به نقل از «باشگاه خبرنگاران»

لحظه شهادت امام جمعه شهرستان کازرون به روایت همسرش / علی وار زندگی کرد و علی وار به شهادت رسید

تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۷۵۵۷۸

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید شهرستان کازرون، در سال ۱۳۴۶ در کازرون متولد شد، او پس از گذراندن تحصیلات دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در این شهرستان، با علاقه‌ای که به روحانیت داشت، در مهرماه سال ۱۳۶۴ با ورود به حوزه علمیه کازرون دروس سطح را از محضر حضرات آیات ایمانی، بنیادی و حضرات حجت الاسلام والمسلمین حمیدی، کرمانی و هدایتی بهره برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او سپس به قم رفت و در درس کفایه از محضر حضرات حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد فاضل لنکرانی و مرحوم فاضل هرندی فیض برد.

حجت الاسلام خرسند مقطع درس خارج را در محضر حضرت آیات عظام مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، نوری همدانی و حضرت آیت‌الله حاج شیخ محسن فقیهی گذراند و در دوران دفاع مقدس و در سال ۱۳۶۲ به جبهه اعزام و به درجه جانبازی نائل شد. شهید حجت الاسلام خرسند در سال ۱۳۸۶ امام جمعه کازرون شد.در مدت خدمتش به عنوان امام جمعه کازرون، تقوا، ولایتمداری، مردم دوستی و ساده زیستی اش زبانزد عام و خاص بود.

او در سحرگاه بیست و سوم ماه رمضان ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه، پس از بازگشت از مراسم احیا در شب قدر توسط شخصی به نام «حمیدرضا درخشنده» به شهادت رسید.

در سفر به شهرستان کازرون و مراجعه به دفتر و منزل امام جمعه این شهرستان، زندگی شهید حجت الاسلام خرسند و روایت سحرگاه بیست و سوم را از زبان خانواده، دوستان و همکاران این شهید بزرگوار پیگیر شدیم.

نرگس حسن پور همسر شهید رمضان حجت الاسلام خرسند در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، درخصوص اینکه چه شد زندگی در کنار طلبه را انتخاب کردید آیا سخت نبود زندگی کردن در کنار یک طلبه؟ اظهار کرد:  سخت نبود، زندگی کردن در کنار یک طلبه را خیلی دوست داشتم، من خودم در یک خانواده مذهبی متولد شده ام، برادرم سی و اندی سال است که مفقودالاثر است و ۲ دایی ام نیز شهید شده اند و با توجه به روحیات مذهبی خودم وقتی حاج آقا برای خواستگاری آمدند به او جواب مثبت دادم.

وی با اشاره به اینکه ۳ فرزند پسر دارم، افزود: پسر بزرگم ۲۴ سال، پسر دومم ۱۷ سال دارد و طلبه است و پسر سوم نیز ۶ سال دارد.

نرگس حسن پور درباره حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید کازرون، گفت: مردم هر زمان (حتی هنگامی که حاج آقا مسافرت بودند) مراجعه می‌کردند با همه توان سعی می‌کرد مشکلات آن‌ها را رفع کند. حاج آقا همیشه می‌گفت از مردم هستم و با مردم هم خواهم بود، مردم را درک و به خانواده‌های بی بضاعت کمک می‌کرد به طوری که گاهی اوقات من به حاج آقا می‌گفتم شما باید مسئول کمیته امداد و بهزیستی می‌شدید.

همسر شهید حجت الاسلام خرسند گفت: بسیاری از مردم در دیدار با ما می‌گویند او (حجت الاسلام خرسند) در کنار ما و پدرمان بود و اکنون یتیم شده ایم.

از همسرش در مورد شب بیست و سوم ماه رمضان که حجت الاسلام خرسند به شهادت رسید جویا شدم، او آن شب را اینگونه روایت کرد: آن شب من از حجت الاسلام خرسند خداحافظی کردم و به او گفتم من امشب برای مراسم احیا به مسجد نزدیک خانه می‌روم، چون پسر کوچکم اگر بهانه‌ای گرفت یا خسته شد من زودتر به خانه برگردم و سحری را آماده کنم.

نرگس حسن پور ادامه داد: حجت الاسلام خرسند هم  نیم ساعت بعد از من برای مراسم احیا به مصلی رفته بود.

وی با بیان اینکه پس از اتمام مراسم احیا به خانه آمدم، اما هنوز حجت الاسلام خرسند نیامده بود، افزود: پس از مدتی احساس کردم کسی در می‌زند پیش خود گفتم اشتباه می‌کنم و یا در غیر این صورت حتی اگر کسی هم کاری داشته باشد صبح فردا دوباره مراجعه می‌کند و چون تنها بودم و حاج آقا نبود اعتنا نکردم.

همسر امام جمعه شهید کازرون بیان کرد: غذای سحر را آماده کرده بودم که صدای یک ماشین را شنیدم و پیش خودم گفتم خوب شد حاج آقا آمد.

وی در ادامه گفت: حجت الاسلام خرسند حتی کلید انداخت و در را باز کرد و بعد از آن احساس کردم صدای پچ پچی از پشت در می‌آید، با خودم گفتم حتما کسی آمده و با او کار داشته و در حال صحبت هستند.در بسته شد آمدم به دم در بروم گفتم شاید حاج آقا ناراحت شود و صبر کردم.نگران بودم، همان لحظه زنگ در به صدا درآمد به طرف آیفون رفته و آن را برداشتم صدای راننده بود او گفت: حاج خانم، آقا را زدند و من با تعجب گفتم  یعنی چه که آقا را زدند چه می‌گویید؟

همسر امام جمعه شهید کازرون ادامه داد: من به دم در رفتم و بیرون را نگاه کردم حاج آقا جلوی در نبود و داخل کوچه جلوتر روی زمین افتاده بود.

همسر حجت الاسلام خرسند افزود: بلافاصله به داخل خانه دویدم، تلفن را برداشته و به اورژانس زنگ زدم و آن لحظه من فقط یک یا دو جمله گفتم، تو رو خدا، کمک کنید سریع بیایید که امام جمعه تان را کشتند.

نرگس حسن پور با بیان اینکه قاتل از قبل برنامه ریزی کرده بود، تصریح کرد: آن زمان که حاج آقا بر زمین افتاده بود، کوچه تاریک بود و تمام چراغ‌های کوچه خاموش بود در صورتی که قبل از اینکه من به خانه بیایم هم کوچه شلوغ و هم چراغ‌ها روشن بود.

همسر امام جمعه شهید کازرون ادامه داد: شب نوزدهم و بیست و یکم من و حاج آقا به اتفاق هم وارد منزل شدیم، ولی شب بیست و سوم من زودتر به خانه رسیدم.

 

وی تصریح کرد: پس از انتقال حاج آقا به بیمارستان کلید، عمامه و کتاب دعای حاج آقا هر کدام، یک طرف، افتاده بود، آن‌ها را برداشته و داخل خانه گذاشتم و در را بستم همراه یکی از دوستان به بیمارستان رفتم که به ما گفته شد حاج آقا به شهادت رسیده  است و بعد هم  با تلاش و همت ماموران نیروی انتظامی قاتل همان روز و کمتر از چند ساعت دستگیر شد.

حسن پور همسر امام جمعه شهید کازرون اظهار کرد: چند دقیقه پس از تماس خودم، از اورژانس تماس گرفتند و از من خواستند برای جلوگیری از شدت خونریزی با پارچه‌ای زخم حاج آقا را ببندم. (که آن موقع چادرنمازم را به راننده حاج آقا دادم تا زخم را ببندد).

وی ادامه داد: پس از گذشت چند دقیقه هنوز هم اورژانس نیامده بود.

همسر امام جمعه شهید کازرون اضافه کرد: علاوه بر من، راننده هم با اورژانس تماس گرفته بود، اما باز هم تاخیر داشتند.

همسر حجت الاسلام خرسند در حالی که اشک می‌ریخت درخصوص جای خالی این عالم ربانی و نبود و تاثیرش در این مدت، با بیان اینکه انتظار می‌کشم که دوباره برگردد و منتظرش هستم، افزود: پیش خود می‌گویم، لباس هایش که آویزان است در ساک بگذارم و بردارم، اما دوباره پشیمان می‌شوم و آن‌ها را آویزان می‌کنم.

او ادامه داد: به وسایل هایش دست نزده ام و منتظرم دوباره برگردد و جای خالی او واقعا احساس می‌شود و سخت است.

نرگس حسن پور گفت: حاج آقا زیاد به مسافرت می‌رفت و منتظرش بودیم که برگردد و الان هم مثل قبل منتظر بازگشت او هستم و احساس می‌کنم که دوباره می‌آید، باورش خیلی سخت است که برنمی‌گردد.

خاطره همسر امام جمعه شهید کازرون از آن عالم ربانی

همسر حجت الاسلام خرسند تصریح کرد: از خصوصیات اخلاقی حاج آقا خرسند این بود که وقتی وارد خانه می‌شد با پسر کوچکمان بازی می‌کرد یک روز یکی از دوستان خانه مان بود و دید حاج آقا با پسرم بازی می‌کند تعجب کرد که حاج آقا پا به پای بچه می‌دود و بازی می‌کند.

وی گفت: حاج آقا همانگونه که مسئولیت امام جمعه را برای مردم انجام می‌داد و مردم دار بود، در خانه برای فرزندانش، پدری می‌کرد و از محبت دریغ نداشت.

همسر حجت الاسلام خرسند اظهار کرد: حجت الاسلام خرسند علی وار زندگی کرد و علی وار به شهادت رسید.

صحبت‌های برادر بزرگ امام جمعه شهید کازرون درباره شب شهادت

منصور خرسند برادر بزرگ حجت الاسلام خرسند امام جمعه کازرون نیز در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، با بیان اینکه آنچه درباره خصوصیات اخلاقی شهید حجت الاسلام خرسند می‌گویم چیزی است که در برخورد با مردم شنیده ام، اظهار کرد: برادرم با تقوا، ولایتمدار، مردم دوست، بسیار مهربان، ساده زیست، خوش اخلاق و خوش برخورد بود.

وی درخصوص سحرگاه شهادت شهید حجت الاسلام خرسند اظهار کرد: صبحگاه ۲۳ ماه رمضان و شب قدر در مصلی جمعه بودم و حاج آقا هم تا ساعت حدود ۳ و ۲۰ دقیقه آنجا بود و سپس به منزل رفتیم.

منصور خرسند اضافه کرد: حدود ساعت ۶ و ۱۰ دقیقه صبح یکی از دوستان به در منزل آمد و گفت حاج آقا دیشب تصادف کرده اند، شما هم بیا با هم به عیادتش برویم، آن لحظه نگران شدم و پیش خودم گفتم ساعت حدود ۴ صبح (خلوت بوده)، حاج آقا چه تصادفی کرده که منجر به انتقال و بستری او در بیمارستان شده و از ستاد نماز جمعه تا منزل او فاصله‌ای نیست که چنین اتفاقی بیفتد، دلهره‌ای در دلم افتاد.

برادر بزرگ حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید کازرون ادامه داد: با این دوست بزرگوار، به طرف خانه حاج آقا خرسند راه افتادیم وقتی وارد کوچه‌ای شدیم که منزل آن‌ها قرار دارد، دیدم کوچه بسیار شلوغ است و خون زیادی روی زمین ریخته، از حاضران قضیه را جویا شدم و آن لحظه موضوع را به من گفتند.

منصور خرسند افزود: همیشه برادرم حاج آقا خرسند، برای دیدار پدر و مادرم معمولا ساعت ۴ یا ۵ عصر می‌آمد، اما در شب بیست و سوم حدود ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه بامداد، به منزل پدر و مادرم رفته و حلالیت می‌طلبد و سپس به مراسم احیا در مصلی می‌رود.

وی گفت: حجت الاسلام خرسند پس از مراسم احیا به سمت منزل می‌رود و با وجود اینکه حتی در حیاط را باز کرده و در حال ورود به منزل بوده، اما قاتل او را صدا می‌کند (برادرم هر کسی، هر زمانی از شبانه روز برای کمک به او مراجعه می‌کرد دریغ نداشت و از این جهت وقتی قاتل او را صدا می‌کند) و می‌گوید با شما کار دارم، حاج آقا به طرف او می‌رود و ضارب چاقو را وارد بدنش کرده و به چند جای او ضربه وارد می‌کند و او را به شهادت می‌رساند.

برادر حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید کازرون اضافه کرد: حجت الاسلام به آنچه آرزویش را داشت یعنی شهادت رسید، چون می‌توانم بگویم از زمان جنگ که وی چندین بار مجروح شد و تا مرز شهادت هم رفت، ولی صلاح و مصلحت نبود در آن زمان به درجه رفیع شهادت برسد، جانباز دوران دفاع مقدس بود، اما چندان کسی اطلاعی در این خصوص نداشت چرا که خودش دوست نداشت.

وی با اشاره به اینکه اگرچه برادرم شهید شد و به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسید، ادامه داد: اما از روز شهادت تاکنون با ارتباطی که با مردم داشته ام همه مردم از این قضیه ناراحت هستند و نگرانی من، خانواده و مردم این است که واقعا او مظلومانه به شهادت رسید.

وی تصریح کرد: جنایتی که این فرد اقدام به آن کرده، یک اتفاق معمولی نیست و ضربه‌هایی که به برادر شهیدم وارد آورده حساب شده و با برنامه ریزی بوده و به جا‌هایی ضربه زده شده که احتمال زنده ماندن خیلی کم است.

منصور خرسند با اشاره به ملاقات و دیدار مسئولان دادگستری استان و شهرستان با ما، اظهار کرد: انتظار داریم قوه قضائیه هر چه سریعتر بتواند این قضیه را ریشه یابی کند و مسببان این جریان و افرادی که با شخص متهم در ارتباط بوده و او را تشویق به چنین کاری کرده اند شناسایی و دستگیر شوند تا چنین موضوعی در جا‌های دیگر تکرار نشود.

 

خاطره برادر حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید کازرون از این عالم فقید

منصور خرسند تصریح کرد: حجت الاسلام محمد خرسند در دوران دفاع مقدس (عملیات والفجر ۸) در گردان فجر انجام وظیفه می‌کرد، پس از عملیات، در منطقه فاو عراق، می‌خواستم از سلامت او اطلاع پیدا کنم و سراغش را از هرکسی می‌گرفتم می‌گفتند در منطقه بوده، ولی اینکه دقیقا کجا بود سراغش را نداشتند با یکی از دوستان به سمت دریاچه نمک در عراق رفتیم یکی از نیرو‌های ایرانی را پیدا کردیم و از او جویای برادرم محمد شدیم و او گفت بله او ۳ سنگر جلوتر نشسته و خیلی هم ناراحت است.

وی ادامه داد: جلوتر رفته و او را پیدا کردیم او را ناراحت و گریان دیدم، از او پرسیدم چه شده چرا ناراحتی و گریه می‌کنی؟ و در جواب گفت: دوستم شهید شده و من خیلی ناراحت هستم.

برادر حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید کازرون در ادامه بیان کرد: من به وی گفتم جبهه، یا شهادت یا جانبازی و اسیری است، تو چرا اینقدر ناراحتی؟  در جواب گفت: نگرانی من از این نیست که او شهید شده بلکه نگرانی من از این است که او از من سبقت گرفت و رفت و من همچنان در این دنیا مانده و شهید نشده ام و این خاطره‌ای است که در ذهنم مانده و بالاخره به آن چیزی که آرزویش را داشت یعنی شهادت، رسید.

 

صحبت‌های رئیس دفتر امام جمعه شهید شهرستان کازرون در خصوص حجت الاسلام خرسند

حجت الاسلام شریفی رئیس دفتر امام جمعه شهید شهرستان کازرون نیز در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، با اشاره به ولایتمداری و مردم داری حاج آقا خرسند اظهار کرد: با توجه به اینکه مسئول دفتر حاج آقا بودم برنامه‌های او را می‌دانستم.

وی ادامه داد: شب‌های قدر او به چند مسجد سرکشی می‌کرد و سپس آخرین برنامه به ستاد نماز جمعه (مصلی) رفته و در آنجا دعا، قرآن و مناجات می‌خواندند. (شب نوزده، بیست و یکم و بیست و سوم برنامه همین بود.)

رئیس دفتر امام جمعه شهید شهرستان کازرون اضافه کرد: شب بیست و سوم ماه رمضان، ساعت ۳ و ۲۰ دقیقه برنامه تمام می‌شود و حاج آقا با راننده به طرف منزل برمی گردد و هنگامی که با کلید، در را باز کرده و هنگام ورود به منزل، ضارب او را صدا می‌کند (این فرد قبلا هم به دفتر مراجعه می‌کرد و راهنمایی‌هایی می‌خواست) و با این عنوان که می‌خواهم با شما عکسی بگیرم و از شما سوالی دارم او را به کناری کشانده و با چاقو ضرباتی را به حاج آقا وارد کرده و او را به قتل می‌رساند.

وی گفت: راننده به من خبر داد که حجت الاسلام خرسند را با چاقو زده اند و من با اورژانس و نیروی انتظامی تماس گرفتم و سپس به پسرم زنگ زدم (هنگامی که با او تماس گرفتم به محل حادثه نزدیک بود) وقتی پسرم به بالای سر حاج آقا می‌رسد، او شهادتین را می‌گفته است و جلوی در منزل به شهادت می‌رسد و حتی به اورژانس و بیمارستان هم کشیده نمی‌شود.

رئیس دفتر امام جمعه شهید شهرستان کازرون افزود: شهادت حجت الاسلام خرسند برای ما بسیار سخت، گران و باورنکردنی بود.

۱۳ تیرماه چهلمین روز درگذشت امام جمعه شهید کازرون

حجت الاسلام شریفی با اشاره به اینکه پنج شنبه ۱۳ تیرماه جاری ساعت ۱۷ تا ۱۹ بعد از ظهر چهلمین روز درگذشت او است، ادامه داد: این مراسم در مصلی  برگزار می‌شود.

صحبت‌های مدیر نمایندگی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان فارس درباره امام جمعه شهید کازرون

حجت الاسلام والمسلمین حسین ملک مکان مدیر نمایندگی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در استان فارس نیز در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، اظهار کرد: حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید شهرستان کازرون از ائمه جمعه پرتلاش، مخلص، بسیار متواضع، بسیار مردمی و پیگیر امور مردم و از ائمه جمعه‌ای بود که تحلیل‌های بسیار زیبایی در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی داشت و از ارکان مهم جلسات ما بودند و بعد از شهادتشان نبود او در جلسات کاملا حس می‌شود.

وی ادامه داد: از جمله ویژگی‌های حجت الاسلام خرسند تواضع، مردمی، در دسترس (مردم هر کجا می‌توانستند با او ملاقات کنند) و ساده زیست بود و از امکانات نهاد کمترین استفاده را داشت، حتی از ماشین شخصی خودشان برای ماموریت استفاده می‌کرد (در حالی که می‌توانست از ماشین نهاد نماز جمعه استفاده کند.)

حجت الاسلام والمسلمین حسین ملک مکان تصریح کرد: این عالم ربانی، دغدغه‌های مردم را خوب می‌شناخت و خوب دنبال می‌کرد، فردی با اخلاص، باسواد، از رزمندگان دوران دفاع مقدس، جانباز و مطیع ولایت بود و دغدغه‌ها و توصیه‌های رهبری را دنبال می‌کرد.

خانواده، همه مردم، دوستان و همکاران امام جمعه کازرون انتظار دارند قوه قضائیه هر چه سریعتر بتواند شهادت امام جمعه این شهرستان را ریشه یابی کند چرا که آنچه برای آن‌ها اهمیت دارد این است که مسببان این جریان و افرادی که با شخص متهم در ارتباط بوده و او را تشویق به چنین کاری کرده اند شناسایی و دستگیر کنند تا چنین موضوعی دیگر تکرار نشود.از طرفی مردم کازرون انتظار دارند فردی بومی و مردمی امام جمعه کازرون شود.

خرسند اگر چه ناجوانمردانه، اما خرسند رفت، علی وار زندگی کرد و علی وار به شهادت رسید.

انتهای پیام/چ

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: نماز جمعه قتل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۷۵۵۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، شهید محمد سهرابی ثانی ۳۰ شهریور ۱۳۶۳ در خانواده‌ای مومن و متدین در روستای مله آبگاوان از توابع بخش موگرمون شهرستان لنده در استان کهگیلویه وبویراحمد دیده به جهان گشود.
خانواده‌ای کاملاً مذهبی که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش می‌کردند پدر و مادر سعی می‌کردند با کسب روزی حلال فرزندشان را بزرگ کنند تا سختی‌های روزگار هیچ گاه از ذهن فرزندانشان پاک نشود و خود ساخته و با اراده قوی و بردبار بزرگ شوند. یارو یاور پدر محمد از همان کودکی یار و یاور پدر بود و در کار‌های کشاورزی و دامداری پدر را یاری می‌کرد، از همان کودکی علاقه شدیدی به درس و تحصیل داشت و دوران ابتدایی را در مدرسه مله آبگاوان گذارند و بنا به ضرورت جهت امر تحصیل به شهرک سرآسیاب لنده مهاجرت کردند. شهید محمد سهرابی ثانی دوران راهنمایی را در مدرسه شهید ثانی لنده با موفقیت به پایان برد و همزمان با پایان امتحانات خردادماه به واسطه فقر مادی حاکم برخانواده به شهرستان بوشهر می‌رفت تا با کار در گرمای طاقت فرسا و هوای شرجی این شهر درآمدی برای خود و خانواده اش از طریق کارگری به دست آورد و خانواده رنج و سختی کمتری متحمل شوند. شهید باتوجه به عشق و علاقه‌ای که به رشته میکانیک داشت راهی دبیرستان کارو دانش خوارزمی شد تا دیپلم خود را در این رشته بگیرد. ورود به سپاه وی پس از سال‌ها فعالیت در بسیج و عضویت فعال این نهادانقلابی با توجه به فعالیت‌ها و حضور مداومش در برنامه‌های فرهنگی و مذهبی در مسجد در تاریخ ۳۰ شهریورماه ۱۳۸۴ با شرکت در آزمون ورودی سپاه پاسداران به عضویت تیپ ۴۸ فتح درآمد تا در نهادی منسجم‌تر و مقدس‌تر به میهن خود خدمت کند. درس در کنار جنگ این شهید والامقام پس از حضور در سپاه پاسداران راهی دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج در رشته کارشناسی حسابداری شد تا شوق و ذوق به علم را بنا به تاکید رهبرش در خود بارور کند. وی سال‌های زیادی را با مشقت و سختی تحمل کرد تا سرپناهی برای خانواده اش بسازد که بعد از تکمیل منزل پدر با خاطری آسوده زندگی خود را ادامه دهد. شهید عاشق سپاه و بسیج بود وهمیشه می‌گفت: بسیج و سپاه دو بدنه تفکیک ناپذیرند و عزت و اقتدار ما را این دو و نیرو‌های مسلح ما به ارمغان می‌آورند. علاقه به خانواده او علاقه شدیدی به خانواده داشت و مرتب همه اعضای خانواده را به دیدار از آشنایان و انجام صله‌ی رحم دعوت و ترغیب می‌کرد وی همیشه عاشق کارش بود به طوری که وقتی می‌خواست به یاسوج برود طوری برنامه ریزی می‌کرد که تا قبل از ساعت هفت صبح درمحل کارش حاضر شود. نحوه شهادت شهید محمد سهرابی ثانی و سایر همرزمانش در تیپ ۴۸ فتح باتوجه به ماموریتی که داشتند عازم جبهه شمالغرب ایران اسلامی با هدف مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان شدند. در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ پس از وارد کردن ضربات سنگین به کومله‌ها و گروهک تروریستی پژاک در کمین نیرو‌های دشمن قرارگرفتند. ساعت ۶ صبح همان روز جاسوسان از ناحیه سینه و پهلو وی را مورد اصابت تیر قرار دادند و او به فیض عظیم شهادت نایل آمد. دقایقی بعد نیز دوست و همسنگرش شهید آیت صدیقی نژاد نیز به فیض عظیم شهادت نایل آمد و هر دو دست در دست هم به سوی معبود خویش شتافتند. سخن هم رزم: قاسمی از همرزمان شهید سهرابی ثانی می‌گوید: شب عملیات شروع شده بود محمد در میانه راه که داشت می‌رفت پیامکی برای من و چندنفر دیگر از دوستانمان فرستاد که به این شرح بود: (ضمن خسته نباشید از همه شما دوستانم طلب حلالیت می‌کنم) صبح روز بعد وقتی خبرشهادتش را شنیدیم فهمیدیم که شب هنگام فرشتگان به وی و سایر شهدای این عملیات نظر و توجه خاص داشته اند.  از زبان برادر شهید: شهیدعلاقه زیادی به ورزش فوتبال و فوتسال داشت و در کنار این دو علاقه‌ای زیادی نیز به ورزش‌های رزمی به خصوص کاراته و تکواندو داشت و دارنده چندمدرک در این دو رشته رزمی بود. به هرحال اگر فداکاری‌های شهید محمد سهرابی ثانی و سایر شهدای حریم امنیت ایران اسلامی نبود امروز ما طعم امنیت و آرامش را به این راحتی نمی‌چشیدیم و خدا می‌داند چه سرنوشت تخلی در انتظار ما بود. این شهید بزرگوار ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۰ بر روی دستان مردم مومن و ولایتمدار شهرستان لنده تشییع و در گلزار شهدای شهرک سرآسیاب لنده در جوار سردار رشید سپاه اسلام شهید جان محمد کریمی آرمید تا مقبره اش زیارتگاهی باشد برای دلدادگان شهید و شهادت.