Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایران نوشت: فردوس کاویانی در زندگی عادی یک آدم محجوب بود که وقتی مقابل دوربین قرار می‌گرفت، تبدیل به یک موجود دیگر می‌شد؛ پر از شور، نشاط و رهایی. ما سال‌ها قبل از سریال «همسران» با هم در مجموعه‌های «محله برو و بیا» و «محله بهداشت» که در دهه ۶۰ ساخته شدند، کار کرده بودیم و او آنجا هم بسیار توانا و عالی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما داستان سریال «همسران» متفاوت بود. ابتدا قرار بود این سریال را به شکل دیگری بسازیم و با بازیگر دیگری برای نقش کمال توافق کرده بودیم که قرار بود کارگردان کار هم باشد. اما با هم به مشکل برخوردیم و گفتیم یا کارگردان باشد یا بازیگر. او نپذیرفت و کار متوقف مانده بود. فردوس کاویانی آن زمان مسئول صنف بازیگران بود و گفت نباید کار به این شکل بماند و حاضرم خودم این نقش را بازی کنم تا سریال ساخته شود. به این ترتیب فردوس کاویانی به گروه اضافه شد و گروه بازیگران سریال کاملاً تغییر کرد و «همسران» ساخته شد.   بسیاری از مردم کاویانی را با همان نقش کمال سریال «همسران» می‌شناسند، اما این برای من مایه تأسف است. چون بعد از این سریال او کم کار و کمتر دیده شد. شاید از حرف من ناراحت شود اما این کم‌کاری تا حدود زیادی خودخواسته بود چون کاویانی دوست داشت بازیگر تئاتر باشد و تمایل چندانی برای حضور در سینما و تلویزیون نداشت. معتقد بود وقتی بازیگر تئاتر چهره می‌شود به کار تئاترش لطمه می‌خورد.   به همین دلیل سعی کرد بین تئاتر و چهره بودن، تئاتر را انتخاب کند اما به نظر من نتیجه‌اش این شد که کم‌کم، هم در زمینه تصویر کم‌کار شد و هم در تئاتر؛ در صورتی که لیاقت و استطاعت و توانایی او بسیار زیاد است و می‌توانم بگویم یکی از ماندگارترین چهره‌هاست و از لحاظ توانایی و استعدادی که دارد می‌توانست یکی از سوپراستارهای ما باشد. یادم می‌آید که در سریال «همسران» به من اعتراض می‌کرد که نقش مرا زیاد نوشته‌ای، چون نمی‌خواست چهره شود.   همکاری ما هم در «محله برو و بیا» و «محله بهداشت» و هم در سریال «همسران» بسیار شیرین بود و پر از لحظات خلاقانه که بخش زیادی از آن به حضور فردوس کاویانی و توانایی او بازمی‌گشت که می‌توانست لحظات ناممکن را طوری اجرا کند که مخاطب باور کند و البته به آن احترام بگذارد.   مقوله کمدی مقوله بسیار خطرناکی است و مخاطب در مواجهه با آن یا می‌گوید بانمک و خوب بود یا می‌گوید لوس بود و بی‌مزه. از این حیطه موفق بیرون آمدن بسیار سخت و دشوار است و بسیاری از بازیگرهایی که وارد این ژانر می‌شوند می‌توانند براحتی بعد از مدتی از بین بروند و تبدیل به شخصیت‌های ساده، لوس، بی‌مزه و دم‌دستی شوند و عمر کاری‌شان را به خطر بیندازند. اما کاویانی با توانایی‌اش در این مقوله موفق بود. پیشینه تئاتر و تحصیلات او و خطوطی که رعایت می‌کرد که هم آزادگی داشته باشد و هم از حد و مرزها نگذرد، او را در این راه موفق می‌کرد و به همین دلیل به نظر من همیشه بازیگری خوب و توانا بود.   نویسنده: بیژن بیرنگ       

منبع: اکوفارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۳۸۲۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

باغ بدشگون به سینمای ایران رسید

همشهری آنلاین- صفورا صادقی: محله باغ فردوس در منطقه شمیران، با عمارت و باغ فردوس دوره قاجار شناخته می‌شود. این محله که از شمال به تجریش ، از جنوب به الهیه، از شرق به شریعتی و از غرب به زعفرانیه محدود می‌شود جزء مناطق مورد علاقه شاهان و درباریان قاجار بود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

نصرالله حدادی، تهران‌شناس، درباره تاریخچه و اتفاقات باغ فردوس چنین می‌گوید: «در تهران دو تا باغ فردوس داریم یکی باغ فردوس خیابان مولوی در حوالی زایشگاه شهید اکبرآبادی (زایشگاه فرح سابق) که زمانی قبرستان ۱۴ معصوم بود و امتداد پیدا می‌کرد تا سرقبرآقا که امام جمعه تهران و محل دفن او بود. بعدها در دهه ۳۰ و ۴۰ زمان خیابان کشی جدید تهران که خیابان مولوی به وجود آمد قبرستان خراب شد و محله جدیدی به نام باغ فردوس که چندان باغ هم نبود و بعدها محله جرم‌خیزی نیز شد پدید آمد. و اما باغ فردوس دیگر که هم اکنون وجود دارد در نزدیکی تجریش و همجوار موسسه دهخدا است که مرحوم دهخدا برای ترویج فرهنگ و زبان فارسی آن را بنیان گذاشت و بزرگانی همچون استاد جعفر شهیدی، استاد عبدالله انور، استاد معین و دیگر بزرگان در آنجا خدمت کردند.»

حدادی قصه بوجود آمدن باغ فردوس را این گونه شرح می‌دهد: «دوستعلی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، کتابی دارد در مدح پدربزرگش به نام «یادداشت‌هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه» شرح زندگی شاه و عادات و رفتار او را به صورت تعریف و تمجید نوشته و آخر کتاب هم یک شعر با مضمون این که «اگر نام بزرگان را خراب کنی خودت را خراب کردی» تمام می‌کند. از شواهد و قراین این‌طور برمی‌اید که باغ فردوس حوالی سال ۱۲۲۶ شمسی ساخته شد؛ زمانی که قصر محمدیه را برای محمدشاه قاجار می‌ساختند درباریان در اطراف باغ او باغ‌های ییلاقی بنا کردند. ولی قصرمحمدیه برای شاه بدشگون بود و بعد از سکونت در این باغ فوت کرد و در همان‌ جا پسرش ناصرالدین شاه تاجگذاری کرد. مالکین اولیه باغ فردوس دوستعلی خان معیرالممالک و ورثه او بودند.»

استمداد از معماران اصفهانی و یزدی

حدادی با بیان اینکه دوستعلی‌خان معیرالممالک مسجدی ساخته با همین نام (مسجد دوستعلی خان معیرالممالک) در خیابان ۱۵ خرداد غربی در کوچه ای که به شورای شهر کنونی منتهی می‌شود، می‌افزاید: «کلمه «معیر» به معنای «عیارگیر» یا عیارسنج برای کسانی به کار می‌رفت که حرفه آنها «عیاری» بود. در قدیم سکه‌هایی که در ضرابخانه ضرب می‌شد ۴ نوع بود: «طلا، نقره، مس و نیکل» که طلا و نقره را پول سفید می‌گفتند و مس و نیکل را پول سیاه یا بی‌ارزش. مثلی بود که می‌گفتند «به یه پول سیاه نمی‌ارزه» اشاره به کم ارزشی یا بی ارزشی جنس داشت.کل دوران پادشاهی قاجار این روش ضرب سکه وجود داشت بجز سال‌های پایانی دوران ناصرالدین شاه که اسکناس چاپ شد و مردم اهمیت چندانی برای آن قائل نبودند. شغل معیرالممالک این بود که در ضرابخانه مراقب عیار سکه ها باشد که معمولا در آن غل و غش زیاد بود. تا اواخر دوران ناصرالدین شاه و تاسیس بانک شاهی که سکه با عیار خاصی ضرب می‌شد و دیگر امکان تقلب نداشت.»

این تهران‌شناس در مورد معماری این عمارت می‌گوید: «دوستعلی‌خان عمارت باغ فردوس را به شیوه معماری قاجاری و با کمک معماران اصفهانی و یزدی در دو طبقه ساخت. از قسمت جنوبی باغ که به آن رشگ بهشت می‌گفتند با سنگ مرمر و بصورت مطبق و ۷ طبقه با فواره و آبنما بود. بعد از فوت او این باغ به دوست محمدخان فرزندش رسید که توجهی به این باغ عمارت نکرد و پس از چند سال درختانش خشک شد و از بین رفت تا اینکه زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار این باغ را محمدولی تنکابنی که از فاتحان تهران بود از ورثه امین‌الملک خریداری کرد.»

