ائمه جمعه از آقا یاد بگیرند
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۱۱۶۳۲
محفل شب شعر رضوی با حضور شاعران جوان انقلابی مانند آقایان محمود حبیبیکسبی، میلاد عرفانپور، حسین زحمتکش، سجاد سامانی، محمدرضا طهماسبی، رضا وحیدزاده و علیرضا سمیعی در چهارمین دوره آموزشی اسلام ناب در شب میلاد امام رضا(ع)برگزار شد. ۲۴ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۱ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محفل شب شعر رضوی با حضور شاعران جوان انقلابی مانند آقایان محمود حبیبیکسبی، میلاد عرفانپور، حسین زحمتکش، سجاد سامانی، محمدرضا طهماسبی، رضا وحیدزاده و علیرضا سمیعی در چهارمین دوره آموزشی اسلام ناب در شب میلاد امام رضا(ع)برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قرایی با اشاره به یکی از رباعیاتی که آقای هادی فردوسی در محضر رهبری خواند، گفت: «رباعی این بود: عهدی است که بستهایم، برمیخیزیم / با آنکه شکستهایم، برمیخیزیم / هروقت که نام عشق را میخوانند / هرجا که نشستهایم، برمیخیزیم. آن سال فردوسی در فهرست شعرخوانی در محضر رهبری نبود و گویا آقا این رباعی فردوسی را قبلا خوانده و حفظ بودند. آن موقع فردوسی حدودا 19ساله بود. در آن جلسه بعد از شعرخوانیها، آقا اشاره کردند: «آقای فردوسی هم رباعیاتی دارند که بهتر است بخوانند». من بعدا از فردوسی سوال کردم: «چطور شد رهبری این رباعی را حفظ بودند؟» او گفت: «قبلا نشریه سوره به سردبیری آقای وحید جلیلی درمیآمد. این نشریه بهدست آقا رسیده بود و رباعیات من را آقا در این نشریه خوانده بود». برای من خیلی جالب بود که رهبر مملکت حتی شعرهای نشریات را هم رصد میکنند».
او خاطرهای دیگر از توجه رهبری به نشریات بازگو کرد: «دوسه هفته پیش مطلبی را به یکی از روزنامهها دادیم. یکی از دوستان میگفت از بیت رهبری زنگ زدند و گفتند: «آقا این مطلب نقد دکتر محمدرضا ترکی را خوانده و گفتهاند خیلی خوب است». «شما رهبری را مشاهده میکنید که ریزترین حرکات و سکنات فرهنگی را رصد میکند و درباره آن حرف دارد. بیشترین امید رهبری هم به جوانان است. آقای میلاد عرفانپور هم یکی از شاعران جوان همان سالهاست که با هادی فردوسی گُل کردند. آقا بیشتر به همین جوانان توجه میکنند و اسمهایشان را بهحافظه سپردهاند. این را من اصلا در ائمه محترم جمعه، مدیران کل، در رؤسای جمهور و حتی در خود شما و افراد دارای مناصب مختلف فرهنگی ندیدهام».
قرایی درباره کیفیت برگزاری جلسات شب شعر بیت رهبری گفت: «جلسات شعرخوانی شب میلاد امام حسن مجتبی(علیهالسلام) از نیمساعت قبل از نماز شروع میشود و رفقای شاعر هرسال کتابهای تازهشان را میآورند و به آقا هدیه میدهند. جلسه حدودا از ساعت 19:30 شروع میشود و تا هروقت خوش بگذرد، ادامه پیدا میکند؛ یعنی حدودا تا ساعت یک نیمهشب».
او خاطرهای از مرحوم محمدرضا آقاسی نقل کرد و گفت: «حوزه هنری حدود 20 سال پیش آقای محمدرضا آقاسی را راه نمیداد. دلیلش را نمیدانم. دستگاههای فرهنگی شاعران انقلاب را جدی نمیگیرند. آقاسی در مراسم ختم مرحوم ابوالفضل سپهر میگوید: «من از هیچکدام از مسوولان فرهنگی توقع ندارم به من توجه کنند. جنازه من هم روی زمین بماند، شهرداری بالاخره برایش فکری میکند. هرچه حزباللهیتر و بسیجیتر باشید، بیشتر زجر میکشید». آقاسی هم همینطور بود. میگفت: «مسلماننمایان تکنوکرات / رهاوردتان چیست جز منکرات». شعرهای آقاسی دهان خیلیها را بست: «شیعه یعنی تیغ، یعنی موشکاف؛ شیعه یعنی ذوالفقار بیغلاف». آقاسی شاعر مردمی عصر انقلاب اسلامی است. ما خیلی چیزها را با مردم فاصله دادیم. اتلمتلهای سپهر را بخوانید. شما نباید غربت چنین افرادی را زیاد کنید که متعاقبا غربت رهبری زیاد میشود».
