«متولد اورشلیم» بازجویی شد + عکس
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۲۴۰۸۲
حسن شمشادی، خبرنگار پیشکسوت مقاومت گفت: این مستند نوعی تابوشکنی ِ خوب است. به نظرم مخاطب این مستند، مردم هستند و طرح مسئله انجام شده تا بینندگان به دنبال موضوع رفته و درباره اش تحقیق کنند.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر مشرق، مستند «متولد اورشلیم» ساخته حسین شمقدری که با روایت محمد دلاوری و به همت موسسه آرمان مدیا تولید شده است، در پژوهشگاه فرهنگ و هنر حوزه هنری نمایش داده شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این نشست پس از نمایش مستند، حسین شمقدری درباره ایده اصلی این مستند گفت: در سفرهایی که برای ساخت مستندهای دیگر داشتیم به این ایده رسیدیم که با تعدادی از اسرائیلی ها آشنا شده و به آن ها نزدیک بشویم. به نظر من مهمترین کار در مستندسازی، انتخاب سوژه درست است و باید شما را به دنیای ناشناخته ها ببرد.
وی افزود: در لحظه اول گفتگو با اسرائیلی ها ترسی بین ما و آن ها شکل می گرفت که جالب بود. ما در این مستند به دنبال مدلی از شناخت اسرائیلی ها به مفهوم دشمن شناسی بودیم. لازم است که در جنگ نرم هم بر اسرائیل غلبه کنیم و این مستند، گامی برای رسیدن به این هدف است.
در ادامه حسن شمشادی، خبرنگار پیشکسوت مقاومت گفت: این مستند نوعی تابوشکنی ِ خوب است. به نظرم مخاطب این مستند، مردم هستند و طرح مسئله انجام شده تا بینندگان به دنبال موضوع رفته و درباره اش تحقیق کنند.
دیباجی، فرد دیگری بود که به بیان نظرش پرداخت. وی گفت: برای تحصیلات سالها در هند بودم و یهودیان هند از مباحث صهیونیستی فراری بودند و فقط عده کمی مایل بودند در این زمینه بحث کنند. بیشتر آن ها از سربازی بلند مدت در اسرائیل ناراحت بودند و آرزو داشتند که ویزای آمریکا داشته باشند. نکته جالبی که در این مستند به آن پرداخته شده، همین نکته است که بسیاری از آن ها به تشکیل حکومت قبل از ظهور اعتقادی ندارند و این دقیقا با عقاید انجمن حجتیه منطبق است.
حسینی دیگر فرد حاضر در نشست بود که در بیان نظراتش گفت: ورود به خانه یک اسرائیلی در این مستند فضا را تلطیف می کرد و در عین حال برای بیننده داده ای نداشت و از این نظر برای من ناراحت کننده بود.
نفر بعدی، خانمی بود که درباره مستند «متولد اورشلیم» گفت: هیچ بخش از مستند برای من تاثیرگذار نبود و در آخر آن به این نتیجه رسیدم که: «چه اسرائیلی های نازنینی!»
یکی دیگر از حضار هم گفت: این مستند خیلی زود تمام شد و انتظار داشتیم که ادامه پیدا کند. به نظرم سازندگان مستند می توانستند از موقعیت های به وجود آمده بهره بیشتری ببرند. یهودی ها دینشان را بسیار مرتبط با مسائل تاریخی می دانند و در مستند ردی از این موضوع دیده نمی شد. ضمنا این سئوال پرسیده نمی شود که اگر برخی از یهودیان اعتقادی به خداوند ندارند، چرا پشتوانه نظری شان برای اشغال فلسطین، یک روایت دینی است؟
فرد دیگری از حاضران در بیان نظراتش گفت: در حوزه فن آوری با چالش های زیادی از طرف اسرائیل روبرو هستیم. نکته دیگر این که اگر بی بی سی با چند نفر از ایرانیان مصاحبه می کرد، آیا می شد آن را به کل کشور تعمیم داد؟
توحید عزیزی که به رغم تحصیلات پزشکی، دستی بر آتش فرهنگ و هنر دارد در این بخش از برنامه گفت: جسارت سازندگان این مستند را تحسین می کنم. به نظرم این مستند در خارج از ایران کارکردی ندارد و مخاطب اصلی اش ایرانیان هستند. به نظر من آقای شمقدری در جمع آوری اطلاعات برای مستندهایش دقت لازم را ندارد و همیشه در پایان این مستندها با مشکلاتی روبرو هستیم. ایشان نمی خواهد برای بیننده نتیجه گیری کند که خوب است اما اطلاعات کافی را هم در اختیار بیننده نمی گذارد. پیشنهاد می کنم فیلم را دوباره مونتاژ کنید.
