اجنه در آرایشگاه مرموز
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۳۲۶۱۲
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، زمان پدرومادرهایمان، معرفی کردن و رجوع به رمال، دعانویس و آینهبین عیبوعاری مخفی کردنی نبود. بعدها تا دور به ما برسد، وضع روزگار عوض شد. تعداد درسخواندهها زیاد، دسترسی به متخصصان حوزههای مختلف و کمک گرفتن ازشان، راحت و اتفاقات و دلیل رخدادن یا ندادنشان فهمیدنیتر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دعانویسی در آرایشگاه زنانه
به دوستان، آشنایان و همکارهایم سپرده بودم برایم یک دعانویس خبره پیدا کنند. کلی اسم و نشانی به دستم میرسد که یکیشان توجهم را بیشتر از همه جلب میکند؛ خانمی در سالن آرایشگاهش در یکی از مناطق نسبتا خوب شهر، برای مشتریهای آشنا و قابل اعتماد دعا مینویسد. یک روز بعد از پایان کار میروم تا تهوتوی ماجرا را دربیاورم. آنچه میخوانید تجربه یک ساعت حضور من در محضر دعانویسی است که خیلیها معتقدند از او جواب گرفتهاند.
تسخیر سرنوشت با وِرد و فوت!
ساعت از 7 بعدازظهر گذشته به آرایشگاه مرموز میرسم. از مشتری خبری نیست و خوشحالم که میتوانم بدون مزاحم کارم را انجام بدهم. با احتیاط به خانم میانسالی که پشت میز نشسته است، میگویم «من مشکلی دارم که گفتن شما میتونین حلش کنین»، جواب میدهد: «فال قهوه؟» نامطمئن میگویم؛ بدجوری به مشکل خوردهام و دوستم او را به من معرفی کرده و گفته دعاهایش خیلی عالی است. اصرارم را که میبیند با چند سوال مطمئن میشود از اتحادیه آرایشگری نیامدهام و بالاخره قبول میکند. میگوید: «خب! خودت میگی مشکلت چیه یا من بگم؟». هیجانزده میگویم: «شما بگین»، انگار توقع چنین چیزی را نداشته است، جواب میدهد: «نه، خیلی بهم فشار میاد»، اصرارم بیفایده است. شروع میکنم به تعریف یک قصه غیرواقعی سوزناک. بعد از چند دقیقه باور میکند، دختر بیچارهای هستم که همیشه کارهایش گره میخورد، در مصاحبه حضوری یک شغل خوب رد شده و حالا با آرزوی بازگشت معشوق خیالیاش به او امید بسته است. دلش برایم میسوزد، تأکید میکند: «تو آرایشگاه از این کارا نمیکنم. میدونی اگه اتحادیه بفهمه، چی می شه؟ ولی چون دختر صاف و سادهای هستی بشین و روتو برگردون!».
آهسته حرف زدن با موجودی که نیست!
صندلیام را برمیگردانم و از گوشه آینه روی دیوار چهرهاش را میبینم. یک سررسید و دفترچه روی میز است، چیزهایی توی دفترچه مینویسد. بعد به یک نقطه خیره میشود و میپرسد: «کجا میخواستی کار کنی؟»، «اونی که دوسش داری رو کیا میشناسن؟» «چند وقته با همین؟» و کلی سوال دیگر. جوابهای پرتی میدهم ولی حواسم را جمع میکنم که حرفهایم یادم نرود چون بعضی از سوالهایش را در فواصل مختلف چندبار تکرار میکند تا مطمئن شود دروغ نمیبافم. بعد شروع می کند به زمزمه کردن و آهسته حرف زدن با موجودی که من نمیبینم، بهش میگوید: «خیلی خب، باشه بهش میگم»! بعد از چند دقیقه گپ و مشورت با کسی که وجود ندارد، میخواهد رویم را برگردانم. در همین لحظه پرده جلوی در ورودی، کنار میرود و خانم جوانی با ظاهری مرتب و مستأصل وارد میشود. میگوید: «کارم خیلی گیره، فال قهوه فوری میخوام». خانم آرایشگر که نگران است من سوتی بدهم و لو برود، مشتری را فوری دست بهسر میکند: «فالگیرمون الان نیست، شمارهشو یادداشت کن و از خودش وقت بگیر». بعد از رفتن او و رفع شدن خطر، با منت بهم یادآوری میکند: «خیلی شانس آوردی امروز سرم خلوته. من برای هرکسی این کارو نمیکنم، تو جای دخترمی و میخوام مشکلت حل بشه». دوباره در قالبش فرو میرود و بعد از کمی تمرکز میگوید: «اینا دارن میگن مادر پسره زیرپاش نشسته که نیاد تو رو بگیره! می گن فکرش رو از سرت بیرون کن چون رفته سراغ یکی دیگه». خنده و تعجبم را کنترل میکنم. کمی هم عصبیام که چرا دارم این همه مهمل را درباره ماجرایی الکی و عاشق بیوفایی که اصلا وجود ندارد، تحمل میکنم. با لحنی دلسوزانه ادامه میدهد: «تعجب نکن، مردها همیناند. امروز عاشق و فردا فارغ» به او میگویم: «ما خیلی تو چشم بودیم. نمیشه فهمید طلسمی، دعایی چیزی برامون گرفتن یا نه؟» میگوید: «نه دخترجان. حتی اگه جادوتون هم کردهباشن کلاش 40روز دوام داره. اول و آخرش مادرشه که دشمنتونه و نمیذاره به هم برسین. قیدشو بزن یکی بهتر میاد سراغت». به آنهایی فکر میکنم که برای گرههای مهم زندگیشان به کسی اعتماد میکنند که بهراحتی با خالیبندی گول میخورند. با ناراحتی میپرسم: «یعنی راهی نیست؟ می گن قبلا کار خیلی ها رو راه انداختین». خوشحال میشود و یکی از تجربههای موفقیتآمیزش را برایم تعریف میکند: «یه خانومی بود که حامله نمیشد. دعا بهش دادم، اومد بهم گفت بعد 13 سال باردار شده. الان که دارم می گم موهای تنم سیخ شده». هاجوواج نگاهش میکنم. فکر میکند مسحورِ تواناییاش شدهام ولی درواقع ماتِ این همه دروغ و توهمام.
