثر خود را از دست نمیدهد و در این مسیر نظام جمهوری اسلامی با پیروزی انقلاب، خود فرهنگ جدیدی را به جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و به خصوص به همسایگان ارائه داد.
رئیسجمهور: دیپلماسی فرهنگی از ظرفیتهای ما در عرصه دیپلماسی است.
موضوع دیپلماسی فرهنگی در برهههای زمانی و دولت مختلف با شدت و ضعفهایی مواجه بوده و بر این اساس باید گفت که در عملکرد حدود ۳ ساله دولت نیز موضوع دیپلماسی فرهنگی از ابعاد شاخص و قابل توجه بوده و بر این اساس آیتالله رئیسی در جلسه نظارت ستادی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در دی ماه سال ۱۴۰۲ برگزار شد، بر این نکته تاکید داشت که «از مرز فرهنگی کشور به مانند مرز جغرافیایی باید مرزبانی شود. باید از این هویت ایرانی و اسلامی صیانت کرد یکی از ظرفیتهای ما در کار دیپلماسی، دیپلماسی فرهنگی است. باید گرههای ذهنی ساکنان خارج کشور را باز کنیم. امروز در جنگ روایتها قرار گرفتهایم.»
یکی از بارزترین و نزدیکترین وجود تمرکز دولت سیزدهم بر موضوع دیپلماسی فرهنگی، سفر اخیر رئیسجمهور و تعدادی از وزرا به پاکستان بود و در واقع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این سفر از نشانههای پررنگ رویکرد فرهنگی این سفر است و در این مسیر رایزنی با مسئولان فرهنگی و سینمایی پاکستانی، در زمینه توسعه مبادلات فرهنگی و انعقاد قرارداد برای ساخت یک اثر سینمایی مشترک از مهمتری وجوه این مهم است؛ همچنین نامگذاری یکی از خیابانهای کشور پاکستان بهنام «ایران» نیز از دیگر وجوه قابل اهمیت این سفر بود.
دیپلماسی فرهنگی به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها استایران دارای ۷ همسایه مرزی و ۱۰ همسایه ساحلی است که فرصتهای بیشماری را برای دیپلماسی فرهنگی و سایر حوزهها را برای ما فراهم میکند به ویژه اینکه فرهنگ ایران در بسیاری از کشورهای همسایه جریان و حضور قدرتمندی دارد از همین بررسی دیپلماسی فرهنگی دولت سیزدهم و تاکید و توجه بر گسترش تعاملات دیپلماتیک در زمینههای مختلف گروهی بر نفوذ بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و طراحی سامانههای مختلف از جمله سامانه فرهنگی مشترک در راستای رسیدن به اهداف منظور را رقم خواهد زد و بر این اساس نوذر شفیعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا معتقد است که دیپلماسی مانند بسیاری از واژگان حوزه روابط بینالملل دچار تحول شده است و در این باره اظهار میکند: بر این اساس ممکن است برخی مفاهیم در نتیجه تحولات از بین رفته باشد یا برای مقطعی خاص باشد اما درباره واژه دیپلماسی باید گفت که تحول در مفهوم آن تقریباً هم پایدار بوده است.
وی با بیان اینکه زمانی تنها دیپلماسی سنتی را داشتیم اما امروزه دیپلماسی بهعلاوه دیگر واژگان شده که شرایط جدیدی را توضیح میدهد دو از مصادیق این موضوع دیپلماسی عمومی، فرهنگی، سایبری و… است، ادامه میدهد: این مفاهیم جدید، دیپلماسی مکمل نیز نام میگیرند چرا که تکمیلکننده دیپلماسی رسمی هستند که توسط دولتها و وزارت خارجه دنبال میشود.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه دیپلماسی هنر و شیوه اجرای سیاست خارجی و یا به تعریفی مدیریت روابط خارجی است و طبق این تعریف زمانی که موضوع دیپلماسی فرهنگی مطرح میشود، به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها است، توضیح میدهد: این نوع از دیپلماسی کارگزارانی دارد و بر این اساس یکی از مأموریتهای وزارت خارجه تعیین رایزن فرهنگی است اما در کشور ما علاوه بر وزارت خارجه برخی نهادها مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز متولی این حوزه هستند.
کارشناس مسائل بینالملل: دیپلماسی فرهنگی منجر به افزایش قدرت میشود.
شفیعی با بیان اینکه دیپلماسی فرهنگی از مبادلات علمی تا پذیرش استاد و دانشجو و موضوعات هنر، سینما، شعر و موسیقی را شامل میشود، میگوید: مهمترین ویژگی دیپلماسی فرهنگی قدرت جذب آن است به این معنا که ابزار قدرت نرم شناخته میشود و کار دیپلماسی فرهنگی ما باید جلب توجه کشورهای دیگر به مقولات فرهنگی ما باشد و در نتیجه باعث تأثیرگذاری ما بر دیگر کشورها شود یعنی میتوان گفت خروجی این امر سیاسی است.
وی یادآوری میکند: زمانی که از طریق فرهنگ بر فرهنگ کشور دیگر تأثیر بگذاریم، در آن کشور نفوذ پیدا میکنیم که در نتیجه منجر به قدرت میشود.
این کارشناس مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه دیپلماسی فرهنگی بخشی از کلیات روابط خارجی یک کشور است بر همین اساس محدود و محصور به دولتها نمیشود اما ممکن است شدت و ضعف داشته باشد، خاطرنشان میکند: آنچه که در این موضوع اهمیت دارد این است که متولیان بدانند چه موضوعی را در چه زمانی و در کجا عمل کنند.
