پرواز ۶۵۵ به مقصد بهشت/ روایت جنایت دوازدهم تیرماه ۶۷ به نقل از شاهدان عینی رسانه ملی
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۶۴۱۶۰
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از هرمزگان، دوازدهم تیرماه ۱۳۶۷ هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگانهای دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.
در این جنایت ۲۹۰ نفر مسافر بی گناه هواپیما به شهادت رسیدند که در میان آنها ۶۶ کودک زیر ۱۳ سال، ۵۳ زن و ۴۶ تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساقط کردن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با ملت بزرگ ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهههای جنگ بود.در همین رابطه با یکی از خبرنگاران صدا وسیما که در آن سال شاهد مستقیم این حادثه جنایت بار بود به گفتگو نشستم.
احمد رحیمی از بازنشستگان صدا و سیمای مرکز خلیج فارس است که در سال وقوع حادثه به عنوان خبرنگار به محل حادثه اعزام شد.
این پیشکسوت جامعه رسانهای در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از هرمزگان، حادثه دلخراش را اینگونه بیان میکند: پیش از ظهر روز ۱۲ تیر سال ۱۳۶۷ از مرکز صدا و سیما با من تماس گرفتند و گفتند برای یک هواپیمای مسافربری که امروز صبح از بندرعباس عازم دبی بوده حادثهای رخ داده و باید سریعا به همراه تیم تصویربرداری برای پیگیری موضوع عازم جزیره هنگام شوید.
با یک اکیپ چهار نفره راهی پایگاه نیروی دریایی شدیم تا از آنجا به سمت جزیره هنگام جایی که هواپیمای مسافری سقوط کرده است برویم. آن لحظه هرگز فکر نمی کردم که علت حادثه حمله موشکی عامدانه باشد.از قبل میدانستم که امروز آقای کشکولی یکی از همکارانم با خانم و دو بچه اش عازم دبی بودند و این موضوع مرا بیشتر متاثر کرده بود.
سوار هواپیمای نیروی دریایی شدیم و از بندرعباس به سمت جزیره هنگام رفتیم در مسیرطبق گفتههای کارکنان نیروی دریایی متوجه شدم علت حادثه حمله موشکی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری بوده و از این قضیه مبهوت مانده بودم که چطور چنین چیزی ممکن است.در مسیر دریایی از دور اجسام را می دیدم که از آسمان به صورت شعله ور روی آب میافتادند، بوی دود در فضا آکنده بود و روی سطح دریا اجسام شناوری را می دیدم که از آنها دود بلند میشد و در حال سوختن بودند.
هر چه نزدیکتر میشدیم دود بیشتر میشد و کم کم چشمم به جنازهها و چمدانها و کیفهایی افتاد که روی آب شناور و یا درحال سوختن بودند.
زمانی که به منطقه رسیدیم، مردم جزیره هنگام را میدیدم که همگی بسیج شده بودند تا جنازهها را از آب بیرون بکشند، اطراف جزیره پر از شناور های نیروی دریایی، اداره بنادر و شناورهای صیادان محلی بود که همه سعی میکردند اجساد را از آب بیرون بکشند و جمعی از غواصان منطقه یکم دریایی بندرعباس هم در حال جستوجو بودند.
خبرنگار پیشکسوت صدا و سیما میگوید برای تهیه گزارش و خبر به آنجا رفته بودم، اما آنجا اوضاع اندوه بار و دلخراش بود، جنازه های مرد، زن و کودکان روی آب شناور بود و درآن میان جنازههایی را میدیدم که لباس نظامی ارتش پاکستان بر تنشان بود.
وی میگوید: در میان این همه جنازه به دنبال پیکر همکارم میگشتم، همچنان که روی دریا در جستجوی اجساد بودیم کیف دستی همکارم را شناختم که کاملا سالم بود.
