Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-27@12:15:00 GMT

پاره‌کردن برجام تنها دست ما را خالی می‌کند

تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۰۶۹۱۱

پاره‌کردن برجام تنها دست ما را خالی می‌کند

«باید به منتقدان برجام که برای پاره کردن آن تعجیل دارند، گوشزد کرد که در این صورت کشوری آسیب نمی‌بیند و تنها دست ما را از یک بنیان و استدلال حقوقی آن هم با دست خودمان خالی می‌کند. زیرا امروز حتی در میان جمهوریخواهان آمریکا که به رئیس‌جمهوری این کشور نزدیک‌اند، هستند کسانی که خروج احساسی ترامپ از برجام را نقد می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

به گزارش ایسنا، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده مجلس، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «برجام رژیم حقوقی بی‌سابقه و بی‌بدیلی بود که تا پیش از این در جهان و نظام بین‌الملل سابقه نداشت. نمونه‌ای وجود ندارد که قدرت‌های روز دنیا به همراه سازمان‌های بین‌المللی تأثیرگذار که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صاحب قدرت هستند، با یکدیگر جمع شده و در یک سمت میز مذاکره قرار بگیرند و سمت دیگر میز هم تنها یک کشور به نام ایران باشد. اتفاقاً دیدیم که مذاکرات در قالب این سازوکار در نهایت به یک توافق منتهی شد.

برجام به‌عنوان محصول نهایی این کشمکش سیاسی، دیپلماتیک و کشمکش در قالب حقوق بین‌الملل، در نهایت خود را به‌عنوان یک مبنای حقوقی بی‌بدیل تثبیت کرد. البته منکر نمی‌توان بود آن چه از طریق برجام به دست آمد، به طور کامل مطلوب یک طرف نبود، اما برای همه طرف‌ها برد - برد به حساب می‌آمد. از جمله مواردی در برجام که می‌توان از آن به عنوان یکی از نقاط ضعف نسبت به ایران یاد کرد، مواد ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ است که به اصطلاح مکانیسم ماشه را تعریف کرده است.

اما این کاستی نمی‌تواند ما را از جنبه‌های بسیار مثبت برجام که تحریم‌زدایی از اقتصاد جمهوری اسلامی ایران است، غافل کند. از مسیر توافق هسته‌ای با قدرت‌های جهانی، حداقل تا زمان خروج ترامپ از برجام، از هزار و ۲۴۸ تحریمی که علیه ایران وضع شد، ۹۱۵ مورد آن برداشته شد. هرچند پس از خروج آمریکا از برجام، عملاً این تحریم‌ها به همراه تحریم‌های دیگر بازگشت اما این فرآیند ناشی از عدول آمریکا از یک توافق بین‌المللی است، نه خود برجام.

دستاوردهای توافقی که با کشمکش‌های گسترده دیپلماتیک حاصل شد، تنها در حوزه تحریم‌ها خلاصه نمی‌شود و اتفاقاً در مجامع مختلف سیاسی و حقوقی بین‌المللی کارکرد خود را نشان می‌دهد.

