نقشه پلید داماد برای ناهید پس از طلاق
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۸۲۴۲۸
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان ، اگر همسرت به رابطه مخفیانه اصرار میکند تو هم به این رابطه ادامه بده تا شاید زندگی از دست رفته ات را به دست آوری! با این حرفهای وکیل پرونده ام اطمینان خاطر یافتم و تصمیم جدی به ادامه این رابطه احمقانه گرفتم...
ناهید دختری که در دوران نامزدی با ارسال پیامکهایی برای یکی از بستگان نزدیک نامزدش به دام هوسرانیهای آن مرد افتاده و با لو رفتن ماجرا، زندگی اش از هم پاشیده بود با بیان این که از این ماجرا عبرت نگرفتم، به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: آن روز وقتی نامزدم در جریان رابطه من با یکی از بستگانش قرار گرفت مرا طلاق داد در حالی که من برای میانجی گری و جلوگیری از متلاشی شدن زندگی یک زوج جوان با آنها ارتباط برقرار کردم که متاسفانه به خاطر ناآگاهی و کمبود عاطفه در دام هوسرانیهای شوهر آن زن جوان افتادم و زندگی خودم از هم پاشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاصه روزی که مُهر طلاق بر شناسنامهام جا خوش کرد، همسرم با نگاه عاشقانهای از من خواست با وجود صدور حکم طلاق توافقی، رابطه مخفیانهای با یکدیگر داشته باشیم. این حرف او چند روز افکارم را به هم ریخته بود و از طرفی نمیتوانستم دوری «رحمت» را تحمل کنم در واقع هنوز باورم نمیشد زندگی من با او خاتمه یافته است. اگرچه ارتباط مخفیانه با نامزد سابقم کاری احمقانه و دور از عقل بود، اما من پا روی عقلم گذاشتم و باز هم به دنبال احساساتم رفتم.
در این میان تنها موضوعی که به ذهنم رسید این بود که با وکیل پرونده طلاقم مشورت کردم و اشتباه دیگری را مرتکب شدم. چرا که او هیچ تخصصی درباره مشاورههای اجتماعی و خانوادگی نداشت. خلاصه وکیلم گفت: اگر همسرت به رابطه مخفیانه اصرار میکند تو هم به این رابطه ادامه بده تا شاید زندگی از دست رفته ات را به دست آوری! با این حرفهای وکیل پرونده ام اطمینان خاطر یافتم و در شرایطی که هیچ اختیاری از خودم نداشتم تصمیم جدی به ادامه این رابطه احمقانه گرفتم.
خانواده ام وقتی فهمیدند که همسرم را دوست دارم و با این جدایی احتمال دارد بلایی سر خودم بیاورم در برابر این رابطه مخفیانه سکوت کردند تا شاید با نگاهی خوش بینانه زندگی گسسته ما دوباره پیوند بخورد. این گونه بود که زندگی پنهانی من و رحمت شکل گرفت. او خیلی مراقبم بود و مدام با تماسها و پیامک هایش به من عشق میورزید.
باورم شده بود که او هنوز مرا دوست دارد و پس از ماجرای ارتباطم با یکی از بستگانش، از علاقه او به من کاسته نشده است. خلاصه با رحمت بیرون میرفتیم، شام میخوردیم و تا پاسی از شب به گردش میپرداختیم. این رابطه مخفیانه به جایی رسید که دو روز پنج شنبه و جمعه را پنهانی و به آرامی به منزل مجردی نامزد سابقم میرفتم که در طبقه بالای منزل مادرشوهرم قرار داشت. آن جا غذا میپختم، لباس میشستم و گردگیری میکردم بدون آن که شکایتی از این شرایط داشته باشم در واقع خیلی هم خوشحال بودم، ولی فکر نمیکردم که از این رابطه مخفیانه چیزی نصیبم نمیشود در حالی که سه ماه از این ماجرا گذشته بود و خانواده رحمت به دنبال دختری برای خواستگاری میگشتند من متوجه بارداریام شدم.
این موضوع رحمت را بسیار خوشحال کرد تا حدی که اگر چند دقیقه تلفن اش را دیر پاسخ میدادم دلواپسم میشد. با این رفتارهای او امیدم برای آغاز یک زندگی دیگر در کنار رحمت هر روز بیشتر میشد در همین حال نه تنها من ماجرای بارداری ام را از خانواده ام پنهان کردم بلکه رحمت نیز از این موضوع هیچ گاه سخن نمیگفت چرا که از هیاهو و درگیری خانواده اش میترسید.
در نهایت کار به جایی رسید که رحمت از من خواست جنینم را سقط کنم، من هم که از آبروریزی وحشت داشتم به خواسته اش تن دادم و با داروهایی که برایم آورده بود تصمیم به سقط جنین گرفتم، ولی ناگهان حالم چنان وخیم شد که تا سر حد مرگ رفتم و کارم به بیمارستان کشید. در این شرایط بود که خانواده هایمان از ماجرا باخبر شدند و به جان هم افتادند تا جایی که هر کدام از آنها از فرزند خودشان دفاع میکردند و دیگری را بی بند و بار میدانستند، تازه آن جا بود که فهمیدم رحمت هیچ ارزشی برای من قایل نیست و تلاش میکند این رابطه را انکار کند، اماای کاش ...
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: طلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۸۲۴۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
گروه اندیشه: آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد در کانال خود فایل صوتی و تصویری ای را در در باره شهید مطهری منتشر کرد. این خاطره در همایش بین المللی بازاندیشی آرای استاد مطهری در مواجهه با مسایل امروز در بهمن 1399 مطرح شده است. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این خاطره مربوط به آخرین روزهای حیات استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری است. محقق داماد می گوید که «چهارم اردیبهشت سال 1358 پس از درس اصول مرحوم استادم مرحوم آیت الله العظمای لاریجانی، به طرف منزل آمدم که دیدم مرحوم استاد مطهری در منزل ما تشریف دارند. آمده بودند که بعد از استراحت و نماز نزد امام بروند.»
او در ادامه افزود: «من که وارد شدم، دیدم روزنامه ای دست ایشان است (اطلاعات یا کیهان). دراز کشیده بودند و روزنامه می خواندند. من که وارد شدم سلام کردم و ایشان نشستند. خوشامدگویی کردم. گفتند اگر کاری دارید عجله نکن، من این جا هستم و استراحت می کنم.»
محقق داماد در ادامه گفت: « زمانی که نشستم ایشان (آیت الله مطهری) صدا زدند که فلانی روزنامه را امروز دیده ای؟ گفتم نه. گفت دیروز سپهبد قرنی را ترور کردند. گروه فرقان این قضیه را به گردن گرفته است و در بیانیه خود گفته است که ما قم را به خاک و خون می کشیم. یعنی گروهی که تصمیم داشتند ترور کنند، حرف اول نام کسانی که می خواستند ترور کنند، جمع شده بود در این کلمه که «قم» را به خاک و خون می کشیم. (ق . م)»
محقق داماد افزود: «ایشان فرمودند که خودشان (فرقان) هم گفته اند که چند روحانی در لیست ما است و تنها ارتشی ها نیستند. ایشان فرمودند که به نظرم آن «م» من باشم. کلمه «م»، که پشت سر «ق» قرنی بوده، و بعدش «م» هست، حتما مطهری و من هستم. این طور فکر می کنم.»
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به توصیه اش به شهید مطهری در باره محافظت از خود گفت: «به ایشان گفتم اولا خدا نکنه، حالا اگر این طور است، چه مانعی دارد که شما یک مقدار احتیاط کنید. کمتر بیرون بروید، در ملاء عام ظاهر نشوید یا با محافظ بیرون بروید. آن روز هنوز بحث محافظ و ...نبود.»
محقق داماد صحبت مهم شهید مطهری را این گونه بیان کرد: «جمله ای که شاهد عرض من است این جمله است که (شهید مطهری ) گفتند خدا شاهد است این از اعتقاد من است و به این مسئله باور دارم که اگر «م» همان من باشم، و من را ترور کنند، من یقینا معتقدم که شهید هستم. زیرا به نظر من حرف صاحب جواهر کاملا درست است که اگر کسی برای حفظ هسته مرکزی اسلام، در دفاع از هسته مرکزی اسلام کشته بشود، مصداق واقعی شهید است. این گروه مرا هدف قرار داده اند چون می دانم که این ها می خواهند چهره اسلام را دگرگون کنند، من هم مقابلشان ایستاده ام، هیچ کوتاهی نکرده ام، و نخواهم کرد. ولذا من معتقدم که اگر این کار را بکنند یقینا شهید می شوم.»
216216