احمد رحیمی میگوید : قطعا این جنایت هولناک آمریکا علیه بشریت هرگز از صحنه روزگار پاک نخواهد شد.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از خبرنگاران اروپایی سعی داشتند این حادثه را غیرعمد جلوه دهند گفت: یک سال بعد از این حادثه در سالروز این جنایت خبرنگاران زیادی به بندرعباس آمده بودند که من هم برای انعکاس آن در جمعشان بودم. من در این میان به سمت خبرنگار تلویزیون سی ان ان رفتم و به او گفتم اینکه شما میگویید آمریکاییها در تشخیص نوع هواپیما (جنگی یا غیرجنگی) دچار اشتباه شدند یک دروغ بزرگ است و او در برابر این حرفم سکوت کرد، سپس به او گفتم آیا مردم با این اقدام جنایتکارانه نباید شعار مرگ بر آمریکا بدهند؟ و او در پاسخ حرف من فقط به من نگاه کرد.
برای اینکه تصویر بهتری از روز حادثه داشته باشیم به سراغ اولین تصویربرداری رفتم که از صدا و سیمای مرکز خلیج فارس در روز حادثه عازم جزیره هنگام شده بود و با او گفت و گو نشستم.
آقای فرید پیروزاده تصویربردار پیشکسوت بخش خبری صدا و سیمای خلیج فارس در آن سال بود که نخستین تصاویر این جنایت را فیلمبرداری کرد.
پیروزاده حادثه آن روز را اینگونه تشریح میکند: من در سالهای دفاع مقدس صحنههای دلخراش زیادی دیدم، اما این حادثه تلخترین صحنههایی بود که در زندگی خود دیدم و هنوز بعد سالها با یادآوری آن روز بسیار متاثر میشوم.
وی میگوید، در آن زمان حدود ۷ سال بود که به عنوان تصویربردار در صدا و سیمای مرکز خلیج فارس در بندرعباس مشغول به کار بودم. روز حادثه دقایقی پس از انفجار هواپیمای مسافربری مدیر خبر با من تماس گرفت و من با گروه یک دوربین سونی بتاکم به سمت نیروی دریایی بندرعباس رفتیم و ازآنجا با بالگرد شنوک عازم هنگام شدیم.
بالگرد با ارتفاع کمی از سطح دریا پرواز میکرد و در طول مسیر اجسادی را می دیدم که به صورت تکه پاره یا سوخته روی آب شناور بودند.
پیروزاده گفت:با قلبی اندوهبار و چشمانی اشکبار شروع به تصویربرداری از اجساد کردم در آن میان دیدن اجساد کودکانی که هنوز عروسکشان در دستشان بود قلبم را به شدت آزرده میکرد.
وی میگوید همه خبرنگارها، عکاسان و گزارشگران در آن روز چشمشان اشکبار بود و غواصانی که برای جمع آوری اجساد به دریا میرفتند هر گاه پیکر کودکی را از آب بیرون میکشیدند اشک میریختند.
فرید پیروزاده تصویربردار پیشکسوت رسانه ملی ادامه ماجرا را اینگونه تعریف میکند؛ از ساعت سه به بعد خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران خارجی از کشورهای عربی و اروپایی از جمله فرانسه، ایتالیا و آلمان دسته دسته به محل حادثه میآمدند.
حدود ساعت شش بعد از ظهر بود که به بندرعباس برگشتیم، در آن روز پیکر شهدا و قربانیان این حادثه را که از آب گرفته شده بود پس از آنکه روی ناو خارک می بردند در کیسه مخصوص می گذاشتند و به سردخانه منتقل میکردند. برای ادامه تصویربرداری حادثه در بندرعباس راهی سردخانه شدیم. یکی از همکارانم در روز حادثه با همسر و دو فرزندش درهواپیما بود که چندی پیش از حادثه فرزند ۱۲ ساله اش در یکی از برنامههای تلویزیونی حضور داشت و من از او تصویر برداری کرده بودم. من درحالی که تصویر اجساد شهدای این جنایت را میگرفتم پیکر پسر همکارم را دیدم و این صحنه به شدت قلبم را به درد آورد.