قرایی گفت: «ما پاسداشتی برای زکریا اخلاقی گرفته بودیم. ایشان روحانی است. آقای مرتضی امیریاسفندقه میگفت زکریا اخلاقی «سهراب سپهری است که عمامه نهاده است». آن شب هیچکدام از شبکههای تلویزیون مراسم را پوشش نداد. یک ماه بعد در دیدار رهبری موقع شعرخوانی آقای اخلاقی، رهبری گفت: «من اخبار بزرگداشت شما را ازطریق سایتها دنبال میکردم». برای من جالب بود که تلویزیون به این موضوع توجه جدی نکرد؛ اما رهبری این را دنبال میکرد».
او افزود: «آقا به افراد توجه خاصی دارند؛ مثلا در جلسات شعر، آقا یکبار فرمودند: «آقای میرشکاک! شما تشریف بیاورید جلو بنشینید». این را در پرانتز بگویم که کتاب تاریخ شفاهی درباره میرشکاک دارم که اجازه انتشار ندادند. حالا میخواهم پرتتان کنم به سال 1359. میرشکاک رفته بود به جبهه و خطمقدم. آیتالله خامنهای متوجه شده و گفته بودند: «کی اجازه داده آقای میرشکاک برود جنگ؟» آقا کسی را فرستاده بود که میرشکاک را برگرداند و گفته بودند: «وظیفه شما این است که در روزنامه جمهوری اسلامی بنویسید و قلم بزنید». ولیفقیه ششدانگ حواسش به هنر انقلاب است. آیا من و شما هم اینگونه هستیم؟ همه ما متهمیم».
قرایی برخی اصول فرهنگی رهبری را تشریح کرد و گفت: «یکی از اصلها، اصل محبت است. این اصل بسیار در امور فرهنگی کارساز است. دومین اصل نشاط مؤمنانه است. عدهای نق میزنند که مملکت رو به تباهی است. همهاش از ناامیدی سخن میگویند؛ اما آقا همیشه امید میدهند و این امید با نشاط مؤمنانه همراه است. یکی از اتفاقهایی که جای امیدواری دارد، همین جمع جوان است. نکته بعدی کار مداوم آقا در فضای فرهنگی است. من به یکی از رفقای مسوولمان گفتم: «آقا کتابها را میخواند و برای آنها تقریظ مینویسد. شما هم مدیرکل هستی، به مدیران جزء خودت بگو این کتاب را من خواندهام. هر کسی خواند مثلا اضافهکارش را افزایش میدهم». شما در دانشگاهها و حوزهها این قبیل کارها را خیلی میتوانید انجام دهید؛ مثلا «جنگ پابرهنه» آقای رحیم مخدومی را بخوانید. مخدومی هفت جلد کتاب درباره فتنه 88 دارد».
او افزود: «رهبر انقلاب حدود سههزار رمان خارجی خوانده است. کدامیک از شما سرتان از آقا شلوغتر است؟ بحث بعد بیمنت کارکردن آقاست. کتاب «وقتی مهتاب گم شد»، یکی از نمونههاست. دو سال قبل از اینکه کتاب «وقتی مهتاب گم شد» چاپ شود، آقای حمید حسام به من گفت: «آشنا نداری این کتاب را سوره مهر چاپ کند؟» گفتم: «شما که نیازی به آشنا ندارید!» گفت: «این کتاب دو سال است که آنجا مانده و هربار بهانه میآورند و چاپ نمیکنند». شخصیت شهید علی خوشلفظ گوشهنشین شده بود. بعدا کتاب که بیرون میآید، رهبر انقلاب حمید حسام و شهید علی خوشلفظ سر دست میگیرند و الان کتاب «وقتی مهتاب گم شد» به چاپ بیشتر از پنجاهم رسیده است».