یکی دیگر از حضار گفت: در این مستند، سازندگان قدم هایی به سوی عقب برمی دارند تا اعتماد طرف مقابل را جلب کنند اما این موضوع، باعث فدا شدن مسائل دیگری می شود.
فرد بعدی گفت: جوان امروز به طور موروثی مرگ بر اسرائیل می گوید و آنقدر باید درباره علت این دشمنی حرف زده شود که مفاهیمش به نسل های بعدی منتقل گردد. به نظرم در مورد تقابل بین اندیشه ها، به صورت سطحی رد شده اید.
شهرستانی از معاونین پژوهشگاه فرهنگ و هنر نیز گفت: صرف نو بودن سوژه، جای خالی پژوهش و عمق روایت را پر نمی کند، بلکه پژوهش را ضروری تر می کند. فقدان روایت و پژوهش عمیق در این مستند مشهود است. فرم کار نباید مانع دیدار حقیقی ما با حقیقت شود. به نظر من جلال آل احمد بیناترین ایرانی است که به اسرائیل رفته و می تواند سوژه یک مستند قرار گیرد. حضور آقای دلاوری البته بخشی از کاستی های مستند را پوشش داده است.
الیاس قنبری از فعالان حوزه فرهنگ نیز در این نشست گفت: از ابتدای انقلاب در اخبار رسمی کشورمان شنیده ایم که چند جوان فلسطینی به ضرب گلوله کشته شده اند. ما واقعا چقدر از مردان فلسطین و اسرائیلی های آن سرزمین شناخت داریم؟ به نظر من این مستند از ظرفیت های بالایی که داشت به طور کامل استفاده نکرده و باید پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام می شد. در کل مستند خوبی بود و از سازندگان آن تشکر می کنم.
خانم مومن زاده نیز گفت: در این مستند از ابتدا دچار مشکل روایی بودیم و روح واحدی بر آن حکمفرما نبود.
همچینن خانمی به نام آزمایش گفت: دیکته نانوشته غلط ندارد و باید بپذیریم که این مستند، اولین مواجهه ما با چنین سوژه ای است. من از نظر برخی دوستان عصبانی می شوم که انتظار دارند حرف آن ها در این مستند زده می شد. مهم این است که اسرائیلی های حاضر در این مستند، تضادهای درونی شان را چگونه حل می کنند؟ من هم مثل خیلی از دوستان انتظار داشتم این مباحثات در مستند ادامه داشته باشد.
خانم ایزدخواه نیز در این نشست گفت: من کارهای آقای شمقدری را نمی پسندم چون دارای نوعی میانه روی است که به مخاطب فایده ای نمی رساند. هر روایتی باید منطق صغری و کبرایی داشته باشد اما این موضوع را نمی شود در کارهای شما فهمید. سئوال من این است که با همان ایده خبرنگاری (دلاوری) که ده سال قبل به مناطق جنگزده صبرا و شتیلا رفته، مستند را ادامه ندادید؟
در پایان این نشست، حسین شمقدری، محمد دلاوری و محسن اخوان فر توضیحاتی درباره موارد مطرح شده ارائه کردند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: وعده های روحانی بازار سکه و ارز اخبار خودرو مستند محمد دلاوری شمقدری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۲۴۰۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهنشاه آریامهر حقوق دهخدا را قطع کرد / بازجویی هایی که به مرگ رئیس دانشگاه تهران منتهی شد / سرگذشت غم انگیز سیاستمدار میانهرو و ادیب دانشمند
فروزان آصف نخعی: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یکی از دو کودتای ننگین تاریخ معاصر ایران زمین است که هر دو توسط خاندان پهلوی پدر و پسر صورت گرفت. کودتایی که علاوه بر نیروهای سیاسی اغلب فرزانگان این کشور از جمله اندیشمندان این سرزمین را همچون علی اکبر دهخدا، به مسلخ برد و نشان داد دمکراسی و شبه مدرنیته شاهنشاهی، با فرزانگانش چگونه سرناسازگاری گذاشته است.
