چه کنیم ثروت مان تمام نشود؟
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۳۱۴۵۱
شاید خیلی ها تصور کنند که انسانهای قانع آدمهای افسرده و غمگینی هستند. درحالی که انسان قانع از درون احساس رضایت میکند. او هم در مسیر رشد قرار می گیرد و هم زندگیاش را با یک رضایت درونی، بدون استرس ناشی از زندگی مصرف زده امروز میگذراند. ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۹ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، زمانی در جامعه اسلامی «قناعت کردن» و «قانع بودن» یک فضیلت اخلاقی به حساب میآمده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه اینها در حالی است که در روایات فرد قانع ستایش شده و مسلمانها به داشتن قناعت در زندگی علیرغم تمکن مالی توصیه شدهاند. در گزارش پیشرو حجتالاسلام علی سرلک، یکبار دیگر مفهوم اصیل و قدیمی «قناعت» را رمزگشایی کردهاند.
شاید لازم است در شرایط فعلی اقتصادی کشور، وقتی خیلیها از فشار مالی در تنگنا هستند یادمان بیاید که اگر تصمیم میگیریم در زندگی قناعت پیشه کنیم، در واقع درحال عمل به یکی از توصیههای مهم دینی هستیم نه تحمل فقر به عنوان یک ناچاری.
قناعت، تصمیمی از روی عقل است
اسلام درهمه توصیهها، احکام، مستحبات و واجبات خود بنا را بر «رشد» انسان گذاشته است. یعنی انسان به این دنیا آمده تا رشد کند و به کمال خود برسد. برعکس تصوری که این روزها از «قناعت» وجود دارد، این مفهوم یکی از ابزار رشد است. یک تصمیم عاقلانه و یک ظرفیت روحی برای اینکه انسان بزرگ شود و هرچه بیشتر به کمال انسان بودن و اشرف مخلوقات بودن نزدیک شود.
حتما سوال پیش میآید که چه طور قناعت کردن به معنای گذشتن از مادیات و چیزی که دوست داریم، ممکن است انسان را رشد بدهد؟ خب این سوال از آنجایی ناشی میشود که مفهوم قناعت دستخوش تغییر معنایی شده وتقریبا فواید و نتایج آن در جامعه نادیده گرفته شده است.
تولید فراوان و مصرف به اندازه نیاز
شاید بهتر باشد اول مفهوم و معنای «قناعت» را یکبار دیگر دوبارهخوانی کنیم. «قناعت» یعنی تولید فراوان و مصرف به قدر نیاز. یعنی فرقی نمیکند شما چقدر از مادیات بهرهمند باشید؛ اول و آخر نباید در مصرف زیادهروی کنید.
البته باز این به آن معنا نیست که یک گوشه بنشینیم و امکانات و سرمایه زندگیمان را به حال خودش و در مسیر زوال رها کنیم. بلکه موظفیم از تمام ظرفیت و امکاناتی که خدا در اختیار ما گذاشته استفاده کنیم؛ اما نه برای مصرف بلکه برای تولید. این یک جامعه آرمانی دینی است که در آن قناعت به معنای هوشمندی در مصرف امکانات و مواجهه درست با سرمایه در آن تعبیر میشود.
جا انداختن مفهوم قناعت در زندگی و برای خانوادهها کار چندان سختی نیست. همانطور که به خاطر برداشتهای غلط، این روزها قناعت با معنای درست خودش در جامعه رواج ندارد، معنای درست آن را هم می شود جا انداخت.
قناعت به معنای رفتن به سمت فقر نیست
یکی از دلایلی که واژه «قناعت» بار منفی پیدا کرد این بود که آن را با «نداشتن» گرده زدیم. مثلا عروسخانمی به خاطر اینکه دست همسرش یا خانواده آنها تنگ است از مراسم عروسی یا خرجهای دیگر صرفنظر میکند. اطرافیان در ظاهر برای تکریم عروسخانم میگویند: «چه عروس قانعی». یا به عنوان مثال با تشویقهای دیگری کار او را توصیف میکنند و میگویند: «دستش درد نکند به خانواده داماد سخت نگرفت!» اگرچه این کار اگر از کسی سر بزند، موضوع پسندیدهایست اما واقعیت این است که قناعت در مفهوم اصلی و اصیل به وقتی اطلاق میشود که داماد تمکن مالی داشته باشد اما عروس دربند فلان مراسم و فلان لباس نباشد و به یک مراسم ساده قناعت کند. در ماجرای اول قناعت یک جور ترحم به وضعیت مالی فرد دیگری است و تکریمش جنبه ظاهری دارد اما در فرض دوم است که قناعت در معنای اصیل، خودش را نشان میدهد. بی نیازی از مادیات در عین تمکنمالی.
