اگر از ابزار دیپلماسی استفاده نکنیم، آمریکا به ما حمله میکند!/ آمارهای اقتصادی دولت با واقعیت همخوانی ندارد
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۱۳۰۶۷
در شرایطی که بلوف حمله نظامی دیگر خریداری ندارد و تحریمها نیز به حداکثر میزان خود رسیده است، شیپورهای ترامپ در ایران دست به کار شده و دوگانه دروغین «جنگ- مذاکره» را فریاد میزنند.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
** اگر از ابزار دیپلماسی استفاده نکنیم، آمریکا به ما حمله میکند!
«داوود هرمیداس باوند» فعال سیاسی اصلاح طلب و از حامیان برجام در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «بهنظر میرسد آمریکاییها تا قبل از آنکه به انتخابات برسند اقداماتی را انجام دهند. لذا این نگرانی وجود دارد، بهخصوص آنکه اگر کار از کنترل خارج شده و یا اشتباهاتی صورت گیرد که منجر به درگیری شود، راهکار آمریکاییها حضور نظامی نخواهد بود. آنها سعی خواهند کرد توان ضربه را از ایران بگیرند. هر چند که ایران ابزارهای متعددی در اختیار دارد که آمریکاییهای نمیتوانند آن ابزارها را از بین ببرند. آمریکا در اندیشه ضربه به کشور است و فکر میکند بازسازی حمله نظامی احتمالی بسیار سنگین و طولانیمدت خواهد بود. بهعنوان نمونه هنوز کشور نتوانسته خرمشهر و آبادان را بازسازی کند. درست است که پلها و جادهها احیا شده اما خرمشهر و آبادان دیگر همان شهرهای پیش از جنگ نیستند. در مقابل این احتمال نیز وجود دارد که فقط دست به اقدامات محدود بزنند تا بدین وسیله به هدف مذاکره برسند. امید آن است که تهران تمام توان دیپلماتیک خود را در جهت نشان دادن چهره آمریکا به کار گیرد، بهخصوص در شرایط کنونی که متهم به حالت تهاجمی میباشد بهترین فرصت برای استفاده از ابزار دیپلماسی است».
در روزهای گذشته، روزنامه آرمان در مطلبی تأمل برانگیز نوشته بود: «اگر ترامپ بخواهد علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد، این کار را در سال ۲۰۲۰ انجام خواهد داد. این فرضیه که ترامپ در مرحله نخست قصد دارد در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به پیروزی دست پیدا کند و سپس علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد با ساختارها و رویکردهای تصمیمگیری در ایالات متحده آمریکا سازگاری ندارد. اگر قبل از انتخابات ریاستجمهوری علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد، انسجام ملی را در آمریکا بیشتر خواهد کرد و در نتیجه میزان حمایت از وی در بین مردم آمریکا بیشتر خواهد شد».
در ماههای اخیر آمریکا به طرق مختلف تقلا کرد تا ایران را به پای میز مذاکره (با هدف امتیازگیری یکطرفه) بکشاند، اما در این نقشه ناکام ماند؛ از بلوف حمله نظامی تا شروط ۱۲ گانه و سپس زست مضحک مذاکره بدون پیش شرط و در نهایت تشکر ترامپ از ایران پس از سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته و گران قیمت آمریکایی.
حال در شرایطی که بلوف حمله نظامی دیگر خریداری ندارد و تحریمها نیز به حداکثر میزان خود رسیده است و دست ترامپ در فشار بیشتر علیه ایران خالی است. شیپورهای ترامپ در ایران دست به کار شده و دوگانه دروغین «جنگ- مذاکره» را فریاد میزنند.
آمریکا در مذاکره به هیچ عنوان به دنبال معامله نیست، بلکه هدف اصلی واشنگتن امتیازگیری یکطرفه و بی پایان است.
اکنون میدان اصلی نبرد میان ایران و آمریکا، جنگ اقتصادی است. هدف اصلی دشمن انحراف افکارعمومی از این میدان است. متاسفانه طیف اصلاح طلب با تکرار دوگانه دروغین «جنگ-مذاکره» در زمین دشمن بازی میکند.
