گزارش تسنیم| چه کسی باید برجام را نجات دهد؟
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۲۷۵۰۰
توافق هستهای روزهای سختی را سپری میکند و برای بقا، نیاز به احیا دارد؛ اما واقعا چه کسی باید این توافق را نجات دهد؟ ۲۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۷ بین الملل دیپلماسی ایران نظرات - اخبار بین الملل -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه یکشنبه شب و در چهارمین سالگرد برجام بیانیهای را صادر کردند و در آن بر لزوم اقدام «مسئولانه» برای نجات برجام و کاهش تنشها تاکید کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بیانیه همچنین بر پایبندی سه کشور اروپایی بر توافق هستهای نیز تاکید شده است. اروپاییها در این بیانیه با ابراز «تاسف» و «نگرانی» نسبت به خروج آمریکا، از ایران خواستهاند تا اقدامات اخیر هستهای را به حالت قبل برگرداند.
نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا با محوریت حفظ برجامموگرینی: طرفهای برجام تمایلی به فعالسازی مکانیزم ماشه ندارندتازهترین واکنش بریتانیا، فرانسه و آلمان به تحولات برجام
اروپاییها درباره سرنوشت توافق هستهای نگران هستند اما از ایران میخواهند که این توافق را نجات دهد. این همان رویکرد اجرای یکجانبه یک توافق چند جانبه است که محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران نسبت به آن هشدار داده و گفته که چنین چیزی ممکن نیست. جالب است که اروپاییها در قبال خروج غیرقانونی و نقض توافق از سمت آمریکا فقط به ابراز «نگرانی» و «تاسف» بسنده میکنند، اما وقتی نوبت به اقدام قانونی ایران میرسد، اروپاییها پا را از ابراز نگرانی فراتر میگذارند و از ایران میخواهند که اقدامات خود را به حالت قبلی برگرداند.
همه این ماجرا در حالی است که بعد از خروج آمریکا از برجام، ایران به اروپاییها فرصت چند هفتهای داد تا تبعات خروج آمریکا از توافق هستهای را جبران کنند. هفتهها و ماهها گذشت و به یکسال رسید و اروپاییها نه تنها کاری نکردند بلکه روز به روز شلتر شدند. ایران برای اثبات حسن نیت خود، یکسال صبر کرد که بعدا این سیاست «صبر استراتژیک» نام گرفت. هر چند که این سیاست توانست شکاف مواضع بین آمریکا و اروپا را در قبال برجام حفظ کند، اما همزمان باعث سوءتفاهمی در میان اروپاییها شد؛ سوء تفاهمی که اروپاییها را به این تصور واداشت که ایران تحت هر شرایطی که باشد و حتی از آسمان سنگ هم ببارد، در این توافق باقی خواهد ماند. این ادراک منجر میشد که اروپاییها فقط در مقام لفظ از توافق حمایت کنند، اما در عمل برای حفظ برجام از جیب خود هزینهای را پرداخت نکنند و صورتحساب خود را مهمان ایران باشند.
پس از پایان یکسال صبر تهران، ایران تصمیم به کاهش نسبی تعهدات هستهای گرفت. اقدامی که عدهای آن را واکنش حداقلی ایران به انفعال حداکثری اروپاییها در کنار فشار حداکثری آمریکاییها تلقی کردند. تحولات اخیر در کنار افزایش تنشها در منطقه باعث شد که اروپاییها و برخی کشورهای دیگر به تکاپو بیفتند. آمریکاییها نخست وزیر ژاپن را برای میانجیگری به تهران فرستادند. منابع خارجی میگفتند که نخست وزیر ژاپن با خود چند پیشنهاد را به ایران میآورد. اما جالب است که آمریکاییها در آستانه سفر نخست وزیر ژاپن به تهران، علیه ایران تحریمهایی را اعمال کردند و پیشنهادات خود را پس گرفتند. چند روز بعد نشست گروه 20 در اوزاکای ژاپن برگزار شد و امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه سعی کرد در دیدار با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تلاش کند تا با هدف کاهش تنشها به میدان مذاکرات وارد شود.
