نامه نجفی در دادگاه خوانده شد /در نامه نجفی که در دادگاه خوانده شد او نوشته بود میترا تهدیدش می کرد با اجنبی ها همخوابی می کند و مهدورالدم است.
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۳۸۴۲۴۷
ساعت 24-قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در خصوص شرح ماجرای قتل میترا استاد در دادگاه کیفری استان تهران گفت: روز سه شنبه 7 خرداد ماه ساعت 12:30 امسال خبری مبنی بر قتل میترا استاد در برج آرمیتا به کلانتری 134 شهرک قدس گزارش شد که بازپرس ویژه قتل همراه با تیم تشخیص هویت و ماموران پلیس آگاهی تهران در محل حضور پیدا کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در صحنه مشاهده شد که جسد میترا استاد در وان حمام به حالتی که سر مقتول به جنوب و پاها سمت شمال و از ناحیه سینه، پهلو و کف دست خونریزی داشت که مشخص شد هدف گلوله قرار گرفته است.
شهریاری ادامه داد: به هم ریختگی داخل خانه نشان از آن داشت که یک هفته قبل به این خانه اسباب کشی شده و روی یک میز دست نوشته وجود داشت که داخل آن نوشته شده بود: در طول یک سال و اندی تمام سعی خودم را کردم که ماجرا بدون خونریزی و با توافق حل شود اما او هیچ توضیح و نصیحتی را نپذیرفت.
پیشنهاد من که بارها گفته بودم حق و حقوقت را کامل پرداخت می کنم و از هم طلاق بگیریم اما او ادعا می کرد که اصل انتقام گیری از تو و خانواده تو است؛ من اگر به تو خیانت نکنم و با اجنبی هایی که تو می شناسی هم خوابی نکنم بیخیال نمی شوم. از تهدید و توهین ها خسته شده بودم و با توجه به اینکه با چند اجنبی تماس می گرفت و تهدید می کرد می خواهد رابطه گذشته را با آنها داشته باشد. تهدید می کرد و من او را مهدور الدم می دانستم و به من تهمت می زد.
شهریاری ادامه داد: با توجه به اینکه در این نامه نام آقای نجفی پاراف شده بود، احتمال دادیم که قتل از سوی او صورت گرفته باشد و دستگیری وی در دستور کار ماموران قرار گرفت. وی افزود: آثار پاشیده شدن خون در کف و جلوی در حمام وجود داشت. آثار چند گلوله روی در و دیوار مشاهده شد و یک بالشت سفید رنگ که آثار عبور گلوله روی ان وجود داشت.
شهریاری ادامه داد: در بررسی دوربین های ساختمان نشان داده می شد که نجفی با یک کیف در دست راست خود از ساختمان خارج شده است و قبل از خروج وی راننده نجفی که از کارمندان شهرداری بود به ساختمان مراجعه و با 2 عدد کیف خارج شده است.
در تحقیقات از راننده نجفی عنوان شد که وی گفت به خاطر استرس نمی توانم بنویسم و هر چه می گویم مورد تایید است.
راننده نجفی در تحقیقات خود عنوان کرده ساعت نه و بیست وشش دقیقه دکتر نجفی با من تماس گرفت و خواست تا به در خانه جدیدشان در سعادت آباد بروم داخل پارکینگ که شدم ابتدا 3 بار در ساعت نه و 46 دقیقه نه و 47 و نه 55 دقیقه تماس گرفتم نجفی جواب نداد.
به همین دلیل به در واحد 01/ 27 طبقه هفتم رفتم که نجفی در را باز کرد که 2 عدد کیف دستی قهوه ای و مشکی تحویلم داد و خواست تا آنها را تحویل دخترش زهرا بدهم.
راننده نجفی تصریح کرد: ساعت 10 و 40 دقیقه دکتر نجفی تماس گرفت خواست تا کیف قهوه ای را برایش ببرم که دکتر کیف را تحویل گرفت و دوباره به من تحویل داد که به دست دخترش برسانم.
وی گفت: در زمان خروج از ساختمان نجفی با یک شلوارک چهارخانه آبی رنگ بود که روی آن خون پاشیده بود و احساس کردم مچ پایش نیز زخمی است .
راننده ادامه داد: 2 کیف را به در خانه دخترش بردم . دخترش یکی از کیف ها را باز کرد سپس دخترش با شوهرش تماس گرفت و پس از آن هر 3 به خانه دکتر در سعادت آباد رفتند.
ابتدا چند بار در زدیم که دخترش خواست با توجه به اینکه من کلید داشتم در را باز کنم وارد خانه شدیم که همان لحظه پسر میترا استاد که مهیار 16 ساله است وارد خانه شد.
ابتدا خانه را بررسی کردیم خبری نبود تا اینکه وارد یکی از اتاق ها شدیم وقتی در سرویس حمام را باز کردیم مهیار گفت بابا مامان را کشته است. که با چاقو از خانه خارج شد و دنبالش رفتیم و در راهرو توانستیم چاقو را از دستش بگیریم و با پلیس تماس گرفتیم./رکنا
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۸۴۲۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشیننوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کردهاند پر از خاطرههای فراموش نشدنی است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
«محمود منیعی» تهرانپژوه، درباره این موضوع توضیح میدهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکهچیها اغلب رانندهها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی میکردند از ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیمها خودروها فاقد پخشصوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب رانندهها سعی میکردند با خوشوبش و نقل روایتهای جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان رانندهها یا شوفرهای خوشصدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام میشد.»
بنا بر این، خواندن تصنیفهایی کوچهبازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساختهام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.
اما قصه ماشیننوشت ماجرای جالبتری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولیهای روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشیننوشتها «سیدجمال هادیان طباییزواره» کتابی با عنوان «اتولنامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشیننوشتها و معروفترین و پر مخاطبترین آنها در میان رانندهها پرداخته شده است.
منیعی در این باره میگوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای رانندههای تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی میکردند وسیله نقیلهشان را با بهترین شکل و نوشتهها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکهام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی میآیی / خدا کند که بیایی و..»
کد خبر 848729 برچسبها هویت شهری تهران اتومبیلرانی