** آمارهای اقتصادی دولت با واقعیت همخوانی ندارد
روزنامه جهان صنعت در گزارشی با عنوان «دوباره انکار؛ آمارهای اقتصادی روحانی با واقعیت همخوانی ندارد» نوشت: «"عبور از مشکلات اقتصادی شعار نیست، بلکه براساس آمار و دلایل این سخن مطرح میشود"؛ این تازهترین اظهارنظر رییس دولت دوازدهم در واکنش به آمارهای منتشره از کاهش نرخ بیکاری است. آمارهایی غیرواقعی که بیانگر واقعیتهای اقتصادی کشور نیست و همزمانی آن با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، سیاستهای اشتغالزای دولت را با شبهات بسیاری همراه ساخته است. این شبهات به این دلیل است که نه تنها طی این مدت فرصت شغلی جدیدی ایجاد نشده، که از تعداد شاغلان و فعالان اقتصادی کشور نیز کاسته شده است».
در روزهای گذشته روزنامه سازندگی در مطلبی نوشته بود: «آمار رشد اقتصادی که از سوی دولت اعلام میشود چندان اعتبار ندارد چون عمده اقتصاد ایران با سیاستهای دولت پیش میرود. در ماجرای نوسانات نرخ ارز، واردات و صادرات و…میتوان شاهد تصمیمات دولت بود».
«حسین راغفر» کارشناس اقتصادی حامی دولت چندی پیش گفته بود: «اعلام میکنند چند صد هزار شغل ایجاد شده اما میبینیم که وضع بسیار نگرانکنندهای درباره اشتغال وجود دارد. حال سبب چیست که آمارهای رسمی با واقعیتهای ملموس زندگی مردم همخوانی ندارد و آنان اثر مثبت شاخصهای کلان اقتصادی را حس نمیکنند. در این باره چند دلیل قابل طرح است. نخست آنکه در خصوص کلیه آمارهای رسمی شک کرد و آنها را سفارشی دانست و گفت که از اصالت به دور هستند. این نوع برخورد با آمارهای رسمی اگرچه تند است اما در میان برخی از اقتصاددانان طرفداران زیادی دارد. آنان نسبت به آمارهای اعلام شده درباره شاخصهای کلان به ویژه نرخهای تورم، رشد اقتصادی و بیکاری نقد دارند و معتقدند که برخی ارقام اعلام شده با واقعیتهای اقتصادی بسیار فاصله داشته و خارج از دایره بحث کارشناسی است. به اعتقاد آنان سیاستمداران و سران دولت بطور مستقیم در آمارها دخالت کردهاند بطوری که یا از اعلام آمار واقعی جلوگیری کردهاند و مصالح سیاسی را بر شفافیتهای اقتصادی ترجیح دادهاند یا اینکه گاه با دست بردن در این آمارها آنچه خلاف واقع بوده را اعلام کردهاند».
** افزایش قیمت ۱۱۲ درصدی مسکن؛ مسکن اجتماعی چه شد؟!
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: «شروع فصل جابهجایی و تاثیرگذاری افزایش نرخ ارز و طلا و رشد ۱۱۲ درصدی قیمت خانه نسبت به سال گذشته در اجارهبها یا نرخ رهن خانهها مسیر صعبالعبوری را پیشروی مستاجران برای پیدا کردن یک سرپناه قرار داده تا جایی که بسیاری از مستاجران را ناگزیر به تغییر محدوده زندگی یا نقل مکان از شهرهای بزرگ به شهرهای اقماری کرده است. بدون تردید جهش قیمت در بازار رهن و اجاره مسکن صرفاً در محدوده شهرهای بزرگ رخ نداده و صاحبان املاک در شهرهای کوچکتر نیز قیمتگذاری ملک خود را بر اساس جهش قیمت در سایر بازارها انجام دادهاند؛ همچنین مؤلفه افزایش تقاضای مسکن در شهرهای کوچک و اقماری نیز در بالا رفتن اجارهبها مزید بر علت شده تا پرداخت اجارهبها و رهن ملک از عهده مستاجران خارج شده و بخشی از آنها به ناچار کانکسنشین شوند».
در دولت روحانی قیمت مسکن بیش از ۱۳۰ درصد افزایش یافت. دولت آقای روحانی مسکن مهر را متوقف کرد و بارها وعده مسکن اجتماعی را مطرح کرد اما حتی یک واحد نیز ساخته نشد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: وعده های روحانی بازار سکه و ارز اخبار خودرو ویژه های مشرق ویژه های مشرق سایه جنگ ایالات متحده آمریکا دولت دوازدهم ویژه های مشرق حسین راغفر برجام روحانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۱۳۰۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.