او درپایان پیشنهادی فرهنگی به جوانان شهرهای مختلف داد: «بیایید باهم عهدی ببندیم. در هر شهرستانی، یکی از هنرمندان عصر انقلاب را ضریب بدهیم. صداوسیمای استانها را پای کار بیاوریم. از حوزه هنری، ائمه جمعه، سپاه و بسیج، فرهنگ و ارشاد و... مطالبه و کار برایشان تعریف کنید. برای هریک از بزرگان شهر خودتان، مراسم بزرگداشت برگزار کنید. بعد برایش مستند بسازید و کتاب منتشر کنید. من هم پای کار شما میآیم و کمک میکنم».
منبع : صبح نو
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R1437/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۱۱۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدر، مادر، ما متهمیم ...
وقتی در اتوبوس انسانهایی را میبینی که بعد از دوران پرتلاطم کرونا علیرغم مریضی هنوز با ماسک و دستمال بیگانهاند و با عدم رعایت خود دهها نفر را در این شرایط سخت درگیر بیماری میکنند ، وقتی در کوچه تنگ ، با ماشین کنار میکشی تا ماشین روبرو بدون دردسر عبور کند و در ادامه نگاه طلبکارانه را دشت میکنی، وقتی در جشن چهارشنبهسوری ،به جای آتش بازی و جشن و شادی و استفاده از وسایل امن امروزی با مواد محترقه وحشتناک و خطرناک جشن تاریخی با فوت بیش از ۲۰ نفر و مشکلات بیمارستانی بیش از ۲۰۰۰ نفر را نظاره می کنی ، وقتی در عصر حاضر هنوز بنا به عدم رعایت بدیهیات و اصول اولیه بهداشت فردی باید با بوی نامطبوع و کثیفی بسوزی و بسازی ، وقتی در زندگی امروزی هنوز اصول اولیه آپارتمان نشینی را جانیفتاده میبینی ، وقتی توانایی و درک و فهم مردم از روابط متقابل در تمامی نقشها را در مرز فاجعه رصد میکنی ، وقتی آمارهای فرهنگی ، اجتماعی را به گِل نشسته میبینی ، وقتی ...
چندیست به رفتار و کردار عموم مردم بیشتر حساس و دقیق شدهام و گویی هرچه بیشتر دقیق میشوم عمق دردناک ماجرا بیشتر هویدا میشود.
آنچه میبینم چیزی جز زوال فرهنگی نیست. دیگر کار از معضلات بزرگ فرهنگی گذشته، مشکلات به عدم رعایت سطوح ابتدایی فرهنگ رسیده.هرچند دیدن این زوال در جامعه ایی که کتاب در آن تبدیل به کالای لوکس شود و خرید کتاب فراموش شود و لیست کتاب های پرفروشش هم بنا به محتوای کتاب برق شوقی در چشمت نمی اندازد، جامعه ایی که پرفروش ترین فیلمهایش فیلم های کمدی دم دستی هستند و فیلم های اخلاقی و فرهنگی حوصله دیده شدن نمی یابند ، جامعه ایی که کافه هایش از پاتوق بحث های روشنفکری به پاتوق بازی های مافیایی تغییر جهت داده ، جامعه ایی که از زنگ هنر و فرهنگ در ساختار آموزشی اش چیزی جز اسمی نمادین باقی نمانده ، جامعه ایی که اساتید دانشگاهی که الگوهای جذاب سنین جوانی هستند از تهی سرشار شده و چیزی به تعداد انگشتان دست از آنها باقی نمانده، جامعه ایی که رسانه اش خوراک فرهنگی تزریق نمی کند و بنا به شکاف عمیق کارسازی اش را از دست داده پیش بینی این وضعیت چندان عجیب نبوده و نیست.
قطعا نگاه ایده آل گرایانه ندارم و می دانم در هر جامعه ایی (حتی جوامع پیشرفته فرهنگی) هم فیلم های کمدی و تفریحات سرگرم کننده طرفداران خودش را دارد و همچنین آگاهم که بخشی از این تغییرات حاصل مناسبات و اقتضائات زندگی امروزه است اما صحبت از تناسب و تعادل است. وقتی تناسب و تعادل به کلی برهم خورد و فیلمها و صفحات و تفریحات دم دستی و سطحی فاصله ی کیلومتری با موارد تحلیلی و قابل تامل و فاخر می یابد نتیجه متفاوت و غم انگیز می شود.
