آش نخورده و دهان سوخته لیدر اصلاحطلبان! / صحبتهای خرازی درباره دروغ بزرگ انتخابات ۹۲
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۳۵۳۶۹۳
اصلاحطلبان نمیدانستند که حمایت نمایشی آنها از روحانی، جریان چپ را به یکی از تاریکترین دورانهای سیاسیاش فرو خواهد برد و نام اصلاحات را در کنار تلخترین رخدادهای سیاسی و اقتصادی قرار خواهد داد.
سرویس سیاست مشرق – کانال خبری ارگان رسانهای حزب تندروی اتحاد ملت وابسته به اصلاحطلبان، به تازگی در یادداشتی با اشاره به شماره جدید وبلاگ مشرق پیرامون لیدر اصلاحطلبان [۱] مدعی شده است که خاتمی هرگز یک چهره منزوی نبوده است و با عملگری او بود که آقای روحانی در سال ۹۲ رأی آورد و پیروز شد!
این در حالی است که حتی یک برگ سند هم پیرامون حمایت رسمی خاتمی و اصلاحطلبان از روحانی در انتخابات سال ۹۲ موجود نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع چپها هرگز حاضر نیستند پیرامون این جعل تاریخی بزرگ به مردم پاسخ بدهند که آنها در سال ۹۲ از آقای روحانی حمایت نکردند بلکه در چند روز آخر صرفا در لفافه و با واسطه از او اسم میبردند تا پس از فتنه ۸۸ و تحریم انتخابات مجلس نهم؛ مرتکب خبط سوم نشوند زیرا میدانستند که نظام اسلامی بیش از این تحمل نخواهد کرد...
محمدصادق خرازی، از فعالان اصلاحطلب زمانی در اشاره به ادعای اصلاحطلبان مبنی بر حمایت از روحانی در سال ۹۲ به سایت جماران گفته بود:
«اینکه اصلاح طلبان برنامه ریزی کردند چنین اتفاقی بیفتد را نمی توانم درک کنم. به دلیل اینکه دو هفته مانده به انتخابات در بعضی جلسات اصلاح طلبان معلوم نبود آنها از آقای روحانی حمایت می کنند یا آقای عارف. شرایط سیاسی کشور به آقای روحانی کمک کرد که قدرت را به دست بگیرد.»
او درباره کنارهگیری عارف در انتخابات هم تصریح کرد: «نادیده گرفتن کناره گیری آقای عارف در پیروزی آقای روحانی بی انصافی است ولی نباید بیش از اندازه برای آن نقش قائل شد. آقای عارف اقدام بسیار ارزشمندی انجام دادند، ولی اینکه همه موفقیت ها را به کناره گیری آقای عارف متمرکز کنیم، تحلیل واقع بینانه ای نیست و اینطور نیست. در واقع آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار نرفت... ایشان خودشان کنار رفتند و نامی از کسی نبردند.» [۲]
به سخن دیگر اینکه اصلاحطلبان در قبال روحانی «مجاهدان شنبه» بودند که در صبح فردای پیروزی روحانی، خود را حامی او معرفی کردند. حمایتی که البته نمیدانستند آنها را به یکی از تاریکترین دورانهای سیاسیشان فرو خواهد برد و نام اصلاحات را در کنار تلخترین رخدادهای سیاسی و اقتصادی قرار خواهد داد.
درباره «تَکرار میکنم» خاتمی در سال ۹۶ نیز نکته پیچیدهای وجود ندارد. این حمایت علنی و بدون شرط، بدون اینکه تأثیر آن در پیروزی روحانی بصورت علمی و مستند مشخص شده باشد؛ لیدر اصلاحطلبان و جریان چپ را در تمام قیام و قعود دولت روحانی، مجلس و شورای شهر و از جمله در گرانیهای موجود شریک کرده است و او هم اکنون بایستی ضمن عذرخواهی، به مردم پاسخگو باشد.
اما خاتمی این معنا را قبول ندارد و نه تنها اهل عذرخواهی نیست بلکه از این میگوید که نظام اسلامی هم باید در کنار من پاسخگو باشد!
امتداد در ادامه یادداشت خود نیز در اشاره به اصولگرایان تصریح کرده است: «آنها به خوبی از نقش مهم و بیبدیل سیدمحمد خاتمی در انتخاباتهای اخیر آگاه هستند. نقشی که هیچکس نتوانسته با آن برابری کند. به نظر میرسد سروصداهای امروز ناشی از نگرانی برای ماههای آینده باشد»!
این چاپلوسی آشکار برای لیدر اصلاحطلبان اما در حالی است که شخصی وی به تازگی در اظهاراتی اینطور گفته است که معلوم نیست مردم دیگر نسبت به «تَکرار میکنم» واکنشی نشان بدهند. [۳]
*خاطرهای که چپها علاقهای به آن ندارند!
ضمن اینکه رابطه اصلاحطلبان و ماجرای «تَکرار میکنم» مثل ماجرای «آش نخورده و دهان سوخته» است زیرا آنها اگرچه با این عبارت به شکل تام در عملکرد دولت روحانی شریک شدهاند اما همانطور که در بالا اشاره شد، در این تردید نیز به سر میبرند که آیا واقعا «تکرار میکنم» خاتمی موجب پیروزی روحانی در سال ۹۶ شده بود!؟
تردیدی که شکستهای اصلاحطلبان مثلا در انتخابات شوراهای دورههای قبل و مثلا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و ۸۸ آنرا به شدت تقویت میکند.
اصلاحطلبان دوست ندارند کسی به یاد بیاورد که خاتمی در انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ چه عاشقانه به وسط میدان دوید، از فهرست «یاران باران» حمایت کرد و در حالی که هنوز هم منزوی نشده بود؛ برای رأیآوری مرحوم هاشمی و موسوی چه مشقّتها که نبرد اما دست آخر با رویگردانی مردم مواجه شد، نه در شورای شهر، نه در مجلس و نه در چند دولت رأی آورد و بعد هم سر به آغوش فتنه گذاشت. چون عمر سیاسی خود را پایانیافته تلقی میکرد.
بدیهیست که این حقیقت، فضای واقعیتری را پیرامون چهرهی منزوی اردوگاه اصلاحطلبان ایجاد میکند. چهرهای به پستو خزیده که جز با «عذرخواهی رسمی» و توبه از فتنه سال ۸۸ به ساختار سیاست رسمی کشور بازنخواهد گشت...
***
۱_mshrgh.ir/۹۷۳۳۱۸
۲_mshrgh.ir/۴۴۴۸۰۸
۳_mshrgh.ir/۹۴۲۶۷۷
منبع: مشرق
کلیدواژه: وعده های روحانی بازار سکه و ارز اینستکس اصلاح طلبان روحانی گرانی تکرار می کنم لیدر اصلاح طلبان جریان چپ محمدرضا عارف سید محمد خاتمی فتنه 88 انتخابات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۵۳۶۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293