مذاکره مجدد با آمریکا خیانت است/ روحانی عملاً جهانگیری را کنار گذاشته/ مردم به حرف اصلاحطلبان علیه شورای نگهبان اهمیتی نمیدهند
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۲۶۱۲۵
گروه سیاسی جهان نيوز: معاونت نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل، معاونت آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه و سکانداری سفارت ایران در فرانسه، بخشی از فعالیتهای دیپلماتیک صادق خرازی در سه دهه اخیر بوده است. اما چند سالی است که بهواسطه دبیرکلی حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان از قامت یک دیپلمات به کنشگری سیاسی بدل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش جهان نيوز، بخش های مهم این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*ایران برای رسیدن به این قدرت و امنیت، هزینه های بالایی در طول این 40 سال پراداخته است. حدود 218 هزار نفر شهید جنگ تحمیلی، 570 هزار جانباز، 2100 شهید مدافع حرم و... بخشی از هزینه ای است که برای امنیت و اقتدار امروز ایران پرداخته ایم. بنابراین جنگ برای کسانی با رعب و وحشت همراه است که تابحال جنگ را ندیدهاند نه برای ایرانیان که تجربه 8 سال دفاع مقدس را در کارنامه پرافتخار خود دارند. البته عدهای نیز در کشور هستند که صدای نامبارک و نامیمونی را در این کنسرتی که در حال اجرا است از خود در میاوردند و به اصطلاحِ خودشان، نگران امنیت ملی و منطقهای ایران هستند. در حالی که دفاع مقتدرانه نه تنها بحرانی برای امنیت کشور به وجود نمیآورد بلکه خطرات بسیار بزرگی را سر راه کشور قرار میدهد.
*مطابق قانون اساسی، در باب امنیت ملی و سیاست خارجی، تشخیص هویت دفاع مشروع یا مذاکرات مشروط بر عهده رهبر انقلاب است. اگر کسی بر خلاف نظر رهبری و شورای عالی امنیت ملی در زمان جنگ و بحران امنیتی بخواهد اظهارنظری داشته باشد، از دو حالت خارج نیست یا اینکه ناآگاهانه زمزمه کننده منویات دشمن است یا به صورت مشخص و با آگاهی کامل دست به اقدام خیانتآمیز میزند. تعارف نداریم، ما امروز در دوران جنگ هستیم. چیزی به اسم مذاکره با دشمن عهدشکن، امروز در دکترین امنیتی ایران وجود ندارد.
*برخیها معتقدند که در قضیه برجام اروپا فاقد اراده است و برخی دیگر بر این باورند که اروپا فاقد توان کافی برای پایبندی به تعهدات برجامی خود است. برداشت من این است که اروپاییها در تلاشاند تا کاری انجام دهند منتها توان آن را ندارند. در چنین شرایطی وظیفه ما این است که علاوه بر اینکه قدرت خود را به اروپایی نشان میدهیم، به آنها کمک کنیم تا به تعهدات خود عمل کنند. ما نباید اروپاییها را در جبهه دیگری فعال کنیم چراکه عقل سیاسی حکم میکند که اروپا را از دست ندهیم.
*برداشت من این است که ناهماهنگیهای موجود در دولت و افزایش اختیارات طیفی از دولت، از مهمترین عوامل استعفاهای اخیر در دولت است.
*اختلافات داخلی در دولتهای گذشته نیز کم و بیش وجود داشته است البته در دوره آقای هاشمی به دلیل اقتداری که ایشان داشت، تمامی وزرا تا روزهای آخر دولت ایستاده بودند و جالب اینجا بود که پس از پایان دولت سازندگی نیز، اکثر وزرای این دولت صف کشیده بودند تا به نحوی در کابینه دولت آقای خاتمی نیز حضور داشته باشند. البته به این مسئله نیز باید اذعان کرد که در دولت آقای روحانی ناهماهنگی و اختلاف سلیقه میان اعضای کابینه زیاد است. این مسئله در دولت آقای احمدی نژاد به دلیل اقتدارگرایی شخص رئیسجمهور و تحقیر رفتاری وزرا توسط وی بروز و ظهور کرده بود. و موجب شده بود که وزرا توان اداره امور وزارتخانه مربوطه را نداشته باشند. در دوران آقای روحانی اختلاف دیدگاهها است که موجب ناهماهنگیها شده است.
بیشتر بخوانید:
صادق خرازی: حرف زدن با روحانی فایدهای ندارد
حاکمیت دست اصلاحطلبان را باز گذاشت ولی آقایان برنامهای ندارند
اصلاحطلبان ممکن است در حوزههای داخلی مثل رهبری مشکل داشته باشند!
*البته به این موضوع نیز باید اشاره کرد که آقای روحانی در مقایسه با روسای جمهور قبلی به استثنای مرحوم هاشمی رفسنجانی، از انسجام ذهنی و توانایی فکری بالاتری برخوردار است.
