بازخوانی جنایت عراق تحت حمایت غرب در سردشت به روایت یک روزنامه آلمانی
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۳۱۷۸۰۰
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب، روزنامه "تاگس شاو" آلمان امروز (یکشنبه) در مطلبی به حادثه بمباران شیمیایی "سردشت" در جریان جنگ عراق پرداخت که این روزها مصادف با سالگرد آن است.
یکی از وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین اقدامهای نظامی رژیم بعث در جنگ تحمیلی استفاده از سلاح کشتار جمعی به ویژه سلاح شیمیایی بود؛ در یکی از این حملهها نیروی هوایی عراق در هفتم تیر 1366 خورشیدی با استفاده از سلاح شیمیایی در چهار منطقه کردنشین سردشت از توابع آذربایجان غربی، هزاران مصدوم بر جای گذاشت تا از شهری که 12 هزار تن جمعیت داشت طبق آمار رسمی هشت هزار و 25 تن مصدوم و از این تعداد 130 تن در همان دقایق نخستین شهید شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزنامه "تاگس شاو" آلمان در مطلبی در این باره نوشت: این حمله شیمیایی تنها چند ثانیه طول کشید اما قربانیان آن همچنان تا امروز زجر می کشند. در سال های 1980 عراق با تسلیحات شیمیایی به ایران حمله کرد.
نویسنده این روزنامه آلمانی در روایت این حمله شیمیایی این طور نوشت که خورشید هنوز بر سر کارگرانی که روی زمین کار می کردند می درخشید و ساعت حدود 16 بعد از ظهر بود که آسمان بالای شهر سردشت در استان آذربایجان غربی ناگهان فوران کرد و مدت کوتاهی بعد ازآن بمب ها بر سر مردم ریخت. نیروی هوایی عراق در این حمله شیمیایی چندین بمب 250 کیلوگرمی خردل را به دستور صدام حسین بر سر مردم این شهر ایران ریخت. عراق در آن زمان ایران را تهدید کرد که شما دیگر نمی توانید نفس بکشید. این حادثه در 28 ژوئن 1987 اتفاق افتاد. جنگ ایران و عراق در آن سال حدود هفت سال بود که به طول انجامیده بود. بیش از 130 نفر در عرض چند ساعت از طریق بمب های شیمیایی گاز خردل کشته شدند. هزاران نفر هم مجروح شدند.
نویسنده در ادامه به آثار مخرب و وحشتناک استشمام گاز خردل و آسیب هایی که به پوست و دستگاه تنفسی وارد می کند اشاره کرده و در بخش دیگری از این مطلب نوشت: مسمومیت با گاز خردل تاثیر زیادی بر کل ارگان های بدن دارد و عواقب درازمدتی بر جا می گذارد. در بدترین حالت فرد قربانی اگر نمیرد برخی اندام های خود را از دست می دهد و می تواند حتی منجر به کوری شود.
نویسنده در ادامه همچنین به دشوار شدن خرید دارو برای قربانیان این حمله شیمیایی به دلیل تحریم های اعمال شده غرب علیه ایران پرداخته و در بخش دیگری از این مطلب نوشت: داروهای ارزان قیمت چینی و هندی برای قربانیان این حادثه اغلب تاثیری نداشته و حتی وضعیت مسمومین این حمله شیمیایی را بدتر می کند.
این روزنامه آلمانی در بخش دیگری از این مطلب نوشت: صدام حسین برای حملات شیمیایی به سردشت و ده ها شهر دیگر ایران هرگز بازخواست و محاکمه نشد. غرب در آن زمان در کنار عراق قرار داشت و با همه ابزار و امکانات از صدام حسین حمایت می کرد. ایران بعد از این حمله شیمیایی صحنه جنایت را به خبرنگاران بین المللی نشان داد اما جامعه بین المللی محتاطانه به این مسئله واکنش نشان داد. از ماه مارس سال 1984 همواره مدارک معتبری دال بر استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه ایران از طرف عراق به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده است، البته از طرف آمریکا این گونه توضیح داده شده است که ما نمی خواهیم مناسبات دو جانبه بین دو کشور را به خطر بیاندازیم.
نویسنده در ادامه نوشت: سردشت یک آزمایش برای صدام حسین بود که بدون عواقب باقی ماند. از این رو او ماه ها بعد همچنین حلبچه از شهرهای کردنشین عراق را هم بمباران شیمیایی کرد. در این کشتار جمعی در ماه مارس سال 1988 بیش از 5 هزار نفر کشته شدند.
حتی بعد از بمباران شیمیایی حلبچه هم دولت آمریکا از تصویب قطعنامه علیه دولت عراق جلوگیری کرد. عراق در آن زمان مهم ترین متحد آمریکا علیه دولت ایران بود و این دلیل کافی برای حمایت های آمریکا از این کشور بود.
در ادامه این مطلب آمده است که رژیم عراق سال ها در آزمایشگاه ها برای تولید سلاح های شیمیایی مانند گاز خردل و سارین کار کرده است. مواد شیمیایی و تجهیزات آزمایشگاهی برای این منظور عمدتا از آلمان تامین شده است و ایران سال هاست که بر این مسئله تاکید دارد.
نویسنده به کمک بسیاری شرکت های آلمانی به عراق برای ساخت تسلیحات شیمیایی اشاره کرده و نوشت: بین سال های 1982 و 1988 به نوشته هفته نامه اشپیگل شرکت های آلمانی تسلیحاتی به ارزش 625 میلیون دلار به عراق تحویل دادند.
روزنامه "تاگس سایتونگ" آلمان هم در سال 2002 جزئیاتی از یک گزارش 12 هزار صفحه ای را منتشر کرد که دولت عراق به سازمان ملل فرستاده بود و در آن نام بیش از 80 شرکت آلمانی آمده بود که برای ساخت تسلیحات شیمیایی به عراق کمک کرده بودند.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است که دولت آلمان تا امروز هر گونه مسئولیت در قبال حملات شیمیایی عراق علیه ایران را رد کرده است.
در ادامه این مطلب آمده است که حملات شیمیایی به سردشت همچنان روزمره انسان ها را نمایان می کند. حدود دو سوم افرادی که در آن زمان در این شهر زندگی می کردند از این حمله شیمیایی آسیب دیدند. هر کس در این شهر حداقل یک نفر را در خانواده خود دارد که هنوز از عواقب این حمله شیمیایی رنج می برد. هیچ یک از خانوده ها هم هیچ گونه غرامتی دریافت نکردند نه از طرف شرکت های آلمانی و نه از طرف عراق.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۱۷۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شارلاتانبازی نشریات توقیفشده به روایت اصلاحطلبان
روزنامه هممیهن، توقیف نشریات زنجیرهای در اردیبهشت ۱۳۷۹ را «شکستن بال دوم اصلاحات» وانمود کرده و حال آن که کارکرد آنها، شارلاتانیسم و ویرانگری منافقانه بود و نه اصلاحات.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هممیهن مینویسد: «توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاهمدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای ۹۵درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.»
درباره ادعای هممیهن مبنی بر اصلاحطلب بودن نشریات مذکور و شکسته شدن بال اصلاحات گفتنی است که اولاً اصلاحطلبی (reformism) در همهجای دنیا، ذیل قانون اساسی و نظام سیاسی مستقر و برای ارتقای آن انجام میشود؛ نه برای کودتا و براندازی. بسیاری از فعالان نشریات زنجیرهای، در مرور زمان نقاب از چهره برداشتند و از رسانههای معاند- حتی معاند با اصل ایران-
سر درآوردند. از BBC انگلیس که بیسیم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود و دولت متبوعش، دیکتاتوری پهلوی را به مدت ۵۴ سال به ملت ایران تحمیل کرد؛ تا شبکه ویرانیطلب «ایران اینترنشنال» وابسته به موساد که سردبیریاش برعهده معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی(سردبیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز) است.
از این واقعیت گذشته، برخی فعالان طیف مدعی اصلاحطلبی بارها به تندروی، قانونشکنی و ساختارشکنی نشریات یادشده اعتراف کردهاند؛ چنان که مسعود بهنود (همکار نشریات زنجیرهای و بیبیسی) چند سال قبل گفت: «تازگیها ابراهیم نبوی یک نامه تندی نوشته به شادی صدر که در آن دوره (اصلاحات) همه تسمه پاره کرده بودیم. بهنود میگفت همه با هم از چراغ قرمز رد نشویم.».
همچنین عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی، درباره کارکرد روزنامههای زنجیرهای جامعه و توس گفته بود: «آنها با به خدمت گرفتن برخی روزنامهنگاران رژیم شاه، دنبال تشنجآفرینی هستند و خاتمی را گورباچف و خود را یلتسین تلقی میکنند. آنها سخنگوی نهضت آزادی هستند اما خود را طرفدار دوم خرداد جلوه میدهند. آنها با کسانی همکاری میکنند که با نفس دین مسئله دارند. به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند، دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروههایی که از سال ۱۳۶۰ به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در این رشته گرد میآمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروههای مارکسیست».
علی حکمت، سردبیر روزنامه توقیفشده خرداد هم تیرماه سال گذشته در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد: «همیشه به بچههای تحریریه میگفتم که حرف تند بزنید، ولی تند حرف نزنید. من با تیترهای تند مخالف بودم و چند تا تیتر تندی هم که در خرداد هست، زمانی که من نبودم و دوستان دیگری بودند و در فضای خاصی اتفاق افتاده بود. ما باید میتوانستیم حرفهای اساسی و تند بزنیم، اما روزنامهنگار نباید انگشت در چشم مخاطب و جامعهاش کند. ما سه جور روزنامهنگار داریم؛ یکسری چریک هستند. قلم در دست گرفتهاند، ولی همان کارکرد ژ-3 و کلاشینکف را از آن میخواهند. ما دوستان این شکلی هم داشتیم و مطبوعات دوم خرداد از همین گروه لطمه خورد. من بهعنوان سردبیر خرداد، دربهدر دنبال فضائی منطقی هستم که کسانی که دستاندرکار مطبوعات دوم خرداد- یا به قول آقای شریعتمداری «مطبوعات زنجیرهای»- بودند، بنشینیم و خودمان را نقد کنیم؛ از سلام تا روزنامه خرداد و دیگران. ما اشتباهات زیادی داشتیم؛ فرهنگ با چریکبازی هیچوقت نمیتواند کنار بیاید»...
در همین حال، روزنامه جوان نوشت: روزنامه هممیهن به مدیرمسئولی کرباسچی، در سرمقالهای بدون نام نویسنده (فقط میدانیم کل سرمقالههای ۱۴۰۲ و بدون نام این روزنامه در مجلدی به اسم عباس عبدی منتشر شد!)، به موضوع توقیف نشریات زنجیرهای پرداخته.این یادداشت، فضای رسانهای را دارای اختلال دانسته و دلیل آن را توقیف رسانههای زنجیرهای در سال ۷۹ دانسته است.
سال ۷۹ تلویزیون بیبیسی فارسی نبود؛ منوتو هم نبود؛ اینترنشنال هم نبود. سال ۷۹ شبکههای اجتماعی نبود؛ پیامرسانهای مجازی نبود؛ کانال تلگرامی و صفحات اینستا و توئیتر نبود. چه مقایسه غلطی است که یک رسانه، اتفاق
۲۴ سال قبل را بیتوجه به رسانههای نوین و پیشرفت عجیب و غریب رسانهای به فضای کنونی رسانهای ربط بدهد؟ یک نکته قابل تأمل هم این میان وجود دارد. این ادعا که سال ۷۸، ۹۵درصد مرجعیت رسانه در داخل بود یک معنای نهفته هم دارد و آن اینکه آشوبهای تیر ۷۸ در اثر تحریک رسانههای داخلی و در واقع روزنامههای زنجیرهای آن زمان بود. چه آنکه به قول هممیهن کسی توجهی به رسانههای خارج از ایران نداشت؛ و این امر تأیید ادعای نظام است که «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند.»