موضوع دیگری که در سردخانه مرا آزرد دیدن گزارشگران خبری اروپا بود که بی تفاوت به عمق فاجعه با پرداختن به حواشی جنایت آمریکا را غیرعمدی جلوه میدادند.
پیروزاده با اشاره به اینکه تصویربرداری از این جنایت ضد بشری و هولناک تلخترین تصویربرداری دوران کاری من بود میگوید؛ اکنون بعد سالها تنها جملهای که در برابر این رخداد جنایت آمیز میتوانم بگویم جمله " مرگ برآمریکا " است.
اما نکته اینجاست پس از گذشت بیش از ۲۰ سال از این جنایت کدام منطقی دردنیا میتواند بپذیرد که آمریکاییها در تشخیص نوع هواپیما (جنگی یا غیرجنگی) دچار اشتباه شدند و طبق نظریه متخصصان رادارهای ناوشکنهای موشکانداز به سیستم ویژهای مجهز هستند که این سیستم نوع هواپیمای در حال پرواز، اعم از خودی و غیرخودی و یا جنگی و غیرجنگی را نشان میدهد و برای یک ناو پیشرفته آمریکایی مثل وینسنس، اینکه تشخیص دهد هواپیمای در حال پرواز، یک هواپیمای مسافربری ایرباس است، کار سادهای بود.
با این حال مقامهای آمریکایی پس از چندی، در توهینی آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و بدین سان حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام نمودند. به هر تقدیر، این جنایت نیز در کنار جنایات بی شمار دولت آمریکا، در پرونده سیاه استکبار جهانی ثبت شد.
قطعا تاریخ هرگز این جنایت ضد بشری را فراموش نخواهد کرد ولکه ننگ آن تا ابد بر آبهای خلیج فارس به اسم آمریکا رخ نمایی خواهد کرد.
گزارشگر: الهام رایینی نژاد
انتهای پیام/ر
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۶۴۱۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی« آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران بوده، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمین بار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمی تونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقش آفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر در آورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار اسمش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولی الله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که آدمها را به خود جذب میکندعسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره یک مقطع کوتاه از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: در یک بخش به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد اما در بخش شخصیت، شیرودی یک شخصیت آهنربا گونهای است که آدم را جذب خودش میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش و نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در یک موضوعاتی گنجانده میشود که یک آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی را که به آن در فیلمنامه پرداختم، به مانند خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسه گونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا باعث میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا مرا بتواند برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا و همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید مجذوب شوم.
کارگردان اولین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، قطعاً در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که به عنوان خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: یک اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، مثلاً عنوان شیرودی یا قهرمان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی آن، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بودند، بهخاطر همین برخی میآیند و میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه را که شهید شیرودی بوده است، به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است، شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه اسم میبرند و آن بهخاطر سلحشوری و جنگندگی بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته اول درباره روایت این فیلم بهخاطر سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره زمانه بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است که شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی در جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارند و شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: هر چیزی باید زبان سینما باشد به عنوان مثال در این فیلم در یک جایی به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی شیرودی ایمان دارد و ابزار شیرودی و هر چیزی را که برجستگی شیرودی میبینید در بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست، که نوجوان و جوان سینما را دوست دارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در برخی از اکران فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: برخی فیلمها مثل موقعیت مهدی که خانواده فرمانده جنگ را مورد بررسی قرار میدهد و هدف آن مشخص است و هدف فیلم شیرودی مقاومت، ایستادگی شیرودی و همرزمانش در آن روزهای نخست جنگ است و این تفاوت بین ساخت فیلمهاست و مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوهات یک شخصیت مهم را مطرح کنید، شخصیتی که زمان خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان یک ربع به فکر رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225