لغت نامه و امثال و حکم مهمترین پروژه دهخدا
علی اکبر دهخدا معروف به دخو (نام مستعار او در نشریه؛ مخفف دهخدا) شاعر، طنزپرداز، روزنامه نگار، و مبارز سیاسی بود که فعالیت اش را از دوره قاجار آغاز و در دوره محمدعلی شاه مجله صوراسرافیل را منتشر کرد. صور اسرافیل به دلیل انتشار مقالات انتشار مقالاتی علیه استبداد شاه پس از ۱۳ ماه توقیف وسردبیر آن جهانگیرخان صوراسرافیل به دستور محمدعلی شاه اعدام شد.
پس از آن دهخدا به سوئیس رفت و سه شماره دیگر از صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد. با سقوط سلسله قاجار، و روی کارآمدن پهلوی، دهخدا به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۱۱ چهار جلد از «امثال و حکم» را منتشر کرد. بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود. دهخدا از دست پروردگان شیخ هادی نجمآبادی محسوب میشود که در جنبش مشروطه نقشی مهم ایفا کرد. دهخدا در بیان خاطرات خود، «تربیت عقل» خویش را به شیخ هادی «طائب ثراة» نسبت داده است و او را همراه دو مربی دیگر خود، «وجودی استثنایی» خواندهاست.
پس از پایان نخستین جنگ جهانی، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و در دورهی پادشاهی رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. در این دوره است که او به عنوان سیاستمداری میانه رو وارد میدان سیاست ایران می شود. او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. از این رو در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت، مسئولیت ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت.
عیادت دهخدا از دکتر مصدقدر همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل کند.» در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ دهخدا در هیئت رئیسه شرکت داشت. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرد.
مهمترین پروژه دهخدا، کار بر روی «لغت نامه » است. پروژه ای که عمر گرانقدرش را برای تدوین آن صرف کرد. بنا بر روایت های تاریخی و به نقل از موسسه دهخدا، «دهخدا کار تالیف لغت نامه را به تنهایی و در خانه خود انجام می داد و نتیجه تحقیقات و پژوهش هایش را بر روی برگه هایی یادداشت می کرد. پس از آن که بیش از دو میلیون برگه یادداشت جمع شدند، دهخدا به این فکر می افتد که این برگه ها را در قالب کتاب چاپ کند. با این حال سرمایه ای برای این کار نداشت.»
به نظر می رسد فرزانگی، و عدم وابستگی به رانت قدرت، گریبانش را می فشرد به نحوی که به دلیل فقدان سرمایه قادر به انتشار تنها یک جلد از لغتنامه شد. «دهخدا با رنج زیاد، اندک سرمایه ای جمع و اولین جلد لغت نامه اش را در سال ۱۳۱۹ منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد و همچنان در تلاش برای کسب سرمایه جهت چاپ جلدهای دیگر لغت نامه بود.»فقدان سرمایه لازم، باعث شد، و ثروت تمام زندگی اش را به مجلس شورای ملی وقت بسپارد: « او در سال ۱۳۲۴ میلیون ها برگه ای را که حاصل تحقیقاتش در گردآوری لغت نامه بود، به ملت ایران هدیه کرد و آن را به مجلس شورای ملی سپرد.»
پاداش روشنفکر ادیب و مسئول، زندان و قطع حقوق
او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. فراستخواه در کتاب کنشگران مرزی، دهخدا را نیز در زمره کنشگران مرزی تحلیل می کند. موسسه لغت نامه از نظر فراستخواه و مسئولیت هایی که او در زندگی خود برعهده داشته ، «عملکردی است در فضای واسط میان دستگاه حکمرانی، از یک سو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر. صص ۳۲ و ۲۲۰» یکی از مهم ترین سرفصل های زندگی دهخدا، همراهی او با دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت ایران است.
او که خود به زبان و ادب پارسی علاقه و اهتمام داشت، مسئولیت روشنفکری و نقد قدرت و ظرفیت سازی و اصلاح آن به همراه اصلاح جامعه، باعث می شد تا از اوضاع و احوال روزگار خود غافل نشده و به حوزه سیاست وارد شد. یکی از فرازهای روشن زندگی دهخدا حمایت از محمد مصدق در دوران نخست وزیری اش است. این دوستی برای او هزینه سنگینی نیز به همراه داشت. شفیعی کدکنی در دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا گفت : « در حق دهخدا کوتاهی کردهایم، دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجویی های فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار می شد.
محمد دبیرسیاقی پژوهشگر موسسه دهخدا می نویسد: «آخرین بار در ۲۵ مهر ۱۳۳۲، او را به دادستانی دعوت کردند، و پس از ساعت ها معطلی و پاسخ به سوالات تکراری، رنجور و خسته او را به منزل بازگرداندند و در هشتی منزل رها کردند. پیر فرسوده از حال برفته بی آگاهی اهل خانه، ساعت ها نقش بر زمین بماند تا خادمی که برای ادای فریضه صبح برخاسته بود، کالبد فسرده اش را به درون حمل کرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تیمارداری وی کنند.» دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینهپهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود گفت.
محمدرضا شفیعی کدکنی و علی اکبر دهخدا
پهلوی دوم به دلیل همراهی دهخدا با مرحوم مصدق، او را آنگونه نقره داغ کرد که سرمشقی برای دیگر متفکران این مرزو بوم باشد. اندیشمندی که سال ها عمر خود را صرف عظمت ایران و ایرانیان کرده بود. به همین دلیل است که کدکنی در پیامی به دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا در باره اش می گوید:«بنده بارها و بارها هم اندیشیدهام و هم گفتهام و شاید هم نوشته باشم که در قرن بیستم کسانی که مفهوم ایران را به لحاظِ فرهنگی حفظ کردهاند و گسترش دادهاند و مایهٔ بقاء و استمرار و جاودانگی آن شدهاند، افرادی هستند که ما در کنار بزرگانِ قدیممان امثال فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ باید برایشان احترام قائل بشویم و به تناسبِ خدماتی که به فرهنگِ ملّیِ ما کردند، سپاسگزارِ آنها باشیم تا جامعه بداند که ملّتِ ایران قدرشناس پاسداران فرهنگِ ملّیِ او هستند.فکر میکنم اگر معدل همه کوششهایی که در این قرن در جهت پاسداری از فرهنگ ملّی ما انجام شده است گرفته بشود، علیاکبر دهخدا بالاترین جایگاه را در این برآورد حتماً دارد.»
این گفته کدکنی، برای دانشجویان و استادان رشته ادبیات فارسی، علاوه بر امثال حکم، و لغت نامه، یادآور برخی دیگر از ۲۰ اثر مهم دهخدا از جمله تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی، تصحیح دیوان فرخی سیستانی، تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح لغت فرس اسدی، تصحیح صحاح الفرس، تصحیح یوسف و زلیخا و ...است . از این رو است که می گوید: « دهخدا اگر به فرهنگِ دیگری تعلّق داشت، مردم آن فرهنگ، هرقدر هم عقبافتاده بودند، بیشتر از این که ما نسبت به او احترام قائلیم، احترام قائل میشدند. ما در حق دهخدا کوتاهی کردهایم و نسلهای اکنون و آینده باید جبران این کوتاهی ما را بکنند. دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
بیشتر بخوانید:
ریشه های عشق در زندگی گرایی ایرانیان / بدیو: عشق در آثار کگور در زندگی رخ می دهد پیام های کاهش شرکت در نماز جمعه حجت الاسلام صدیقی در محاصره نظامی کشور، تندروها به حفظ ایران نمی اندیشند / تندروها به تغییر نظام دامن می زنند / مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان نیست بیایید روزنهگشایی کنیم، خود به گشایش روزنهای منتهی شد216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899118