رفع طلسم با 5 تا تخم مرغ!
دوباره شروع میکند به حرف زدن با موجودی که وجود ندارد و بهش جواب میدهد: «خیلی خب! بهش میگم». وارد فاز روانکاوانه میشود:
- «ببین، تو یه ترس تو وجودته که باعث می شه همیشه ته صف باشی و هیچی نشی؛ ترس از اینکه با طرفت ازدواج نکنی، ترس از اینکه استخدامت نکنن. همین ترسهاست که نمیذاره موفق بشی. حالا که این پسره رفته پی یه دختر دیگه تو هم مهرشو از دلت بکن اما اگه اصرار داری برگرده یه دعای محبت شدید برات مینویسم. تا یه هفته بخونش. هر روز برای خودت اسپند با نمک و فلفل دود کن. این وِردی هم که نوشتم به تعداد کلمات ابجدِ اسمت بخون و رو به طرف فوت کن! البته صبر کن، اینا دارن میگن هنوز با کسی وارد رابطه عمیق نشده و کار کارِ مادرهاست!» میخواهم بدانم دیگر چه ترفندی بلد است که رو نکرده، بهش اصرار میکنم هرکار دیگری از دستش برمیآید انجام بدهد.
- «برو پنج تا تخم مرغ بخر. زود برگرد تا برات رفع طلسم و جادو کنم. ولی دخترم تو این دوره زمونه که دخترا صد مدل آرایش میکنن و به خودشون میرسن تو زیادی سادهای. بیا پیش خودم پوستت رو پاک سازی کنم». از پیشنهاد صمیمانه و درواقع بازارگرمیاش تشکر میکنم. میروم و با کیسه تخممرغ برمیگردم. یکییکی تخممرغها را برمیدارد و به پیشانی، کف دستها و پاهایم میکشد. ازم میخواهد اسم دوستها و فامیلهایم را بگویم. با هر اسم، خطی روی تخممرغ میکشد. بعد سکهای روی رأس تخممرغ میگذارد، بهم میگوید اسمهایی را که یکبار گفتهام تکرار کنم. روی یکی از اسمهایی که در دنیای واقعی وجود ندارد، تخممرغ میشکند. هربار این اتفاق تکرار میشود. فکر کنم حیرتم را از توی چشمهایم میخواند که میگوید: «الکی که نیست. اگه تونستی تخممرغ رو اینطوری بشکنی جایزه داری». بهدلیل اسراف تخممرغها حرص میخورم و با سر حرفش را تأیید میکنم. حوصلهام سر رفته است و دیگر اسمی به ذهنم نمیرسد. شروع میکند به پچپچ کردن. با شکستن دو تخممرغ باقیمانده، همسایه سمت چپی و کسی که چهارشنبه من را دیده است به چشم زدن و نظر بد داشتن، متهم میکند و سر و ته قضیه را هم میآورد. مبلغ حق دعا را میگیرد، بهطور تهدیدآمیزی میگوید «شمارهمو داری ولی اگه جواب نگرفتی، هی زنگ نزنی بگی چرا و چی شد. من دیگه کارمو کردم».
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: فال اجنه دعانویسی آرایشگاه زنانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۳۲۶۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازداشت مروج کودک همسری برای تبلیغ آرایشگاه زنانه
رئیس پلیس فتای تهران بزرگ از بازداشت زنی که برای تبلیغات سالن زیباییاش اقدام به سوءاستفاده از یک کودک دختر و معرفی او به عنوان یک نوعروس کرده بود خبر داد. - اخبار اجتماعی -
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سرهنگ داود معظمی گودرزی، رئیس پلیس فتای تهران بزرگ از بازداشت زنی که برای تبلیغات سالن زیباییاش اقدام به سوءاستفاده از یک کودک دختر و معرفی او به عنوان یک نوعروس کرده بود خبر داد و به خانوادهها هشدار داد که اجازه چنین برخوردهای سودجویانهای را که ممکن است آینده فرزندانشان را تحت الشعاع قرار دهند، ندهند.
سرهنگ داود معظمی گودرزی با اشاره به انتشار ویدیویی از یک کودک دختر در فضای مجازی و معرفی او به عنوان یک تازه عروس گفت: انتشار این ویدیو موجی از واکنش منفی افکار عمومی و به خصوص کاربران فضای مجازی و فعالان حوزه حقوق کودک را درپی داشت. در همین راستا نیز پلیس فتا رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار داد و ابتدا تیم رصد و پایش این پلیس مبدا اصلی انتشار این ویدیو را مورد شناسایی قرار دادند
وی با بیان اینکه در بررسیهای انجام شده، مشخص شد که این ویدیو از سوی یک سالن زیبایی ضبط و منتشر شده است، گفت: در ادامه با پیگیریها و هماهنگیها ی انجام شده ، مدیر سالن زیبایی که ویدیوی مذکور را تولید و منتشر کرده بود به پلیس فتا تهران بزرگ دلالت گردید.
آتشسوزی آرایشگاه زنانه در جنوب تهرانمعظمی گودرزی با بیان اینکه در جریان تحقیقات انجام شده، مشخص شد که موضوع ازدواج این کودک ، سناریو تبلیغاتی مدیر این آرایشگاه برای جذب مشتری و دنبال کننده در اینستاگرام بوده و به هیچ عنوان صحت ندارد، گفت: این زن پس از مواجهه با ماموران اعلام کرد که از عواقب کار خود بی اطلاع بوده و ضمن ابراز پشیمانی از عمل خود، گفت که دختربچه نوجوان فرزند یکی از مشتریان آرایشگاهش بود و چون قصد داشته اقدام به ایجاد تبلیغ در فضای مجازی کند، این کودک را به عنوان یک عروس معرفی و آرایش کرده است .
رئیس پلیس فتای تهران بزرگ با بیان اینکه برای این خانم به دلیل سوءاستفاده از کودکان و ... پروندهای تشکیل شد، گفت: صفحه اینستاگرامی مذکور نیز با دستورقضایی از دسترس خارج و متهم نیز به همراه پرونده متشکله و برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا گردید .
وی ادامه داد: همچنین کارشناسان اداره مبارزه با جرائم علیه کودکان و بانوان پلیس فتا تهران بزرگ با والدین این کودک نیز ارتباط برقرار کرده و ضمن ارائه مشاورههای لازم به آنان تاکید کرد که صیانت از هویت و شخصیت فرزندنشان نیز برعهده آنان بوده و بی توجهی و هرگونه آسیب به آن موجب مجازات قانونی است.
معظمی گودرزی با هشدار به مردم و به خصوص کاربران فضای مجازی گفت: در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و همچنین کنوانسیون حقوق کودک که کشورما نیز به آن پیوسته صراحتا هرگونه سوءاستفاده از کودکان و وارد کردن آسیب جسمی و روحی به وی را جرم انگاری کرده است. در همین راستا نیز پلیس فتا در عمل به قانون با چنین مواردی برخورد خواهد کرد. کما اینکه در گذشته نیز با موردی که پدری فرزندش را به بیان کلمات و انجام رفتارهای بزرگسالانه و حتی شرب خمر تشویق کرده و تصاویرش را در فضای مجازی منتشر کرده بود، برخورد کرد و در پروندهای دیگر نیز با والدین نوجوانی که برای جذب دنبال کننده فرزند خود را به رفتارهای غیراخلاقی و بی احترامی به مقام مادر تشویق کرده بودند، برخوردشد .
رئیس پلیس فتای تهران بزرگ ادامه داد: لذا به افرادی که قصد دارند تا برای انجام تبلیغات، افزایش دنبال کننده یا هر موضوع دیگری اقدام به ساخت ویدیو یا انتشار تصاویر نا متعارف و نامناسب از کودکان کنند، هشدار میدهم که پلیس فتا با آنان برخورد خواهد کرد و والدین نیز باید بدانند که چنین اقدامات و رفتارهایی گرچه ممکن است در کوتاه مدت منجر به افزایش دنبال کننده یا جلب شدن توجه به سوی فرزندنشان شود، اما در دراز مدت آثار مخرب فراوانی در روند شکل گیری شخصیت و شرایط روحی کودکان برجای خواهد گذاشت که جبران ناپذیر است.
انتهای پیام/