این مفهوم را میشود از کودکی برای فرزندانمان جا بیاندازیم. مثلا تا وقتی کودک و نوجوان ما یک جفت کفش با قابلیت پوشیدن دارد، برای او کفش دیگری تهیه نکنیم. او را غرق در امکانات مادی نکنیم تا یاد بگیرد که قرار نیست اگر خانوادهاش میتوانند فلان وسیله گرانقیمت را برای او بخرند، حتما باید این کار را بکنند. مخصوصا اینکه فرزند ما در این ایام در دوران صرفا «مصرف» است و فراهم کردن همه امکانات برای او، میتواند او را به فردی «مصرفگرا» در بزرگسالی تبدیل کند.
قناعت در پیوند با زیباترین مفاهیم دینی
روایات زیادی از امیرالمومنین(ع) هست که در آن قناعت را با زیباترین توصیفات پیوند دادهاند. حضرت علی(ع) میگویند: «ولا تنس نصیبک من الدنیا» یعنی «تمام بهره خودت را از دنیا ببر» اما با چه راه و روشی؟ روایتی هست که بعد از ظهور امام زمان(عج) همه ظرفیت کره زمین استخراج میشود و آدم ها میفهمند که چه ظرفیتهایی وجود داشته که تا الان از چشم آنها مخفی بوده است. پس میتوانیم «قناعت» را هممسیر با «خلاقیت» در نظر بگیریم. انسان باید برای کشف و استخراج ظرفیتهایی که خدا به او داده است تلاش کند. این همان مسیر تولید و تمرکز بر داشتههاست که باعث شکوفایی یک جامعه میشود.
در روایت دیگری از امیرالمومنین، «قناعت» و «عزت» همراه باهم و هممسیر با هم معرفی شدهاند. قناعت باعث حفظ سرمایه میشود و از این جهت است که میگویند هرکس قناعت کند بی نیاز میشود. بینیازی همان عزتمندی است.
شاید خیلی ها تصور کنند که انسانهای قانع برای اینکه بخشی از مادیات را برای خود نمیخواهند آدم های افسرده و غمگینی هستند. درحالی انسان قانع از دورن احساس رضایت میکند. از رهگذر قناعت انسان هم در مسیر رشد قرار می گیرد و هم زندگیاش را با یک رضایت درونی، بدون استرس ناشی از زندگی مصرف زده امروز میگذراند.
قناعت با کلیدواژه دیگری به اسم «عفت» همزاد و همخانواده است. آدمهایی که قناعت میورزند اهل عفاف و بزرگواری هستند. یعنی کسانی هستند که در اخلاق و رفتار دریدگی ندارند.
نقطه مقابل قناعت، «حرص در مصرف» است. یعنی کسی که هیچوقت به داشتههایش راضی نیست و همیشه برای بیشتر به دست آوردن حریص است. آدمهای زیاده خواه معمولا دچار صفات بدی مثل حرص، هتاکی و... میشوند.
«ایثار» و «شکر» زمینههای قناعت را به وجود میآورند
خانوادهای که میخواهد برکات قناعت در زندگیاش جاری بشود اول از همه باید تمایلات مادیاش را چه در محیط خانواده و چه در جامعه کنترل کند. والدینی که نسبت به داشتههای دیگران افسوس میخورند و مدام آرزو میکنند جای بقیه باشند یا داشتههای دیگران را حق آنها نمیدانند، در حال کاشت بذر «حرص و طمع» در دل فرزندانشان هستند.
یکی از مهمترین اقداماتی که باید در خانواده برای رسیدن به «قناعت» صورت بگیرد داشتن زبان شکر و رضایت در همهحال است. در درجه اول باید از آنچه که داریم راضی باشیم و در درجه دوم برای چیزی که میخواهیم تلاش کنیم و زحمت بکشیم.
«ایثار و فداکاری» در خانواده زمینههای «قناعت» را فراهم میکند. والدینی که نسبت به فرزندان ایثار دارند، به آنها گذشتن از خود و اهمیت دادن به دیگران را یاد میدهند. مفهومی که باعث میشود در بحث مادیات هم از یک فرد، انسانی قانع و همچنین بخشنده به وجود بیاید.
«امید» داشتن هم از اصول اساسی رسیدن به «قناعت» است. جامعه ناامید، شکر کردن بلد نیست و چون ناامید است احتکار میکند، حریص میشود، بخیل و کلاهبردار میشود و در نهایت هم متضرر دنیا و آخرت خواهد شد. در روایات هست که امیرالمومنین(ع) به باز رفتند و دو دست لباس خریدند. یکی از آنها لباسی فاخر بود و یکی دیگر معمولی. حضرت لباس فاخر را به غلام خود قنبر دادند و گفتند چون تو جوانی باید بهتر لباس بپوشی.
جامعه قانع، مردمانی با روح بزرگ دارد
نفوذ فرهنگ مصرفگرایی مفهوم قناعت در جامعه را دستخوش تحول کرده است. امروز یکی از جلوههای بزرگ مصرفگرایی اشرافیگری و چشموهمچشمی است. از دل این سبک زندگیها همین فسادهای بزرگ، آلودگیهای مالی، حرصها و احتکارها بیرون میآید.
الان جامعه در نقطهای است که اگر نخواهیم به روایات و آیات دینی پیرامون سبک زندگی مالی در اسلام برگردیم، خدای ناکرده زندگی و فشار معیشت بر مردم از این هم سختتر خواهد شد. باید برگدیم به ظرفیتهای نهفته در خودمان و در جامعه برگردیم. یعنی جدای از اینکه از تمام امکاناتمان استفاده میکنیم، قناعت را هم در پیش بگیریم. یک جامعه قانع در مصرف، قناعت میکند. این جامعه اتفاقا در تولید باید اهل جمعآوری ثروت باشد وپرکار و پرفایده نمود پیدا کند. افراد این جامعه اگرچه دسترسی مادی زیادی داشته باشند اما روحی بزرگتر از دنیا دارند.
منبع:فارس
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۳۱۴۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتمان «شهر زندگی» نظام معنایی را منظم میکند
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان گفت: گفتمان «شهر زندگی» رقیبی برای موضوع یا برنامهای نیست، این گفتمان چتری است تا نظام معنایی را منظم کند، در ادامه و ذیل این گفتمان، برنامهها هم میتواند اجرایی و عملیاتی شود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا احمد مهرشاد امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در هشتمین نشست شهراندیشان با موضوع تبیین گفتمان «اصفهان من شهر زندگی» اظهار کرد: وضعیت اصفهان همچون دیگر فضاهای موجود در کشور و جهان نشان میدهد که مشکلات ما پیچیدهتر و سرمایهها هم محدود شده است.
وی با اشاره به توجه به دو مقوله تمرکز و دقت برای هزینه کردن سرمایهها گفت: گفتمان امری بدیهی است که همه ذیل آن گفتمان، فکر، زندگی و عمل میکنند.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه جامعه بدون گفتمان باقی نمیماند گفت: یکی از فرمهای شکلگیری گفتمان، طراحی شعاری است که جامعه نسبت به آن اجماع پیدا کند و در نهایت آن شعار به دستمایه اولیه برای شکل گیری گفتمان تبدیل میشود.
مهرشاد با بیان اینکه این دوره مدیریت شهر با شعار اصفهان من شهر زندگی آغاز بهکار کرد، افزود: در آغاز این پژوهش واژگان و زمینههای موجود در فضای ادبیات شهری مانند شهر اسلامی، شهر همگرا، زیست پذیری و شهر زندگی مورد بررسی قرار گرفت، در نهایت به این نتیجه رسیدیم که زندگی مفهومی است که امکان اجماع گفتمانی دارد.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با اشاره به انجام مصاحبه با مدیران و صاحب نظران، کد گذاری منابع، بررسی استاد مختلف، مطالعات مدیریت دانش، آمارنامه و اطلس شهر، مصاحبه با شهردار و معاونان و در مجموع انجام ۸۰۰ نفر ساعت کار پژوهشی گفت: روش علی_ لایهای در طراحی گفتمان شهر زندگی استفاده شد، در این راستا عناوین اصلی بین همه ما باید مشترک شود تا بتوان آن را حل کرد.
وی ادامه داد: در مرحله دوم واکاوی، سنجش و شاخص سازی انجام شد، در این راستا وضعیت امروز اصفهان و بررسی نسبت مفهوم زندگی با مسأله را در دستور کار قرار دادیم.
مهرشاد با اشاره به بازبینی و اصلاح استعارهها و تحلیل محتوای کیفی افزود: بر اساس مطالعات وضعیت موجود اصفهان نشان میدهد که شاخص زیستپذیری اصفهان پایین است و در کنار آن هم احساس زیستپذیری نیز در رده پایین قرار دارد؛ گاهی شاخص نگرانی جامعه به لحاظ زیستپذیری بیشتر از آمارها است.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با تاکید بر اینکه یکی از معانی شهر زندگی، شهر قابل زیست است، گفت: هنوز الگوی شهرسازی برای دشت پر خطر فرونشست را طراحی نکردیم، قوانین شهرسازی بر اساس این مخاطرات پیشبینی نشده است.
وی با تاکید بر اینکه واگرایی سیستمی و گسست اجتماعی موجب زیستپذیری کم میشود و حتی احساس آن را هم ایجاد میکند، تصریح کرد: یکی از نمونههای واگرایی سیستمی این است تا حتی زمانی که میخواهیم تبادل ساده داده انجام دهیم، خودش تبدیل به مسئله میشود، همین امر زیستپذیری را دچار خدشه میکند.
مهرشاد با اشاره به اینکه در شهر زندگی باید بهدنبال هم آهنگی و همافزایی باشیم، یادآور شد: در اصفهان اجماع گفتمانی نداریم، اگر نیروهای فعال و مؤثر در اصفهان بررسی شوند میبینیم که هر کدام گفتمان و رویایی را در شهر پیش میبرند، این امر بنابر نتیجه پیمایش انجام شده، حتی به مردم هم سرایت کرده است.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه در لایه چهارم پژوهش به سه استعاره وضع موجود و سه استعاره وضع مطلوب رسیدیم اظهار کرد: در نگاه مردم ما، شهر مثل سرمایهای است که قدم به قدم در حال از دست رفتن است، در نگاه فرهنگی _ اجتماعی یک نوع افسوس به همراه دارد.
وی گفت: مدیریت شهر در انتخاب بعضی واژهها آنجا که با مردم ارتباط دارد، باید دقت بیشتری کند، برای مثال واژه آزادسازی اینگونه به ذهن متبادر میشود که آن ملک یا زمین در تصرف دشمن قرار دارد و واژه آزادسازی برای آن به کار میرود.
مهرشاد با اشاره به اینکه ما نمیتوانیم استعاره خلق کنیم اما مواردی از استعاره را که وجود دارد بازخوانی و فراخوان میکنیم گفت: آنچه برای شهر به آن رسیدیم ققنوس بود، استعارهای که در همه اساطیر به ویژه اسطورههای ایرانی وجود دارد و نماد نامیرا بودن است.
وی ادامه داد: اصفهان در تاریخ خود روزهای تلخ بسیاری دیده است اما نامیرا مانده و حتی پس از آن به شکوه رسیده است، باید بدانیم استعاره ققنوس نفی مشکل نمیکند بلکه میگوید این سرزمین، این خاک، این نظام فرهنگی به رغم مشکلات تاب آوری و ظرفیت گذار را دارد.
مهرشاد یادآور شد: روز ۲۵ آبان برای مردم اصفهان مصداق بارزی از نماد ققنوس است که در یک روز بیش از ۳۰۰ شهید را تشییع کردند، آن مراسم را در همان روز به صحنه باشکوه اعزام فرزندان خود به جبههها تبدیل کردند، در این راستا معتقدم زاینده رود هم با ققنوس نسبتی دارد، ما همچون دیگر شهرها مسیر رودخانه را نه به پارکینگ تبدیل کردیم و نه در آن ساخت و ساز انجام دادیم، زیرا به زایندگی آن ایمان داریم و میدانیم با اینکه مشکل دارد اما زاینده است و از دل مشکلات خودش را عبور خواهد داد.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: شهرداری هم اگر میخواهد به نیک نامی عمل کند، باید یک اسطوره برای خودش داشته باشد، که آن اسطوره میتواند «شیخ بهایی» باشد، شخصیتی که تدبیر و قدرت را توأمان دارد، اگر شهرداری خود را به قامت شیخ بهایی نزدیک کند تعامل مردم با این نهاد به گونهای دیگر خواهد شد.
وی تاکید کرد: در حوزه شهروندان باید بازتولید هویتی را انجام دهیم، بدانیم شهر زندگی، شهر روایت مند است، در شهر زندگی به روایتهای شهر توجه میشود، اول شهر را میخوانند و بعد مینویسند، زیرا در این نگاه، شهر را موجود زنده میدانند.
مهرشاد با بیان اینکه پروژههایی نظیر ارگ جهان نما و میدان امام علی (ع) ممکن است در زمان خود طرحهای خوبی بوده باشند اما نمادهایی از گوش ندادن به روایت شهر هستند، مدیریت شهر اگر قرار است ساخت و سازی انجام دهند یا اقدامی داشته باشد باید روایت شهر را بشنوند تا ماندگار شود.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان گفت: گفتمان «شهر زندگی» رقیبی برای موضوع یا برنامهای نیست، این گفتمان چتری است تا نظام معنایی را منظم کند، در ادامه ذیل این گفتمان برنامهها هم میتواند اجرایی و عملیاتی شود.
کد خبر 749848