خودکشی فاتح تهران

حدادی در باره فرجام تلخ محمدولی خان می‌گوید: «محمدولی خان تنکابنی مرد ثروتمندی بود که از رشت تا تنکابن زمین داشت و هرچه نام فامیل خلعتبری است از خاندان او هستند. گفته می‌شود اجداد او در زمان قدیم به مکه سفر کرده بودند و برای حضرت علی(ع) «خلعت» برده بودند. هنوز هم در شمال کشور وقتی برای کسی هدیه پارچه یا لباس می‌برند به آن «خلعتی» گفته می‌شود. محمد ولی خان در ماجرای مشروطه و فتح تهران نقش مهمی داشت ولی بعد از استبداد صغیر و روی کار آمدن رضا شاه بسیار تحت فشار پهلوی قرار گرفت. رضا شاه برای املاک و زمین های او مالیات زیاد درخواست کرد. فردی به نام «میلسپو» که یک مستشار آمریکایی بود رئیس کل مالیه ایران شد و تمام دخل و خرج کشور زیر نظر این فرد بود. محمد ولی خان نتوانست این اوضاع را تاب بیاورد و در باغ زرگنده خود اسلحه زیر چانه خودش نشانه گرفت و خودکشی کرد. او در روزهای آخر عمر همواره این شعر را زمزمه می‌کرد: مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی»

محمدولی خان زمانی که باغ فردوس را خرید اوضاع آن خوب نبود. او باغ را احیا کرد، فواره و استخرهای مطبق را بازسازی و قنات باغ فردوس را نیز زنده کرد و سردری با شکوه جلوی قنات (میدان گاه فعلی باغ فردوس) ساخت. اما به دلیل بدهی به تجارت‌خانه طومانیانس(نخستین صرافخانه ایران که در سال۱۲۵۷ خورشیدی فعالیت خود را آغاز کرد) باغ فردوس را به او داد و طومانیانس نیز باغ را در ازای بدهی به دولت پهلوی اول واگذار کرد.

اراضی امین‌الملک وقف سبزیکاری

یکی از مالکین باغ فردوس امین‌الملک بود که محمدولی خان تنکابنی ملقب به سپهسالار این باغ را از ورثه او خریداری کرد. حدادی می‌گوید: «امین‌الملک در محل یافت آباد کنونی اراضی زیادی داشت که بخشی از آن را در اختیار عموم مردم قرار داده بود که برای خود سبزی بکارند. هنوز هم در آن محل خیابانی به نام امین الملک موجود است.»

سرنوشت باغ دختر شاه

این باغ طی سال‌ها و دوره‌های طولانی از مالکی به مالک دیگر دست به دست شد تا بالاخره در سال ۱۳۵۰ ساختمان عمارت باغ به یک مرکز فرهنگی و هنری تبدیل شد و فعالیت آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. پس از انقلاب این باغ و عمارت در اختیار وزارت ارشاد اسلامی قرار گرفت و اکنون موزه سینمای ایران است.

کد خبر 844293 برچسب‌ها منطقه ۱ شهردارى تهران

دیگر خبرها

  • سیلاب ورودی شهر صفائیه رفسنجان مهار شد
  • (عکس) چهره متفاوت حامد بهداد و سحر دولتشاهی در یک سریال جدید
  • چهره متفاوت حامد بهداد و سحر دولتشاهی در یک سریال جدید + عکس
  • (عکس) متین ستوده هر روز جوان‌تر و زیباتر می‌شود؛ چهره او در سریال لیسانسه‌ها باورنکردنی‌ست!
  • (ویدئو) چهره باورنکردنی همسر نقی سریال پایتخت ۲۱ سال پیش در تلویزیون
  • تغییر صدا و چهره رحمان و رحیم سریال پایتخت بعد ۹ سال (فیلم)
  • (تصاویر) چهره واقعی زن داعشی سریال پایتخت | نیلوفر رجایی کیست؟!
  • تیپ و چهره واقعی «آنا ساوای» بازیگر نقش ماریکو ساما در سریال شوگون + تصاویر
  • تغییر چهره جالب بازیگر سریال «جومونگ»/عکس
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید