اینستکس نقشی برای ایران ندارد / هرگز تن به مصالحه جدید با آمریکا نمیدهیم
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۴۰۲۰۳
فعال سیاسی گالیکش گفت: اگرچه حدود سه سال از اجرایی شدن برجام گذشته است اما تحریمهایی که باید فوری لغو میشد هنوز وجود دارد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نیلکوه؛ علی خسروی فعال سیاسی و رئیس سابق دانشگاه پیام نور گالیکش در گفتوگو با نیلکوه گفت: مسائل و چالشهای فراروی روبروی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با موضوعات مطبوع غرب و در رأس آنها ایالاتمتحده آمریکا به بهانه عدم دستیابی به سلاح هستهای توسط ایران بهعنوان برنامه جامع اقدام مشترک که مختصر آن به فارسی برجام است در 14 ژوئیه 2015 برابر با 23 تیر 1394 با شرکت پنج کشور دارای قدرت هستهای بعلاوه آلمان و اتحادیه اروپایی ازیکطرف و جمهوری اسلامی ایران از طرف دیگر به امضا و پسازآن در کشورهای مطبوع به تصویب رسید و نهایتاً با تصویب 16 ژانویه 2016 به اجرا درآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این مذاکرات بسیار نفسگیر از نوامبر 2013 آغازشده بود و حدود 3 سال به طول انجامید؛ مقررشده بود طرفین در یک بازی برد - برد قرار بگیرند و حاصل این توافق با ضمائم آن بیش از 120 صفحه بود که در آن جمهوری اسلامی ایران متعهد شده بود تا 15 سال حداکثر غنیسازی خود را در محدوده 3.67 درصد داشته باشد، راکتور آبسنگین نسازد، به مدت 10 سال فقط سانتریفیوژهای نسل اول استفاده کند، آژانس دسترسی مستمر به تمام تأسیسات هستهای ایران داشته باشد، تا 15 سال حق تحقیق توسعه در زمینههای غنیسازی اورانیوم، بازیافت و... نداشته باشیم، زخایر اورانیوم 10 تنی ایران به 300 کیلوگرم کاهش پیدا کند، تعداد سانتریفیوژهای ایران که 19 هزارتا بود به 6 هزار و 14 کاهش پیدا میکند و فقط 5 هزار و 60 مورد از آن اجازه غنیسازی 3.67 درصد به مدل 10 سال را خواهد داشت، تمامی این غنیسازی فقط در نطنز باشد، مراکز پلوتونیوم آبسنگین اراک و ... بازطراحی برای غنیسازی 3.67 درصد شود، ایران پروتکل الحاقی آژانس را هم اجرا کند به خاطر اینکه نقش آژانس پس از 10 سال هم دائمی شود، شمار بازرسان سه برابر و به 150 نفر افزایش یابد.
به گفته این فعال سیاسی؛ از دهها بند و امتیازی که در بیش از 120 صفحه این قرارداد تاریخی که ایران متعهد شده در عوض تنها طرف مقابل متعهد شد پرونده ایران که قرار بود به فصل هفتم ارجاع شود حذف میشد و تحریمها هم باید از بین میرفت و مبادلات پولی و بانکی که منجر به روان شدن مسائل پولی صادرات و واردات میشدند باید عادی میشد همین موضوعی که امروز گریبان گیر آن هستیم و مشکلداریم.
خسروی با اشاره به علت خروج آمریکا و ابتر ماندن برجام گفت: ترامپ رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا یک تاجر است، کسی که حداقل از چند اتحادیه و توافق بینالمللی بسیار بزرگ ازجمله برجام خارجشده است؛ پیمانهای مهم دیگر نیز تجارت شراکت فرا آتلانتیک برای کم کردن نفوذ چین خارجشده است، توافق آب و هوایی پاریس که مرتبت با افزایش دمای کره زمین است، از سازمان علمی فرهنگی سازمان ملل متحد یونسکو نیز خارجشده، همچنین از پیمان جهانی سازمان ملل برای بهبود مهاجران و پناهندگان خارجشده، از پیمان روسیه و آمریکا که در سال 2010 برای کاهش سلاح هستهای ساختهشده بوده نیز خارجشده است.
رئیس سابق دانشگاه پیام نور گالیکش گفت: دو عامل میتواند علت خروج ترامپ از این توافقات بینالمللی بزرگ باشد، اول احتمال عدم دستیابی به منافع ملی آمریکا باید باشد، دوم اینکه ترامپ قصد دارد خودش چیزی که امضا میکند و باب میلش است را اجرا کند چه به نفع منافع ملی آمریکا باشد یا نباشد، البته واقعیت چیز دیگری است و تیم هدایتکننده افکار ترامپ خصوصاً در رابطه با برجام نقش تعیینکنندهای داشتند، تیمی که آقای ظریف از آن بانام تیم B نامبردهاند که ترامپ دیدگاههای آنها را مدنظر دارد.
وی با اشاره به اینکه مسئله خیلی مهم این است که باید نگاه کنیم و ببینیم آمریکاییها از اینکه میخواهند بازنگری در برجام بشود چه اهدافی دارند گفت: آوردن موارد جدید در رابطه با کنترل دستیابی ایران به سلاحهای هستهای، نقشآفرینی تیم B در برجام جدید، کنترل تأسیسات موشکی ایران، قطع ارتباط ایران با گروههای آزادیخواه در لبنان، سوریه، فلسطین، عراق و...، فروش تسلیحات به کشورهای عرب حوزه خلیجفارس، برجسته کردن نقش ترامپ در برجام جدید تا گامی در پیروزی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد، کنترل طرح خاورمیانه بزرگ و طرح فرایند رشد رژیم صهیونیستی، کنترل رفتار سیاسی ایران، چون مبادلات بینالمللی و روابط خارجی کشور یک مسئله به هم تنیده است و نظام مبادلات پولی جهان تا حدودی تحت سلطه ایالات متحد آمریکا است و اینکه عموماً کشورها نقش فعالی بر شرکای خصوصی خودشان داشته باشند و شرکتهای بزرگ نیز عمدتاً با ایالت متحده آمریکا شراکت تجاری دارند مانع از آن میشود که هر مقدار قوی باشند از پس تحریمهای آمریکا بربیایند و خود را به مخمصه جرائم سنگین آمریکاییها به سارند، عمده این کشورها تنها میتوانند در مسئله نظری ورود کنند و مسئله را به محکومیت ختم کنند.
وی تصریح کرد: خرید نفت، نظام بانکی و تبادلات پولی و ارزی عمدتاً در جهان در دست بخش خصوصی است و خیلی دولتها نمیتوانند نقش پررنگی داشته باشند.
وی با اشاره به مسئله تبادل مالی اینستکس میتوانند راحل مناسبی پیش روی ما باشد گفت: اگرچه حدود سه سال از اجرایی شدن برجام گذشته است اما تحریمهایی که باید فوری لغو میشد هنوز وجود دارد و با خروج ایالت متحده آمریکا از برجام وضع تبادلات مالی ایران هم دچار تحریم شده؛ حداکثر توفیقی که اینستکس میتواند داشته باشد این است که در صورت خروج نشدن ایران از برجام تبادلات مالی غذا و دارو بتواند کنترل کند است و خیلی نمیتوانیم روی نقش اینستکس در دیگر حوزهها پافشاری داشته باشیم.
خسروی با اشاره به اینکه در حال حاضر خروج از برجام و ادامه روند کدامیک باید مدنظر ایران باشد گفت: دیپلماسی و عرصه روابط بینالمللی فضای منعطفی لازم دارد، به نظر من با توجه به فتوای مقام معظم رهبری در حرام بودن ساخت سلاح هستهای و نیاز به دانش هستهای در حد تجهیزات و تحقیقات پزشکی، کشاورزی و... اینکه زمان زیادی برای استحاله برجام و دوران طلایی ترامپ باقی نمانده باید نگاه به درون را بهجای نگاه به بیرون تقویت کنیم، برجام را با اروپاییها ادامه بدهیم و هرگز تن به مصالحه جدید با آمریکاییها ندهیم.
وی با اشاره به اینکه مسیر این راه هموار نیست افزود: به خاطر اینکه به مدیریت بحران شدیداً نیاز داریم قبل از آنکه دچار این مسئله باشیم دچار بحران مدیریت در کشور هستیم، مدیریت بحران و بحران مدیریت، این موضوع در همه ادوار بوده و هست، راهحل این مسئله بها دادن به جوانان همچون زمان جنگ و تشکیل تیم علمی جهادی است. برای این کار شدیداً نیازمند حل مسئله بحران مدیریت در کشور هستیم و سپس باید سراغ مدیریت بحران در کشور برویم.
به گفته وی خروج از نگاه جناحبندی سیاسی و تمرکز به یک نوع نگاه ملی بر طبق منافع ملی جمهوری اسلامی در مقابله با استکبار جهانی با محوریت مقام معظم رهبری و سپس دولت، کوتاه کردن دست رانتخواران، ویژه خواران، نظام آقازادگی و مدیران سوءاستفاده گر سیاسی و...، جذب و سرمایهگذاری بر نیروهای انسانی علمی و تقویت بنیه علمی – پژوهشی منطبق بر توسعه و رشد و ایجاد جایگاه مناسب برای دانشمندان، تکیهبر تولیدات داخلی مناسب که دارای توان رشد و توسعه روزافزون هستند بر مبنای دانشمحور بودن صنایع و تولیدات، کنترل تورم و نگاه ویژه به محرومان از طریق ورود خود محرومان به تولید بهاندازه توانشان، آشتی ملی بین جناحهای دلسوز نظام و همچنین ترد سیاستمدارانی که نگاه ملی نداران و همواره بر دیدگاههای سیاسی خود پافشاری دارند داشته باشیم. همه نیروهای انقلاب باید با بومیسازی تفکر ملی راه را بپیمایند تا نهایتاً باعث سربلندی جمهوری اسلامی ایران باشد.
خسروی تأکید کرد: همه ذات انقلاب آزادگی و استقلال است و نمیتوانیم تن به ذلت آمریکا و نگاههای غرب گرایانه برخی بدهیم.
وی بیان داشت: تنها راه برونرفت از این مخمصه نگاه به درون و نیروی انسانی متدین و انقلابی است تا این راه را هموار کنیم تا ایرانی عزتمند و قدرتمند با هدایت مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام داشته باشیم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۴۰۲۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.