اروپاییها در طول بیش از 14 ماه از خروج آمریکا از برجام، اقدامی را انجام ندادهاند. نهایتا پس از حدود 8 ماه اروپاییها ایده «اسپیوی» را مطرح کردند که ماهها بعد قرار شد مکانیزم مالی اینستکس بخشی از آن باشد و تبادلات مالی بین ایران و اروپا را تسهیل کند. چند ماه هم گذشت تا اینکه این ایده اجرایی شود. کمیسیون مشترک برجام 28 ژوئن در وین برگزار شد و اتحادیه اروپایی اعلام کرد که اینستکس عملیاتی شده است. اما تا بحال هیچ تراکنشی به طور کامل انجام نشده است. فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز گذشته گفت که انجام این تراکنش زمانبر است. به فرض عملیاتی شدن، این ساز و کار فعلا بنا ندارد تا چتر حمایتی مقابل تحریمهای آمریکا ایجاد کند.
جالب است که اروپاییها در اشاره به اقدامات خود برای زنده نگه داشتن برجام به «نهایت سعی» خود اشاره کردهاند. حتی خودشان میدانند که اقدام ملموسی انجام ندادهاند که به آن در بیانیه خود اشاره کنند؛ و صرفا به تلاش و حمایت خود اشاره میکنند. در این بیانیه نام و نشانی از اینستکس نیست.
اینکه اروپاییها اقداماتشان برای نجات برجام از سطح «تلاش» فراتر نرفته و اینکه آنها برای حفظ این توافق دست به دامن حضور آمریکا در مذاکراتی احتمالی شدهاند، به خوبی نشان میدهد که اروپاییها خود را ناتوان میدانند و در نهایت نقشی که میتوانند ایفا کنند این است که یک هماهنگی مقدماتی برای مذاکراتی بین ایران و آمریکا فراهم کنند. امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه روز گذشته اعلام کرد که در این زمینه طی روزهای آتی با روسای جمهور ایران، روسیه و آمریکا گفتگو خواهد کرد.
تقلای اروپا برای مذاکراتی که یک پای آن ایران باشد و پای دیگر آن آمریکا، در حالی است که ترامپ در سال 2018 بدون در نظر گرفتن نظر و مواضع شرکای خود از توافق هستهای خارج شد. اروپاییها سپس مدتی را با آمریکا مشغول مذاکره شدند تا تغییراتی را در برجام ایجاد کنند یا به آن ضمائمی را اضافه کنند. اتفاقا ماکرون از جمله کسانی بود که آن روزها با ذوق زدگی از پیشنهاد چهارستونی خود درباره توافق هستهای ایران پرده برداشت. اما آمریکا باز در دقیقه نود دست اروپاییها را در حنا گذاشت و زیر میز توافق درونی با اروپاییها زد. هر چند که مشخص نبود که آیا ایران با آن پیشنهادات موافقت کند یا نه. اما این موضوع از آن جهت حائز اهمیت بود که ترامپ علاوه بر دبه کردن در توافق با ایران، در گفتگوهای خودمانی با دوستان آمریکا نیز خلف وعده کرد. البته انفعال اروپاییها سرنخ خوبی را به ترامپ داده است که آنها بدون آمریکا قادر به اقدام مستقل نیستند.
پس از این همه کش و قوس و بازی زیگزاگی آمریکا با اروپا، مقامات بروکسل و سه کشور اروپایی از ایران میخواهند توافق هستهای را نجات دهد. این گزاره چند سوال را مطرح میکند. چه کسی و چه چیزی کار برجام را به اینجا رساند؟ ریشه تنش چیست و چه کسی باید توافق هستهای را نجات دهد؟ ظاهرا اروپاییها فراموش کردهاند که دشواری امروز حاصل عملکرد کسی است که ناز او را برای مذاکره میکشند. یا شاید از نگاه اروپاییها دشواری وجود ندارد که از ایران میخواهند به تعهدات هستهای کاملا پایبند باشد. البته تبعات خروج آمریکا و تحریمهای پیرو آن، خسارت اصلی را به منافع ایران وارد کرده است.