در منطقه آسیای مرکزی باید از اشتراکات زبانی سخن گفتشفیعی با ذکر توضیحاتی بیان میکند: اگر بخواهیم از منظر شیعهگرایی به سمت آسیای مرکزی حرکت کنیم، پاسخگو نیست چرا که در آن منطقه باید از اشتراک زبان فارسی استفاده کرد و در مقابل در کشورهایی مانند عراق از پتانسیل شیعه بودن استفاده کرد و در برخی کشورها مانند پاکستان و عربستان باید از عنصر مسلمان بودن استفاده کرد.
وی با اشاره به سفر اخیر رئیسجمهور به پاکستان و نمود موضوع دیپلماسی فرهنگی در این سفر تصریح میکند: پاکستان ۲ نگاه فرهنگی به ایران دارد، اول نگاه فرهنگی ملی، یعنی به ایرانی بودن ما توجه دارد و بر این اساس خود را بخشی از گهواره فرهنگی و تمدنی ایران میداند بنابراین زمینه برای تأثیرگذاری ما بر این کشور فراهم است اما نگاه دوم نگاه دینی و مذهبی است و بر این اساس پاکستان این نگاه را دارد که چون ممکن است اختلافاتی مطرح شود، نگرانیهایی وجود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل در پایان میگوید: در سفر رئیسجمهور به پاکستان باید ۳ نکته توجه میشد یعنی از فرهنگ، تمدن فارسی و اسلامیت ایران و پاکستان، مورد توجه قرار میگرفت که احتمالاً این نگاه حاکم بوده است.
انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی از جمله بسترهای ایجاد دیپلماسی فرهنگی استمحمدعلی بصیری عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال نیز در گفتوگو با ایمنا معتقد است که دیپلماسی ابزار سیاست خارجی است و در این باره اظهار میکند: چند مدل دیپلماسی داریم چرا که سیاست خارجی تعقیب اهداف و اصول برونمرزی توسط دستگاههای مربوطه است و بر این اساس اجرای سیاست خارجی به دیپلماسی تعبیر میشود که دارای شاخههای مختلف کلاسیک، مدرن و پست مدرن است.
وی ادامه میدهد: دیپلماسی رسمی یا کلاسیک ارتباط میان دیپلماتهای رسمی یا بازیگران دولتی کشورها است تا اهداف سیاست خارجی را دنبال کنند اما زمانی که حوزه بازیگران گسترده شود، وارد دیپلماسی عمومی میشویم یعنی در کنار دیپلماتهای رسمی، بازیگران غیررسمی نیز به کمک سیاست خارجی میآیند و بخش غیردولتی دو کشور باهم ارتباط برقرار میکنند.
رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال با اشاره به شیوههای مختلف اجرای دیپلماسی فرهنگی میگوید: امروزه شهرهای بزرگ برای گسترش دیپلماسی فرهنگی اقداماتی از جمله انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی انجام میدهند که منجر به ارتباط میان بازیگران غیر رسمی میشود و در نهایت منجر به توسعه روابط خارجی در ابعاد مختلف میشوند.
رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال: ابعاد گردشگری، علمی و پزشکی ایران از جمله ظرفیتهای این کشور در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.
بصیری در در ادامه در خصوص ظرفیتهای ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی تصریح میکند: ایران دارای ظرفیتهای اساسی است که میتواند منجر به فعال شدن دیپلماسی فرهنگی شود؛ اولین مسئله این است که ایران کشوری ۴ فصل است که ظرفیتی جذاب برای جذب گردشگر است، همچنین ابنیه تاریخی، آثار باستانی، ظرفیتهای علمی، دانشگاهها و ظرفیتهای پزشکی از ظرفیتهای ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.
وی همچنین در خصوص سفر اخیر دولت به پاکستان میگوید: در مجمع همسایگان در موضوع مبادلات فرهنگی با پاکستان نسبت به دیگر کشورها ضعیفتر هستیم در صورتیکه ظرفیتهای گستردهای برای گسترش روابط دو کشور وجود دارد اما این ظرفیت آنگونه که باید عملیاتی نشده و امید است با جدیت دولت سیزدهم فرصت استفاده از این ظرفیت معطل فراهم شده است.
رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال در پایان میگوید: دولت در این مدت تلاش مضاعفی برای دیپلماسی رسمی با همسایگان بوده تا فشار حداکثری را خنثی کند و در این راستا حجم مبادلات اقتصادی نیز بهبود پیدا کرده است.
به گزارش ایمنا، در میان انواع دیپلماسی نوین، دیپلماسی عمومی و فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه داده میشود با استناد بر عناصر کلیدی و نفوذ دولتهای خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی یعنی جامعه کشور مقابل ارتباط برقرار کند و در این راستا باید گفت استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی در دیپلماسی در مقایسه با ابزارها و اهرمهای رایج دیگر در روابط بینالملل دارای مزایایی است.
در واقع دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزشها و منافع مشترک و جهان شمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزشها و منافع مشترک است که این ظرفیت را دارد تا منعطف و خلاقانهتر از دیپلماسی سنتی به اهداف خود دست پیدا کند و در این مسیر با سهولت بیشتری امکان نفوذ به لایههای مختلف جامعه مقابل را دارد و در نتیجه با نفوذ خود، قدرتآفرین نیز خواهد بود.
گزارش از بهار یوسفیان، خبرنگار ایمنا
کد خبر 749221