به عبارت دیگر، برجام توان چانه‌زنی ایران را در نظام بین‌الملل ارتقا داده است که آخرین نمونه آن در نشست اخیر شورای حکام دیده شد. این که برجام هنوز هم کارایی خود را دارد و توان چانه‌زنی ایران را حفظ کرده است را می‌توان از مقایسه با دفعات پیشینی که پرونده هسته‌ای ایران به شورای حکام ارجاع شد دریافت. هرچند نباید کاری کنیم حضور پرونده ما در شورای حکام نهادینه شود، زیرا در این صورت پرونده ما به یک بحث روز تبدیل شده و می‌تواند پیامدهای درازمدتی برای ایران داشته باشد. در ادوار گذشته، بویژه در نشست سال ۲۰۰۶ شورای حکام که متعاقب آن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت ارجاع و تحریم‌های بین‌المللی ذیل فصل هفتم علیه ما وضع شد، فقط کشورهای عضو گروه «نم» یا غیر متعهدها آن هم فقط با صدور بیانیه از ما حمایت می‌کردند. حمایت این کشورها تنها در این بیانیه خلاصه می‌شد و در عمل، حتی اعضای غیر متعهد‌ها نیز علیه جمهوری اسلامی ایران رأی دادند. اما این بار اغلب کشورها برجام را به عنوان یک بنیان حقوقی پذیرفته، آن را مبنا قرار داده و بر اساس آن آمریکا را نقد و حتی ادعاهای این کشور علیه ایران را رد کردند. به این ترتیب شکست اخیر آمریکا در شورای حکام را می‌توان در این واقعیت جست‌وجو کرد که آمریکایی‌ها با وجود اعمال قدرت‌های خود برای پیشبرد سیاست‌ها و رویکردها، آنجا که بحث برجام به میان می‌آید، دست‌شان در قبال جمهوری اسلامی ایران خالی است.

از همین جا باید به منتقدان برجام که برای پاره کردن آن تعجیل دارند، گوشزد کرد که در این صورت کشوری آسیب نمی‌بیند و تنها دست ما را از یک بنیان و استدلال حقوقی آن هم با دست خودمان خالی می‌کند. زیرا امروز حتی در میان جمهوریخواهان آمریکا که به رئیس‌جمهوری این کشور نزدیک‌اند، هستند کسانی که خروج احساسی ترامپ از برجام را نقد می‌کنند. آنان هرچند معتقدند که از ابتدا نباید با برجام فضای تنفسی به ایران داده می‌شد، اما در عین حال می‌گویند در صورت تداوم حضور آمریکا در برجام، می‌شد به بهانه‌های مختلف از مکانیزم ماشه استفاده و شرایط را برای ایران سخت‌تر از امروز کرد. زیرا در این صورت، ایران نه به تحریم‌های یکجانبه آمریکا که مثلاً چین مقابل آن ایستادگی می‌کند، بلکه با تحریم‌های بین‌المللی مواجه می‌شد که همه کشورهای جهان ملزم به رعایت آن بودند.

این نیز استدلال دیگر است برای اثبات این واقعیت که برجام برای جمهوری اسلامی ایران یک بنیاد برای چانه‌زنی حقوقی پدید آورده است. از این رو ما نیز باید در کاهش تعهدات خود، ملاحظات دیپلماتیک را لحاظ کنیم تا در نهایت به گونه‌ای نشود که ایران به عنوان طرفی که روی برجام پا گذاشته و باید از ظرفیت آن استفاده کنیم. در این میان برخی می‌پرسند چرا باوجود دستاوردهای متعدد برجام، برخی همچنان در داخل آن را می‌کوبند و فضا را دوقطبی می‌کنند. در پاسخ باید گفت که این اظهار نظر‌ها، به دلیل رویکرد سیاسی و مخالفتی که از ابتدا وجود داشت، طبیعی است. ضمن این که خروج ترامپ از برجام موضع مخالفان داخلی را تقویت کرد.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: حشمت الله فلاحت پیشه برجام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۰۶۹۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟

مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روز‌ها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش می‌شود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را می‌توان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالا‌های خانگی را عرضه می‌کند. سال‌ها دورانی که قیمت‌ها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش می‌ماند، گذشته است و مردم همچون خاطره‌ای محو از آن یاد می‌کنند. افزایش قیمت‌ها مدت‌هاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سال‌هاست می‌کشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد می‌آورند که در آن سال‌ها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و می‌شد با آن کالایی همچون پاک‌کن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راه‌آهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده می‌شد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمی‌کرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعی‌اش که می‌شد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روز‌ها هیچ کس تصور نمی‌کرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیش‌بینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر می‌رسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» می‌گوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمال‌سازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژه‌ای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاش‌های داخلی، با تلاش‌های دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسی‌خواهی» را منوط به «نرمال‌سازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنی‌های مداوم و مانع‌تراشی‌های مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصه‌ها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمی‌ریزد و آرامش جامعه را به هم نمی‌زند. در وضعیت نرمال، قیمت کالا‌ها برای مدت طولانی - سال‌ها - ثابت می‌ماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمت‌ها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت می‌ماند و مدام دچار افت یا نوسان نمی‌شود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم می‌ریزد و دچار بی‌ثباتی می‌کند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بی‌ثباتی می‌کند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایه‌گذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست می‌رود که حتی منجر به فرار سرمایه هم می‌شود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامه‌های حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحران‌هایی روبه‌رو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمال‌سازی» بودند، با حمایت بخش‌هایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیار‌گیری تریبون‌هایی بیشتر کنند. همان گروه که بار‌ها به «جواد ظریف» و تیم مذاکره‌کننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سال‌ها از زیر تحریم‌های فلج‌کننده خارج کند و چشم‌اندازی امیدوار‌کننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشور‌های بزرگ، داوطلب سرمایه‌گذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضان‌زاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آوار‌برداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدی‌نژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آوار‌برداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژه‌ای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابی‌های گذشته را جبران می‌کرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان می‌داد. آن هم با خزانه‌ای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدی‌نژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانه‌ای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشته‌ای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پول‌پخشی»‌های مداوم و بی‌حساب کتاب احمدی‌نژاد که گاه با «گونی» پول‌ها را در سفر‌های استانی جابه‌جا می‌کرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچ‌گاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچ‌گاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» می‌توانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:

 
نقوی‌حسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابی‌فرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانه‌ای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاء‌الدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقت‌پور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوری‌آرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاح‌طلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاح‌طلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاح‌طلب بودند. تقریبا تصویری بی‌نقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامی‌ها» و «نابرجامی‌ها» تقسیم خواهد شد. «برجامی‌ها» که خواهان گفتگو و عادی‌سازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع می‌اندیشند و «نابرجامی‌ها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریم‌ها استقبال می‌کنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا می‌کنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفاف‌سازی می‌بندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی می‌شود که باید در لایه‌هایی پنهان تصمیم‌گیری شود. دالان‌هایی پنهان برای افرادی خاص گشوده می‌شود و تجارتی نهان شکل می‌گیرد که از چشم ناظران پنهان می‌ماند. امتیاز‌هایی در همان لایه‌ها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل می‌شود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ می‌کند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا می‌کنند که توانایی دور زدن تحریم‌ها و معامله در پشت در‌های بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیدا‌های شاخص اصلاح‌طلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحه‌ای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامه‌ای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشم‌انداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیده‌تر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیش‌تر احمدی‌نژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادی‌تر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسام‌آور قیمت‌ها، با جهش بی‌سابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار ساله‌اش خواهد شد بی‌آنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظه‌ای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. به‌رغم همه آمار‌هایی که ارایه می‌شود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوان‌سازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش می‌برد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالا‌های خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که می‌توانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بی‌آنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چاره‌ای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.

دیگر خبرها

  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
  • تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
  • (ویدئو) کروکودیلی که در چنگال شیر‌ها گرفتار و تکه پاره شد
  • بازگشت فروش نفت ایران به زمان برجام با دو برابر قیمت نتیجه تمرکز دولت بر بازطراحی تجارت انرژی کشور
  • «وعده صادق» از بزرگ‌ترین موفقیت‌های نظامی تاریخ معاصر ایران بود/ ایران چگونه نتانیاهو را کیش‌ومات کرد/ چرا آمریکا پشت اسرائیل را خالی کرد؟
  • فضاسازی تبلیغی پارلمان اروپا علیه عملیات «وعده صادق»
  • تلاش فعالان مدنی در انگلیس علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی
  • جای خالی صالحی امیری در کمیته ملی المپیک
  • دست خالی غرب در برابر ایران | وقتی تیغ تحریم دیگر نمی‌بُرد!