*در موارد گذشته که خبر اختلاف نظر آقای روحانی و جهانگیری در رسانهها مطرح میشد، من به شخصه از آقای جهانگیری پرسو جو میکردم که ایشان هر بار این مسئله را رد میکرد. البته در ارتباط با اختلاف اخیر هنوز ملاقاتی با آقای جهانگیری نداشتم تا ببینم ایشان درباره آن اثباتی صحبت میکند یا ایجابی و یا سلبی. به طور کلی آنچه که مسلم است این است که آقای روحانی و آقای جهانگیری نماینده دو دیدگاه متفاوت هستند. در اینکه آقای جهانگیری در دولت دوازدهم مهجور شده و تقریبا عصاره او را گرفته و او را کنار گذاشته اند، تردیدی نیست. در شرایط کنونی هیچیک از ایدههایی که آقای جهانگیری برای اداره کشور مدنظر داشته، در عملکرد دولت قابل رویت نیست. بنابراین اگر من جای آقای جهانگیری بودم، به گونه دیگری تصمیم میگرفتم.
*اصلاحات امروز نیاز به یک پوستاندازی جدی دارد. چند سال پیش که چنین سخنانی را گفتم، عدهای به من تاختند ولی همین افراد امروز حرف بنده را تکرار میکنند. اصلاحات نیاز به یک غربالگری دارد. اصلاحات امروز فاقد برنامه و استراتژی است.
*اینکه اصلاحطلبان یک روز از مشارکت در انتخابات و روز دیگر از لزوم عدم مشارکت در انتخابات سخن میگویند، نشان دهنده این است که در تبیین مبانی خود عاجزند... قدرت رهبری مجموعه اصلاحات طی این سال ها فاقد تصمیمسازی و تصمیمگیری بوده و در نتیجه شاهد نوعی سردرگمی در مجموعه کنشگریهای فعالان اصلاحطلب هستیم.
*نمیشود کنشگران ما در جریان اصلاحات افرادی باشند که هیچ یک از مبانی انقلاب اسلامی را قبول نداشته باشند و در نقطه مقابل نیز نمیشود کنشگری این جریان بر عهده کسانی باشد که اعتقادی به مبانی اصلاحات نداشته باشند.
*از همان روز اولی که بحث نظارت استصوابی در قانون اساسی مطرح شد، عدهای این سخنان را مطرح میکردند و غزل مخالفت میخوانند. گاهی شرط میگذارند، سپس از شرط خود کوتاه میآیند و بعد مردم را تحریک میکنند و وقتی که این حربه جواب نداد بار دیگر از شرط خود کوتاه میآیند. به طور کلی بجای اینکه مسائل را ایجابی ببینند نگاه مردم را سلبی میکنند. بنده نیز نقدهایی نسبت به روند بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان دارم و معتقدم که باید چرخه تصمیمسازی یا احراز صلاحیتی که در شورای نگهبان انجام میشود مطابق مرّ قانون باشد و رفتارهای سلیقگی نقشی در آن نداشته باشد، معتقدم گزارش میدانی و محلی نمیتواند ملاکی برای احراز صلاحیت افراد باشد و این روندها صحیح نیست. این مسائل قابل طرح است اما اینکه ما در آستانه تمامی انتخاباتها چنین مسائلی را مطرح کنیم نه عملی است و نه مردم به این سخنان اهمیتی میدهند.
*این سخنان و ادعاها اصلاحی نیست. ادعای اصلاحی، مذاکره با حاکمیت یا نهادی چون شورای نگهبان برای ایجاد سازوکاری مثبت و ایجابی است نه اینکه ما شورای نگهبان را به طور کامل زیر سوال ببریم و به موضعگیری علیه اصلاحطلبان تشویق کنیم و بعد خودمان گوشهای بنشینیم و مردم را علیه شورای نگهبان تحریک کنیم. باید تلاش کنیم بنا بر تاکیدهای مکرر مقام معظم رهبری، شورای نگهبان طبق مر قانون عمل کند و سلیقگی عمل نکند... الزاما اینگونه نیست که حق انسانها فقط در یک جریان فکری نادیده گرفته شود. شاید کسانی نیز باشند که از دیدگاه نزدیکی به شورای نگهبان برخوردار باشند ولی با مشکلاتی که در ساختار این شورا وجود دارد حق آنها نیز ضایع شده باشد. کپی متن خبر برچسب ها: صادق خرازی اصلاح طلبان سید محمد خاتمی شورای نگهبان نظارت استصوابی
منبع: جهان نيوز
کلیدواژه: صادق خرازی اصلاح طلبان سید محمد خاتمی شورای نگهبان نظارت استصوابی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۲۶۱۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz