فرزند شیخ زکزاکی: گزینهای برای حفظ جان پدرم نمانده!
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۳۳۵۶۵۵
فرزند رهبر شیعیان مظلوم نیجریه با انتشار نامهای برای چندمین بار از توطئه رژیم وابسته نیجریه برای به شهادت رساندن پدرش خبر داده و نوشته «تقریباً همه گزینهها برای نجات جان پدرم از دست رفته است.» به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، فرزند شیخ «ابراهیم زکزاکی»، رهبر شیعیان مظلوم نیجریه با انتشار نامهای برای چندمین بار از توطئه رژیم وابسته نیجریه برای به شهادت رساندن پدرش خبر داده و نوشته «تقریباً همه گزینهها برای نجات جان پدرم از دست رفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال ۲۰۱۵ نیروهای امنیتی و ارتش نیجریه با حمایت رژیم آلسعود با یورش به حسینیه شیعیان در شهر «زاریا» بیش از هزار نفر را کشتند که برخی منابع شمار شهدا را تا ۲ هزار نفر هم نوشتهاند. در آن حمله شیخ زکزاکی به شدت زخمی شد و ۴ فرزندش نیز به شهادت رسیدند از آن زمان تا کنون زکزاکی و همسرش همچنان در زندان به سر میبرند و علیرغم حکم دادگاه عالی نیجریه برای آزادی وی، دولت نیجریه او را آزاد نکرده است. طی چند روز گذشته، گزارشهای متعددی از وخامت حال شیخ زکزاکی منتشر شده است. بر اساس گزارشها و به گفته تیم پزشکی معالج شیخ زکزاکی در زندان عمدا دچار مسمومیت شده و زنده ماندن ایشان تا کنون چیزی شبیه به معجزه بوده است.
محمد ابراهیم زکزاکی، پسر شیخ ابراهیم زکزاکی نیز که پدرش را روز شنبه (۱۵ تیر) ملاقات کرده میگوید از اوضاع بهداشتی و شرایط بد پزشکی پدرش شوکه شده است. وی در یادداشتی که متن آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده درباره آخرین وضعیت شیخ زکزاکی نوشته: «شنبه یعنی ششم جولای ۲۰۱۹ با پدر و مادرم ملاقات کردم؛ همانطور که قبلا نیز به صورت عمومی اعلام شده است، مقادیر بسیار زیاد و خطرناک و کشندهای از سرب و کادمیوم در خون پدرم وجود دارد. بر همین اساس و در نتیجه مشورتهای متعدد با نخبگان، بستری فوری پدرم در یک بیمارستان مناسب و تخصصی با تجهیزات لازم برای انجام فرآیندهای درمانی به منظور حفظ جان ایشان توصیه شده است. اما تقریبا یک ماه است که هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. اکنون بدتر شدن اوضاع پدرم کاملا مشهود است؛ دندانهای پدرم از حدود یک ماه قبل که قهوهای تیره شده بودند الان کاملا سیاه شدهاند و پدرم اطلاعاتی را درباره بدتر شدن حالش به من داده است. چیزی که بیشتر مایه اضطراب و نگرانی است این است که نشانههای ایشان اکنون خیلی شبیه به حمله عصبیای است که ژانویه سال ۲۰۱۸ رخ داد (و منجر به فلج شدن ایشان شد). سابقا ایشان دردهای مزمن متناوبی داشتند، ولی اکنون دائماً درد دارند. هرچند نمیخواهم ناامید باشم، ولی اکنون حس میکنم که دیگر کار زیادی نمیتوانم برای ایشان انجام بدهم و تلاشهای اندکی که انجام دادیم، تعمدا خنثی شده و یا به راحتی نادیده گرفته شدهاند. واقعیت این است که تلاش ایشان برای زنده ماندن تا الان، حقیقتا یک معجزه است.»
در پایان فرزند شیخ مقاومت اضافه کرده: «بر اساس همه آن چیزی که من طی هفته گذشته از متخصصین پزشکی شنیدهام و با قلبی آکنده از درد میخواهم بیان کنم این است که در این شرایط، تقریبا همه گزینهها برای حفظ جان ایشان عملا از دست رفتهاند و هیچ چیزی که بشود به آن دل بست اکنون وجود ندارد! میشود گفت: پدرم شیخ ابراهیم زکزکی را دارند میکشند. یک قتل هم اکنون در حال انجام و تقریبا رو به پایان است و عاملین، مصمماند که این امر اتفاق بیفتد».
گفتنی است، تقریبا هیچ یک از مدعیان بینالمللی دفاع از حقوق بشر برای نجات این روحانی مظلوم شیعه، کوچکترین اقدامی نکرده اند!
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: فرزند شیخ زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه شیخ ابراهیم زکزاکی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۳۵۶۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.
کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست.
حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»