آری، در هر جامعهایی حاکمیت و دولت با فرهنگسازی از طریق دو ابزار قدرتمند رسانه و فضای آموزشی که در دستانش است نقش اساسی ایفا می کند و برکمتر کسی پوشیده نیست که فرهنگسازی در وهله اول وظیفه دولت و حاکمیت است تا با ابزارهای قدرتمندش فرهنگ سازی کند و جهت دهد و در ادامه نیز خانواده. اما وقتی در ساختار کلان این هدف را کم رنگ وکارکرد تاثیرگذاری اش را کم رمق می یابی، یا جهت دهی اش را جهت دهی مناسب تحلیل نمیکنی و خانواده را نیز به عنوان بازیگر فعال بعدی، به دلیل حضور در همین بستر اقتصادی فرهنگی در اکثر موارد غیرموثر و پیرو می یابی چه باید کرد؟
آیا باید ایستاد و این سقوط دهشتناک را نظاره کرد ؟ آیا همچون اقتصاد و ... کاری از دستمان برنمی آید؟
نقش افراد (به ویژه بنا به فراگیر شدن فضای مجازی ) در ریز موارد چه می شود؟
در این خصوص شاید نتوان در بُعد کلان کاری کرد و این فرصت بنا به موارد گفته شده در حیطه و توان ما نباشد یا در نگاه بدبینانه تر از دست رفته باشد و فرآیندی جدی تر و قوی تر و متفاوت تر برای احیایش نیاز باشد ، اما در خصوص ریز موارد و خرده فرهنگها نقش افراد کمرنگ نیست
اینکه در رانندگی اینچنینیم، اینکه بدیهیات بهداشتی اولیه را نمی دانیم، اینکه موارد ابتدایی آداب و معاشرت را بلد نیستیم ،اینکه با هنر رابطه نا آشناییم ، پای چیزی بیش از کمکاری دولت و حاکمیت در میان است..
به نظرم برخلاف اقتصاد و سیاست های کلان سیاسی که نمیتوان در بعد فردی چندان کارساز بود، در بحث فرهنگی شاید بتوان تلنگر و جریانی ایجاد کرد. جریانی هرچند کوچک.
شاید در عصری که فضای مجازی محرومیت و محدودیت های دانستن و یادگیری را از بین برده و از طرفی هر صفحه مجازی خودش نقش یک بیلبورد را ایفا می کند ،عضویت در گروههای منتشر کننده مطالب مفید ، خواندن و بازنشر تلنگرهای فرهنگی در فضاهای مجازی مان می تواند خود به خود نقش موثری در بیداری ما و در ادامه، جامعه ایجاد کند. باید از فضای مجازی نه فقط در جهت خرید وسرگرمی و پُرکردن اوقات فراغت که گاها برای دِین فرهنگی مان بهره ببریم.
باید آستین ها را بالا زد، زوال فرهنگی با سرعتی عجیب در حال پیشروی ست . معضلی که تحملش از زوال اقتصادی و سیاسی به مراتب سخت تر است چرا که اگر دلخوشی و تکیه گاه فرهنگی مان هم از دست دهیم، تحمل بار اقتصادی ،سیاسی دیگر غیرممکن خواهد بود.
پس، از آنچه داریم برای آنچه میتوانیم اصلاحش کنیم نهایت استفاده را ببریم.
همرفیق ،همشهری، همکار و هم میهنی عزیز ، حداقل با رعایت موارد اولیه فرهنگی و اضافه کردن چند پیجِ خوب ادبی، روانشناسی ، تحلیلی و اندیشه ایی به صفحات مورد علاقه خود و اضافه کردن عادت مطالعه روزنامه و کتاب خوب چرخه زوال فرهنگی را به سهم خود بشکن و در سال جدید از فضای مجازی ،درکنار استفاده کاری یا پُر کردن اوقات فراغت برای خواندن ، تامل کردن ،تغییر کردن و در ادامه بازنشر مسائل فرهنگی برای استفاده دیگر دوستان بهره ببر . ساده ترین و کمترین کارهایی که بدون هزینه یا با حداقلی ترین هزینه می توانیم انجام دهیم و جای هیچ بهانه جویی در آن نیست.
قصد شعار دهی های کلیشه ایی ندارم اما چاره ایی نیست، تا دیرنشده خانه تکانی فرهنگی کنیم و برای نجات تتمه بارقه های سوسو زننده فرهنگی بکوشیم.
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
*فعال اجتماعی
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903032