ایران در این مدت به استقبال شرایط بحرانی نرفت و حتی فرجه یکساله به طرف مقابل داد تا توافق نجات پیدا کند. اقدامات فعلی هم هنوز در راستای حفظ توافق است. البته این درسی است که آمریکاییها و اروپاییها به ایران دادند که زبان قابل تعامل و فهم آنها، زبان فشار است. موضع ایران از زمان خروج آمریکا و عدم پایبندی اروپاییها به مفاد توافق، موضعی واحد و ثابت بوده است؛ و آن بازگشت طرفهای مقابل به تعهدات خود در توافق بوده است. اما این اروپاییها بودهاند که با وعده و وعید دنبال خرید زمان بودهاند تا بدون هزینه از برجام سواری بگیرند. الان هم حفظ این توافق بستگی به این دارد که خود اروپاییها سهم خود در نگهداری برجام را بپردازند.
انتهای پیام/.
R36439/P/S8,89,95/CT4 واژه های کاربردی مرتبط اتحادیه اروپا برجاممنبع: تسنیم
کلیدواژه: اتحادیه اروپا برجام اتحادیه اروپا برجام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۲۷۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مزه دورکاری در اقتصاد آمریکا
وقتی صحبت از رشد اقتصادی میشود، آمریکا به راحتی اروپا را شکست میدهد. عوامل بسیاری عملکرد بهتر آمریکا را توضیح میدهد؛ از نوآوری در فناوری گرفته تا ذخایر عظیم انرژی از عوامل این اختلاف است. اما یک پاسخ سرراستتر نیز وجود دارد که از پاسخهای قبلی نیز سادهتر است؛ همانطور که رئیس صندوق نفت نروژ در مصاحبهای با فایننشالتایمز در ۲۴آوریل گفت:
به گزارش دنیای اقتصاد؛ «آمریکاییها سختتر کار میکنند.» با این حال به نظر میرسد دورکاری موجب میشود تا کارمندان آمریکایی با وجود برخی ظرافتها و تفاوتها، اندکی اروپاییتر شوند. بر این اساس دورکاری موجب شده تا آمریکاییها کمتر در محل کار حضور داشته باشند؛ اما همزمان با حضور در یک مکان تفریحی، از امتیاز دورکاری بهره ببرند.
در ذهن افراد، کلیشههای اقتصادی مشهوری وجود دارد که عمدتا نادرست هستند؛ اما یکی از استثناها مربوط به این باور است که آمریکاییها ثروتمندترند؛ چون بیشتر کار میکنند. وقتی صحبت از رشد اقتصادی میشود، آمریکا به راحتی اروپا را شکست میدهد. عوامل بسیاری عملکرد بهتر آمریکا را میسازند؛ از نوآوری در فناوری گرفته تا ذخایر عظیم انرژی.
اما یک توضیح تقریبا ساده وجود دارد که چندان بیراه نیست؛ همانطور که رئیس صندوق نفت نروژ در مصاحبهای با فایننشال تایمز در ۲۴آوریل اعلام کرد: آمریکاییها سختتر از اروپاییها کار میکنند. در واقعیت، اعداد نیز این ادعا را تایید میکنند. بر اساس دادههای OECD، بهطور متوسط آمریکاییها ۱۸۱۱ ساعت در سال کار میکنند.
این عدد ۱۵درصد بیشتر از ساعات کار شهروندان اتحادیه اروپا است که میانگین ۱۵۷۱ساعت در سال کار میکنند. این تفاوت فقط محدود به این نیست که اروپاییها چند هفته بیشتر از آمریکاییها را در ساحل بگذرانند. طبق اعلام سازمان بینالمللی کار، روز کاری در بریتانیا، فرانسه و آلمان نیم ساعت کمتر از آمریکا است.
فراغت بهتر است یا ثروت؟با مشاهده این تفاوتها، سوالی که به ذهن میرسد این است کدامیک شیوه بهتری برای زیستن است، پول بیشتر یا وقت آزادتر؟ واقعیت این است که انتخاب سختی برای افراد است. کسانی که در آمریکا هستند طبق برنامههای آمریکایی کار میکنند. کسانی که در اروپا هستند با هنجارهای اروپایی مطابقت دارند.
در واقع سوال کلیدیتر این است که چرا آمریکاییها ساعات بیشتری را کار میکنند. پاسخ به این سوال به یک مشاهده عجیب و جدید منتهی میشود؛ دورکاری موجب شده تا کارمندان گلادیاتور آمریکایی بیشتر شبیه همتایان اروپایی خود شوند.
نخستین حدس نشان میدهد که فرهنگ ممکن است دلیل تغییر ساعات کار باشد. شاید اروپاییها از اوقات فراغت خود بیشتر لذت ببرند. آنها در مورد نحوه گذراندن اوقات فراغت، با شهرهای زیبا، لذتهای آشپزی، کوههای ناهموار و خیلی چیزهای دیگر احاطه شدهاند و تنها یک مسافرت با قطار یا پرواز با تخفیف با آنها فاصله دارند.
ممکن است آمریکا صرفا جذابیتهای کمتری برای ارائه به مسافران داشته باشد و هرآنچه که دارد نیز در پهنه جغرافیایی بسیار بزرگتری پراکنده شده است که تا حدودی توضیح میدهد که چرا اروپا سالانه حدود ۱۵۰میلیون گردشگر، معادل دو برابر آمریکا، از خارج از کشور جذب میکند. نظرسنجیها نشان میدهد که آمریکاییها کار سخت را به خودی خود ارزشمند میدانند. در نهایت این «فردگرایی زمخت» چیزی است که آمریکا را ساخته است.
چوب مالیات بر سر اروپااما مشکل اینکه مساله را در تفاوت فرهنگ خلاصه کنیم این است که تا اوایل دهه۱۹۷۰ بسیاری از اروپاییها بیشتر کار میکردند. ساعات کار در آمریکا همچنان مشابه آن زمان است. تغییر بزرگ این است که اروپاییها اکنون کمتر زحمت میکشند. در نیم قرن گذشته، ساعات کاری در آلمان ۳۰درصد کاهش یافته است.
چیزی فراتر از فرهنگ در حال اثرگذاری است. ادوارد پرسکات، اقتصاددان آمریکایی، به یک نتیجه جنجالی رسید و استدلال کرد که کلید اصلی این معما مالیات است. تا اوایل دهه۱۹۷۰، سطح مالیات در آمریکا و اروپا مشابه بود و ساعات کار نیز به همین ترتیب در یک سطح قرار داشت.
در اوایل دهه۱۹۹۰، مالیاتها در اروپا افزایش یافته بود و به نظر پرسکات، نیروی کار قاره سبز انگیزه کمتری برای کار داشتند. امروزه شکاف قابل توجهی وجود دارد؛ درآمد مالیاتی آمریکا ۲۸درصد تولید ناخالص داخلی است؛ درحالیکه این عدد در اروپا حدود ۴۰درصد است.
اما اثرگذاری مالیات بر عرضه کار چندان ساده نیست. برخی از کارگران ممکن است با توجه به این که میتوانند پول بیشتری را به خانه ببرند، با عرضه ساعات کار طولانیتر به سطوح کمتر مالیات پاسخ دهند. در مقابل، دیگران ممکن است تصمیم بگیرند که درآمد اضافی پس از مالیات به آنها امکان میدهد کمتر کار کنند و همچنان از سبک زندگی مطلوب خود لذت ببرند.
یک مطالعه اخیر توسط یوزف سیگوردسون از دانشگاه استکهلم بررسی کرد که در دوران اصلاح نظام مالیاتی در سال۱۹۸۷، کارگران ایسلندی چگونه به یک سال تعطیلی مالیات بر درآمد واکنش نشان دادند. اگرچه افرادی که انعطافپذیری بیشتری داشتند؛ بهویژه افراد جوانتر در مشاغل پارهوقت واقعا ساعات بیشتری را صرف کار کردند، افزایش کلی ساعات کار نسبت به آنچه مدل پرسکات میگفت ناچیز بود.
مقررات تاثیرگذار استبه نظر میرسد در تعیین میزان عرضه نیروی کار، مقررات اهمیت بیشتری دارد. قوانین اروپا به کارگران قدرت زیادی میدهد و مواردی، چون سیاستهای سخاوتمندانه مرخصی والدین و قوانین سختگیرانهتر در مورد اخراج کارکنان را دربرمیگیرد.
بسیاری از کشورهای اروپایی سعی میکنند برای زمان کاری محدودیتهایی قائل شوند، مثلا فرانسه هفته کاری را ۳۵تعریف کرده است. این سقفها تا حدودی نادرست بودهاند و نتوانستند آنطور که طرفداران آن میخواستند، اشتغال را افزایش دهند. آنها همچنین حفرههای زیادی دارند. با این حال اکثر مطالعات تایید میکنند که این مقررات ساعات کاری را کاهش دادهاند.
پول همهچیز نیسترابطه مهم دیگر این است که با ثروتمندتر شدن افراد، معمولا آنها میخواهند کمتر کار کنند. مقاله اخیر صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که در اروپا، میان سرانه تولید ناخالص داخلی و ساعات کار ارتباط قوی وجود دارد. مردم کشورهای ثروتمندتر مانند هلند معمولا کمتر از کشورهای فقیرتر مانند بلغارستان کار میکنند.
با این حال، این سوال همچنان باقی است: آمریکاییها از بسیاری از اروپاییها ثروتمندتر هستند، پس چرا آنها همچنان بیشتر کار میکنند؟ شاید اوقات فراغت یک مساله کنش جمعی باشد. آمریکاییها ممکن است بخواهند از روسای خود مرخصیهای طولانیتر بگیرند؛ اما نگران هستند که بهعنوان افراد تنبل دیده شوند.
مقالهای در سال۲۰۰۵ توسط آلبرتو آلسینا از دانشگاه هاروارد و همکارانش استدلال کرد که اتحادیههای قویتر اروپا در واقع این مشکل اقدام جمعی را با مبارزه برای مرخصی با حقوق حل کردند که درنهایت قانون شد. آمریکا، با وجود اتحادیههای ضعیفتر، یکی از معدود کشورهایی است که مرخصی با حقوق اجباری ندارد.
دورکاری کار خود را میکندیکی از پیشرفتهای جدید و جذاب، اختلاف در ساعات دورکاری است. در سال ۲۰۲۳، نظرسنجی جهانی از نهادهای کاری نشان داد که کارمندان تمام وقت در آمریکا ۱.۴ روز در هفته از خانه کار میکنند؛ درحالیکه در اروپا ۰.۸ روز این کار را انجام میدهند. استفاده از این تقسیم بندی، بر دادههای ساعات کاری گردآوریشده توسط OECD نتیجه قابل توجهی به همراه دارد:
اروپاییها و آمریکاییها اکنون تقریبا به یک اندازه در محل کار، معادل ۱۳۰۰ساعت وقت میگذرانند. به عبارت دیگر، ۱۵درصد اضافی از کاری که آمریکاییها سالانه انجام میدهند، اکنون از خانههای خودشان یا گاهی اوقات در ساحل و شاید از یک شهر در اروپا انجام میشود. آمریکاییها همچنان سختتر کار میکنند، اما لذتبخشتر از گذشته این کار را انجام میدهند.